نوروز چیست و چرا آن را جشن می‌گیرند؟
 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۰۸    ۱۳۹۳/۱۲/۲۹ کد خبر: 91504 منبع: پرینت

اندیشة تجلیل از نوروز به باورهای مذهبی و دینی آریایی‌ها می‌رسد و ریشه در تاریخ کهن دارد. هرچند از پیشینة تاریخی آن، مکتوب بسیار دقیقی در دست نیست؛ ولی بدون تردید جشن نوروز سابقه‌يی بسیار کهن در میان اقوام مختلف جهان دارد.

آریایی‌ها، دورة پیشدادیان را، زمان پیدایش جشن‌های نوروزی به شمار آورده اند. این جشن در اندیشه‌های مذهبی آریایی‌ها چون «آیین مهر» زروانی (زمان خدایی) و یا مزده، بسته است که بسیار ابتدایی هستند.

جمشید؛ شخصیت معروف، محبوب و عادل نوروز در آریانای باستان بوده است. پیوند جشن نوروز با جمشید، از یک‌سو به کهن بودن این جشن، و از سوی دیگر، به محبوب بودن چهرة جمشید و خاطره‌های خوش آریایی‌ها از وی اشاره دارد.

به استناد نوشته‌های محققان، جشن نوروز به دوران بعد از «توفان آریایی» برمی‌گردد که به یخبندان دورة چهارم جیولوژیک (پله ایستوسن) مربوط می‌شود و که ده هزار سال از آن گذشته است.

فردوسی طوسی؛ حماسه‌سرای معروف و نامدار تاریخ، در داستان پدید آمدن جشن‌های نوروزی نقل می‌کند که: «وقتی جمشید از کارهای کشور بیاسود، بر تخت کیهانی نشسته،

همة بزرگان لشکری و کشوری را به گرد تخت فراخواند، همه جمع شدند و بر وی گوهر پاشیدند. جمشید آن روز را که «فروردین ماه» یا «فروهرهای پاکان» نامیده می‌شود، آغاز سال، نامیده، جشن گرفت.

در نوشته‌های محققان آمده است که در روزهای دشوار، آریایی‌ها را گاو، آتش، سگ و قوچ کمک کرده است. بنابراين، نقش گاو در شیردهی، قلبه و انتقالات مهم و آتش، روشنایی‌بخش ماحول و گرم‌کنندة انسان، در زمستان سخت بوده است که به دور آن گرد می‌آمدند. به عقیدة دانشمندان، آریایی‌ها آتش را نیایش کرده اند، نه پرستش. مانند این‌که بودایی‌ها مجسمة بودا را به نیایش می‌نشستند.

زردشتیان نیز در برابر آتش به تفکر و نیایش پرداخته اند. هرچند گات‌های اوستا، شاید خیلی بعدتر از این عقاید سروده شده باشند، اما نیایش از پرستش، متفاوت است.

چنان‌چه وقتی زردشت نزد شاه آریایی آمد، چنین پیشنهاد کرد: «من سپتمان زردشت آمده ام تا ترا به پرسش خدای واحد دعوت نمایم.» یعنی زردشت یکتاپرست بوده است، نه آتش‌پرست.

اقوام آریایی و حتا غیرآریایی، به اشکال متفاوت، صدها سال نوروز را جشن گرفته اند و می‌گیرند. متاسفانه امروز در بعضی مناطق و کشورها، نوروز صرف به صورت تعطیلات درآمده و از حالت جشن و نیایش خارج گردیده است. در حالی که جشن از کلمة «یشن» به معنای عبادت و نیایش بوده است.

اما تجلیل از نوروز در سلول‌های بدن، افکار و باورهای مردمان جا گرفته و حتا با تاریخ و اعتقادهای‌شان عجین گردیده است. و جلوگیری از این جشن ماندگار، كار ساده‌يي نیست.

بنابر پژوهش‌های انجام شده، پادشاهان و مردمان دوره‌های هخامنشی، نوروز را به عنوان آیین کهن، به هنگام گردش سال، جشن گرفته اند. چنان‌چه 13 روز اول سال به نام: «13به‌در» از جشن‌های اصلی ایرانیان امروزی است.

پادشاه هخامنشی، از تخت جمشید که محلی مقدس و مخصوص نیایش بوده، به هنگام نوروز، اقوام مختلف «ماد»، «ایلامی»، «بابلی» و دیگران را با لباس‌های فاخر محلی‌شان می‌خواسته و نو شدن سال را در کاخ «اپادانا»، در برابر شاه جشن می‌گرفتند و از حاصلات محلی، زراعتی و دامداری‌شان به شاه هدیه می‌دادند.

