ظهور افغانستانی قدرتمند از هرات
باید با استفاده از گنجینه های با ارزش هرات به عنوان پایتخت خراسان زمین جایگاه ژیواستراتژیک و اقتصادی این شهر و ظهور و رشد افغانستان قدرتمند و دموکراتیک یک نگاه و تعریف از امنیت ارایه بدهیم 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۲۸    ۱۳۹۳/۷/۵ کد خبر: 80411 منبع: پرینت

سومین کانفرانس بین المللی گفتگوهای امنیتی هرات امروز شنبه از سوی موسسه مطالعات استراتژیک افغانستان در ارگ تاریخی هرات برگزار شد. این کنفرانس زیر عنوان «گفتگوی امنیتی هرات» از سوی موسسه مطالعات استراتژیک افغانستان، با اشتراک نمایندگان 30 کشور منطقه و جهان در ارگ اختیارالدین هرات، تحت شدیدترین تدابیر امنیتی برگزار شد.

داکتر داوود مرادیان رییس موسسه مطالعات استراتژیک افغانستان در سومین کانفرانس بین المللی گفتگوهای امنیتی گفت: از دومین کانفرانس بین المللی گفتگوهای امنیتی که در پاییز سال گذشته تا سومین نشست آن، افغانستان، منطقه و جهان شاهد تحولات چشمگیر و دلخراش بود اما خوشبختانه در افغانستان پروسه ی انتخابات و اولین انتقال مسالمت آمیز دموکراتیک و قدرت را با موفقیت سپری کردیم، هر چند که می توانستیم این فرایند را بهتر و قانونمندتر مدیریت کنیم.
وی افزود: برای داکتر اشرف غنی و داکتر عبدالله که توافق کرده اند حکومت وحدت ملی را که تجربه ی جدیدی در کشور است ایجاد کنند آرزوی کامیابی و بهروزی می کنم و به رییس جمهور کرزی بخاطر دلسوزی برای آینده ی کشور نیز مراتب سپاس خود را ابراز می دارم. وی فردی وطن پرست است و من افتخار می کنم در 13 سال گذشته رییس جمهور کشور ما بوده است.

مرادیان اظهار داشت: همزمانی سومین نشست بین المللی گفتگوهای بین المللی هرات مصادف با ششصدمین سالروز ولادت یکی از استوانه های عرفان اسلامی و زبان و ادب فارسی حضرت مولانا عبدالرحمان جامی را به فال نیک می گیریم. برای موسسه ی مطالعات استراتژیک افغانستان جای مسرت است که در زادگاه و آرامگاه حضرت مولانا جامی هروی میزبان کانفرانس بین المللی پیرامون امنیت می باشیم. در همین راستا یکی از کتاب های حضرت جامی به نام یوسف و زلیخا را تجدید چاپ نمودیم.

داوود مرادیان با اشاره به آغاز شکل گیری کانفرانس بین المللی گفتگوهای امنیتی هرات گفت: موسسه ی مطالعات استراتژیک از برگزاری چنین نشستی در هرات و در آستانه ی پاییز دو هدف دارد: نخست یک جای مشخص و همیشگی برای گفتگو و تبادل نظر بین کارشناسان، سیاست سازان و کارگزاران افغانستان، منطقه و جهان برای نیل به امنیت دوامدار در جامعه نیاز بود.
هدف دوم که تا اندازه ای بلندپروازانه است برای نهشتن بنیان آکادمیک و علمی مرکز امنیتی هرات در تیوری های مربوط به مطالعات امنیت ملی می باشد. به عبارت دیگر آیا ما می توانیم با استفاده از گنجینه های با ارزش فرهنگی و مدنی هرات به عنوان پایتخت خراسان زمین جایگاه ژیواستراتژیک و اقتصادی این شهر و از همه مهمتر ظهور و رشد افغانستان قدرتمند و دموکراتیک یک نگاه و تعریف از امنیت ارایه بدهیم یا خیر؟

رییس موسسه ی مطالعات استراتژیک در ادامه گفت: در گذشته های نه چندان دور، هرات خالق مکتب های خاص اما جهانشمول درعرصه ی ادبیات هنر، ادبیات و عرفان، مینیاتور و موسیقی بود. آیا هرات و افغانستان می تواند بر سیاق گذشته خاستگاه و آفریدگاه مکتب امنیتی مخصوص به خود باشد؟

به باور وی گنجینه ی غنامند عرفانی این سرزمین که حضرت جامی یکی از ستارگان آن بوده است عبارت است از انسانیت محور بودن امنیت. انسان محور بودن امنیت متفاوت از فرد محور بودن تیوری های لیبرالیزم می باشد. تلاش موسسه ی استراتژیک تنها بخشی از این تلاش جمعی محسوب می شود.

