بهـار میهـن مـا بـدتـر از زمـسـتان است
به هر طرف نگری غارت گلستان است

کجـاسـت رحمـت رحمـان و یاری ایـزد
عـنان قهـر طبیعت بدسـت شـیطان است

ز بـرف آب گـوارا شـود بـه جـو جـاری
ولی بـه سینه ما نـوک تیغ و پیکان است

به ماه حـوت گیاهان ز خـواب بر خیزند
برای مردم ما خواب مرگ و طوفان است

ز خشکـسالی دوران وطـن شـود ویـران
زخشم بهمن و سیلاب، دل هراسان است

به سـوگ مردم پنجشیر و بامیان و تخار
دو چـشم اهـل وطن مثل ابر گـریان است

ز ظلـم طالـب و قهــر طبـیعـتـم حـیـران
که هر دو اوج مصیبت بلای دوران است

فـساد و جهل و تعصب که می کند بیداد
همه زسستی ایمان وضعف وجدان است

طبیب رفته بـه خـواب عمیق خـرگـوشی
بهر طرف مرض و درد و غم فراوان است

دل وطـن شـده چـون دامن شفـق خونین
سـر شکسته مردم به روی سـندان است

جفـا و ظلـم و سـتم تـا بکی بـود جـاری
گهی ز خشم طبیعت و یا ز انسان است

مکان رنج و عــزا و بـلا شــده مـیـهـن
که سـوز سینه بریان و آه و افغان است


رسول پویان

>>>   خدا ظلم طالب را بخودش برگرداند و مردم را از بلای طبیعی در امان داشته باشد. از شعر پرسوز و احساس شاعر وطن ممنون. قلم شما سبز باشد.

>>>   به شعر هیچ چیز را نمیتوانی تو تغیر بدهی! به جزً آن که احساسات خود را بیان کنی. و با بیان احساسات تو نمیتوانی جلو حواث را بگیری. گرفتن جلو حوادث به عقل و عمل نیاز دارد، نه به بیان احساسات...در تمام مناطق افغانستان باید اداره ساختمانی و اداره حفاظت محیط زیست و جلوگیری از خطرات حوادث طبیعی وجود داشته باشد.
این ادارات میتوانند در همکاری باهم اجازه ساختن خانه های رهایشی مردم را در منطقه دور از خطر حوادث طبیعی بدهند و همچنان با ایجاد دیوار های استنادی و کانال ها و نهال شانی و سرسبزی و ایجاد چنگلات، جلو حوا ث طبیعی را گرفت. مردم کشور های دیگر ازعقل کار میگیرند، شما از احساسات. در کشور های دیگر دولت به کسی اجازه نمی دهد که از چوب برای محروقات استفاده کنند و در نتیجه جنگلات را تخریب کنند،بلکه از برق،گاز و ذغال سنگ انرژی های بازیاب شده، مثل آفتاب و باد و آب و دیگر انواع انرژی ها استفاده میکنند. در پنجشیر در زمستان چوب را در بخاری تخته میکنند، از بس که گرمی میکنند، دروازه و کلکین های خانه را باز میمانند، در عوض آن که چوب را در بخاری کم بگذارند.

>>>   حرف حق را گفتید. از علم و دانش هیچکس منکر نیست بجز طالبان و طرفداران ... آنها که کمر را بمانند داعش برای تخریب تمدن، احساسات و عواطف لطیف بشری بسته اند. شعر البته با عواطف و خیالات رفیع انسانی ارتباط دارد و حقایق را با زبان احساس و عاطفه های قلبی انسانی بیان میکند. این را شما فکر نکنید که ضد علم، عقل، تجربه و دانش بشری است بلکه شیرینی لذیذ آن است. در افغانستان قرهاست که جلو علم و دانش و فرنگ و مدنیت را جاهلان بیخرد گرفته اند و چند دهه جنگ همه چیز وطن را در آتش جنگ، تعصب، تبعیض و عقده های قومی و سمتی سوخته است و امروز به شدت توسط شبکه های قومی ادامه دارد و میخواهند افغانستان را بدتر از عراق و سوریه بکنند. در پشت آن پاکستان و طالبان در همکاری با داعش ایستاده اند. شما با آن ... خونخواران مبارزه کنید نه با احساسات و عواطف مهربان بشری. یاهو
راستگفتار کابلی

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است