همدستی رییس مکافات اداری امور با یک جعلکار و غاصب، تعمیرم در قسمت ب خوشحال مینه از طرف شب خلاف ماده 30 و 38 قانون اساسی توسط غلام محمد قصاب به همکاری و همدستی رحمت الله منگل رییس مکافات اداره امور و یک تعداد عناصر نامطلوب دیگر غصب می گردد.
تعمیرم را قصاب غاصب به منگل می سپارد که شخص باقدرت دولتی است که در بین ان به زندگی ننگین خود اغاز کند.

قصاب به تاجکستان فرار می کند. رییس مکافات با شناخت که در دادستانی دارد و دیگر اینکه قدرت دولتی خود را برایم به نمایش بگذارد و خوش خدمتی به ان دزد و جلاب زمین نموده باشد علیه من اتهام وارد می کند که گویا من موصوف را در مسیر راه شاه دوشمشیره تهدید بمرگ نموده ام.

من در ده افغانان به معاینه خانه ام مصروف دیدن مریضان بودم که دو تن از پولیس حوزه مرا به اساس همین اتهام رییس مکافات اداره امور به دادستانی بردند به کمیته قتل و جرح بدون ثبوت بدون شهود محل و در عدم موجودیت تایید ارگان های امنیتی.

دادستانی با بستن زنجیر و زولانه مانند یک قاتل در نظارت و توقیف بمدت تقرییا یکماه را در زندان بدون کدام جرم که از ان من اگاهی نداشتم سپری کردم.
در همین مدت یکماه در زندان تحقیر و توهین بحیثیت و ابروی من در برابرم صورت گرفت.
اتهام وارده را رییس مکافات در محکمه ثابت کرده نتوانست و شهود انهم از جمله همکاران دفترش از اداره امور بودند. این سه تن شهود کاذب در محکمه هم مورد سوال قرار گرفتند.
من در هر سه محکمه بری الزمه شناخته شدم. دوسیه قطعیت پیدا کرد و از زندان ازاد گردیدم.

به اساس ادعای من در مورد اعاده حیثیت و جبران خساره دوسیه این چهارتن به اساس قرار قضایی نمبر 54 مورخ 28/2/1389 و قرار تدقیقی نمبر 12927 مورخ 5/9/1389 رییس مکافات اداره امور بحیث اطلاع دهنده کاذب و سه تن از شهود ان هریک محمد کبیر و نثاراحمد و اسدالله بحیث شهود کاذب از طرف محکمه و دادستانی شناخته شدند و ذریعه مکتوب نمبر 271/140 مورخ 14/3/1391 دوسیه این چهارتن از ریاست حقوق جهت تکمیل دوسیه جرمی و جنایی این چهار تن به تحقیق دادستانی و از انجا به سارنوالی زون جنوب احاله گردید.

نکته قابل توجه که از فساد در دادستانی بیداد می کند در این جا است اول اینکه سارنوال بدون اثبات اتهام قضیه تهدید بمرگ منگل حق نداشت که سبب سلب ازادی من گردند. زمانیکه دوسیه جرمی و جنایی به اساس قرار قضایی محکمه و قرار تدقیقی از ریاست حقوق ارسال می گردد دادستان بدون کدام اجراات در مورد بالاتر از صلاحیت خود قرار محکمه و قرار تدقیقی را نا دیده می گیرد. برای اینکه فرهنگ معافیت را بالای اشخاص و افراد بلند پایه دولتی چون رییس مکافات اداره امور تطبیق نموده باشد و به منگل خدمتی نموده باشند که در ریاست جمهوری ایفای وظیفه می کند به دوسیه جرمی و جنایی موصوف لباس حقوقی می پوشانند و انرا دوباره به حقوق احاله می نمایند.

شما خود قضاوت کنید در صورتیکه دوسیه از حقوق به دادستانی به اساس قرار محکمه ارسال می گردد که جنبه جرمی و جنایی قضیه را شما تحقیق کنید مسیر اصلی دوسیه را دادستان تغیر می دهد انرا جنبه حقوقی داده بی عدالتی به کدام اندازه بیداد می کند.

