سبب عقب ماندگی افغانستان چیست؟!
طی این 12 سال تعداد زیادی از جوانان بخاطر بدست آوردن پول و داشتن یک زندگی مرفه به دفاتر خارجی رو آورده اند. بی خبر از اینکه این نوع دفاتر پایدار نیستند و جوانان را از رشته و مسلک خودش دور نگه می دارند 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۱۹    ۱۳۹۳/۱/۳ کد خبر: 68741 منبع: پرینت

سبب عقب ماندگی افغانستان به هشت مورد ذیل وابستگی دارد:

1- درک نادرست از اسلام: بلی، اکثر ما افغانستانی ها از اسلام فهم و درک درست نداریم. زیرا دین والای اسلام خواندن، تعلیم و تربیه را تشویق نموده است اما اکثر ما برعکس آن از تعلیم وتربیه دور هستیم و حتّا به مکتب رفتن طبقِه إناث را عار می دانیم، مکاتب را به آتش می زنیم، آموزگاران را به قتل می رسانیم، دانش آموزان را مورد تهدید قرار می دهیم؛ دین مقدس اسلام اخوت و برادری را امر نموده است، ما بر عکس آن هر روز بنام پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک، ترکمن... یکدیگر خود را به قتل می رسانیم.؛ اسلام صداقت را امر نموده و تشویق نموده اما اکثر ما دروغ گفتن را به خود عادت داده ایم گویا اینکه بدون دروغ گفتن روز ما نمی گذرد؛ اسلام فرموده است کسی را فریب ندهید، متاسفانه در جامعِه ما هستند کسانی که همیشه در صدد آنند که به چشم یک دوست و برادر خود خاک بزنند؛ دین اسلام زحمت کشیدن و کار کردن را تشویق نموده است اما بعضی وطنداران ما خوابیدن و خوردن و نوشیدن را عادت و فرهنگ خود ساخته اند. و ده ها موارد دیگر.

2- جهالت: کلمه ی جهل در عربی دارای معانی زیادی بوده که ما در اینجا به دو معنای آن اشاره می کنیم. اول اینکه جهالت به معنی نادانی و بی سوادی بوده و تقریبا بیشتر از 70 فیصد مردم افغانستان از نعمت سواد بی بهره اند. بناءً این خود سبب می شود که کشور ما دارای یک آیندِه روشن شده نتواند. زیرا پیشرفت، ترقی، آبادی و زیبایی یک مملکت در قدم نخست به آمار با سوادی مردم کشور نام برده تعلق دارد. اگر فیصدی با سوادی مردم یک سرزمین بلند باشد، آن کشور به آسانی در صدر جدول ممالک عقب مانده قرار نمی گیرد. معنی دوم کلمه ای جهل، همانا دوری و واقف نبودن از اصل موضوع می باشد. این بدان معنا است که اکثر ما افغانستانی ها در بسیاری موارد از اصل موضوع با خبر نبوده و واقف کار نیستیم. بطور مثال: اکثر ما و شما نماز می خوانیم، روزه می گیریم، قرآن تلاوت می کنیم درحالیکه معنا و مفهوم اصلی همچو اعمال را نمی دانیم. پروردگار عالمیان نیز در این مورد چنین فرموده اند: "پس هلاکت باد به آن نماز گذارانی که از نماز خویش غافل هستند." چون که هستند کسانی که خود در عبادت هوش و فکر در جای دیگر چکر می زند. یعنی بعضا کاری را انجام می دهیم که در اصل نه خود مفهوم و معنای آنرا می دانم و نه دیگران. کاری را که ما انجام می دهیم به جز از یک تقلید چیز دیگری نبوده و نمی باشد. بناءً ما باید به این نکته از خود جدیت نشان داده خود، اطرافیان و دیگران را با خبر سازیم.

