تلکس شایعات | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۸ ۱۳۹۴/۳/۳۱ | کد خبر: 97496 | منبع: | پرینت |
کشور ما در چند دهه اخیر چنان آسیب پذیر شده است که گرگ های فراوانی در لباس گوسفند به کشور سرازیر کرده شدند و هر لحظه حلقه مشکلات را بر هموطنان بیچاره ما تنگ تر می کنند. اگر دشمنان کشور را مستقیماً با استفاده از ابزار های مختلف زیر فشار قرار می دهند اشخاصی نظیر سعید منصور حیثیت ستون پنجم را در کشور ایفا می کنند و چنان ماهرانه عمل می کنند که گویی زیر پای آنها مورچه اذیت نمی شود اما در عمل همچو موریانه بدنه نظام نیم بند کشور را چنان تخریب می کنند که اصلا در ذهن بسیاری ها خطور هم نمی کند.
اما این سعید منصور کیست و چه وقت دکتور شد؟ سعید منصور از باشندگان ولسوالی شینواری (قبلا علاقه داری) دره غوربند ولایت پروان است. چون خانواده اش در افغانستان بود در مدارس مختلف پیشاور که ظاهراً توسط شیخ های خلیجی تمویل می شد از دیر زمانی امرار معاش و زندگی می کرد. ظاهراً خنده روی و خوش برخورد است اما در عمل زیر بر است و همواره در کاسه وی نیم کاسه ای وجود می داشته باشد.
چنانچه ذکر کردم خانواده و خانه اقارب نزدیک وی در پیشاور نبود تعطیلات را در مدرسه می گذشتاند. وی در نهاد تعلیمی که بنام کلیة الموفق بود با بنده صنفی بود و سعی می کردم تا ایام عید را با بنده در خانه بگذراند. کلیة الموفق حیثیت یک انستیوت را داشت که ظاهرا توسط اعراب برای تدریس افغان ها ایجاد گردیده بود اما در عمل برای تربیه جوانان افغان با مفکوره جهادی ایجاد شده بود که بعد ها تعداد زیاد از جوانان کشور تاجیکستان نیز دران آورده شدند و مدد معاش فراوان برایشان مخفی از افغان ها پرداخته می شد. چون وضعیت افغانستان طوری بود که دیگر به این نهاد نیاز نبود تا برای ادامه جنگ نفر تربیه کند بودجه اش از محل تمویل قطع و شاگردانش بدون داشتن سند صنف 12 به دانشگاهی در اسلام اباد معرفی شدند یعنی که آقای سعید منصور بدون داشتن سند 12 می باشد.
وی در جلب توجه اشخاص با نفوذ و سیم و زر مهارت کافی دارد و به آسانی می تواند قناعت دهد که فلان شخص مامایش یا کاکایش است. وی حد اقل 20 کاکا و شاید 30 ماما در نظام فعلی داشته باشد که چند تن شان در خارج از کشور زندگی می کنند. با وجودیکه خانواده اش از لحاظ اقتصادی در وضعیت خوبی قرار نداشت اما مصارفش در دانشگاه بالا بود. پس از اینکه مصارف وی برای دوستان سوال برانگیز شد وی منبع تمویل را یک کاکای ساختگی دیگر در عربستان سعودی وانمود کرد و گاهگاهی برای ثبوت این امر در حضور دوستان و همصنفان به گفته خودش به عربستان زنگ می زد و خواستار مبلغی برای پرداخت فیس دانشگاه و مصارف شخصی می شد؟! اما حقیقت را خودش می دانست و بس.
بیشتر محصلان افغان در مدارس اعراب درس خوانده بودند و در انگلیسی خیلی ضعیف بودند، ادامه تحصیل برای شان هم مدرک مالی با بدست آوردن سکالرشب بود و هم آسان. از اینرو اقای منصور در دانشکده شرعیات وارد شد و پس از سالیان دراز دوره را لیسانس را تکمیل و به ماستری راه یافت... و بالاخره ماستری را تکمیل نمود. در دوران محصلی وی بشکل منظم از اسلام آباد به راولپندی و پیشاور رفت و آمد میکرد که بیشتر در میان هفته بود تا کسی متوجه نشود.
پس از برگشت به کابل وی برای مدتی سرگردان در دفاتر می گشت تا کاکای پیدا کند که مقررش کند و باوجودیکه از شرعیات فارغ بود و در مورد حرام بودن سود آگاهی کامل داشت معاون نمایندگی یک بانک در چاریکار مرکز پروان مقرر گردید. درین مدت وی بسیار بالا و پایین دوید و در های زیادی برای احراز کرسی بهتر کوبید. وی با جمعیتی ها خود را جمعیتی می نامید با پنجشیری ها خواسته و ناخواسته آمر صاحب می گفت. زمانیکه با افراد حزب دموکراتیک خلق همصحبت می شد می گفت که وی مربوط حزب اسلامی است و فلان شخص کاکایش است تا توجه آنعده از خلقی های که در کنار حزب حکمتیار قرار داشتند بخود جلب کند. بالاخره به امر کامیاب شد و توانست با نزدیک شدن به شخص ایوب نام زمینه موقف خوبتر را مساعد کند.