مرادیان در پایان با تشکر از کلیه ی نهادها که در برگزاری سومین کانفرانس بین المللی گفتگوهای امنیتی هرات کمک کردند گفت: بار اصلی مسوولیت این کانفرانس بر دوش نیروهای امنیتی در کابل و هرات، مقام محترم والی هرات، رییس شورای ولایتی، شهردار و تمام نمایندگان این شهر و دیگر نهادهای دولتی و شخصیت های سیاسی بود.

کد (26)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   پیروز و سر فراز باد بلخ و هرات مراکز خراسان زمین پر افتخار

>>>   از 1856 که انگلیس های کفتارصفت هرات را از سرزمین مادری جدا کردند کدام چیز خاصی از هرات دیده نشده.

>>>   داکترصاحب مرادیان شخص با درایت و دانشمندی است. ولایت هرات در زمان امیرصاحب اسماعیل رشد چشمگیرداشته ولی بمرور زمان این فرصت از امیر صاحب گرفته شد و بلاخره روی دسیسه ها میرویس را به شهادت و وی را از هرات بکابل فراخواندند. منبعد هرات را بدست افراد دین ستیز قرار دادند که دین ستیزی در افغانستان هیچ مکان و جایگاه ندارد. در این اواخر اقای فضل الله وحیدی که والی قبلی ولایت کنر بود به ولایت هرات فرستاده شد فرستادن شخص مانند وحیدی کاملا در تضاد با منافع کشور و بخصوص ولایت باستانی هرات است در فرجام دیده شد که وضعیت امنیتی کاملاً خراب و همچنان تهدیدهای امنیتی و اقتصادی به اوج خود رسید از این وضعیت به این نتیجه رسیدکه دشمنان افغانستان و بخصوص پاکستانی ها همین حالت را در ولایت هرات میخواستند دوم اینکه در ولایت هرات بیشتر از 150 هزار پاکستانی با داشتن اسناد افغانی فعالیت دارند سوم اینکه جناب والی صاحب میخواهد غاصبین زمین را در این مقطع زمانی مجازات نماید در حالیکه همین کار را باید در ولایت کنر باید میکرد چهارم اینکه اکثریت سرمایه های افغانستان توسط مافیای اقتصادی ولایت همرز با پاکستان بخصوص ننگرهار و لغمان به اغما رفت و در سکتورهای مالی و اقتصادی افغانستان همین مردم مسلط بودند سوال اینجاست چرا غاصبین زمین در ولایت ننگرهار و لغمان که بیشترین پست های عالی دولتی را به عهده داشتند به جزای اعمال خود نمیرسد پنجم اینکه اقای وحیدی از نظر طیوری و فرهنگی توانایی ولایت باستان هرات نداشتند. بااحترام
شیرافغان از ولایت لوگر

>>>   هیچ خارجی وجود نداشته خود این ها از کابل به هرات آمده وچند روزی می شود که سازوسرود می نمایند وقت خودرا خوش ساخته ومی روند.

>>>   در سال های گذشته بسیاری از پشتونها با همکاری دولت به هرات کوچانده شده و زمین های فارسی زبانان را غصب کردند

>>>   "از 1856 که انگلیس های کفتارصفت هرات را از سرزمین مادری جدا کردند کدام چیز خاصی از هرات دیده نشده." کدام سرزمین مادری؟ سرزمین مادری همیشه سرزمین امروزی افغانستان بوده و هست. اگر اعتبار ندارید به شهنا مه نگاه کنید.
گر طالقان شهر تا فاریاب/ همیدون در بلخ تا اندرآب
دگر پنجهیر و در بامیان/ سر مرز ایران و جای کیان
دگر گوزگانان فرخنده جای/ نهادست نامش جهان کدخدای
دگر مولیان تا در بدخشان/ همین است از این پادشاهی نشان
فروتر دگر دشت آموی و زم/ که با شهر ختلان برآید برم
چو شگنان و ترمذ و ویسه گرد/ بخارا و شهری که هستش به گرد
همیدون برو تا در سغد نیز/ نجوید کسی پادشاهی به چیز
وزان سو که شد رستم گردسوز/ سپارم به او کشور نیمروز
ز کوه و ز هامون بخوانم سپاه/ سوی باختر برگشایم راه
بپردازم این در هندوان/ نداریم تاریک از این پس روان
ز کشمیر و ز کابل و قندهار / شما را بود آنهمه زین شمار
و زان سو که لهراسب است جنگجوی/ الانان و غَر در سپارم بدوی