3- وطن و ملت پرست نبوده اکثر ما ملیت پرستیم!: در باره ای وطن شعر ها و سروده های زیاد داریم، اما هیچ کدام آن به صحنِه عمل در آورده نمی شود. بطور مثال: در یکی از آهنگ ها آمده است که:
دو موجود ز هستی گرامی تر است
یکی اش مادر و دیگرش میهن است
و یا یک مصرع شعر ذیل:
وطن عشق تو افتخارم
وطن در رهت جان نثارم
و امثال آنها.
به نظر بنده همچو جملات و الفاظ اکثرا به زبان بوده و بس. زیرا اکثر کار ما وشما بیانگر این موضوع نمی باشد.
در قسمت وطن و ملت پرستی انسانها با گزینِه ذیل رو به رو می شوند: ملیت (هم زبان) و ملت (کسانیکه در یک خاک زیر یک بیرق و حکومت زندگی میکنند).
در همچو یک حالت اکثر انسانها گزینِه اولی را ترجیح میدهند که این خود بیانگر آن است که ما هنوز هم در صدد دشمنی با یکدیگر هستیم.
بطور مثال: اگر با حالتی رو به رو شویم که از یکسو به نفع ملت باشد و از سوی دیگر به نفع ملیت ما، اکثر ما افغانستانی ها از منفعت ملت و کشور دوری کرده منفعت ملیت و قوم خوش را در نظر میگیریم. بناءً تا زمانیکه از همچو یک بیماری نجات پیدا نکنیم، کشور ما پیشرفته و آباد شده نمیتواند. بخاطر تحقق یافتن همچو یک کار و اندیشه وظیفه ای بزرگی منتظر وزارت معارف می باشد. یعنی این مقام باید در کتابهای درسی خویش مطالب راجع به وطن و وطن پرستی را جا داده از طفولیت حس میهن دوستی را به انسانها زرق کند، نه حس ملیت و قوم پرستی را!

4- تنبلی: اکثر ما افغانستانی ها به اندازه ای تنبل هستیم که در جهان بعد از عربها مقام دوم را از آن خود خواهیم نمود! زیرا اکثر ما بدان باور هستیم که همه چیز ما را باید بیگانه ها انجام دهند و خود باید به هیچ چیزی دست نزنیم. همین است که امروز بسیاری از شهروندان ما خواهان پیمان استراتژیک کابل با ممالک بیگانه هستند.
در واقع اگر ما خود کار کرده در قسمت آبادی وطن سهم بگیریم، کشور ویرانه ای ما به زودترین فُرصت نهضت نموده در صدر ممالک پیشرفته قرار خواهد گرفت. ما نباید همه چیز را از خارجی ها توقع کنیم؛ بل، خود باید در این راستا سهم بگیریم. زیرا اگر ما و شما به کشور و آیندِه خود دل نسوزانیم ممالک بیگانه به هیچ وجه و شکل به حالت ما و شما دل نمی سوزاند. آنها همه بخاطر اهداف و پلانهای خاص خود به افغانستان آمده اند، نه بخاطر خدمت به مردم افغانستان. به تأسی آن باید گفت که ما نازداده هستیم.

5- نازدانه (کاکه) بودن: این بدان معنا است که بعضی از شهروندان به هر کار دست نزده و هر کار را پسند نمی کنند. همه دلخواه هستیم و می خواهیم که کار و بار باید مطابق میل ما باشد، نه مطابق میل شخص دیگری! در همچو یک حالت بعضی ها تا زمانیکه یک کار مناسب به خود در نیابند، بیکاری را اختیار می نماند، درحالیکه بیکاری خود بد ترن بیماری می باشد.
اما اگر یکبار نگاهی به حالت و وضعیت زندگی همچو اشخاص نماییم، به زودی در خواهیم که وضعیت زندگی آنها در یک حالت خیلی ها وخیم و درد آوری قرار دارد. بعضن چنان میشود که آنعده مهاجرین و افغانستانی هایی که در ممالک بیگانه انواع و اقسام کارها را انجام میدادند، اکنون که به کشور برگشته اند همچو کار ها را به خود عار دانسته از آن دوری میکنند. درحالیکه کار کردن در کارهای مشروع هیچ عیبی ندارد. از اینکه از راهِ نامشروع و خراب ثروت بدست بیاوریم همان بهتر و خوبتر است که خود زحمت کشیده از راه حلال پول بدست آورده امرار زندگی نموده گلوی خود و خانواده ای خود را از راه حلال تغذیه نماییم. اگر ما در پاکستان، ایران، آمریکا... رفته کارهای خوب و خرابی را انجام میدادیم چی باک و عیبی دارد که آن کارها را در کشور خود انجام دهیم!؟ اگر کار گران، هنر و مهارت های خویش را در افغانستان نیز به نمایش گذارند این خود سبب پیشرفت و آبادی کشور میشوند. به خصوص آنعده کارگران که از ایران انواع و اقسام معماری، نقاشی وغیره را آموخته اند در این راستا نقش بسزایی را بازی کرده میتوانند.

