نقش استخـاره در سیاست مـدرن (طنز)
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۲۰    ۱۳۹۳/۳/۵ کد خبر: 72650 منبع: پرینت

از زمانی‌که هستی شکل گرفت، استخاره هم مانند گل نیکتایی بیخ گلویش را ایلادادنی نبود. هر کس که می‌گوید استخاره خاص جناب حضرت صاحب است، دعوایش کاملا بر باطل است. چون استخاره قدمتی به اندازه کره زمین دارد. به‌طور مثال در نسخه‌های خطی آمده است در زمانی‌که دایناسورها بر روی کره زمین حکومت می‌کردند، وقتی تیرانا سورکس (یک نوع دایناسور) می‌خواست ایناتاپولس (نوع دیگر دایناسور) را نوش جان کند، نخست به استخاره دست زد. چون گردن ایناتاپولس بسیار کلفت و خاردار بود و احتمال داشت در گلوی تیراناسورکس گیر کند. همان بود که به دیوان حافظ پناه برد و این شعر حافظ باعث شد او با جرات بیشتر حریف را ببلعد.
گر به فکر خوردن اینا (منظور ایناتاپولس است) همی خواهی شدن
خارهایش گر گلویت را بخاراند غم مخور
حافظ نسخه‌ی ماقبل تاریخ

به این ترتیب جناب ایناتاپولس هم خورده شد و آب از آب تکان نخورد. یا به همین ترتیب در عصر یخ‌بندان سه، وقتی پلنگ دندان‌گرازی می‌خواست بچه آدم را بخورد، فیل ماموت که از آدم‌ها دل خوشی نداشت ولی نمی‌توانست خورده شدن یک بچه خردترک را ببیند، سریعا به حافظ مراجعه کرد و این شعر حافظ او را برای حفاظت از بچه‌آدم تشویق کرد.
بچه رود ز دستم ای فیل جان خدا را
مگذار که این پلنگان خورند بچه‌ها را

حافظ نسخه‌ای عصر یخ‌بندان سه
هم‌چنان در دوران قرون اولیه هم نقش استخاره را برای انجام دادن کارهای بزرگ بسیار تاثیرگذار و مهم می‌بینیم. به‌طور مثال در شهنامه فردوسی زمانی‌که قصه جنگ رستم و اسفندیار می‌شود و رستم درمانده از شکست دادن اسفندیار به سیمرغ پناه می‌برد. سیمرغ برایش چنین می‌گوید:
بدو گفت سیمرغ که ای پیل‌تن
برو یک تفال به حافظ بزن
که گر نیک آید برو جنگ کن
وگرنه به خود عرصه را تنگ کن

و این‌جا بود که رستم رفت تا با دیوان حافظ استخاره کند. ولی هرچی گشت دیوان حافظ را پیدا نکرد. بگمانم که سهراب آن را دزدی کرده بود تا برای گرد آفرید در زیر درخت چنار شعر بخواند. رستم بیچاره هم مجبور شد استخاره خود را با دیوان احمد شاملو انجام دهد که در نتیجه این شعر وصف حالش برابر شد.
ایا ای اسفندیار رویین تن
ترا آن به که چشمان پوشیده داری

از این‌جا بود که رستم فهمید که چشمان اسفندیار رویین نیست و به میمنت استخاره توانست اسفندیار را کور کند. روایت دیگری داریم که می‌گوید زمانی که سلطان محمود می‌خواست سومنات را تصرف کند، به تردید شده بود که بکند یا نکند. باز همان وقت به حسنک وزیر گفت: ای حسنک وزیر ای آن‌که مرا با خلیفه درانداختی استخاره فرا دست گیر و تفال بزن که چون نماید ما را فتح سومنات. پس حسنک چنین سرود.
اگر جز به کام من آید جواب
من و گرز و میدان و افراسیاب
سلطان را از این سخن بسی شعف اندر خشتک افتاد، پس بانگ بر زد که این شعر نغز و این بیت پر مغز باشد. حسنک وزیر چون بدانستی که سلطان را از فردوسی خوش نیاید بگفت. این شعر از حافظ باشد. سلطان با خشم گفت مردک دروغزن مرا «لوده» حساب فرموده‌ای. حافظ چهارصد سال بعد از ما به عرصه وجود آید چرا دروغ همی گویی. پس سومنات را به میمنت ان استخاره به فتح اندر اورد و بعد حسنک را از سبب آن دروغ بر دار کرد.

هم‌چنان در تاریخ معاصر ما نیز استخاره بسیار مهم و راهگشا بوده است. چنان‌که در تاریخ احمدشاهی آمده است که وقتی احمدشاه درانی می‌خواست شاه شود و قبل از آن فقط احمدشاه خان بود، بنا جرگه شیر سرخ را به‌راه انداخت و بزرگان را جمع کرد تا تکلیف شاهی مشخص شود. ولی چون در آن جرگه همه جز خود کسی را لایق شاهی نمی‌دیدند. بنا دست التجا به‌سوی ملا صابر بردند و او هم دیوان حمید مهمند را برداشت و استخاره کرد. چون کتاب را باز کرد این شعر پیش رویش آمد.