جنرال ایوب که رییس بدنام ریاست پاسپورت بود از طریق کمیشن کاران و احتکار پاسپورت و تاخیر در توزیع مبالغ هنگفتی را در کنار ثروت های انباشته از زمان قوماندانی امنیه زابل جمع آوری کند. وی در زمان تصدی پست قوماندانی امنیه زابل که دوران حاکمیت حزب دموکراتیک با استفاده از ضعف دولت و همکاری با چاقبران مواد مخدر چنان ثروت هنگفت را تصاحب کرد که نمی شود نام گرفت و در نقاط مختلف شهر کابل بنام های مختلف خانه خرید. وی زمانی در خوست نیز قوماندان امنیه بود که بخاطر فعالیت های مشکوک و برخلافی با والی از سمتش برکنار گردید و بمجرد اینکه رییس پاسپورت مقرر شد بار دیگر موج زر اندوزی اش بحرکت آمد و برای چندین نسل نیازمندی مالی اش را تکافو نمود و چندین شرکت بنام های مختلف ساخت.
این ایوب نام با نزدیکی به فاروق وردک سعید منصور را واسطه می شود که بعد از انتخابات ریاست جمهوری بحیث رییس معارف بغلان مقرر می شود. بعد از مقرری آغاز به تصفیه اشخاص جمعیتی می زند و در مقابل افراد کمونیست (خلقی) و حزبی را می گمارد و از درک توزیع کتاب، ترمیم و بازسازی مکاتب و ایجاد مکاتب بنام و مقرری های روی ورق آغاز به پیدا گری می کند. پس از مدتی که صاحب جاه و جلال گردید قرار یکتن از نزدیکانش اولین اقدامش بنای خانه کاکریتی در قریه اش بود. همه می دانستند که وی از پیداگری قادر به چنین کار است و بس. زمانیکه نیازمندی هایش بقدر کافی مرفوع گردید دیگر ولایت بغلان ناخوشایند برایش جلوه میکرد و با صحنه سازی حمله افراد مسلح ناشناس بر خانه اش و دادن رشوه به چند خبرنگار تا قضیه را در رسانه ها انعکاس دهند، نزد فاورق وردک آمد که گویا به اثر سعی و تلاش های خستگی ناپذیرش مورد تهدید قرار گرفته و دیگر صحنه را برای خودش در بغلان تنگ می بیند و قادر به ادامه خدمت نیست.
جناب فاروق وردگ که سهم خودش را از بودجه بغلان بدست آورده بود در پاداش به گماشته وفادارش وی را به ریاست معارف کابل می گمارد به شرط اینکه تصفیه پنجشیری ها را از مکاتب آغاز کند. بعلاوه شاهکاری های سابق با مدیره یکی از مکاتب مشهور اناثیه شهر کابل در تماس است تا برایش خانم دیگری بگیرد. زن دومی وی از کابل نیست اما در کابل زندگی می کند و عروسی دومی را مخفیانه را در کابل کرده است. خانم دومی اش را در بلاک کرایی مسکن گزین کرده است تا نزدیکانش ازان بی خبر بمانند و خودش بدون راننده آنجا میرود در حالیکه در اکثر موارد راننده و بادی گارد با خود می گرداند.
همینکه به ریاست معارف کابل مقرر شد از تمام مکاتب خصوصی حق طلبی را آغاز نمود و در کنارش تحت نام اصلاحات عده ای زیادی از پنجشیری ها را از معارف به بهانه مختلف از سمت های مهم برکنار کرد. وی در مدت کم چنان پول پیداکرد که یک خانه را در شهر کابل – به احتمال قوی خیرخانه – خرید و به بسیار عجله به بنای عصری آن آغاز نمود.
در این مدت توانست تعداد زیاد طالبان را در سمت های مختلف در وزارت معارف با استفاده از شناخت و ... مقرر نمود که به برکت این خدمت وی آزادنه به قریه اش که تحت حاکمیت طالبان است رفت و آمد می کند در حالیکه حتی پایین رتبه ترین کارمند دولتی قادر نیست به همچو مناطق برود.