>>>   هرات باستان زمانی پایتخت ایران باستان و از آباد ترین شهرهای ایران بود و عروس شهرهای خراسان اما امروز چه شد؟

>>>   خوش آن عیدی که در او غم نباشد

درون خـانه هــا ، مـاتـم نبـــــاشـــد

وگــر آیــد غمی ، هــر دم نبـاشــــد

نسیم شـــادمــانی ، کــم نبـــاشـد

خوش اســت آن عید کاندر روزگاران

شــود دنیا بکــام حــق شـــــــعاران

نه محــرومی در آن غــوغا نمـایـــــد

نه در دل هــا غمــی ،مــأوا نمــــاید

نه داغی رخنه در دل هــــا نمـــــاید

نه دیگر کس به غربت ، جا نمـــــاید

شود میهن محیط شـــــــادمــــانی

همان عید است وقت کــــامـــرانی

خوشا گـر جنگ گردد، از وطــن دور

شود روشن چو"روز" این شام دیجور

نگــردد هیـــچ دل از داغ رنجــــــــور

همه ویـــرانه هـــا گردند ، معـمـــور

دگر « مادر » وطن اشکی نریــــــزد

دگر از خانه هـا ، افغـــــان نخیــــزد

بیــائیــد ای وطـــــنداران خــــــدارا

بـبـنـدیـم عهــد و پیمـــان وفـــــــارا

به بُـریم رشـته ی کین و جفـــــارا

کـــنیم آبـاد ایـن ویـرانســـــــــرا را

که قلب مـــادران از داغ خونست

تو گویی نخل اخوت سرنگونست

بیـــــاد آریـــد هـنگـــــام اخـــــوت

که باهم داشتیم صد ناز ونعمـت

بـدل می کاشتیم بذر ، مــــروت

بــزور و قـدرت و نیــــــروی وحدت

ز"مـا"دشمن گــریزان بود هرگاه

ز"اسکندر" الی"چـنگیز" بدخواه

ولـــی اینک چـرا؟ از هم بدوریم

همه تشنه بـخـون و نا صبـوریم

به ظاهر زنده ،لیک اهل قبوریم

ز درد و رنـج دایــم در تنــــــــوریم

همه مست غـــــرور از بادهء ناب

شده مـام وطـن زیـن درد بیتــاب

خداوندا ! تــرحم کـن ز رحمـــــت

که یابیــــم بــاز گلبــــانگ محبت

بیاموزان بمــا آهنـــــگ وحــــدت

نمــا بیــــرون زدل ها رنگ نفـرت

که گردد روز مـا هر روز چون عید

بـراین ظـلـمت بتابد باز خورشید

هر آن گــم کـرده"ره"ارشاد گردد

هــر آن ناشـــاد دلشــاد گـــردد

زغــربت همـــوطــن آزاد گــــردد

وطــن از مقــدمش آباد گــــــردد

دوباره همدلان ، همخانه گـردند

فراشمع وطــن، پــروانه گـــردند

در آن هنگامه "کفاش"جگر خون

شـود هر روز او چون عید میمون

شــود از قلــب وی هــر دردبیرون

کنـــد توصیـف ارغنــداب وجیهون

کنـــــار رود زیبــــای هـــــریـــــــوا

نشینـــدتا ســرآید شعـــر شیـوا

سروده عید قربان 1410 هجری( هرات) کتاب خط ابریشم

>>>   جناب نظر دهنده که گفتی سرزمین مادری هرات افغانستان بوده و هست و به یک بیت شعر فردوسی استناد کردی:
اولا فردوسی خود را همیشه ایرانی میدانسته و بار ها گفته است چو ایران مباشد تن من مباد، ندانی که ایران نشست من است ، بیا تا همه سر به سر برای ایران تن به کشتن دهیم و ...
وی همچون سنایی غزنوی ابوشکور بلخی،ناصر خسرو بلخی ،ابوعلی سینا ،ابوریحان بیرونی ،عطار و خیام نیشابوری ،نظامی گنجوی ،جامی، فرخی سیستانی،خاقانی شروانی ،رودکی سمرقندی ،سعید الدین هروی، مسعود سعد سلمان، ادیب پیشاوری ،ظهیرالدین فاریابی و.. همه در آثار خویش خود را ایرانی خوانده اند اگر بدون سواد و مدرک و منطق صحبت میکنی بگو تا برایت آثارشان را ردیف کنم که خود کتابی مثنوی هفتاد من کاغذ میشود
دوما کجا در این بیت شعر نامی از افغانستان برده شده چرا که نام افغانستان صد و پنجاه سال پیش توسط انگلیس اختراع گشت و به جای نام پر افتخار تاریخی خراسان نام نهاد شد.