6- سپرده نشدن کار به اهلش: الله متعال خود در کلام الهی اش چنین میفرمایند: "آیا کسانی که می دانند و کسانیکه نمی دانند (باسواد و بی سواد) با هم برابر اند؟" این خود بیانگر آن است که اشخاص دانا، تحصیلکرده و دانشمند با اشخاص نادان، جاهل و بی دانش برابر نیستند و نخواهند شد. لذا زمانیکه یک کار به کسی سپرده میشود باید قابلیت و توانایی آن در نظر گرفته شود؛ نه مثل امروز که اکثرن قوم و قوم داری در نظر گرفته می شود.
این مورد یک معضلِه بزرگ ما مردم افغانستان گردیده است که به آسانی از آن نجات پیدا کرده نمی توانیم.
بطور مثال: اگر کار ما به وزارت و یا ریاست و جهت رفع مشکل خود به آن مقام مراجعه نماییم، به یک نکته متوجه شویم و آن اینکه اگر وزیر صاحب، رییس صاحب، والی صاحب... تاجیک باشد، اکثر کارمندان- به شمول پیادِه شعبات- تاجیک می باشد؛ اگر ازبک باشد اکثر کارمندان و مامورین ازبک؛ اگر پشتون باشد، اکثر کارمندان پشتون میباشد؛ اگر هزاره باشد، اکثر کارمندان هزاره ... می باشد.

پس چطور امکان دارد که از همچو یک ذهنیت امید آبادی و آرامی کرد! حتّا بعضا چنان می شود که اگر کارمند دوایر دولتی هم زبان خودت باشد کارت به زودی حل میشود و گرنه روزها و هفته ها منتظر خواهی ماند. چی یک حالت بد و مأیوس کننده یی! بخاطر حل این معضله باید دولت و به خصوص کارمندان متوجه امور خویش شوند. کار را به اهلش بدهند، نه به دشمنش!

7- مداخلات خارجی: متاسفانه کشور ما از جمله ممالکی به شمار میرود که دستان بیگانه هم در امور داخلی و هم در امورخارجی آن دخیل میباشد. این خود سبب میشود که در کشور یک بی نظمی صورت گیرد. زیرا در چنین یک حالت کشور میدان نیرد جنگ سرد ممالک بیگانه شده و از هر طرف مورد تهاجم قرار میگیرد. مثال بارز آن شرایط کنونی افغانستان می باشد. زیرا در همچو یک وضعیت تقریبن هر کشور در صدد کار کردن به نفع خود بوده نفع دولت و مردم افغانستان به یاد فراموشی سپرده شده است.
بطور مثال: امروز پاکستان در صدد تحقق یافتن سیاست و پالیسی خود بوده، ایران، آمریکا، ترکیه و غیره همه در صدد جا گرفتن در افغانستان و یا بدست آوردن معادن سرشار این کشور میباشد.
بخاطر رفع همچو یک مشکل دولت باید اقدام نموده به ممالک بیگانه اجازه ای مداخله به امور داخل و خارجی کشور را ندهد و یا خود این ممالک از همچو یک عمل نا پسند شان دست بکشند.

8- دفاتر خارجی: این نکته را بخاطری درج نمودم که در طی این دوازده سال اخیر تعداد زیاد از جوانان صرف بخاطر بدست آوردن پول و داشتن یک زندگی آرام و مرفه به دفاتر خارجی رو آورده اند. فقط بی خبر از اینکه در قدم نخست این نوع دفاتر پایدرا نیستند و در قدم دوم دفاتر خارجی اکثر جوانان را از رشته و مسلک خودش دور نگهداشته سبب از فراموشی داشته های علمی شان میگردد. به نظر بنده همچو دفاتر اکثرن جوانان با استعداد را استخدام می نمایند و آنها نیز بخاطر بدست آوردن معاش خوب و بلند به عوض دولت دفاتر خارجی را ترجیح می دهند.

