کرزی که تا آخرین روز حکومت اش تلاشی برای ساختن وطن نکرد (ولو با همکاری با طالبان) اکنون به دنبال یافتن متحدانی برای خود در داخل کشور است و به همین جهت هم به دنبال تماس با طالبان افتاده تا از یکسو نشان دهد با آمریکایی ها دیگر رابطه ای ندارد و از طرف دیگر خود را قدرت مستقل کشور نشان دهد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۰ ۱۳۹۴/۳/۴ | کد خبر: 95650 | منبع: | پرینت |
همانگونه که در خبرها خوانده و شنیده اید محترم حامد کرزی رییس جمهور پیشین برای یک سفر شخصی و بدون انگیزه ی سیاسی در چین به سر می برد و خوب است بدانید که براساس گزارشهای رسیده هیاتی بلندپایه از طالبان نیز با هماهنگی اسلام آباد در چین هستند بدون انگیزه سیاسی.
روزنامه وال استریت ژورنال در گزارشی اعلام کرده طی چند روز گذشته مقامات شورای عالی صلح بصورت محرمانه با مقام های سابق رژیم طالبان پای میز مذاکره نشسته اند که این نشست در شهر اورومچی در شمال شرقی چین برگزار شده است.
براساس نوشته وال استریت ژورنال این نشست در سطح بلندپایه مقام های طرفین برگزار شده و سازمان استخبارات پاکستان وظیفه ی هماهنگی این دیدارها را بر عهده داشته است. حال اینکه چقدر سفر یکباره جناب کرزی به چین مربوط به این حضور طالبان در چین است، خود جای تامل دارد.
چرا که حامد کرزی دو هفته ی پیش در گفتگو با سی ان ان گفت: من می خواستم با طالبان گفتگو کنم و با کمک اعضای آن گروه که افغانستانی هستند، افغانستان را بسازم! نصیحت من به طالبان این است که دست از منازعه بردارد و برای بدبخت کردن مردم افغانستان دنبال بهانه نباشند. از طالبان تقاضا میکنم که اگر ما با هم به توافق برسیم و با همدیگر وطن را بسازیم، دیگری نیازی به حضور نیروهای خارجی در کشور ما نخواهد بود.
کرزی که تا آخرین روز حکومتش تلاشی برای ساختن وطن نکرد (ولو با همکاری با طالبان) اکنون به دنبال یافتن متحدانی برای خود در داخل کشور است و به همین جهت هم به دنبال تماس با طالبان افتاده تا از یکسو نشان دهد با آمریکاییها دیگر رابطه ای ندارد و از طرف دیگر خود را قدرت مستقل کشور نشان دهد.
ولی تاسف اینجا است که باز هم پای پاکستانیها در میان است. پاکستانی که هم در کشتار مردم افغانستان نقش اول را دارد و هم در مشروعیت بخشیدن به طالبان نقش اول را دارد. در حالی که تا زمانی که دولت کابل (چه با ریاست کرزی و چه با ریاست اشرف غنی و عبدالله) تعریف دقیقی از طالبان نداشته باشد، هر نوع تلاش سیاسی به خاطر مصالحه در افغانستان ناکام است و ثمره ای ندارد.
امروز همگان می دانیم که طالبان جز به نیابت از پاکستان نمی جنگند. وقتی که دولت این را قبول دارد که طالب به نیابت از پاکستان می جنگد ما باید دو کار انجام دهیم. اول: با طالبان بجنگیم تا جایی که به این گروهک اجازه ندهیم یک وجب زمین را در افغانستان در سیطره خود داشته باشد و سپس با پاکستان مذاکره کنیم زیرا اسلام آبا است که طالبان را ساپورت می کند.
ولی نه کرزی و نه اشرف غنی و عبدالله نمی خواهند این حقیقت را بپذیرند و فقط به دنبال این هستند که طالبان را بزرگ جلوه دهند که این طرز تفکر حلقاتی در ارگ است که مزدور غرب و حامی طالبان هستند.