سوما گویا شما تقلب با روح وجانتان عجین گشته که در این جا هم همچون انتخابات تقلبیتان ماهرانه چندین بیت از این بیت شعر فردوسی که درباره ایران است را حذف نمودید چرا که قبل از شعر مذکورتان این بیت وجود دارد«هر آن شهر کز مرز ایران نهی ، بگو تا کنیمش ز ترکان تهی» همچنین خوب است بدانید جناب فردوسی بیش از هزار بار نام ایران زمین و ایران و ایرانی را در شاهنامه بکار برده و مرز های ایران زمین را از دجله تا سند و تا ماوراء النهر و قفقاز خوانده است
چهارما چرا شما نام شهر های اصفهان و آذربایجان و پارس و اهواز و اران و ارمینیه و قم و ری و دیگر شهر های ایران کنونی که در شاهنامه به عنوان ولایات ایران زمین ذکر شده نیاوردید
پنجما بزرگان شما همچون احمدخان ابدالی و خوشحال ختک خان و .. که قبل از صد و پنجاه سال گذشته می زیسته اند خراسان و ایران زمین را ستوده و علاوه بر هویت افغانی برای خود هویت خراسانی ایرانی قایل بوده اند.
ششما در تواریخ عربی و فارسی دری مربوط به آثار بعد از اسلام هزار سال پیش از جمله تاریخ معجم البلدان و حموی و..وسنگ نوشته های تاریخی پهلوی در دربند و تیسفون و تخت جمشید و پاسارگاد و بیستون و.. خراسان و بلخ و ماوراء النهر و خوارزم، آتروپادگان و اران و ارمینیه و سیستان و مکران و اراک و پارس و عیلام و اهواز و کرمان و ری و تپورستان و..از ولایات ایران نام برده شده اند به علاوه به اعتراف خود غربیها که دشمن ایران زمین هستند بلخ و خوارزم و زرنج و هرات ساتراپی های شرقی هخامنشیان بوده اند.
هفتما نام آریانا فقط و فقط در منابع رومی و یونانی ذکر شده که نام رومی ایران بوده است چنانچه در زبان های رومی مانند ایتالیایی و رومانیایی و اسپانیایی تلفظ و فونتیک کلمات به این صورت است که آخر آن لفظ «یا» یا «نا» اضافه میشود به عنوان نمونه علی و فاطمه را ایلیا و فاطیما میخوانند مانند مکرانیا ،کرمانیا ،پرشیا ،،آلانیا ،آبخازیا ،اوستیا،رومانیا،اریانیا،ارمنیا ،گورجیا،روسیا،ایتالیا،اسپانیا ،عربیا،ترکیا و...
همان طور که غرب امروز به مردم کشور جمهوری آذربایجان که قبلا اران نام داشته ویکی از ولایات ایران بود که طبق عهدنامه گلستان روسیه آن را جدا کرد القا میکند که نام قدیمی کشور شما «آریانیا» بوده است.
هشتما بر اساس مطالعات تاریخدانان و زبان شناسان همه اقوام ساکن فلات ایران اعم از هزاره و تاجیک و پشتون و بلوچ و کرد و لر و فارس و آذری و گیلکی و مازنی و تالشی و پامیری اقوام مسلمان ایرانی هستند و زبانهایشان زیرشاخه زبان های ایرانی زیرشاخه هندو اروپایی میباشد

>>>   سنایی غزنوی شاعر قرن پنجم سروده است :
آن که چون دست موسی طبع را پر نور کرد-ملک ایران را
چو هنگام تجلی طور کرد. همچنین فردوسی طوسی شاعر قرن چهارم سروده است:
چو ايران نباشد تن من مباد
بدين بوم و بر زنده يک تن مباد
بيا تا همه تن به کشتن دهيم
مبادا که کشور به دشمن دهيم
دريغ است ايران که ويران شود
کنام پلنگان و شيران شود
نظامی گنجوی در هفت پیکر می سراید :
همه عالم تن است و ایران دل- نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد- دل ز تن به بود یقین باشد
عنصری بلخی سروده:
حصار و نعمت از آن لشکر قوی بستند- به یک چهار یک از روز خسرو ایران
همچنین فرخی سیستانی در وصف ایران زمین می سراید:
شیر نر در کشور ایران زمین- از نهیبش کرد نتواند زیان
هیچ شه را در جهان آن زهره نیست-کو سخن راند ز ایران بر زبان
همچنین سعدی شیرازی در بوستان ایران را اینچنین میستاید:
بگفت ای خداوند ایران و تور-که چشم بد از روزگار تو دور
تو کافتاب زمینی به هیچ سایه مرو- مگر به سایه دستور و مفخر ایران