مدارک و شواهد نشان می‌دهد که جشن نوروز یا سال نو، با عقاید دورة اسلامی نیز پیوندی محکم دارد. چنان‌چه مرحوم محمد باقر مجلسی، یکی از دانشمندان مذهب اهل تشیع، می‌گوید: «امام جعفر صادق(رحـ) نوروز را روزی فرخنده و خجسته خوانده، یعنی روزی که حضرت آدم(ع) در آن روز آفریده شده است.»

موصوف هم‌چنین به نقل از امام موسی کاظم (رض) می‌نویسد: «خداوند(ج) در نوروز، آفتاب را برتابانده؛ ابرها را فرمان داده تا ببارند؛ بادها را فرمان داد تا بوزند در زمین. در همین روز، حضرت ابراهیم(ع) بت‌ها را شکسته است، بنابر روایتی در سال دهم هجرت، در این روز، حضرت خاتم‌النبیین(ص) در «غدیر خُم»، برای مسلمانان خطابه‌يی ایراد، و از نزول آیة اکمال دین اسلام، مژده داده است.»

قدوم خجستة نوروز را در کشورهای مختلف اسلامی و غیراسلامی به ویژه افغانستان، ایران، تاجیکستان، پاکستان، هند، آسیای مرکزی، عراق، ترکستان، چین و کشورهای اسلاونژاد اروپایی و مناطق دیگر جهان با آداب، رسوم و پیک های خاص آن جشن می‌گیرند.

مردم افغانستان نیز با جشن نوروز و مراسم آن در مناطق مختلف، آشنا هستند. در ایران به استقبال جشن نوروز، خانه‌تکانی، چهارشنبه‌سوری، رفتن به بالای قبور رفته‌گان، خانه‌های اقارب و دوستان «میر نوروزی»، «حاجی فیروزی»،

سبزه رویاندن در خانه‌ها، گستردن سفرة (دستر خوان) هفت‌سین، میوه تر کردن، رفتن به خانة نامزدها، بردن لباس نوروزی، رفتن به تفریح‌گاه‌ها، دامنة کوه‌ها و طبیعت آزاد بوده، و 13 نوروز به نام «سیزده بدل» یا روز طبیعت معمول و جزو مراسم سال نو است.

در سرزمین‌های اسلاونژاد اروپایی، تجلیل از نوروز، با جشن‌های 12روزة «کارناوالی» آغاز و با پوشیدن ماسک‌های حیوانات، رقص و آوازخوانی ادامه می‌یابد.

در عقاید اسطوره‌يی آن‌ها، «12روح پلید»، وجود دارد که ستون‌های آسمان‌ها بالای آن‌هاست. این ارواح پلید، ستون‌های آسمان‌ها را می‌جوند تا از شانه‌های‌شان بیفتد. وقتی ستون‌ها به افتادن نزدیک می‌گردد، سال نو آغاز می‌شود؛ لذا جهان فرونمی‌ریزد و زنده‌گی انسان‌ها تداوم می‌یابد.

به باورهای قدیم اسلاوها، روز سیزدهم فروردین ماه (ماه حمل در تقویم افغانستان) روز نجات و دور تکامل جهان است که مطابق 13به‌در ایرانی‌ها می‌شود.

«روز 13ماه حمل (فروردین ماه) برابر با 14ماه مردم یهود است که مصادف با 13ماه مصری‌ها می‌شود. چون یهودها غروب خورشید را، اول روز حساب می‌کنند، نه طلوع آن را. بنابراین، روز 13به‌در ایرانی‌ها، برابر با 13 ماه یهودها و مصری‌ها نیز می‌شود که همان روز طبیعت و روز نجات جهان است.»

جاپانی‌ها و بعضی مناطق جنوب شرق آسیا، پایان ماه مارچ و آغاز اپریل را که مصادف با 12 فروردین ماه است، بی‌صبرانه منتظر شکفتن گل‌های میوة لذیذ گیلاس هستند که نوید جشن‌های بهاری را می‌دهد و میله‌های شکوفه‌بینی گیلاس و نباتات دیگر آغاز می‌گردد.

عرب‌ها بعد از استیلا بر آسیای مرکزی، می‌خواستند آیین‌ها و عنعنات قدیم مردم را از بین ببرند. وقتی به اهمیت نوروز و پیوند آن را، به موسس آن (جمشید) پادشاه عادل آریایی درک کردند، به باورهای مردم احترام گذاشتند. در دوره‌های اسلامی به جای هفت«شین» (شکر، شمع، شیرینی، شیر، شانه و شراب) تهیة هفت سین (سبزه، سرکه، سمارق، سنجد، سیر، سیب و سپند) آهسته آهسته معمول گردید.