چاپلوسی، زر اندوزی، قومگرایی و تنظیم پرستی وی در کنار اینکه نه شهادتنامه صنف 12 دارد از هیچکس پوشیده نیست. اما مایه تعجب این است که وی در پاکستان به زعم خودش تا ماستری خوانده است پس دکتوراه از کجا آورده است؟ در هر جا پیشوند نامش را دکتور می دهد در حالیکه تا کنون در صنف دکتوراه هم نرفته؟ وزارت تحصیلات عالی از قضیه خبر هست یا خیر؟
از طریق نزدیکانش که در غوربند هستند تمام معلومات وزارت را به طالبان می فرستد و معاشی هم از این بابت دریافت می کند و جلسات منظم را با آنها در خانه اش تحت نام مهمان وطندار برگزار می کند.
معلوم شود که وزیر جدید معارف حکومت وحدت ملی چه اقدامی در موردش می کند؟ روزهای آینده معلوم خواهد شد.
عبدالباری خویشکی
کارمند وزارت معارف
(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)
>>> مه میگم که خوبش کر ده. جالب است که فقط پنجشیری ها در کابل نام دارند. به نظرم حق تمامی مردم بیچاره تاجیک را همین پنجشیر ها خوردن. شاید حق به حق دار رسیده باشه...
>>> فاروق وردک کوشش میکرد تا منصوبین وزارت معارف را از حزب اسلامی گلبیدین وطالب بجه های پاکستانی جابجا کند چنانچه کرده تا بتواند به سادکی بوسط همین اشخاص سوی استفاده را به اسانی انجام دهد اکنون چلوصاف انرا باز رسان امریکا از اب بیرون کرده واز سوی استفاده در اعمار مکاتب که اصلا وجود ندارد ومعلمین خیالی فاروق وردک وهمکاران انپرده براشته است دیده شود که حکومت وحدت ملی با ان چه بر خورد میکند واگر با فاروق وردک بر خورد قانونی صورت گیرد به یقین که همکاران نزدیک ان پای شان در دزدی های پول های داده شده به معارف منچمله سعید منصور نیز کشانده خواهد شد .
>>> چه زیاد عبرت چه کم است عبرت گیر مولای متقیان علی علیهاسلام اینها از گذشتگان عبرت نمیگیرند که پول ملت را چپاول کردندوخودشان رفتند واطرافیانشان بالای میراث جنگ دارند...... امروز خود آنها در ان دنیا جواب چپاول کردن شانرا میدهد واین جا میراث خوران لذت میبرند
>>> هوالله
اول اینکه شخص بنده به چشم خود تمامی حرکات وسکنات منصور سعید ریس معارف شهر را که دیده ام یقین کنید که به کریکتر یک استاد را ندارد تمام کریکتر شان به یک قوماندن ملشه ایی می ماند . در معارف شهر در بست ریاست آن یک نفر با شخصیت ، استاد ، ادیب ، عالم ، با تجربه در وزارت معارف نیاز مند است . که تمام اصول واساسات معارف بدلدیت داشته باشد . آقای منصور که در معارف شهر با دو موتر بای پر یا داکسن ها مصلح میرود و به طور قوماندان های ملشه با روحیه نظامی وطالبی اش ، شما باور کنید که تمام استادان که از حیثیت یک مادر وخواهر ما وشما برخودار است با روحیه وحشیانه وی ومحافظین توفنگ دار آن در دفتر واجراات روزمره استادان که اکثریت آن طبقه اناثیه می باشد. چطور امورات روز مره را به پیش ببرند. شما اند الله واندرسول قضاوت نماید. پس معلوم است که نظام موجود یک نظام بی بنیاد وپلاستیکی است . که در برابر همه چیز بی تفاوت ومعیار مسایل سمت ، زبان ، گرو ، حزب ، وغیره است . نه ملی گرایی . ومنافع ملی در کشور . من شاهید این هستم که در وزارت معارف خانم سوسن وردگ وشوهرش فی نفر بالاتر از چند هزار دالر معاش دارند در حالیکه یک معلم که به کشور ، ملت ومردم اش متهید و وفادار می باشد . دارایی تجربه وسابقه کاری نیز می باشد . پنج یا شش هزار افغانی معاش دارد . به همین شکیل بسیار از اشخاص . پس شما قضاوت نماید. که هفتاد فیصد از روسا در معارف هم وهمه از وردگ می باشند. همه وهمه از یک تیم ، یک قماش ویک پارت ، یعنی خود گوزه گر ، گوزه ... ، خود گل گوزه . این شد. عالت . شما قضاوت کیند. که وضعیت به چنین شکل پیش می رود .. پس شماملت قضاوت نماید. که با چینن حالت وبی عدالتی ونظام پلاستیکی وضعیت وآینده ما وملت ما چه خواهد شد.
ملت ام ، نکبت اتبار ز سستی پیداست
چاره این همه یک بار قیام است این جا
هم ظالم گنا کار است ، هم مظلوم
>>> خيلي دقيق بود اقاي عبدالباري
>>> فاروق وردک که حالا به دزدی گیر امده ، ببینیم چه می شود.