چنین قضایا در گوشه و کنار این سرزمین بدون سر و صدا از سبب استفاده سوء از صلاحیت های وظیفوی این زورمندان و بی عدالتی و موجودیت فساد اداری در ارگان های عدلی و قضای سبب می شود که عزت حیثیت و ابروی اشخاص و افراد تا به کدام اندازه مورد توهین تحقیر بخاطر منافع شخصی چنین افراد و اشخاص زور گوی و مفسد جامعه قرار می گیرند.

منګل تا به الحال به زندگی ننگین خود به ان تعمیرم که با تمام اجناس داخل ان غصب گردید دوام می دهد.

داکتر ... از کابل

>>>   داکترصاحب محترم!!
شما از کدام دادستانی سخن میزنید؟ آیا این ملا ها نبودند که کابل زیبا را به این ویرانی مبدل کردند؟ آیا این ملا ها نبودند که فتوی کفر را علیه یکدیگر صادر میکردند؟
پس همین ها هستند که امروز در دادستانی و دادگاه عالی جا دارند که بیگناه را درزندان و مجرم را آزاد میسازند، مجرم های پول دار در عیش و نوش زنده گی میکند و بیگناه بی پول در زندان.ازجناب رئیس صاحب جمهورمیخواهیم که در دادستانی و دادگاه عالی کسانی را معرفی کند که مسلکی باشد نه اینکه با خواندن یک شروط الصلات و یا قدوری در کرسی بینشیند

>>>   داکتر ...از کابل یعنی چی به نظرم این یک توطیه علیه رییس مکافات اداره امورباشد ورنه داکتر چرااز تحریر نام خود هراس دارد باید بسیار به شکل واضح اولآ خودرا به مردم شریف افغانستان معرفی میکرد بعدآ ادرس دقیق خانه خودرا به شمول نمبرکوچه نمبرخانه نمبر قباله خانه رابه مطبوعات ومردم شریف کابل درمیان میګذاشت تامردم میفهمیدند که واقعآ این ادم ازهمین منطقه وازهمین کوچه است وهمین نمبرخانه مربوط همین داکترنام میباشد درانصورت این داکترمیتوانیست ادعای خودرا به اثبات برساند وبالاخره مالک جایداد خود شود ولی اګر مسله مانند فوق ګنګ ومبهم ذکرشود ومدعی از افشای نام خود اباورزد درانصورت مدعی دروغګو معرفی میشود وادعای شان درنزد مردم ومطبوعات اعتبار نخواهد داشت
کربلایی ازنیمروز

>>>   کربلایی صاحب - این کدام محکمه نیست که موضوعرا فیصله نمایند فقط یک هموطن درد دیده درد خودرا با شما درمیان گذاشت تا شما ومحاکم بدا نند که فساد چه دردها را به مردم رسانده و هنوز هم انکار میکنند که فساد موجود نیست و بنظرتان صرف عالیش انها عزت دارند دیگران هیچ که بیگناه در زندان انداخته میشود میدانید برای یک انسان که تمام عمر به خاطر عزت خود گرسنگی را قبول نموده ولی کار خلاف نکرده باشد در زندان انداختن شان چقدر سخت تمام میگردد .خدا نشان ندهد .

>>>   کربلایی جان توخود نمیدانی که زورمندان وصاحبان قدرت چنین اعمال خلاف قانون را مرتکب میگردند چنانچه در روز های نزدیک ظاهر قدیر خانه یک هموطن ما را در جلال اباد بزور گرفته بود وانرا دوباره بلالی ان شخص فروخت اما ان بیچاره از ترس جان خود وفامیلش نام خود را افشا کرده نتواست ویک موضوع ثابت هم بود امدیم در مورد دادستانی کل چور رشوت بیداد میکشد حق را ناحق وناحق را حق میسازند بشرطیکه پول داده شود هر سارنوال به استثنای چند تن محدود صاحب بلدنگ ها وخانه مجلل وموتر ها در چند سال حکومت جناب کرزی شده اند اگر به گذشته شان نگاه کنید اصلاًچیزی نداشتند ولی در مدت کم صاحبان مال ومنال شده اند گپ این نیست که اشخاص مسلکی در دادستانی باشند باید اشخاص صادق وقانون مدار وحقبین بکار گماشته شوند نه واسط وسیله کار را کند داکتر صاحب فقط نمبر قباله خود را با واضح به ریس صاحب جمهور ویا ریس صاحب اجرایی حکومت تیلفون ویا کتبی برساند انشا الله باز خواست شان میشود اگر فوتوکاپی قباله را بفرستند بهتر است .