در دورة سامانیان، که بخارا و سمرقند، از مراکز بزرگ علم و دانش و از جمله علوم اسلامی بود، برای برگزاری مراسم جشن‌های نوروزی، شرایط بسیار مساعد گردید.

در کابلستان قدیم، بلخ، تخارستان، بامیان، هرات و شهرهای دیگر خراسان، مردم قرن‌ها نوروز را جشن گرفته و مراسم متعدد، از قبیل پوشیدن لباس‌های فاخر، اسب‌دوانی، بزکشی، پهلوانی، سنگ‌اندازی، رفتن به دشت‌ها، دامنة کوه‌ها و عنعنات متعدد معمول بوده، در قرون بعد از اسلام، بلند کردن «جهنده»ي شاه اولیا حضرت علی(رض) و سایر زیارت‌ها در مناطق مختلف کشور ما، روحیة اسلامی گرفته است.

در آریانای باستان نیز زمانی که اکثر تمدن‌ها و ملت‌ها، خدایان محسوس مادی و عناصر طبیعت را می‌پرستیدند، این تنها آریایی‌های پیروِ زردشت بودند که خدای یگانه، ناپیدا و لامکان را پرستیده و نوروز را نیز جشن می‌گرفتند.

کردهای عراق، قرن‌هاست نوروز را جشن می‌گیرند. تنها در 1325خورشیدی، دولت عراق مانند دهشت‌افکنان طالبان، این جشن را قدغن کرده، سربازان بالای مردم آتش گشودند. مردم به رغم فشار دولت و دادن تلفات، به مراسم نوروزی ادامه دادند و دولت عراق، مجبور به عقب‌نشینی گردید.

در ترکستان چین، اقوام مختلف مانند ترک، تاتار، ازبک، اویغور و دیگران، از زمان‌های قدیم تا کنون نوروز را جشن می‌گیرند و این عنعنه به باورهای مردم، مبدل گردیده است.

ارتباط ناگسستنی جشن نوروز یا موسم بهار، که نمایانگر طراوت، تازه‌گی و زیبایی است، با سبز بودن بیرق عرب‌ها و نهادهای اسلامی، علامت طراوت‌پسندی بوده و سال نو را به‌خاطر آغاز تحرک، زایش، نوآوری و حرکت تمام موجودات عالم، به فال نیک می‌گیرند.

ستایش و نیایش بهار، در حقیقت قدردانی از خالق طبیعت و تفکر در خلقت عالم است. جشن نوروز به هیچ‌وجه جای اعیاد باعظمت مذهبی (عید فطر و اضحی) را نمی‌گیرد؛ بلکه جایگاه خاص خود را دارد.

در پايان قابل یادآوری می‌دانم که نهادهای علمی، پژوهشی و تاریخی، در مورد جشن‌های نوروزی پژوهش‌ها و تحقیقات بیشتری انجام دهند و هم‌چنان دولت‌ها و نهادهای ملی در حصۀ گسترش دادن این آیین پسندیدة باستانی و نهادینه شدن این روزهای میمون و مبارک، سعی همه‌جانبه نمایند.

به دنبال اين‌گونه تلاش‌ها و اراية افكار عالي با پيش‌گامي كشورهاي تاجيكستان و جمهوري اسلامي ايران در هماهنگي با كشورهاي پاكستان، هندوستان، تركيه،

آذربايجان و قزاقستان، پروندة جهاني شدن روز نوروز، با ارايه هشتادوچهار مدرك و سند تاريخي به عنوان ميراث غيرملموس جهاني در يونسكو ثبت گرديده و سازمان ملل متحد، روز نوروز را به تاريخ 8 سنبلة 1388 مصادف با 30 اگست 2009 ميلادي روز جهاني اعلام كرد.

هر چند منشاي نوروز به بلخِ باستان پايتخت آريانايِ بزرگ مي‌رسد، ولي شوربختانه سهم دولت افغانستان براي حفظ اين ميراث تاريخي، بسيار ناچيز بوده است.

حال كه نوروز به عنوان روز جهاني شناخته شده است، ايجاب مي‌كند كه وزارت اطلاعات فرهنگ به ويژه وزير داشمند آن و پارلمان افغانستان، حداقل مطابق اهميت شان و بايسته‌گي اين روز جهاني، رخصتيِ آن را سه روز تصويب و اعلام كنند.

