چرا ارتش سرخ شوروی به افغانستان آمد؟
محوریترین علت اخراج ارتش سرخ از افغانستان، مقاومت مجاهدین بود چرا که اگر این مقاومت نمی بود ما بسیاری از قیام های دیگری را داشتیم که تداوم نداشت و توسط شوروی سرکوب شده بودند 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۲    ۱۳۹۲/۱۱/۲۵ کد خبر: 66324 منبع: پرینت

به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpapaer)، تهاجم و اخراج قوت های متعدد در طول سالهای گذشته به افغانستان یک تقویم ناگواری را به وجود آورد که ما به صورت سطحی گاهی به این تقویم بر می خوریم و صحبت از جنگ ها و اخراج قوت ها می کنیم. اما در عمق موضوع که چرا این قوت ها آمدند و چرا اخراج شدند کمتر می پردازیم.

یکی از این تقویم های ناخواسته و ناخوشایند 26 دلو است. خوشایندی آن این است که قوای شوروی از کشور اخراج شدند. اما تبعات بعدی آن تاریخ ناخوشایندی را برای افغانستان رقم زد.

اما چرا قوای شوروی به افغانستان آمد؟

تمام اطلاعات نشان دهنده این است که هدف اولیه شوروی از اشغال افغانستان دسترسی به اهداف جیوپولتیک بود و هدف دوم آنها دفاع از حکومت متحد سوسیالیست شان بوده است که در هر دو هدف موفق نشدند. نه توانستند در افغانستان حضور پیدا کنند که آنها را به اهداف شان برساند و نه توانستند حکومت متحد خود را حفظ کنند.

اساسا جغرافیای افغانستان یک جغرافیایی است که اعتبار بالقوه در حرکت های استراتژیک دارد و نه بالفعل. بعنوان مثال اگر قدرتی در افغانستان وارد می شود نباید هدف نهایی اش افغانستان باشد بلکه باید قدمی پیشتر بردارد. آمدن روسها نشان دهنده این بود که آنها اقدامات بعدی را در نظر داشتند. بخصوص که نیروهای آمریکا در ایران ساقط شده بود و قوای آمریکا عملا در صحرای طبس حضور داشت و یا هم تعدادی از ارگانها آمریکایی برای اولین بار تحت عنوان جنگ سرد وارد خلیج شده بودند.

با یاد آوری تاریخ و تصویری که حزب دموکراتیک خلق مخصوصا گروه کارمل به شوروی داد اما این تصویر هم کاملا دقیق نبود آیا این تصویر نا دقیق هم در اقدامات شوروی موثریت داشت یا خیر؟

در جریان جنگ سرد هدف اولیه اتحاد شوروی وآمریکا طبعا به دست جغرافیای مهم برای مهار جوانب مقابل شان بود. آنها نه تنها در عرصه های نظامی بلکه اقتصاد و سایر موضوعات به صورت گسترده حتی رقابتهای المپیک در مقابل هم قرار داشتند. لذا بر همین اساس هدف اولیه اتحاد شوروی تحلیل خودشان بود. اما در نهایت حزب دموکراتیک خلق و هر دو جناح تصوراتی را برای اتحاد شوروی می خواستند القا کنند و مطابق با منافع خود آن نیرو را به کار برند و در این عرصه ببرک کارمل موفق تر بود.

علل عمده اخراج شوروی چه بوده است؟

دلیل مقاومت مردم افغانستان بوده است و این محوریترین دلیل است که اگر این مقاومت وجود نمی داشت جامعه جهانی این همه حمایت از این حرکت نمی کرد. دومین دلیل نفس حمایت جامعه جهانی از حرکت جهاد افغانستان بود که آن در زمان جنگ سرد اتفاق افتاد و روحیه در سطح جهانی برای حمایت آماده بود. مورد سوم تغییر در سطح رهبری حزب کمونیست اتحاد شوروی بود به این معنی که شما نمی توانید فرض کنید که اگر گورباچف نمی آمد ممکن بود که اتحاد شوروی به این سرعت به این منطق برسد که نیروهای خود را خارج کند.