شهروند کابل..
>>> آقای عبدالباری خیلی معلومات دقیق و خیلی در وقت مناسب نوشتی. با این قلم که داری چرا گزارشگر نمیشوی.
>>> سعید منصور یک انسان بسیار ...وی از تحصیلکرده های بیسواد است که بر ملت بیچاره ما تحمیل شده است. خوب شد که موضوع خورد و بر در وزارت معارف افشا شد. واضح است که در رأس فاروق وردک و در پائین چکره ها کمیشن کاری میکردند؟ اگر نوشته آقای عبدالباری راست باشد باید از سعید منصور پرسان شود که این همه ثروت را از کجا بدست آورد؟ وی که چند سال قبل پول رفتن به حمام سونا را نداشت حالا اینقدر پول از کجا کرده که در هر منزل خانه جدیدش در کابل چند حمام سونا ساخته است؟ ای مردم! یک رئیس معارف چند معاش دارد که ظرف چند سال صاحب چنین ثروت هنگفت میشود؟ مگر از فساد و اختلاس نیست از کجاست؟ من که از سی سال بدینسو مامور معارف کابل استم یک خانه در فراز کوه دارم و این رئیس در ظرف چند سال چگونه ملیونر شد؟ از برای خدا هر چه دارید حد اقل نوشته کنید که دلم به ترقیدن آمده از است این ظلم و بی عدالتی
بایانی کارمند وزارت معارف
>>> عبدالباری جان!
یک شاهکاری خودت هم بکن. این قسم که خوب نوشته میکنی و معلومات داری یک نوشته خو سر وزارت شهرسازی و شرکت معمار شهر هم بکو. مردم را تباه کردند.
نیکبین
>>> ...کاملا معلومات دقیق و بجا است چرا وزیر جدید این شخص نامطلوب را برکنار نمیکند؟
>>> هرکه آمد خیانت نو کرد
من و تو هم ازو چی کم داریم
او برادر.
>>> وزریر صاحب معارف باید کار را ه اهلش بسپارد .
زره
>>> بلی، این آقای سعید منصور چند وردکی ها را در ریاست معارف شهر ... تربیه کرده است تا کار های مردم را معطل نموده و از ایشان پول اخذ نماید، آنها را به بهانه های مختلف پشت نخود سیاه روان می کند تا حوصلة شان بسر رسیده و به پرداخت پول تن دهند. از وزیر صاحب محترم معارف خواهشمندم تا این خائن را که باعث می شود مکاتب به نفع پاکستانی ها بسته شود، هر چه زودتر ازین پست تبدیل نماید، در غیر آن اوضاع بدتر خواهد شد. باحترام
جامع یکی از معلمان معصوم
>>> آقای عبدالباری کاملا دقیق و بجا فرموده!کاش که این سخنان را به وزارت تحصیلات عالی میگفت تا سند سعید منصور دوباره بررسی میشد.اگر سعید منصور واقعا تا صنف 12 مکتب خوانده یک سوال ساده و بسیط الجبر را مرد شود حل کند چه بماند به معادله. کاش کسی نوشته آقای عبدالباری را به وزیر صاحب فعلی برساند تا به حساب رئیس معارف رسیدگی کند.مه در یکی از شعبات نزدیک شان کار میکنم. بسیار آدم پوک و چاپلوس است. اگر کسی صاحب صلاحیت باشد در مقابلش ملنگ است اما وای بحال یک انسان آزمند که منصور بجانش پلنگ است. چند بچه چوان را دور و بر خود آورده بنام کارمند و سکرتر اما آنها در حقیقت کمیشن کاران وی هستند و کارمندان معارف کابل بخصوص معلمان بیچاره را به مرگ میگیرند تا به درد ( رشوت) راضی شوند.عبدالباری جان عمرت دراز و قلمت رسا بادکاش یک کمی بیشتر نوشته میکرد راست گفتی به شیری که خوردی رحمت و افرین به جرأئت و شهامت ات.هر کس که در مورد معلومات دارد نوشته کند و در تحقیق عدالت همکاری کند.
یک تن از کارمندان ریاست معارف کابل
>>> راست بگوئیم خویشکی صاحب راست میگویند. آقای منصور به وزیر صاحب زیاد عذر کرد که مره از بغلان تبدیل کن که زندگی من در خطر استند. وزیز صاحب وی را تبدیل کردند اما وی وزیر صاحب را شرماندند.من وی را می شناسم خیلی پیسه زیاد جمع کردند رشوت گرفتند و در کابل خانه خریدند؟ از کجا میشوند اینقدر پیسه ها
زیارملکارمند وزارت محترم معارف
>>> به وزیر معارف بگو به ما چه میگویی.از دست ما خو نمیشه اگر نی منفک و بندی شود
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است