اصطلاحات علوم سیاسی
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۳۵    ۱۳۹۳/۵/۶ کد خبر: 76386 منبع: پرینت

1- علم: علم معنای لغوی (واژه‌ای عربی از ریشه علم به معنای آموختن). ساختاری است برای تولید و ساماندهی دانش درباره جهان طبیعی در قالب توضیح‌ها و پیش‌بینی‌های آزمایش‌شدنی. یک معنای قدیمی تر و نزدیک که امروزه هنوز هم به کار می‌رود متعلق به ارسطو است و دانش علمی را مجموعه‌ای از آگاهی های قابل اتکا می داند که از لحاظ منطقی و عقلانی قابل توضیح باشند. (منبع ویکی پدیا).

علم را می توان به دو دسته تقسیم کرد اول علوم تجربی دوم علوم انسانی
علوم تجربی:
علومی که بر اساس تجربه و تکرار می توان به آن دست یافت در علوم تجربی داده ها و نظریات قابلیت آزمایش دارند و مهمتر آنکه در تمام آزمایشات مشابه به یک نتیجه مشابه می توان دست یابیم.

علوم انسانی: علوم انسانی یا علوم تجربی به علومی گفته می شود که با انسان و جامعه انسانی و علایق و سلایق انسان کار دارد و انسان در راس آن قرار دارد؛ بیشتر اندیشمندان برآن بودند که علوم انسانی بر خلاف علوم تجربی قابلیت آزمایش نداشته و در محیط مشابه در صورت تکرار به جواب یا نتیجه مشابه نمی توان رسید اما با ظهور اندیشمندی با نام اگوست کنت نظریه دیگری نیز در باره علوم انسانی و علمی بودن آن (به معنای علم تجربی) دیدگاهی تازه اریه داد وی برآن بود که علوم انسانی نیز مانند دیگر علوم می توان آزمایش شوند و در شرایط مشابه به نتیجه مشابه رسید. اگوست کنت با این نظریه انقلابی در علوم اجتماعی ایجاد کرد اما هنوز کسانی بسیار هستند که علوم انسانی را به دلیل رفتار پیچیده انسان غیر قابل آزمایش و تکرار و نتیجه یکسان می دانند که به نظر می رسد به دور از واقعیت نباشد.

2- سیاست: سیاست را دکتر حسین بشیریه فن تصمیم گیری نامبرده است و در حقیقت نیز چنین است سیاست در اصل به عنوان فن تصمیم گیری درست می توان نام برد political واژه لاتین سیاست است که ریشه تاریخی دارد و به دوران یونان باستان باز می گردد. (بررسی بیشتر را در علم سیاست در ذیل می آوریم ).

3- علم سیاست: اگر علم سیاست را بررسی کنیم اول به این سوال خواهیم رسید آیا سیاست علم است؟ منظور از علمی بودن سیاست همچنان که در بالا اشاره کردیم این است که آیا روش های یکسان ما را به جواب یکسان می رساند. بسیاری علم سیاست را فاقد چنین دقتی می دانند زیرا سیاست مانند دیگر علوم اجتماعی با انسان رابطه تنگاتنگی دارد اما می توان علم سیاست را در دنیای تیوری آن بازشناخت و از قضا در قرن نوزدهم سیاست به عنوان یک علم در آمریکا به دانشگاه راه یافت و این خود نشانگر آن است که سیاست را می توان به عنوان یک علم (علم به معنای شناخت آن و آگاهی یافتن و مطالعه تیوری آن) نام برد اما اگر دنبال آن باشیم که سیاست را همانند علوم تجربی قابلیت دقت بالا و رفتارهای یکسان در تکرار بدانیم کمی به دور از عقلانیت است زیرا شرایط تاریخی و زمانی و دگرگونی ساختار جامعه بالا رفتن سواد و جمعیت و بهداشت و ... و از همه مهمتر تقابل سیاست با موجودی پیچیده به نام انسان این علم را از دقت بالا به دور می کند.

