گر، به شورا راه یابد پای من
هرچه ویرانی است عمران می کنم

می روم هر شب به میدان های شهر
هر چه ساعت بود میزان می کنم

مشکلات شهرتان را رتق و فتق
پشت میز و پشت چوکی می کنم

کوچه های تنگ را هر شب فراخ
هرچه بن بست است دالان می کنم

چاله های شهر را چاه عمیق
هرچه دالان را خیابان می کنم

هرکه شورا شد فقط این کرد و رفت
من اگر شورا شوم آن می کنم

مردها را اهل تجدید فراش
لطف ها در حق نسوان می کنم

تا کش آید پوز اعضای ناتو
پطرول را فالفور ارزان می کنم

مرده ها را می کنم ساماندهی
شهرتان را باغ رضوان می کنم

شاعران شهر را در خانه ام
هفته ای یک بار مهمان می کنم

کارگردان های با احساس را
می برم مهمان کاکا می کنم

تا که پر رونق شود گردشگری
بامیان را ارمنستان می کنم

شهردار از ننگرهار می آورم
الغرض این می کنم آن می کنم

می شوم هر شب سوار بلدوزر
هر چه ناصافی است ویران می کنم

شهر تا راحت شود از چشم هیز
دیدنی ها را فراوان می کنم

می نویسم طنز بر دیوار و در
شهرتان را من نمکدان می کنم

تا که کار خلق فورا حل شود
کارمندان را دو چندان می کنم

شهرداری را همه کامپیوتری
کارها را سهل و اسان می کنم

گر رقیبانم به من فرصت دهند
چاره ی کمبود کاهگل می کنم

می کنم هی کارهای خوب خوب
دشمنانم را پشیمان می کنم

هفته ای یک شب کلیسا می روم
ارمنی ها را مسلمان می کنم

می فروشم کل اسراییل را
پول آن را خرج لبنان می کنم

یک سخنرانی به نفع مسلمین
در بلندی های جولان می کنم

مثل اقشار ضعیف اجتماع
نوش جان کچالوی هرات می کنم .....

>>>   ولاگه از شما چیزی جور شود،اما نوش جانتان تا که میتوانید پول به اکونت خود جمع کنید
اجمل(پنجشیری)

>>>   واقیت تلخ است .سوال من همین است. همین راست چرا بالای تو و امثال تو اینقدر تلخ تاثیر میکند
مرچ چاریکار

>>>   شعارشعار میتی عملت را خدامیدانه
احمد سرپلی

>>>   باحترام واقعااگر این سروده ازخودت باشه توان شورا شدن را داری

>>>   همشهرى هاى محترم أين متن يك طنز است، نه يك عملى كه در آينده اجرا شود.
سيد بلال

>>>   آفرین به امید که تو پیروز شوی .
میر غلام محمد ضعیف

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است