به هر حال موضوع مذاکره با طالبان هزارتوی پیچیده ای است که معلوم نیست کی مردم افغانستان از آن نجات خواهند یافت. ولی یک چیز روشن است آن هم اینکه تا آمریکاییها نخواهند و نگذارند، صلح و ثباتی در کشور ما ایجاد نخواهد شد.
کد (10)
>>> معاون صاحب ظاهرخان نظرخودرادرباره حامد کرزی ریس جمهوری پشین افغانستان بدهید
بااحترام فریدون عزیزی
>>> کرزی صاحب مردم فریبتانرا نمیخورد .
بسم الله دشتی
>>> مردم ازطالبان سیرشدن طالبان دچارفقرواوارگی وبدبختی وعقب ماندگی ونژادپرستی درکل کشورشدن واین ملت است که رنج میبردودتیاپیشرفته شده وحالا حرف انسانیت است نه حرف ازنژادوجنگ وبدبختی وبه زورحکومت کردن طا لبان به قانون پایبندنیستن که مردم خودشان پای صندوقهای رای برون وریس جمهورخودراانتخاب کنندایاحق مانیست برای اینده کشورمان به یک شخص بالیاقت ووطن پرست رای بدهیم ولی طالبان حرف زورمیفهمن نه زبان انسانیت وبایدباانهامبارزه کنیم یاصلح یاتااخرین قطره خونمان خواهیم جنگیدانشاالله
>>> خوب چرا شما ورخطایی می کنید ؟
حبیب الله یوسفزی
>>> کرزی تهدابگذار ترویسم طالبی در افغانستان
>>> کرزی اصلاء افغان نیست اگر افغان میبود شرم افغانی میداشت این فاسد تاریخ باید چادر سرکند.
>>> تمام این روزهای بد و مشکلات روز افزون کشور از دست کرزی مداری هست. خداوند جزایشه بدهد.
>>> درصورتیکه کرزی بتواند زبان مشترک با طالبان پیدا کند، ورقهء قوی را در بازی خود با غنی و عبد الله بدست خواهد آورد. اما مشکلی اساسی دیگر دم روی کرزی است آن متحان کنونی وی، وزراء کابینهء قبلی اش، که همه روحیه ای ضد طالبی دارند. اگرچه کرزی موفقیت خودرا در بازی های داخلی و خارجی نشان داده است اما دیده شود که اینبار چگونه این بازی را به نفع خود خاتمه میدهد؟
نعیم ولی الله قندهار
>>> اصلا چرا کرزی که هیچ مسوولیتی ندارد در امور دالت می کند .کرزی وقتی رئیس جمهور بود کاری نکرد حالا چرا دست و پا می زند.
>>> همین کرزی نبود که در زمان ریاست جمهوری اش خطاب به اعضای حزب جمعیت می گفت: کسی حق ندارد بدون هماهنگی با دولت در کشورهای خارجی سفر کند و با مقامات کشورهای غربی گفتگو کند؟ یادتان هست؟
جاغوری
>>> سلام :
آقای کرزی میخواهد که بار دگر مردم را فریب بدهد با این نیرنگهایش .
نصردره صوف
>>> نام کلی اقای کرزی : مار استین و مار راستین همین اقای کرزی شرم و غیرت دارد ، لنگی تو بسر داری ـــــــ بر گو چه هنرداری.
>>> برای اقای حامد کرزی برزی،ترزی،..زی ،فرزی،شرزی وغیره حالا خیلی خجالت اور است که باز هم در پی قدرت طلبی است وظن را خو خراب کردی شوهران .... را خو از زندان های کشور رها نموده ووطن را در سیزده سال گذشته بخاک وخون کشانیدی واز نتیجه این اعمال خویش میلون ها دالر را در خریطه .... انداختی حالا بگذار تا این مردم ووطن نفس ارام بکسد.
