قرارگاه نظامی تیرگیران در ولسوالی وردوج ولایت بدخشان توسط طالبان گرفته شد. 180 تن از نیروهای پولیس هم پس از 5 روز مقاومت و نرسیدن سلاح و مهمات به طالبان تسلیم شدند.

شاه ولی ادیب سرپرست ولایت بدخشان می گوید که فعلا هوای بدخشان خوب است؛ گاوها می چرند و گوسفندان بع بع می کنند، هوای دلپذیر وردوج هم عالی است فقط کمی درگیری است و مقداری هم نیروهای دولتی اسیر شدند.

جنرال بابه جان فرمانده امنیت ولایت بدخشان معتقد است که این قرارگاه بر اساس یک معامله سقوط کرد. یعنی اگر بگویم کی با کی معامله کرد و چرا معامله کرد از اهمیت محرمانه بودنش کاسته می شود؛ به همین خاطر موضوعات محرمانه بودن را حفظ می کنم تا خودم معامله نشوم.

وزارت داخله تمام این خبرها را از ریشه و بنیاد رد می کند و می گوید ما تلفات زیادی به دشمن وارد کردیم و فعلا 180 نفر پولیس در قلب دشمن جای گرفته است و دشمن هم با محبت کامل در قلب اش نگه داشته است؛ اگر تبلیغات منفی نکنند ما با طالبان حرف می زنیم به یک نتیجه میرسیم و بعد از یک مانور نظامی دوباره قرارگاه فعلی آنها و قبلی خودمان را به ما می دهند و ما هم با شجاعت می گوییم که دوباره تصرف کردیم.

وزارت دفاع نیز با اطمینان کامل گفته است که طالبان در وردوج شکست خورده اند و ما با افتخار کامل می توانیم بگوییم که دشمنان شکست خورده تمام تجهیزات نظامی ما را با خود برده و ذر پی یک شکست جانانه قرار است چند روز بعد از قرارگاه تیرگاه فرار کنند تا آن وقت ما منتظر این هستیم که خودشان خود بخود نابود شوند.

کارشناسان نظامی هم بر این باور هستند که مقام های امنیتی ولایت بدخشان باید قرارگاه تیرگاه را از ولسوالی وردوج به مرکز بدخشان انتقال می دادند که نه کسی اسیر می شد و نه هم تجهیزات نظامی بدست طالبان می افتاد.

ارگ ریاست جمهوری هم ضمن ابراز بی تفاوتی به این رویداد عقیده دارند که تجهیزات نظامی چه به دست مقام های امنیتی حکومت قرار داشته باشد و چه به دست نیروهای طالبان غنیمت گرفته شود مشکل خاص امنیتی وجود ندارد چون هر دور طرف مورد اعتماد ما هستند و یکصد و هشتاد نفری هم که در جنگ اسیر شده اند برایشان پیش از پیش طلب مغفرت می نماییم.

مهدی ثاقب

>>>   قومندان امنیه از بس شکم کلان دارد بی تحرک است !

>>>   با اینکه به رویداد های سیاسی و نظامی فعلی در افغانستان کاری ندارم و نه علاقه ای، اما منحیث یک فرد این مملکت که چهار صباحی در روند دولتداری و نظامیگری اشتراک داشته هم، میخواهم بگویم که: شاه ولی الله ادیب؟ مجسمه ای بیش نبوده و نیست، امور اجرائی از دست این مجسمه بیرون شده اند، وی برای پایان روز های کاری اش لحظه شماری میکند و در انتظار این است که این طوق...(پست مقام ولایت) چه وقت از گردنش خلاص میشود، در اینصورت از وی نباید انتظار انجام کار خارق العاده ایرا داشت!
جنرال بابه جان فرمانده ای است که عمرش را در معاملات سپری نموده است، روی همین علت چه کسی انجام معامله با دشمن را بیشتر از وی میداند؟ او که ادعا دارد، پوستۀ تیرگران وردوج با معامله سقوط نموده است، کاملاً ادعائی بجا است، هرفرد صاحب ادراک نظامی اینرا میداند که به تعداد 108 نفر نظامی مجهز با سلاح و مهمات افتیده در حاکمترین سنگر را نمیتوان بسادگی اسیر گرفت، بلی حقیقت همین است که معامله ای در کار بوده است!
آنانیکه موضوع تیرگران را سیاسی ساخته و چند صباحی مضامین تبلیغاتی شان صاحب متن شده اند، باید بدانند که این موضوع کاملاً نظامی و سیاسی است! سیاسی بودن به این معنی که منسوبین موجود در پوستۀ متذکره تحت تأثیر تبلیغات ملاهای قریۀ تیرگران قرار گرفته، با نداشتن تعهد متین دفاع از دولت بسادگی خود را تسلیم مخالفین نمودند، بگزار مبلغین دایمی و یا بهتر بگویم سلامتگران و ملامتگران حرفه ئی میدان سیاست هرچه در رابطۀ تیرگران پف مینمایند، بنمایند، اما حقیقت این است که نه بر پوستۀ متذکره کدام حمله ای صورت گرفته و نه مشکلی در تجهیزات شان وجود داشته است، جز اینکه از قله های بلند توسط سلاح های ثقیله زیر آتش بوده اند که آنهم بر سنگر های مستحکم شان تأثیری نداشته است!
درد مندانه باید گفت که علل اساسی سقوط قرارگاه تیرگران به دلایل ذیل بوده میتواند:
1- عدم موجودیت تعهد صادقانۀ دفاع از دولت کنونی در پرسونل موجود در قرارگاه متذکره
2- احتمال دست داشتن عده ای از منسوبین بلند پایه، بشمول قوماندان کندک هفتم سرحدی در معاملۀ انجام شده
3- موثریت تبلیغات ملاها و کشتن مورال محاربوی نظامیان
برخورد انسانی خلاف توقع، از طرف مخالفین در برابر نظامیان و تحت تأثیر قرار دادن آنها
حال باید توجه نمود که، پوسته تیرگران بهر ترتیبی بدست مخالفین دولت افتاد اما دولت مردان شریک در نظام کنونی فراموش نکنند که این یک شکست ننگین به تمام نظام بود، اگر مخالفین دولت در سراسر کشور، تجربۀ جنگنده ها در تیرگران را بکار ببرند، اکثر قرارگاه های دولتی تسلیم دشمن خواهند شد، آنگاه جبران شکست ناشی از آن در حیطۀ توانمندی همین دولت نخواهد بود، مگر اینکه امریکا و متحدینش را برای بار دیگر داخل صحنه نمایند.
نوت: یک سخن آخر و کوتاه: دگروال امان الله قوماندان کندک سرحدی دست مستقیم در این معامله را داشته و در صورت موجودیت موصوف منحیث قوماندان این کندک، شکست ها و معامله های خائنانۀ دیگری را نیز شاهد خواهیم بود، دلایلش بیشمار اند اما نمیتوان در اینجا بر شمرد
میهن زرغون

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است