در همچو یک حالت هم جوان ضرر می بیند و هم کشور. جوان بخاطری ضرر می بیند که چندی بعد زمانیکه دفاتر خارجی بسته شود ویا ساحه ای کار آنها کاهش یابد، اکثر جوانان از اینکه از رشته و مسلک خویش سالها دور مانده اند، شاید که کار پیدا کرده نتوانند؛ دولت بخاطری ضرر می بیند که جوانان پُر کار و زحمتکش به کارها شخصی رو آورده اند.
طبعا که شرح و وضاحت این موارد بسیار طولانی میباشد، فقط بخاطر به درازا نکشاندن موضوع بنده آن چیزی را که مهم شمرده بودم بطور خلص به قید قلم در آوردم. شما میتوانید با ارایه ای نظریات و پیشنهادات خویش در این مورد سهیم بگیرید.

در نتیجه ی موارد بالا جنگ خانمانسوز به میان می آید که همه کم و بیش در این مورد آگاهی دارند. در اخیر باید گفت که یگانه سبب عقب ماندگی افغانستان همانا جنگ بی پایان می باشد.
به امید اینکه جنگ بی پایان در اندک زمانی خاتمه یافته روی این ملت قهرمان و غیور لحظه ای تبسم کند...


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   بــــتلـــي همه گفته هاي فوق صحت است جمع اينكه از بخت بد ما همسايه كثيف ترين كشورجهان يعني پاكستان شده ايم
علمــاي ديني ما يك تعداد شان هميشه مانع پيشرفت افغانستان بوده اند وضديت خودرا با علم وتمدن ثابت كرده اندچنانچه در زمان امان الله خان كه براي پيشرفت وترقي كارهاي رويدست گرفته شد اينها غوغا بپاكرده ومانع كارهاي ترقيخواهانه او شدند تا ايمكه به مقصد رسيدند
در زمان داود خان هم تعداد ملاها دست بكارشدند اما چون داود خان بر اوضاع حاكم بود جلو آنان را گرفت در زمان حكومت حزب دموكراتيك كه روي سواد آموزي اصلاحات ارضي منع دختر فروشي وبرنامه عمل خوبي داشتند علماي ديني به پاكستان رفتند وزير قومانده آي اس آير به تخريب وطن خود پرداختند
همين اكنون كه هرچند حكومت ضعيف است ومي خواهد كارهاي را انجام دهد ملاها در اكثريت مساجد برعليه حكومت تبليغ ميكنند ملاهاي ما از انكشاف علم وترويج ترقي وتخنيك هاي عصري هراس دارند وميترسند كه منافع شان به خطر افتد در طول تاريخ علماي اسلامي ويهودي عيسوي در مقابل علوم عصري قرارداشته اند وتا جائيكه توانسته اند مانع شده اند موضوع توبه نامه گاليله وده ها مثال ديگر ازين قبيل وجود دارد حتي در مقابل دموكراسي وآزادي مردان هم تنگ نظر هستند
با همه اينها تعداد علماي ديني در كشورهاي ديگر هيتند كه منافع ملي وخواست زمان را درك ميكنند مثلا عربستان كه كشوراسلامي است وقبله مسلمانان درانجا قراردارد علماي ديني هيچوقت حكومت را از دوستي با جهان غرب منع نكرده اند چون ميدانند ضرورت است همين فعلا قواي نظامي امريكا در انجا موجود اند ومعاش شان از طرف پارلمان عربستان پرداخته ميشود ! در كنار ما پاكستان صدر اعظمش ميگويد دوستي ما با چين از عسل شرينتر است در حاليكه چين كشوراسلامي نيست اما مولانا هاي پاكستان منافع وطن خود را درك كرده بر آن اعتراضي ندارند همچنان پاكستان دوست ترين انگريز در منطقه است هيچ عالم ديني پاكستان نگفت با كفار دوستي نكنيد ! پاكستان با امريكا دوستي محكمي دارد اما مولاناهاي پاكستاني كه استاد علماي ديني افغان هستند براين سياست حكومت خود اعتراض ندارند ميدانند خواست زمان همين است اما تعداد علما وملاهاي افغاني برخلاف نظرات استادان شان چشم بسته ميگويند با كفار دوستي نشود !!
همسايه غربي ما كه علمايش در راس حكومت قراردارند واز نگاه دانش علمي ديني صد برابر علماي ديني ما معلومات دارند با روسيه چندين قرارداد براي ساختمان استيشن هاي برق اتمي بسته اند با چين با هند دادو گرفت ورابطه خوب دارند كاري را ميكنند كه منافع كشور ومرذدم شان ايجاب ميكند وجز اين چاره نيست
اما در افغانستان استادان مضامين ديني هستند كه تاحال به شاگردان خود مي گويند موضوع رفتن به ماه دروغ است !
برعلاوه مسايل فوق يكي از علل ديگر عقب ماني ما موقعيت محاط به خشكه وآب وهواي نا مطلوب است كه مانع تجارت خوب وكشت وزراعت پر حاصل ميشود
گيلگمش