...از کابل
>>> اصلا این کرزی وطن فروش چی کاره است سر پیاز یا...، این ...باید از وطن خارج و پیش باداراش درکثسیفستان برود و مردم افغانستان به همان اندازه که کثسیفستان را دشمن خویش میدانند به همان اندازه این مار دهن آستین ( کرزی ) را دشمن خویش میدانند کرزی یک کمی شرم به شما بهتر است
حق بین کابل
>>> آقای کرزی خوب شد که بقسم آزاد با برادران نارازی خود یکجا شد و بخاطر قدرت جنگ را در دروازه های هر فامیل آورد .
زره
>>> کرزی صاحب هرچه بودطی چندسال کارها خوب بود ولی ع غ پاک کده ...
>>> حامد کرزی یکی از بی شخصیت ترین فرد زمامدار در روی کره زمین بود! قدامات ضد وحدت ملی کرزی: کرزی از همان آغاز قدرتش اقدامات جدی اش را در خلع سلاح صفحات شمال افغانستان و هزاره جات متمرکز ساخت و آخرین تلاش های نیرو های بین المللی را در این راه بکار انداخت. ولی جنوب آفغانستان را به بهانه جنگ با تروریزم تا دندان مسلح نمود. با جنگ های نمایشی به قتل عام مردم بیگناه پرداخت و طالبان مزدور٫ بیفرهنگ و وطنفروش را تقویت نمود. به استفاده از قدرت دولت یونیتار والی های متعصب طالبی را به شمال افغانستان فرستاد تا مردم را به عقبگردی مجبور نموده و از رشد فرهنگی و اقتصادی ولایات شمال جدا جلوگیری نمود. از اشتراک روشنفکران افغان عمدا جلوگیری کرد و نمایندگی مردم را به شیوه نومنکلاتوری حفظ نمود. در این جا بجا می دانم که مشت نمونه خروار چند مثال را از اقدامات ضد ملی کرزی بیان نمایم: کرزی در اپریل 2007 پنج نفر طالب را که به صفت مجرمین خطرناک محبوس بودند، در بدل ژورنالیست ایتالوی رها کرد، ولی ژونالیست افغان اجمل نقشبندی را زیر تیغ طالبان قرار داد. این کار یک خیانت ملی است که رییس جمهور شهروند کشور خود را فراموش کند و به رهایی خارجی ها بخاطر بقای چوکی و مقام خوشخدمتی نماید. در سال 2007 والی مقررشده از مرکز ، بالای مظاهره کننده های غیر مسلح ولایت جوزجان آمر آتش داد و مردم بیگناه را به خاک و خون کشانید. 13 نفر جابجا کشته و صد های دیگر زخمی شدند. والی جنایتکار جمعه خان همدرد همین حالا در عنایت و در دربار کرزی (غنی ...) به راحتی به سر می برد و منتظر رسالت جدید است تا به جنایت خود در جایی دیگری ادامه بدهد.
بیش از هزار نفر طالب مجرم گویا از زندان قندهار فرار نموده اند. این کار جز معامله پنهانی کرزی نمی تواند چیزی دیگری باشد. کرزی می توانست آنها را عفو کند. رییس جمهور این صلاحیت را دارد. ولی در این جا باز هم منافقت دیگری نهفته است تا کار خود را آسان تر سازد. عفو قانونی دروغ و بازی های کرزی و کرزی تراشان را افشا می کند. اینکه سربازان پولیس در زندان به قتل می رسند اشتباه خود آنها است که رژیم منافقت را حمایت می کنند. ولی مردم شریف ارغنداب چی تقصیر دارند که بالای خانه های آنها صد ها تن بم و مرمی می بارد ، گویا طالبان فراری از زندان در ارغنداب محاصره شده است. بی شرمی و بی مسوولیتی کرزی در مقابل مردم و همکارانش: منطقا معلوم می شود که کرزی به مردم هیچ نوع وابستگی ندارد و حتی در مقابل همکاران خود نیز بی پاس است. این خاصیت کرزی انتخابات ریاست جمهوری را زیر سوال می برد. اگر در انتخابات ریاست جمهوری به مردم و همکاران خود نیاز میداشت، حالا مردم و همکارانش نزد وی ارزش میداشت. نکات ذیل ثابت می سازد که کرزی هیچگاهی به مردم و همکارانش نیازی نداشته و در آینده هم ندارد.