عامل دیگر هم نفس تلفات و ضایعاتی بود که چه در عرصه نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و امنیتی اتحاد شوروی می پرداخت و مورد دیگر هم نفس انزوایی بود که به صورت داراماتیک شوروی با آن مواجه بود و در نهایت تصوری اتحاد شوروی داشت که آنها دولت متحد خود را در موقعیتی قرار دانند که دیگر اگر آنها خارج شوند آنها می توانند مقاومت کنند و به همن جهت در سال هشتاد و نه در حدود چهارده میلیارد تسهیلات و تجهیزات و... در اختیار دولت داکتر نجیب الله قرار دادند و دولت داکتر نجیب الله هم سه سال بیشتر مقاومت کرد.

همه این تصورات می تواند در جایگاه خود مورد بحث قرار بگیرد. اما محوریترین آن مقاومت مجاهدین بود چرا که اگر این مقاومت نمی بود ما بسیاری از قیام های دیگری را داشتیم که تداوم نداشت و توسط شوروی سرکوب شده بودند. در نهایت بن بست استراتژیک شوروی با آن مواجه شده بود این بود که تمام ابزار خود را برای سرکوب و کشتار به کار برد اما با وجود آن نتوانست به اهداف خود نایل شود. بنا مردم افغانستان با مقاومت خود عملا شوروی را منجر به شکست کردند.

شاید سوال شود که امروز هم ما با مقاومتی دیگر در مقابل قوت های دیگر مواجه هستیم آیا می توان مقاومت امروز را با مقاوت در مقابل شوروی مورد مقایسه قرار داد؟

اولا حرکت اتحاد شوروی یک حرکت اشغالگرانه بود. رییس جمهور را کشتند و مانند یک کودتا عمل کردن و قوای خود را به صورت کلاسیک همانطور که در قرون وسطا رایج بود وارد افغانستان کردند. لذا انگیزه اولیه مردم دفاع از خاک و ارزش های باوری و دینی شان بود و این مقاومت در سطح ملی به وجود آمد. اتحاد شوروی حمایت شوروی را با خود نداشت سیاستی که آنها داشتند سیاست رعب و وحشت بود. اما حرکت آمریکا به تایید بخش اعظم جامعه جهانی به استثناء دو سه کشور وارد افغانستان شده است و مقابل آمریکا حرکت و یا مقاومت ملی وجود ندارد. یک مقاوت گروهی و سلیقه ای وجود دارد. شما نه اقوام را و نه یک قوم خاص را می بینید و از سویی دیگر مردم افغانستان در انتخاب قانون اساسی خود و نوع نظام خود و ارزشهایی که به آن اعتقاد دارند آزاد هستند. آنچه که در نظام اتحاد شوروی وجود نداشت. لذا نمی شود از این جهات اینها را با هم مقایسه کرد. اما از آن جهت که آنها هم قوتهای خارجی هستند و به دنبال اهداف خود به افغانستان آمده اند و بعضی آزادیهایی که یک ملت سربلند می تواند داشته باشد آن را امروز متاسفانه مردم افغانستان ندارند می تواند دارای وجه مشترک باشد. اما چرا این وضعیت به وجود می آید دلیل اش این است که ما خود عامل آن هستیم.

اگر بخواهیم عملکرد دولتها را در دو مرحله مقایسه کنیم باید اینگونه اشاره کرد که :
اساسا در تاریخ افغانستان گسترده ترین حمایت جهاد را مجاهدین داشتند تا زمانیکه آنها در مقابل اشغالگرها و برای حزب سقوط دموکراتیک خلق می جنگیدند. اما از آن به بعد معادله تغییر کرد و منظم ترین سازمان را حزب دموکراتیک خلق داشته است ما در تاریخ افغانستان می بینیم که این نظم و مدیریت استراتژیک که آنها برای به کارگیری نیروهای خود در بیسج افکار عامه داشتند دیگران دارا نبودند ولو اینکه آنها مخالف ایدیولوژی مردم عمل می کردند.