خط پر مخ د صنم راغی که سپوژمی شوه به هاله کی دا دی غاش په خله کی زیب کا که ژاله شوه په لاله کی
ملا صابر چون نیک نظر کرد دید که بروت‌های احمد خان بسیار به وصف شعر نزدیک است پس خوشه گندم را بر فرق احمدخان گذاشت و احمدخان شد احمدشاه بابا.

استخاره حتا پیش رفقای کمونست هم ارزش بسیار بالا داشت. چنان‌که قول است که نورمحمد ترکی وقتی می‌خواست کودتا کند، اول در نظر داشت که این کودتا را در ماه اسد که معنی شیر را می‌دهد انجام دهد. (البته چون ما افغان‌ها شیر هستیم تناسب بسیار دقیق داشته) باز هم طاقت نیاورد و گفت باش که یک استخاره کنم و چون غیر از کتاب پنج گنج چیز دیگری نخوانده بود همان کتاب را باز کرد و این شعر پیش رویش آمد.
ثور است و شیر جان من و محنت فراق
با شیر گاو درشده پیکار الغیاث
و چون کلمه ثور آمده بود باز رفیق ترکی کودتا را در ماه ثور انجام داد و ثمره‌اش را هم چند ماه بعد با بالش دید.

نویسنده‌های بسیار بزرگی در تعیین ارزش‌های استخاره قلم‌فرسایی کرده‌اند. مارکس مهم‌ترین کتاب خود را به نام «گروندریسه در حاشیه استخاره» نوشت. میشل فوکو کتاب مشهور «مراقبت و تنبیه به‌خاطر استخاره» را روی بررسی روان‌شناختی استخاره نوشت. مرحوم گارسیا مارکز نوبل جهانی را به خاطرنوشتن رمان مشهور خود به نام «صدسال تنهایی فقط با استخاره» به‌دست آورد و مهم‌تر از همه جناب رهنورد زریاب رمان جدید خود را به نام «حضرت و آینه و استخاره» رونمایی کرده است.

امروزه هم استخاره یکی از ابزار مهم تعیین سیاست‌های روز است. وقتی ما می‌خواهیم که پیمان استراتژیک با امریکا بسته کنیم باید اول استخاره کنیم. وقتی می‌خواهیم به یک تیم انتخاباتی بپیوندیم باید استخاره کنیم. وقتی می‌خواهیم جرگه مشورتی را دایر کنیم حتما باید قبلش با امجدالاستخارات مشورت کنیم. حتا در برنامه‌های روزانه باید استخاره را فراموش نکنیم. مثلا وقتی می‌خواهیم که رشوه بگیریم اول باید استخاره کنیم که از روی میز بگیریم یا از زیر میز. یا زمانی‌که معاش می‌گیریم باید اول استخاره کنیم که مادر اولادا را خبر بدهیم یا نی. خلاصه بدون استخاره زندگی ما پیش نمی‌رود و چون ما بهترین استخاره‌گر را نیز داریم پس چی غم داریم.

فریدون آژند


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   نویسنده محترم: به جای اینکه وقت تان را ضایع نمودید... یک موضوع علمی و یا اجتماعی را پیشکش علاقمندانتان می نمودید. زمانهائی را که گویا استخاره در آن وقت رایج بود و شما یاد آوری نمودید آیا حافظ و شعر های وی درآن وقت وجود داشت ؟ بنآ استخاره سنت پیغمبر (ص) بوده استهزا و مسخره نمودند آن کفر بوده و جزای کفر مرگ است. و اینکه درچه موضوعی استخاره میکنند تعلق به استخاره کننده دارد.

>>>   دین مبین اسلام بر اساس عقل و منطق استوار است...
اجمل(پنجشیری)

>>>   فریدون جان ذوق سرشار داری و ماشالله مطالعات خوب ادبی هم داری و بسیارهم هشیار و باهوشی.مه ره خوش کردی و خنداندی.خوش باشی.
خالو

>>>   جناب مجددی اول باید استخاره میکردی که اشرفغنی خانمش اولادهایش که میخواهند رییس جمهور ما شوند آیا واقعا مسلمان شده اند یا بخاطر فریب ما افغان ها نماز میخوانند...چادر میپوشند وبجای پیک شراب گیلاس آب را میگیرند وبجای گوشت خوک از گوشت گوسفند استفاده میکنند....
بعدا استخاره میکردی که اشرفغنی با معده وروده پلاستیکی قدرت وتوان کار ریاست جمهوری رادارد وچقدر عمر با داشتن این تطالیف ومریضی ها دارد
بعدا هم استخاره میکردی که اگر اشرفغنی مریض دایمی وبستری شود یا بمیرد آیا دوستم دانش وعلمیت وشایستگی ریاست جمهوری رادارد یاخیر ؟
زمانیکه این استخاره هایت تمام میشد بعدا استخاره پاچاهی اش را میکردی شما وارخطا شده ... دراروپا استخاره کردید این استخاره درمکان مقدس (مسجد) میشود