>>>   فردوسی از تقسیم ایران زمین به چهار ولایت سخن میگوید:
چو نوشین روان این سخن برگرفت- جهانی ازو مانده اندر شگفت
شهنشاه دانندگان را بخواند-سخن های گیتی سراسر براند
جهان را ببخشید بر چار بهر- و زو نامزد کرد آباد شهر
نخستین خراسان ازو یاد کرد- دل نامداران بدو شاد کرد
دگر بهره زان بد قم و اصفهان- نهاد بزرگان و جای مهان
وزین بهره بود آذربادگان- که بخشش نهادند آزادگان
وز ارمینیه تا در اردبیل- بپیمود بینادل و بوم گیل
سیوم پارس و اهواز و مرز خزر- ز خاور ورا بود تا باختر
چهارم عراق آمد و بوم روم- چنین پادشاهی و آباد بوم

>>>   شرف‌الدین عبداللّه شیرازی در تاریخ وصاف (تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار) که از قدیمترین منابع در باره دوره ایلخانان ، به زبان فارسی است حدود هشتصد سال پیش در حق شمس الدین کرت از سلاله های غوری آورده است که «مصداق این دعوی آن است که سال ها است که تا گوش جان و جان گوش به آوازه جود مخدوم ملک اسلام شهریار ایران، خسرو بر و بحر شمس الحق و الدین که روزگار امر و نهی او را رام باد و جریان افلاک مرام شف و مروج گشته....»
در سال 818 هجری قمری چون بنای قلعه دارالسلطنه هرات (حصار اختیار الدین) را گذاشتند، بر کتیبه کاشی آن قصیده یی نوشتند در مدح شاهرخ که این سه بیت از آن است:
ایا پادشاهی که بر روی دفتر- کلامی نیامد ز مدح تو خوشتر
شهنشه الغ بیگ و سلطان براهیم-که هستند شایسته تخت و افسر
یکی را نشانده است بر تخت توران- دگر کرده از بهرش ایران مسخر

>>>   مسعود سعد سلمان:
به هر شهری که بگذشتی به آن شهر این خبر ده
که آمد بر دژ اینک رکاب خسرو ایران
ادیب پیشاوری نیز خود را با بالندگی پور ایران خوانده است:
منم پور ایران و بر مام خویش- مرا غیرت آید ز اندازه بیش
منوچهری دامغانی در ستایش سلطان غزنوی می‌سرايد:
ای سپاهت را «سپاهان»رايتت را «ری»مکان
ای ز ايران تا به توران بندگانت را وثاق

>>>   ولایت هرات باستان وشهر های تابعه همچون بادغیس و فراه وغور و سبزوار که امروز پشتونها نام آن را به شیندند تغییر داده اند دویست سال پیش طبق معاهده ننگین پاریس بین شاه قاجار و ژنرالهای انگلیس که جزایر خلیج فارس را به تهدید اشغال کرده بودند از ایران جدا شد و تحویل انگلیس گشت.

>>>   انگلیس به خاطر این که سرزمینی حایل بین هندوستان اشغالی«کمپانی هند شرقی= هندوستان انگلیس» در مقابل روس ها داشته باشد شاهان ایرانی قاجار را طی چند مرحله مجبور کرد بلوچستان و خراسان را به مرور تحویل انگلیس کنند در ابتدا ایرانیان بسیاری اعتراض کردند و کشته های بسیار دادند و مناطق را تسلیم انگلیس نکردند اما انگلیس خائن نیروی دریایی خود را وارد خلیج فارس کرد و جزایر کیش و قشم و هرمز و بوشهر را اشغال کرد و تهدید به اشغال کل ایران نمود و نیروهای ایران را مجبور ساخت بدون هیچ جنگی به عهدنامه های ننگین پاریس«جدایی خراسان» و گلداسمیت«جدایی بلوچستان انگلیس»تن دهند و آن روز ها چقدر برای مردمان ایران زمین تلخ بود که به دام استعمار روباه پیر افتادند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است