1. در سال 2007 تعدادی از وکلا شورای ملی درخواست دادند که مساله کوچی ها باید حل گردد. کرزی با اقدامات فریبکارانه و تشکیل کمیسیون های روی کاغذ هیج ارزشی به درخواست وکلا قایل نشد، مساله کوچی ها را طوری حفظ کرد، تا اینکه این جنایت دوباره تکرار شد.
2. صدها نویسنده و شاعر و اهل دانش افغان از داخل و خارج افغانستان در هزاران رسانه جمعی مفکوره ها ، پیشنهاد ها شان را در باره حل این معضل خطرناک کوچی ها که وحدت ملی را مورد حمله قرار میدهد، ارایه کردند که همه آنها نزد کرزی هیج اهمیت ندارد. کرزی مانند یک روبت پروگرام داده شده را عملی می کند.
3. یک ماه قبل از ورود کوچی ها مردم بیدار کابل ضمن مظاهره مسالمت آمیز که تعداد آنها به ده هزار میرسید، به حکومت هوشدار دادند که پاکستانی های مسلح به سرحدات افغانستان جابجا شده اند و بزودی به هزاره جات حمله خواهند کرد. ولی کرزی خاموش بود و حلا نیز همچنان خاموش است.
آیا این بی شرمی در مقابل مردم نیست؟ مسوولیت آقای رییس جمهور چیست ، مگر دفاع شهروندان اصلی کشور کار او نیست. گذشته از همه او تعدادی از افرادی را در گروه کاری خود دارد که هزاره ها و حتی از بهسود وردک هستند. آیا کرزی با کدام چشم بسوی آنها مبیند؟ در کابینه یی که تا این اندازه بی شرمی و بی پاسی موجود باشد، کار مملکت چطور و با کدام معیار ها پیش برده می شود. ما همه میدانیم که قانون در رژیم کرزی وجود ندارد، حد اقل اخلاق در میان گروه کاری وی باید موجود میبود. جنایات در بهسود ژینوساید است: اسناد کنوانسیون ژینوا در باره جلوگیری و مجازات جرایم ژینوسایت، مصوب 12 جنوری 1951، ژینوساید را چنین تعرف می کند: "ارتکاب هر عملی که مقصد آن امحای کلی یا قسمی گروه ملی ،قومی یا مذهبی باشد از طرف این کنوانسیون ژینوساید شناخته می شود. "2 حالا حکم این میثاق بین المللی را در مساله کوچی ها مقایسه و بررسی می کنیم. یک گروه سیاسی بنام "افغان ملت" که به حمایت استخبارات پاکستان، کرزی در محاصره آنها قرار دارد ، اهداف دیرینه نابودی قوم هزاره را در پیش گرفته اند. مقصد یا نیت امحای یک قوم از طرف گروه قومی دیگر در این قضیه موجود است که بخش ذهنی ترکیب جرم را میسازد، حکومت بر سر اقتدار در دست آنهاست و نیت شان را بطور متداوم و هدفمندانه انجام میدهند که دو بار حمله و تجاوز بالای مردم بهسود وردک از نمونه های انکار ناپذیز آنهاست که می خواهند قومی را نابود و قومی دیگری را بجای آنها ساکن سازند. شاید ادعای موجود باشد که این مساله یک تصادم اتنیکی است و به ژینوساید رابطه ندارد. کسانیکه چنین بیاندیشند، جوانب تداوم موضوع، روابط تاریخی و همچنان حمایت رژیم بر سر اقتدار را نادیده می انگارند. موضوع دیگر که فاکتور ژینوساید را در این جنایت تقویت می نماید، جنبه مذهبی آنست، ... این کار با منافع حمایتگران جهانی آنها نیز مطابقت دارد تا اداره بعدی شان را در افغانستان مطابق خط کشی های خود شان به آسانی عملی کنند. پس حامد کرزی در اجرای ژینوساید و امحای گروه های قومی و مذهبی سهیم است، زیرا در حمایت