اما در مورد حکومت جدید این حکومت علاوه بر اینکه آگاهی سیاسی کمی دارد برآمده از بطن خواسته های مردم است. بر اساس یک انتخابات به وجود آمده ما آزادی مطبوعات داریم و زندانی سیاسی وجود ندارد لذا این نظام را مردم با حزب دموکراتیک خلق مقایسه نمی کنند بلکه آن را با حزب طالبان و مجاهدین مقایسه می کنند و در مقایسه فرایندهایی که این دولت داشته است مثبت و امیدوارکننده بوده است.

وجه اشتراکی که این حکومت و حکومت داکتر نجیب الله داشتند این است که هر دو منتظر خروج قوای خارجی هستند. اما اگر واقع بینانه بگوییم و دالر و کمک های خارجی و چور و چپاول زمامداران دولت کنونی را کنار نهیم حال توانمندی دولت کنونی را با حکومت داکتر نجیب الله مقایسه کنیم، تفاوتهای زیادی را می بینیم.

از لحاظ استراتژیک و بالقوه زمینه های زیادی در به کار گیری و قدرتمند کردن این نظام وجود دارد. در حالیکه در حکومت گذشته یک طیف هم فکر و معتقد به ایدیولوژیک که به مرور آنها مبدل به دوستان نزدیک هم شده بودن این حکومت اداره می شد و برای حفظ جان یکدیگر هم که شده مقاومت می کردند. اما در این سیستم مردم بیشتر خود را سهیم می بینند و لذا این پتانسیل برای قدرتمند شدن این نظام وجود دارد در حالیکه نظام قبلی نظام محکوم به شکست بود. او در مقابله با یک حرکت ملی و مقاومت بسیار مشروع قرار داشت اما این درحالی است که اکنون این حمایت را طالبان ندارند و از جهت دیگر تمام نظر سنجیها نشان می دهد که کمییت هایی که در این حکومت وجود دارد در مقایسه با حکومت ما قبل از آن مردم اکنون بشتر راضی هستند.

در پایان پاسخ به این سوال که افغانستان چه نقشی در فرو پاشی شوروی داشت؟

دیدگاه های مختلفی وجود دارد. بعضی معتقد هستند که این سیستم خود منتج به از هم پاشی بود و تعداد ساخت ها را زیر سوال می برند و می گویند اتحاد شوروی خود با وزن خود سقوط کرد و این کشور آنقدر جغرافیای اش وسیع شده بود که نمی توانست با یک فرمول ادامه دهد.

عده ای دیگر هم معتقد بودند که جنگ افغانستان یک جنگ کوچک بود و تبعات آن در اتحاد شوروی قابل کنترل بود. اما مل مختلفی در سقوط اتحاد شوروی موثر بوده است. تغییر رهبری و یا رکود اقتصادی که پس از سال دهه پنجاه پس از مرگ استالین تا دهه هشتاد عملا شوروی با آن مواجه بود. همانطور که شاهد بودید رشد اقتصادی در دهه هشتاد به صفر می رسد و یا جنگ سرد که خود از عوامل اساسی بود و سیاست ریگان که بودجه نظامی 143 میلیاردی خود را 253 میلیارد افزایش داد.

بناء عمق فشار جنگ سرد و سیستم نا کار آمد و عدم انگیزه برای طبقه کارگر و وسعت کشور و نظام بسته اتحاد شوروی این ها به طور کلی تاثیراتی داشتند. اما افغانستان و جنگ آنها در افغانستان و تغییر رهبری از دو عناصری بود که نمی توان انکار کرد. جنگی که ارتش اتحاد شوروی در افغانستان داشتند یکی از سه پایه های اساسی اتحاد شوروی در آنجا مورد هدف قرار داد.

بر اساس تحلیل ها سه ستون اتحاد شوروی را استوار می ساخت. حزب کمونیست، ارتش و کا جی بی. شما می بینید زمانی که جنگ افغانستان نظم را از ارتش شوروی می گیرد و در سال 91 زمانیکه پارلمان شوروی در محاصره قرار می گیرد فرماندهان کا جی بی حاضر نیستند که از مافوق خود اطاعت کنند و این حلقه محاصره نیز از سوی همان سربازان بازگشته از جنگ افغانستان ایجاد شده است.