علم سیاست را فارغ از علمی بودن یا نبودن آن می توان با چهره های متفاوت تعریف کرد.
A: علم سیاست به معنای بکارگیری قدرت: بسیاری علم سیاست را با استفاده از قدرت یکی می دانند (قدرت را می توان اینگونه تعریف کرد: وادار کردن دیگران به کاری هایی که خود بدان تمایل داری و یا به زبانی ساده تر هرکاری که خود می خواهی انجام دهی و کسی نتواند مقابلت قد علم کند ) این دسته از اندیشمندان قدرت را عالی ترین مفهوم سیاست و مهمترین موضوع سیاست می دانند (در واقع از دید قریب به اتفاق اندیشمندان موضوع اصلی سیاست قدرت و در کنار آن دولت است ) و سیاست را استفاده از قدرت می دانند حال هر چهره قدرت باشد مشروع یا غیر مشروع قانونی یا سنتی یا کاریزمایی

B: سیاست به معنای تصمیم گیری جمعی: کسانی دیگر هستند که سیاست را به عنوان یک تصمیم گیری گروهی قبول دارند و برآنند که سیاست باید به وسیله گروهی اخذ شود. اگر تصمیم گیری گروهی را تعریف کنیم هم می توان به دموکراسی هم به پارلمانتاریسم هم به هیات دولت و حتی به کورپوراتیسم اشاره کرد.

C: سیاست به معنای برخورد ایدولوژی ها: بعضی سیاست را به عنوان رقابت ایدولوژی ها تعریف می کنند. در جامعه بسیاری از نظریه ها برای ادامه حکومت پیشنهاد می شود که برخی از آنها به ایدولوژی سیاسی بدل می شود و این خود باعث آن می شود که ایدیولوژی ها باهم برخورد داشته باشند و این تنش و رقابت ها را بسیاری به عنوان سیاست تعریف می کنند (البته در سیاست تیوری می توان چنین باشد ).

D: تفکیک سیاست به علمی و عملی یا طبیعی یا تاسیسی: دکتر حسین بشیریه در مقدمه کتاب آموزش سیاسی سیاست را به دو دسته تفکیک می کند یکی سیاست علمی و دیگری سیاست تاسیسی که جالب توجه است.

وی سیاست نظری (طبیعی ) را مجموعه مطالعات تاریخی، جامعه شناسانه، روانشناختانه، انسانشناسانه درباره رفتار طبیعی انسان در حوزه سیاست، انگیزه رفتار سیاسی، شکل گیری انواع سلطه، را بررسی می کند. علم سیاست تاسیسی و یا عملی را همان علم نظام دموکراسی می داند.

E: سیاست را می توان به تیوری و عملی نیز تمیز داد: سیاست تیوری مطالعه سیاست و علم سیاست است که نظریه پردازان سیاست تیوری را دنبال می کند و با بررسی و مطالعات نظریات و تاریخ و دیگر علوم مربوطه به عنوان یک تیوریسین ظاهر می شوند. در مقابل می توان به سیاست عملی اشاره کرد سیاست عملی یعنی استفاده و به کارگیری سیاست به صورتی عملی به تعریفی دیگر بکارگیری فن سیاست برای برقرای حکومت و یا رسیدن به هدف سیاسی جالب توجه است که تمام تیوریسین نمی توانند یک سیاستمدار عالی باشند و در مقابل لازم نیست که تمام سیاستمداران تمام نظریه و تیوری های سیاسی را یاد بگیرند.

در آخر باید بدان اشاره کرد، سیاست با بیشتر علوم دیگر در ارتباط است از جمله جامعه شناسی (جامعه شناسی سیاسی بیشتر به رابطه دولت با دیگر طبقات و گروهای اجتماعی سروکار دارد ) حقوق (حقوق عمومی رابطه سیاست با حقوق است و به بررسی شکلهای حکومت و نظامهای سیاسی و پارلمان و تفکیک قوا و .. می پردازد ) فلسفه (فلسفه سیاسی از دوران باستان علمی مجزا بوده است و به شیوه حکومتداری در آینده و یا خوب و بد بودن نظریه سیاسی و رابطه سیاست با اخلاق می نگرد ). روانشناسی (روانشناسی به رفتارها و کردارهای روانی سیاستمداران و توده مردم در تصمیم گیری های خود و تاثیر بر روان آنها برای کشاندن به مسیر مورد نظر خود خود را بررسی می کند ). تاریخ (تاریخ سیاسی به استفاده و کمک سیاست از علم تاریخ اشاره دارد در این علم مراحل و رفتارهای تاریخی که به سیاست و حکومتداری و سقوط و پایداری آنها مربوط می شود می پردازد).

منابع
آموزش دانش سیاسی: دکتر حسین بشیریه: نشر نگاه معاصر
بنیادهای علم سیاست: دکتر عبدالرحمن عالم: نشر نی
سیاست: انرو هیوود ترجمه دکتر عالم: نشر نی
سیاست و بنیادهای فلسفی و اندیشه سیاسی: حمید عضدانلو: نشر نی


عزیز خان عظیمی


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است