>>>   مشكل در تمام مملكت هاي اسلامي و افغانستان فقط اينشاالله است (انتقاد سر دين و مذهب نيست) هميشه اينشاالله فردا ..... اينشاالله جور ميشه ... هيج وقت تا اخر كار را با جديت بيش نبرديم . وديكر ايكه خيلي غرور داريم .

>>>   نی نی.همه چیز افغانستان مکمل خوب است و بیرق افغانستان بالای همه کشورهای دنیاست! همه همسایه ها به افغانستان حسادت دارند و ما افغان ها از همه بهترتریم!!
کله خراب!

>>>   مردم بی عقلش و رهبران که از احساسات انها به نفع مفاد شخصی سوی استفاده ازاد میکنند زیرا مردم کم سواد و بی سواد از انها پشتبانی میکنند.جنگ بی پایان سبب است و به عمل تبدیا و تغیر پیداه کرده است.

>>>   عقب ماندگی خراسان زمین بر میگردد به جاهلی و بیسوادی یک قوم خاص،چون پل و پلچک را همین قوم تخریب میکند،مکاتب را آتش میزنند،به روی دانش آموزان دختر تیزاب پاش میدهند،پس با اینهمه دربدری این ملت چگونه پیشرفت کند شما بگویید
اجمل(پنجشیری)

>>>   بلی همه موارد درست است
فضل

>>>   خیر ببینید!
مهمترین نکات را متذکر شده اید.
این کاش مردم ما خصوصاً مردم باسواد ما این حرف ها را از دل بپذیرند. و به آن عمل کنیم.
احمد جان عزیزی

>>>   هرکس زبان مادرى خود را دوست دارد. هيچ چيزى زيباتر از خويشتن وشخصيت خودى نيست. خود دوستى معنى بدون بشردوستى اصلن معنى نمى دهد.
وطن دوستى وبشردوستى خوب واما وطن پرستى است و مليت پرستى بد. پرستش به خداوند ويا بتها گفته شده بشر پرستى وجود ندارد.
حاکمان افغان با دولتمدارى خود وانحصار واژه وطن وملت ودولت خود وبا دروغ هاى شاخدارخود حس گسترش شهروندى را در تاروپود مردمان ما جريحه دار ساختند. بخاطر گسترش يک زبان ويک ملت مخصوص تقلب کردند واز جهل سوءاستفاده کردند.
پته خزانه ساختند, زبان ملى ساختند. اينقدر سرود ملى و درفش ساختند که از تعداد شهروندان اش زياد تر!!!!!
تغير نامها از بزرگان يک ملت به بزرگان ملت که حاکمان اش درقدرت اند.
ستم بر ملتهاى ديگر! شهرکسازى وجاينيشينى ناقيلين جنوبى به شمال يعنى پيشروى قومى يک قوم مخصوص!!!
قومى کردن کليه نهادهاى دولتى وحدت ملى بدون وحدت ملتهاى کشور. شانزده ملتها در قانون اساسى درج است ولى کل نام يک قوم برايش داده شده يعنى افغان!!!!!!
افغان از افغانستان گرفته نشده بلکه از قوم افغان!!!!!!!!!
اگر ملت افغان از نام کشور افغانستان گرفته مى شده بود پس شهروند "افغانستانى" مى بود . ونه نام دوم پشتون!!!! اين جعل است!!
تاريخ را تقلب کردند!!