در واقع مقاومت مردم افغانستان اصل شکست ناپذیری اتش شوروی را زیر سوال برد و این سبب شد که ارتش شوروی مظهر وحدت کل اقوام نباشد.
در تئوری جنگهای بزرگ مبحثی است که یا پایه ها باقی می مانند و یا معادلات قدرت را در درون تغییر می دهند. بعنوان مثال یک میلیون سربازی که به افغانستان آمدند که آنها هم جنگ را آموختند و هم خشونت را و اینها عملا به قدرتی مبدل شدند که تهدید را به وجود آوردند و حرکت های ضد نظام فرصت بیشتری برای فرو پاشی به دست آوردند.

کد (10)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   قوای شوروی در موقع اساس و با نیت نیک و غیر مغرضانه به اساس در خواست رئیس دولت قانونی انزمان به افغانستان امدند و بعد از انجام وظایف انسانی و دوستانه شان هنگامیکه دولت ان وقت سر پای خود ایستاد و ضرورت به قوای کمکی کشور دوست نبود - دوباره به شکل بسیار ابرو مندانه با نثار گلها و سپاس بی پایان از طرف مردم افغانستان وطن ما را ترک نمودند . هیچ توقع ،دعوا و اسرار به باقی ماندن قوا و ایجاد پایگاه ها در خاک ما را نداشتند.

>>>   به نظر بنده طلایی ترین زمان در زندگی ما دوران مرحوم ببرک کارمل و شهید داکتر نجیب الله بود.
اینکه یک عده طوری دیگر این دوران را به تصور می کشانند کار خود شان است.خدا را حاضر باید داشت.
سخی داد

>>>   ما که از سیاست اتحاد - همبستکی و کمک برادرانه و انساندوستانه کشور اتحاد شوروی بیگانه و بی خبر باشیم چطور تصور میکنیم که این امدن ارتش اتحاد شوروی به کشور ما غیر مغرضانه و بدون اهداف شوم بوده است.شوروی انقدر سر زمین پهناور است که به ۶۵۰ هزار کیلو متر مربع خاک ما ضرورتی نداشت.
این کمک و همکاری صرف جنبه عقیدتی یعنی اعمار جامعه اسایش همگانی برای مردمان سرزمین های محروم دنیا بوده و بس.

>>>   بریاست محترم افغان پیپر :
شوروی را مجاهدین ازخاک افغانستان بیرون نکرد . اگرهم کرد . امریکا کیست ؟ چرا زمانیکه طالبان تمام خاک افغانستان را میگرفت طالب را ازخاک افغانستان بیرون نکشیدند . امریکا ازطریق بی بی سی به رهبری مقاومت (ربانی) گفت حالا درافغانستان میتوانم داخل شوم ربانی گفت داخل شوید. جای بسیار خجالت است اگر کسی بگوید که مایان شوروی را افغانستان کشیدیم .
خاکسار دوراز وطن

>>>   این یک پدیده طبیعی در سطح سیاست جهانی است که هر رهبر جدیدی که در یک مملکت روی کار می آید، با آیده های جدید بخاطر از بین بردن بحران در مملکت ،راه ها و طرق جدیدی را در سیاست داخلی و خارجی پیشرو میگیرد. چنانچه اگر دوران جورج بوش پدر را تا دوران کلینتن و یا کلینتن را تا دوران جورج بوش پسر و یا جورج بوش پسر را تا بارک اوبا ما. هر کدام آنها سیاست های جداگانه از یکدیگر داشتند.در قسمت شوروی نیز چنین تغیر در سیاست رهبران به مشاهده میرسد.
از زمان لنین تا استالین و از زمان خروشف تا برژنف و گرباچف، هر کدام سیاست های جداگانه داشتند.ناگفته نماند که در افغانستان نه تنها با آمدن رهبران جدید سیاست های جدید بوجود می آیند، بلکه با هیله و نیرنگی بنام لویه جرگه ، بسته قانون اساسی را تغیر میدهند.

