تاریخ انتشار: ۱۷:۲۰ ۱۳۹۳/۹/۷ | کد خبر: 84491 | منبع: | پرینت |
سوره 33. احزاب آیه 9
یآ أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اذْکرُواْ نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیکمْ إِذْ جَآءَتْکمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ رِیحاً وَ جُنُوداً لَّمْ تَرَوْهَا وَ کانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیراً
ای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید، آن گاه که (دشمنان شما در قالب) لشکریانی به سراغتان آمدند، ولی ما (برای دفاع از شما) تند بادی (سخت) و لشکریانی که آنها را نمیدیدید بر آنان فرستادیم، (و بدین وسیله دشمنان را قلع و قمع کردیم)، و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست.
این آیه و شانزده آیه پس از آن، به جنگ احزاب مربوط است که در سال پنجم هجری واقع شد. در این جنگ که یهودیان و مشرکان و منافقان قصد کودتا و تصرّف مدینه را داشتند، مسلمانان با پیشنهاد سلمان فارسی و موافقت پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله اطراف مدینه را خندق کندند و در برابر دشمن استقامت کردند.
در حفر خندق نیز، اوّلین کلنگ را خود رسول اللّه به زمین زد و هر بار که بر اثر اصابت کلنگ به سنگ برقی میجهید، پیامبر پیروزی اسلام بر منطقهای از جهان را بشارت میداد. خداوند در این نبرد به وسیلهی وزش باد و نزول فرشتگان مسلمانان را یاری کرد.
* شرط دریافت امدادهای الهی، ایمان و تلاش است. «یا ایها الّذین آمنوا اذکروا نعمة اللّه» (مسلمانان آمادهی دفاع شدند، خندق کندند و سپس یاری شدند.)
* یاد نعمتها، مورد سفارش خداوند است. «اذکروا نعمة اللّه» یاد امدادهای الهی، روحیّهی رزمندگان را بالا میبرد.
* انسان در معرض فراموشی نعمت است و به تذکر نیاز دارد. «اذکروا نعمة اللّه»
* پاسخ جنود را باید با جنود داد. «جاءتکم جنودٌ - فارسلنا ... جنوداً»
* پیروزیها را از خدا بدانیم. (امام خمینیقدس سره در فتح خرمشهر فرمود: «خرمشهر را خدا آزاد کرد».) «فارسلنا علیهم»
* با اراده خداوند بادها هم سرباز میشوند. «فارسلنا علیهم ریحاً»
* فرشتگان، هم به مومنان دعا میکنند و هم آنان را بشارت و امداد میدهند. «فارسلنا - جنودا»
* اگر خداوند ببیند که ما به وظیفهی خود عمل میکنیم، امدادهای خود را بر ما نازل میکند. «کان اللّه بما تعملون بصیراً»
>>> یا هو !
درجنگ احزاب یا خندق دشمنان دین مقدس اسلام از سرتا
سر عربستان علیه مسلمانان بسیج شده وبسوی مدینه آمدند ، در یکطرف خندق پیامبر اسلام با یارانش در دفاع از
از مدینه ودر آنسوی دیگر دشمن موقف گرفت ، دشمن بسیار تلاش نمود تا بتوانند از خندق بگذرند ، اما صحابه
جلیل القدر در هرقسمتی از خندق به دفاع پرداختند و مانع شدند ، از یک کنار خندق یکی از پهلوانان زبده ونامور دشمن بنام عبد دود که بقول بعضی مورخین بتنهایی جواب 10 مرد جنګی وبیشتر از آن را میداد ، عبور کرد و مبارز طلبید ، سربازان اسلام هریک به میدان برامدند ،اما او از جمله علی (رض) را صدا زد وبمبارزه طلبید .
علی (رض ) حاضر شد و گفت : من هیچ ګاه در میدان مبارزه حق وباطل صدای دشمن را بی جواب نگذاشتیم ،
ترا به اسلام دعوت میکنم ، اگر بپذیری به خیر ومفادت است . عبددود که سر شار از باده کبر وغرور بود ، جواب زشت به جناب علی (رض) داد وباشمشیر حمله ور شد، علی (رض) به دفاع پرداخت و در مقابل ضربه ای به او حواله کرد و نقش زمینش ساخت ، می خواست ضربه ای
دوم را برساند ، عبددود به التماس شد ، علی (رض) التماس را پذیرفت ودست نگهداشت وضربه ای دوم را انجام
نداد ، لحظاتی گذشت و عبددود به همان بک ضربه جان داد . دشمن تقاضای جسد عبددود را در مقابل پول نمود.
محمد رسول الله (ص) گفت : ما مرده فروش نیستیم ، بیایید مرده تان را رایگان ببرید .
یکی از عواملیکه لقب شاه مردان را به علی ( رض) اختصاص دادند ،همین حادثه هم است.
نیازی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است