>>>   کسیکه اول نظر داده ... قضا را تا ثارنوالی تفریق کرده نتوانسته است. آیا ملا در ثانوالی اجرای وظیفه میکند؟ ثارنوال مدافع حقوق دولت است و اکثر تحصیلات شان مبنای حقوق غربی دارد نه اسلامی پس با ملا چه ربطی از لحاظ مسلکی دارند؟درین مملکت قلبها آنقدر تاریکست که هیچ کس حاضر نیست تا یک حرف عادلانه بزند.

>>>   اگر واقعیت داشته باشد, ممکن ازین گونه موارد به هزار ها مواردی صورت گرفته باشد, باید تمام کسانیکه در همچو موارد به مردم بیدفاع و بیگناه ما ضرر رسانیده اند در محضر عام سنگباران شوند و باید جزای اعمال خود را بزدوی ببینند بخاطریکه ظلم و استبداد به درجه آخر آن در همچو ارگانها بیداد کرده و همین است که همیشه ما در یک ماتم دوامدار درین سرزمین بسر میبریم لحظه خوشی را ندیدیم ولی اقلیت انگشت نما با داشتن همه امکانات از راه های نا مشروع و پول های سیاه و کثیف همه امور را بدست گرفته... باید حکومت جدید در سدد آن شود تا این افراد به زودی شناسایی و به اشد مجازات در محضر عام به جزای اعمال شان رسانیده شوند.

>>>   شخصی به نام مولوی والاجان وثیق که در زمان استاد ربانی معین اطلاعات و کلتور بود اپارتمان ۵ اتاقه در بلاک های مطبعه یک داکتر نورستانی که خودش در جرمنی زندگی میکرد و قباله شرعی داشت و یکی ازدوستان شان در آن میزیست ان خانه را این مولوی فقط به یک امر یا فرمان از ربانی برایش با استفاده از قدرت و شناخت در محکمه قباله دوم ساخت و خواست خانه را غصب کند مححمد امان شخصی که وکالت صاحب خانه را داشت و در وزارت کارو امور اجتماعی مامور بود در مقابل این زور مند و غاصب ۱۰ سال مقاومت کرد و در محاکم مختلف همرایش دعوا کرد در هر محکمه اول به او میگفتند که سند و قباله تو اصلی است والاحان حق ندارد که دعوا کند اما بعد از گرفتن رشوه و دیدن زور مولوی دوباره انکار میکردند و میگفتند که زورت به این شخص نمیرسد جهادی است و همه بزرگان را میشناسد حتی چند امر کرزی و فهیم را نیز محکمه ها نا دیده گرفت در زمان ربانی و طالبان با همه زوروقدرت خانه را گرفته نتوانست اما در زمان همین کرزی بالاخره آن غاصب خانه را غصب کرد و آن مامور بیچاره را بار ها به مرگ تهدید کرده بود و قتی خانه را گرفت به عجله آن را فروخت تا صاحبش آنرا باز نگیرد و بعد از چند روز از غضب خانه مولوی مردار شد و به جهنم رفت حالا جواب میدهد. این یک نمونه دیگر فساد در محاکم است به تفصیل ذکر شد تا در مورد حقیقت بودن آن به کس سوال باقی نماند. قضا خانه اصلی فساد و رشوه است کسی انکار کرده نمیتواند. وقتی شنیدم که ستره محکمه حرف های اشرف غنی را تهمت اعلان کردند کوشش کردم مانند خنده اشرف غنی که بالای سخنان عطا محمد نور خنده کرده بود بالای حرف های ستره محکمه خنده کنم اما درست نتوانستم آنطور خنده اما زیاد خنده کردم
عافی از کابل

>>>   بعضی هامیگه دولت جدیدرسیدگی میکند این دولت برای همه ای افغانهامعلومه که انتخاباتی نیست بلکه انتصاباتیه یعنی دود
حسینی ازتهران

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است