>>>   نویسنده محترم شاید بیشترپاس نان و نمک را کرده باشند درغیرآن اشغال اشغال است اینکه شوروی اشغال میکند یاامریکا تفوق برآن جانبداری آشکاراست .مگرامریکابه نظرشان فردوس برین برافغانستان آورده کسی هم کشته نشد٫ امریکادرافغانستان و گوانتاناموزندان نداردو حکومت افغانستان غلام امریکا نیست .چشم را پت گرفته هرچه را تایید دارند . همین اکنون ۱۱ نامزد بیک آوازمیگوید درپیروزی انتخابات پیمان امنیتی را امضا میکنم گویا مردم افغانستان غلامی امریکارا پذیرفته است پس چرا جنگ است ؟ چراامریکا قبل ازامنیت درحال خروج است ؟درحالیکه درپیمان امنیتی میگوید ـ امریکا درافغانستان قانون خودرا تطبیق میکند یعنی مردم افغانستان دربرابرامریکا ازخودقانون ندارد و حکومت ندارد حکومتش خودامریکاست . پس حکومت مستقل افغانستان درکجاست ؟ درپیمان میگوید هوا و زمین افغانستان دراختیارامریکاست حکومت نامنهاد افغانستان طیاره خودرا بااجازه امریکا پروازدهد و ازعملیات زمینی اش امریکا اطلاع داشته باشد پس این چند مزدورکجایش حکومت است ؟ استقلال و تمامیت ارضی افغانستان درکجاست ؟اینکه تیوری حزب دموکراتیک یعنی حق برابری بشریت غلط بوده اکنون شعارزورزنده باد برنده میدان است پس این گداها و گرسنه های ۱۳ سال اخیرافغانستان را چه جواب میدهند باگذشت هرروز روبه افزایش است این فقرا تیوری کارندارد ؟تیوری غریب و غربا دردست کیست آیا مافیا مهربانترازدایه برغریبان شفقت خواهد کرد یا ازراه عارت بیشتر بر سرمایه خود خواهد افزود ؟اگر حزب دوموکراتیک به اثر فشار همتایان امریکا مجبور به دعوت شوروی شده و بعداز عودت شوروی سه سال حکومت کرد مگر مجاهدین به سویه فروختند که اگر چورو چپاول را اجازه دهد ناموس خودرا هم پروا ندارند فریاد میزنند که اگرامریکا ازافغانستان برود مارا گرگ میخورد یعنی حزب دموکراتیک سه سال حکومت بعداز خروج داشته اینها تحمل یک روز خروج را ندارند پس کجایش حمایت مردم است ؟ اگرمردم حمایت شان دارد گزینه صفررا بپذیرند .
وطندوست

>>>   فقط شیر بچه های خراسان زمین شوروی را به زانو در آوردند.
اجمل پنجشیری

>>>   نویسنده معززهدف شماازجامعه جهانی جه است؟ چرا کشور چین ، هندوروسیه منحیث قدرتهای اقتصادی بزرگ شامل این حامعه حهانی (استثمارگران واستعمار گران حرفوی) نیست؟بسیار باافتخارازحهادومقاومت یاد کرده اید. آیاافغانستان بربنیادیک دسیسه سیاسی ازقبل طرح شده توسط امریکاییهاوانگریز ها ودیگرهمدستان جرمی شان اشغال نشده است؟ چراحالا جهادعلیه این دشمنان سوگند خورده اسلام وبشریت حرام است؟علت آمدن قوای روسی همدستی گلبدین حکمتیار وهم حزبی اش احمدشاه مسعود با آی. اس.آی ورفتن شان به پاکستان وآغازتشنجات علیه حکومت داود خان نبود؟کوشش نکنید باماس مالی حقایق را بپوشانید. مثلیکه خورحین شماراهم ازدالرپرگرده اند!!!
سنا

