تاریخ انتشار: ۱۲:۲۸ ۱۳۹۳/۶/۹ | کد خبر: 78584 | منبع: | پرینت |
جریان نواندیشی جوانان در جامعه افغانستانِ پسا طالبان؛ خواهان «انتقال قدرت سیاسی به نسل جدید» میباشد. ما میخواهیم سلطهی انحصاری سی و شش ساله حلقه خبیثهی انحصارگرایی قدرت سیاسی پایان یابد. درین مقطع تاریخی، انتقال رهبری و مدیریت اجتماعی و سیاسی از نسل کهنهگرا و دگماندیش به نسل جوان و دیگراندیش یک جهش سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است و قابل تامل و پرداختن زیاد دارد اما رهبرگرایی و انحصارگرایی کلاسیک سبب شده است که پرداختن واضح به آن به یک تابو، مانند شود. فشارها و آیدههای بیبنیاد و کوتهبینانه پدرسالاری در جامعه سبب شده است که مجال را برای همگانی کردن این گفتمان تنگ نماید.
برای همه واضح است که صاحبان قدرت سیاسیِ نسل گذشته از کفایت لازم برخوردار نبودند. پس، اگر سیاسیون نسل جدید نیز مسوولیتها و وظایف تاریخی خود را به وجه احسن آن انجام ندهند نسلهای بعدی ما را نیز محکوم به بیکفایتی خواهند کرد.
در میان طبقه وسیع نسل نوین، نشانههای آشکار تبعیت از روند یادشده انتقال نسلی به وضوح دیده میشود. افزون بر آن، فعالیتها و عملکردهای سیاسی – مدنی گستردهای نیز در این راستا انجام شده اما دستهای ذینفع در بعد واژگون آن تلاش دارند تا از انسجام ملی این حرکت نواندیشانه جلوگیری نمایند.
درصد بالای جوانان در کشور، نشان دهنده این واقعیت است که نسل تازه با دیدگاهِ تازه و با حضور گسترده در راه است. این نسل با نسل پیشین تمایزها و تفاوتهای زیادی دارد. تمایزها نشان دهنده نوعی تصادم نسلی است. به این معنا که، ارزشها، خواستها، سلیقهها و پدیدههای جدیدی شامل حال نسل نوین است که اسباب تفاوتهای فاحشی با نسل پیشین را فراهم ساخته است. در کنار آن، نسل گذشته به ویژه طبقهی سیاسیون در آزمون سیاسی خود ناکام مطلق پنداشته میشود چنانکه میراث سیاسی آنها به جز بیثباتی، جنگ و نا امنی، خط کشیهای قومی و جاسوسی برای بیگانهها، هیچ ارمغانِ امیدبخش دیگری برای نسل کنونی ندارند.
نسل گذشته را میتوان نسل جنگ نامید. آرزومندی این است که نسل نوین بتواند لقب نسل صلح را کمایی کند. بر این پنداشت، یکی از مزایای دیگر این انتقال، در واقع انتقال قدرت سیاسی از نسل جنگ به نسل صلح خواهد بود.
زمینههای این انتقال فراهم شده است. چنانکه از میان صفبندیهای فرسوده چند دههی اخیر، یک نیروی جوان با دیدگاههای تخصصی و سیاستورزی پویا که عاری از زد و بندهای سلطه طلبانهی پیرسالاری است، سر بلند کرده است. این نیروی پوینده، برجسته و متمایز از نسل گذشته، در جامعه کنونی ما، حضور غیرقابل انکار دارد. فعالیتها و عملکردهای شان قابل رویت بوده در گوشه و کنار کشور در قالب ساختارها و نهادهای مختلف، برای رسیدن به این هدف والا تلاش میورزند. یگانه عامل و سببی که جنبه تاثیرگذاری این گونه فعالیتها را آسیب میرساند عدم موجودیت همبستگی ارزشی میان عناصر پراکنده این حرکتها است. چون این قشر، هنوز برای خواست و هدف مشترک مسیری واحدی را برنگزیدهاند.
بنابراین، یکی از راهکارهای معقول و موثر در این راه، برپایی و بلند کردن عنوان «انتقال قدرت و مدیریت سیاسی به نسل جدید» به یک گفتمان حاکم در جامعه میباشد. چون، این انتقال در قالب یک انقلاب عملی نیست، بل؛ به عنوان یک روند، نیازمند فعالیتهای پیگیر و مستمر میباشد. در این روند هیچگونه اسباب خشونتآمیز کاربرد نخواهد داشت، بل با استفاده از راههای دموکراتیک و صلحآمیز، راه انتقال مسالمتآمیز قدرت و مدیریت سیاسی را هموار مینماید. پس به کار است تا، نمایندههای دانا و توانای نسل نوین، دستان همدیگر را بفشارند و در برابر سلطهگرایی دایمی تعدادی از گروگانگیران قدرت قدعلم نمایند.
زمری باهر
>>> انتقال قدرت سیاسی باید به نسل جدید تیمه داکتر صاحب عبدالله که در آن اکثریت روشنفکران مسلمان و داشمندان افغان سهیم هستند صورت گیرد در قدم اول افغانستان آزاد و در قدم دوم آباد می شود.
>>> آفرین به مفکوره عالی شماجنابان بجان و دل حمایت تان میکنیم.
قره
>>> الحذر! اگرعبدالله قدرت را بدست گیرد دزدی و غارتگری قانونی میشودهمانطوریکه درزمان...غضب ملکیت مردم اولجه حلال اسلامی شناخته میشد.
متنفر...
>>> همه باهم یکصدا میگویم جوانان جوانان جوانان. باید جوان ها بر روی کار ایند تا باشد با اقدام جوان مردانه جوانان افغانیستان ازین سر در گومی رهای یابد فکر نشود من نوسینده جوان هستم نه من 61 سال عمردارم ولی میدانم از گرداننده گان فعلی دولت امیدی نیست همان قسم که جوانان اردوی ملی ما توانسته اند با همه کمبودی ها مایه ی امید شوندشاید جوانان ما درخدمات ملکی واداری نیز باعث سر فرازی افغانستان گردند جون همه تحصیل کرده اند وباسواد وریشه تمام بد بختی ها درجهل جمع میباشد .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است