غلام‌محمد‌ محمدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   نوروز چه هست

>>>   بهار آمد ، بهار من نیامد
گل آمد گُلعذار من نیامد
برآوردند سر از شاخ ، گل ‏ها
گلی بر شاخسار من نیامد
چراغ لاله روشن شد به صحرا
چراغ شام تار من نیامد
جهان در انتظار آمد به پایان
به پایان انتظار من نیامد
” مشفق کاشانی “

>>>   خوشا بهار که پیغام آشتی با اوست
نظر کنید که هنگام آشتی با اوست
خوشا طلیعه نوروز خانگی یاران
خوشا طلیعه که فرجام آشتی با اوست
حدیث باد به گوش درخت اگر گفتی
به هوش باش که خود نام آشتی با اوست
شکوفه بر سر پیمان خویش می‏مانَد
و جشن ساده ایام آشتی با اوست
به رسم گل نچشیدی اگر حرامت باد
شراب وصل که انجام آشتی با اوست
میان عهد تو و من اگر خلاف افتد
خوشا نسیم که اعلام آشتی با اوست

>>>   عید نوروز می ‏رسد از راه
شادی از روی خانه می‏بارد
پدرم با چه دقتی دارد
بوته ‏های بنفشه می‏کارد
مادر مهربان من از صبح
شستشو کرده هر چه را بوده
پرده را شسته ، شیشه را شسته
نیست در خانه ، ذره ‏ای دوده
تازه وقت غروب هم مادر
خسته ، اما برای شادی ما
می‏نشیند لباس می‏دوزد
تا بپوشیم روز عید آن را

>>>   محمد کاظم کاظمی
گفت‌وگو میان دو آواره که در خارج از وطن روزگار می‌گذرانند و وصف ایام بهار از «محمدکاظم کاظمی» به نظم کشیده است:
تسبیح و فال حافظ و قندان نقره ‌کار
فرهنگ انگلیسی و دیوان شهریار
مُهر امین و پستة خندان و زعفران‌...»
بگذار تا حقوق بگیرم‌، بزرگوار!
این نامه‌ها به بال کبوتر نمی‌شود
باج و خراج باید مان داد، بی‌شمار
گفتی که در اوایل اسفند می‌ رسی‌
اسفند، ماه آخر سال است و اوج کار
اسفند نامه‌ای است که تمدید می‌شود
آری‌، اگر که یار شود بخت و روزگار
اسفند کودکی است که تعطیل می‌شود
از پشت میز می‌رود آخر به پشت دار
اسفند پسته‌ای است که مادر می‌آورد
تا بشکند به مزد و نشیند به انتظار
اسفند دختری است که آسوده می‌شود
از درد زندگی به مداوای انتحار
اسفند لوحه‌ای است که آماده می‌شود
بر قطعة صد و سی و شش‌، قبر شصت و چار
اسفند ناله می‌کند و دود می‌شود
در دفع چشم زخم بزرگان روزگار
گفتی «قطار خرّم نوروز می‌رسد»
نوروز را نداده کسی راه در قطار
نوروز، گرم کوره و نوروز پشت چرخ‌
نوروز مانده آن طرف سیم خاردار
پرسیده‌ای که «سال‌ِ فراروی‌، سال چیست‌؟
نومید بود باید از آن یا امیدوار؟»
وقتی که سال‌، سال کبوتر نمی‌شود
دیگر چه فرق می‌کند اسپ و پلنگ و مار؟
این خرّمی بس است که سنجاق می‌شود
بر سررسید کهنه من برگی از بهار
تا شعر تازه‌ای بنویسم بر آن ورق‌
از ما همین دو جمله بماند به یادگار

>>>   بــــهــاران تازه گی های تو مارا
نبرد از دل غم واندوه مارا
دگر رنگ ودگر بوئی بیاور
که سازد تازه جان بینوارا

>>>   سید نادر احمدی
«بهار» عنوان غزلی از «سید نادر احمدی» است که در مجموعه شعر او با نام «گل پیراهن سارا» به چاپ رسیده است:
بیا بهار! ولی با چراغ فروردین
که تا نفس بکشیم از دماغ فروردین
به روی فصل زمستان بکش خط قرمز
به سقف باغ بزن چلچراغ فروردین
خبر بگیر بهارا خبر ز «الیاتو»
که می گرفت همیشه سراغ فروردین
و دست عاشقی چشمه را حیات ببخش
چو آب و ماهی جاری به باغ فروردین
درخت دلخوشی اش دیدن نشانی توست
شکوفه‌ای، گلی، حتی کلاغ فروردین


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است