او در تبانی با رژیم وی این جنایات صورت می گیرد. وخامت جرم را یک موضوع مهم دیگر بیشتر می سازد که حامد کرزی مطابق قانون اساسی افغانستان وظیفه حمایت از حقوق این مردم را عهده دار است و آخرین مرجع عفو و مجازات در این کشور میباشد. او نه تنها وظایف خود را که مکلفیت او است، انجام نمی دهد ، بلکه از وظیفه و از صلاحیت های ریاست جمهوری در اجرای این ژینوساید سؤ استفاده می نماید. پس حامد کرزی ناقض قانون اساسی نیز می باشد. امیدوار هستم در آینده بتوانم با بدست آوردن اسناد و معلومات مکمل قضیه ژینوساید را در وردک، مزارشریف ، کابل ، یکه ولنگ و جای دیگر بررسی ، روابط آنها را با یکدیگر شان که با طرح یک پلان عملی شده اند روشنتر بسازم و زمینه های محاکمه حضوری ، غیابی و یا بعد از مرگ جنایتکاران ژینوساید را در در حیات و یا بعد از مرگم برای نسل های بعدی آماده نمایم. کرزی وعده خلاف ، ناقض قانون اساسی و نورم های حقوق بشر: متن کامل وعده های انتخاباتی حامد کرزی در این مقاله گنجایش ندارد. ازینرو نکات عمده وعده های وی را برجسته ساخته و در مورد اجرا و عدم اجرای آن با مثال های از فعالیت هاای چند ساله اش وعده خلافی های رییس جمهور را بدست بررسی می گیریم.
1. تصویب قانون اساسی: کرزی در طرح و تصویب قانون اساسی که وثیقه ملی مردم افغانستان است، نیرنگ های زیاد را بکار برد . به استفاده سؤ از دین و مذهب قانونی را تصویب نمود که تناقصات موجود در این قانون هر روز افغانستان را به بحران ، جنگ و نفاق می کشاند. او در طرح قانون اساسی از نظر و سهمگیری مردم و حقوقدانان افغانستان طفره رفت و با ایجاد کمیسیون نام نهاد و تشریفاتی مردم را فریب داد. طرح قانون اساسی به معرض نظرخواهی مردم قرار نگرفت و بالاخره طرح بارنت روبین دانشمند امریکایی در لویه جرگه به "تصویب رسید و بعد از تصویب مواد آن تغییر داده شد. کرزی در باره سرود ملی زبان مادری اش بالای همه مردم افغانستان با زور تفنگ خارجی تحمیل کرد و یک دولت یونیتار را برای خود ایجاد و مردم افغانستان را از بزرگترین چانش دموکراسی ، صلح و حرکت بسوی جامعه مدنی محروم ساخت.
2. اساس گذاری يک اداره جديد و کار به تعبير او کارا، تلاش برای تقویت آن: کرزی کاملا برعکس وعده اش عمدا به تشکیل فاسد ترین اداره در جهان دست زد و مردم افغانستان را از داشتن ین حکومت کاری محروم نمود تلاش بخاطر محروم سازی روشنفکران و جذب عناصر فاسد و رشوه خوار از اهداف کرزی بوده و خواهد بود. علت ایجاد یک اداره فاسد در افغانستان در آنست که گرداننده های امور افغانستان نمی خواهند که افغانستان صاحب اداره ، حکومت و حاکمیت ملی باشد، افغان ها را محتاج دستبین و نگهداررند. ایجاد اداره فاسد هدف های سیاسی نیز دارد ، تا مردم بیچاره بسازند، روحیه وطندوستی را بر آنها بکشند و نفرت مردم را در مقابل حکومت تحریک کنند ، دولت و مردم را از هم جدا بسازند و در مجموع نفاق و تفرقه را در میان افغان ها زنده نگهدارند. به باور من فساد جز ارگانیک و حتمی دولت کرزی است که غیر قابل اصلاح می باشد.