به گونه نمونه: خانم تيمورشاه درانى شاه دخت عالمگير دوم از نواده بابرشاه بود. نواسه دخترى اين مغل کبير شاه زمان بود. که در قصر "جهان نما " هنده کى که چهل ستون داشت زنده گى ميکرد که دو باغ داشت.
در زمان نواسه افضل خان قصرکه چهل ستون اش را تخريب کردند به قصر چهلستون تغيرنام دادند.
وکوه هندکى هم تقسيم شد که بخش شرقى به نام کوه هندکى وبخش غربى که به خيابان رستم داستان بود به سرک دارالمان پيوند داده شد.
در تالار کوه هندکى غربى اکنون چهلستون تخت رستم قرارداشت که در آنجا نوروزگاه بود و در فراز آن جانانه چاى وچايننکى فروخته مى شد.

اين قوم چقدر قوى است که حتى نامهاى تختهاى رستم و ميدانهاى رستم وسنگهاى رستم تغير داد.
خوشبختانه هنوز به پول کشور روپيه گفته مى شود وبه صفت زبان پارسى فارسى و به ميدان تغير داده شده کوتى سنگى هنوز کوته سنگى!!!
نامگذارىهاى تقلبى جبران شود و به نامهاى با ستان تغيرداده شود. اين است زمينه اصل تفکر شهروندى ويا بشردوستى!!!!!!

احمدعلی کهزاد
بنای قصر چهل ستون :
لعل محمد عاجزشاعر و طبیب معروف ‏کابلی :
‏به جیب شرم کشیدند آسمان و زمین سر
بود جو سال ظهورش (چهل ستون خیابان)
در منزل چهارم کلاه فرنگی به شکل
خود رستم دستان خیابان، نهال های سبز ماده تاریخ چهل ستون خیابان

>>>   نگينه امان قل چه خوب سرود:
وطن سرود عشق تو زقلب من صدا کند
ترانه های مهر تو مرا ز غم رها کند
وطن تو جسم و جان من، زمین من زمان من
تو مادر یگانه ای ، عزیز مهربان من
وطن تو جسم و جان من، زمین من زمان من
تو مادر یگانه ای ، عزیز مهربان من
وطن نِواى زندگى
وطن نَواى زندگى
يکبارديگر
وطن اميد و آرزو
وطن صفاى زندگى
يکبارديگر
وطن توى چمن من ام
تو باغ اى ياسمين من ام
يکبارديگر
به کوه ودشت سراغ تو
چو مرغ نغمه زن من ام
وطن تو سايه بر سرم
تو مهر و ماه و اخترم
سرود مهر ات وطن
به بحر و بر همى برد
وطن نِواى زندگى
وطن نَواى زندگى
يکبارديگر
وطن اميد و آرزو
وطن صفاى زندگى
يکبارديگر
وطن سرود عشق تو زقلب من صدا کند
ترانه های مهر تو مرا ز غم رها کند
وطن تو جسم و جان من، زمین من زمان من
تو مادر یگانه ای ، عزیز مهربان من
وطن تو جسم و جان من، زمین من زمان من
تو مادر یگانه ای ، عزیز مهربان من

>>>   سلام دوستان ! عقبماندگی افغانستان عدم درک حاکمان قلدر از ساختار کشور - بی عدالتی - یکنواخت بودن ریس جمهور در طول تاریخ کشور - زبان پرستی - سمت گرای - قوم پرستی - کابینه تنظیم و جهادی - کابینه غرب پرستی و بیگانه ستیزی - خط دیورند - بی ثباتی و عدم امنیت - مافیای ملی و بین المللی - رشوت و غارت بیت المال - ندادن حق به نیروهای کاردان - مقرر نکردن نیروهای ملی در حکومت - وزیرای ابدال ابد در وزاتخانه ها - عدم یک قوای متحد و نیرومند در سرحدات کشور - غلام بودن بعضی از شخصیت های کشور - اقتصاد ضعیف - رهبری درو غین و فریب کار - فاصله میان مردم و قدرتمداران دزد - عدم دلسوزی به میهن ووو..... ؟
سیفی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است