>>>   غنی در چهل سال در امریکا نماز نمی خواند امروز بخاطر فریب ما افغان ها نماز میخوانند. غنی یک انسان بسیار خطر ناک است و میخواهد که افغانستان را با پکستان مدغم کندو هم خانم غنی و اولادهایش هم یهودی هستند

>>>   دمت گرم آژندگرامی

>>>   نویسنده محترم آقای فریدون در قبای استعاره و کنایات طنز
خوشنمایی آفریده اند.
فشرده آن اینست که در عصر علوم وفرهنگ ، اراده ، اندیشه
تفکر و عمل فال بینی ، کف شناسی ، تفاول ، روی کتاب دیدن
( اصطلاح عوام است ) غیب گویی ، طالع را باز کردن جز خود ودیگران را فریب دادن مفهومی ندارد و به عصر توتم پرستی
بر مـــیگردد .
واما اگر به قصد طلب خیر باشد باشد باکی ندارد و گونۀ
ازدعا و امید است.
و اگر به قصد فتنه و تخریب یک شخص و تقویه شخص دیگر باشد
از سیاسی و اجتماعی و غیره همانا مفهوم طلب خیر نی
بلکه مفهوم طلب خرانکاری را میرساند .
از نظر باورمندی به قرآن غیب گویی حرام است و از غیب دانستن
ها خاصۀ علم خداوند است آیات زیادی در زمینه وجود دارد
حتی پیغمبر علیه السلام اظهار کرده اند که غیب را نه میداتد.
اما تفکر کردن و اندیشیدن و مشورت کردن مجاز است و اساس
قرآنی هـــــم دارد.
علاقه جناب شیخ مجددی صاحب یک غریزه انسانی و سیاسی
است که هر انسانی در ماهیت فلسفی موجود سیاسی خوانده
میشود. جناب حضرت صاحب بالاتر ازین تحلیل ولو سالمند باشند
یک شخصیت شناخته شدۀ سیاسی اند.
م.ش. فــروغ

>>>   استخاره یعنی طلب خیر از بارگاه خداوند متعال است
پس چه اشکال دارد که کسی در امور که دو دل باشد استخاره کند
کلک راستگوی

>>>   خوب نوشته اید واقعاً خرافات بوده است که مسلمانان را به این حال وروز انداخته است. درکشورما شاید 50% ازدواج دختران وپسران به اساس استخاره وفال صورت میگیرد. که یک موضوع حیاتی است. جوانانی را دیده ام که خیلی خوش تیپ هستند اما بگردن وبازوی شان یک تاویز آویزان کرده که شخصیت عصری بودن شان را زیرسوال میبرد ازنظر منطق هم جور درنمیاید.اینکارها.مردمان متمدن کشورهای دگر از مسیر منطق بکجاها رسیده اند ما با این عقیده های خرافاتی به کجا مانده ایم. بخداشرم آور است جوانان کمی عقل گرا ومنطق پسند باشید. وگرنه بطور دسته جمعی آنقدر ضرر کنیم که هیچ جبران نگردد.
بااحتــــرام احساس ازهلمند

>>>   اقای اژندعزیز طنزت هم مثل شعرهایت شیرین و باتبحر !! سرت سبز ودلکت خرم !

>>>   جور باشی آژند صاحب، هرچند خوبیش نبود ولی مه بسیار خنده کدوم. خواستم کدام چیزی در باب تشویق جناب تان بنویسم، استخاره کردم راه نداد. به همی خاطر هیچ چیزی نمی‌نویسم.
جیغ جیغو تهران

>>>   به تمام هوطنان عزیز پیشنهادمینمایم که از سخن های احساساتی پرازشرّر ،آشوب ،توهین ،تهمت ،بی بندباری وبیخودیهای بدون اداره و کنترول وهمچنان سخنان تعصباتی ،سمتی لسانی ومذهبی به آدرس ملت های شریف افغانستان به بزرگان ،به دانشمندان وقهرمانان تاریخ نبرد که باعث خشن وتخریب افکارعامه میشودکه عواقب خوبی را درپی نخواهدداشت وباعث مخشوش وجنجال های ذهنی میگردد خود داری نماید به فایده همه ماست.
سیدثمرالدین"سنگر"ازقیصارفاریاب

>>>   طنز جالبی است زیرا عوام فریبی هم اندازه دارد.مردم را گاهی با استخاره و گاهی بنام خواب دیدن و گاهی هم با سایر شیوه های عوامفریبانه گمراه نمودن جز از عادت و خصلت یک عده اشخاص گردیده است و در طول تاریخ افغانستان باعث شکست نهظت های ملی و مترقی گردیده اند. مانند نهظت امیز امان الله خان غازی.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است