3. آغاز کار تشکيل ارتش و پليس ملی، آغاز اصلاحات در اداره امنیت ملی: تشکیل اردوی ملی و پولیس یک وعده پوچ است. امریکا ملیارد ها دالر مصرف کرد تا به اسفتاده از نام دین و مقدسات برزگترین و باتجربه ترین اردو در منطقه منحل کند. نجیب الله حکومت ، اردو و پولیس را به حکومت آینده افغانستان از طریق ملل متحد تسلیم داده میداد 4. ولی امریکا علیه این پلان دست به کودتا و دسیسه زد و پیروزی مجاهدین را که هدف تخریب کلی نهاد های دولتی، اقتصادی و فرهنگی افغانستان بود طرح و عملی ساخت. اگر افغانستان اردوی نیرومند داشته باشد ، ضرورت دفاع خارجی ها بخصوص موجودیت امریکا در افغانستان از بین می رود. پس تشکیل اردو ، پولیس و امنیت ملی در صلاحیت کرزی نیست و او در مبارزات انتخاباتی به مردم درروغ گفته بود.
4. گسترش آموزش و پرورش و بهداشت، توسعه تجارت و سرمایه گذاری: با وجود هفت سال از سه دوره حکومت کرزی و چهار سال از وعده های انتخاباتی اش میگذرد، شاگردان مکتب هنوز در خیمه ها درس می خوانند. بهداشت به همان حالت اولی اش قرار دارد، تجارت و سرمایه گذاری بدست مافیا و شریان های اقتصادی و معدنیات افغانستان بدست برادران و اعضای خانواده کرزی است .
5. آغاز کار بازسازی و نوسازی بزرگراههای حلقه ای کشور: شاهراه حلقه یی احداث نشده است.
6. رشد اقتصادی بيست تا سی در صدی مردم: اقتصاد اصلا در افغانستان وجود ندارد و مردم از فقر و بیچاررگی فرزندان شان را می فروشند.
7. بازگشت بيش از سه ميلیون مهاجر: مهمترین زمینه برای مهاجرین امنیت است که حکومت کرزی نتوانسته است آنرا تامین کند. فرار مغز ها همچنان ادامه دارد. آزاد اندیشان و دیگر اندیشان و کسانیکه دارای مفکوره های مستقل برای رفاه و آبادی وطن باشند ، توسط نهاد های جهنمی دولتی تهدید و تعقیب میگردند.
8. اصلاحات پولی: فقط یک کار در دوره حکومت کرزی اجرا شد که عبارت از اصلاحات پولی بود. در حالیکه هر زمامدار در افغانستان خواسته است که پول رژیم پیشین را ناچل و پول خود را انتشار بدهد. اصاحات پولی پشتوانه اقتصادی می خواهد که کرزی نمی تواند آنرا ایجاد نماید.
9. کمک به گسترش مطبوعات آزاد و آزادی بيان: ننگین ترین بخش وعده های کرزی در بخش آزادی بیان و مطبوعات است...
این بود مهمترین نکات وعده های انتخاباتی کرزی که نه تنها وعده خلافی کرزی، بلکه در بسیاری موارد عمل برعکس را در مقابل وعده های داده شده اش نشان میدهد. حامد کرزی در بسیاری موارد ناقض قانون اساسی کشور است تا تضمین کننده آن. گرچه اکثر اصول و مواد قانون اساسی که به شوق و ذوق خود کرزی طرح و تصویب شده است، با آنهم در صورت مساعد بودن فرصت به آسانی از آن تخلف می کند. تخلفات قانون اساسی از جانب کرزی را در مقاله جداگانه بررسی خواهم کرد، ولی از یک تخطی صریح که به عنوان این مقاله ارتباط دارد نمی توان گذشت. در ماده های سی و هشتم و چهلم قانون اساسی افغانستان ملکیت و مسکن شخص از تعرض مصؤن است. همچنان مطابق ماده پنجم قانون اساسی تطبیق قانون اساسی و قوانین دیگر از مکلفیت های دولت است. در قضیه بهسود مصؤنیت ملکیت و مسکن مردم مکررا مورد تجاوز قرار می گیرد. دولت از ماده پنجم قانون اساسی تخلف می کند و نه تنها وظیفه اش را انجام نمی دهد ، بلکه افراد شامل دولت و نهاد های دولتی به شمول کرزی زمینه های این تخلف را آماده می سازند. پس خود رییس جمهور ناقض قانون اساسی است. قابل ذکر میدانم که این مثال را فقط مشت نمونه خروار بیان کردم. تخلف ، تغافل و طفره رویی های رییس جمهور تقریبا در هر ماده قانون اساسی مشهود است. ممنوعیت تبعیض ، مصؤنیت آزادی بیان، مصؤنیت فردی، حقوق و آزادی های مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر که در قانون اساسی افغانستان به رسمیت شناخته شده است ، در افغانستان هر دقیقه از جانب دستگاه فاسد دولتی نقض میگردد که این دولت ساخته دست کرزی بوده و رهبری آن بدوش وی می باشد. در حالیکه فقره اول ماده 64 قانون اساسی مراقبت از اجرای قانون را بعهده کرزی گذاشته است. در گزارش عفو بین الملل که به مناسبت شصتمین سالگرد تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در جون 2008 صادر شد، آمده است: " در سال گذشته، دست کم شش هزار و پانصد نفر در اثر خشونت و درگیری های مسلحانه در افغانستان جان خود را از دست دادند و تمامی طرف های درگیر - شورشیان، نیروهای دولتی و نیروهای بین المللی - بی محابا قوانین بین المللی ناظر بر رعایت حقوق بشر را نادیده گرفتند و تلفاتی را به غیرنظامیان وارد ساختند. حدود دو هزار غیرنظامی در جریان عملیات مسلحانه در سال گذشته جان خود را از دست دادند که نیروهای بین المللی مسئول حدود یک چهارم و گروه های شورشی مسئول نیمی از این تلفات شناخته شده اند ."6 ، "در این گزارش آمده است که فعالیت اداره امنیت ملی افغانستان همچنان غیرشفاف باقی مانده که به خصوص در بازداشت، بازجویی، پیگرد، محاکمه و محکومیت متهمان به جرایم امنیتی کاملا رواج دارد."6 محدوییت های آزادی بیان ، قتل روزنامه نگاران، ایجاد ترس و ارعاب، از جمله مواردی است که در گزارش بیان شده است. همچنان " خشونت علیه زنان و دختران در بسیاری از نقاط افغانستان یاد شده و آمده است که حمله علیه مکاتب دخترانه افزایش یافته و بسیاری از خانواده ها از بیم این حملات، از فرستادن فرزندان خود به مکتب خودداری می ورزند" 6 واضح است که دستگاه دولت به شکنجه ، تهدید ، کشتار و محدود ساختن آزادی بیان نقش مهم و سهم مستقیم دارد. پس حکومتی که کرزی در راس آن قرار دارد، در مخالفت با حقوق بشر قرار دارد. متعقبا کرزی ناقض حقوق بشر در افغانستان می باشد. ریشه این تبهکاری ها در کجاست؟ قرار نتیجه گیری شخصی من ریشه این همه بدبختی ها در تصمیمی است که می خواهند حاکمیت قبیله را افعانستان مجددا تحکیم بخشند. کار در این راه از همان اجلاس روم محمد ظاهر شاه در سال 2000م و قبل از آن آغاز شده بود که حاکمیت قبیله در افغانستان دوباره مسلط گردد. در اجرای این پلان نابکار و غیر انسانی قتل عام ، "پاکسازی" قومی، جنایات و تجاوز همچنان ادامه خواهد داشت. این استراتیژی دوامدار ده ها کرزی را بوجود خواهد آورد و هرکدام وظیفه خود را انجام داده خواهند رفت، ولی تقصیر بر ما نیز هست که نه تنها جلو این تبهکاری ها را گرفته نمی توانیم و حتی به جز عناصر متشکله این ماشین تبدیل می شویم...
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است