>>>   من در زمان حکومت مجاهدین جهت افتتاح شرکت تجارتی چند ماه در مسکو بودم روزنامه جوانان اسناد وزارت دفاع شوروی را پیرامون حضورش درکشور ما افشا نموده بود 14 بار نورمحمد تره کی ،حضور قوا ،شوروی را تقاضانموده بود مگر شوروی ها قبول نمیکردند تا اینکه امریکا وهمین پاکستان لعنتی شوروی هارا مجبور ساخت وارد کشور ما شدند...
اینجنییر احمد

>>>   اجمل جان پنچشیری
اگرهدف از شر بچه های خراسان زمین دار و دسته احمد شاه مسعود باشد باید خدمت تان خاطر نشان سازم که گروپ احمد شاه مسعود نزدیکترین یار و یاور شوروی ها در منطقه سالنگ و مربوطاتش بود.که در تمام مدت زمان حضور شوروی ها امنیت راه اکمالاتی شوروی ها توسط این گروپ پروتوکولی دولت و قوای شوروی گرفته میشد. مردم این مناطق از کمک های بشر دوستانه قوای شوروی به اساس همکاری احمد شاه مسعود با قوای شوروی مستفید و بهره مند میشدند.( از قبیل البسه و تمام معشیت زندگی) که میتوان گفت که احمد شاه مسعود درین راستا خدمت بزرگی را به هموطنان منطقه وبخصوص برای مردم پنجشیر انجام داده اند.
با احترام کارمند اوپراتیفی در بخش مربوطه

>>>   روز خروج شوروی واقغآ برای مردم ما به خصوص در ان زمانها جشن بود - چون تثبیت شد که قوای مسلح قهر مان ما خود کفا شده بود و از عهده تمام وطایف محاذبوی به تنهایی بر امده میتوانست. و دیگر کمک بیگانه را ننگ میدانستند.

>>>   بعد از تقدیم احترام بنظر دهنده اول !
من ترا با چنین نظر و اندیشه از جمله مخلوقات بی... می پندارم .
نیازی ازجرمنی

>>>   به خاطر که وطن فروخته شده بود از آنها گرفته شد وبالای دیگر کسا ن بفروش رسید البته بقیمت زیاد که به چشم سر مبینیم .
مسافر جبری

>>>   نویسنده (مقاومت مجاهدین واخراجی ار تش سرخ) محترم ازجمله کدام مجاهدین واضع نساخته اگر لازم باشدمن نام میبرم 1 مجاهد ضیاالحق... بادار و دسته جنگلی و ترورست های که توسط امریکا انگلیس تربیه مسلکی شدند 2 عرب های جنایت کار درراس شان عربستان سعودی که نماینده ان مجاهد کبیر اقای بن لادین یا بنام القاعده سردسته ترورستهای جهان عرب 3 مجاهدین غربی اسیای میانه افریقا وغیره این همه دزدها چپاولگران بشریت و ترورستهای جهان و منطقه تحت رهبری امریکا و انگلیس این ضدی بشریت جنگی اعلام ناشده و غیر عادلانه را علیه حکومت جمهوری دمو کراتیک افغانستان شروع کردن از طریق صبغت الله مجددی سزان مجاهد توسطه ضیاالحق به پاکستان دعوت به عمل امد حضرت های شور بازاره همگی میشناسند بخصوص فضل مجددی امیر حبیب الله خان را به قتل رسانداز طرف امان الله خان لقب روحانی شمس المشایخ وهزارن جریب زمین تحفه گرفتن وقتکی امان الله خان بطرف دموکراسی حرکت کرد بچه سقا را بسری قدرت اوردن بعد فضل عمر مجددی با کمک انگلیس ها نادر خانه بسر قدرت اوردن وطن فروشی وضدی دموکراسی میراث مانده انگلیس ها و امریکا ازافغانستان تجربه دارند امین مردم وارتش حکومت جهموری دموکراتیک خلق بااین ترورست های ... ویران گر وکشور های ضدی بشر تحت رهبری امریکاجوانان مارا کشتند وطن عزیز ما را به مخروبه تبدل کردن نوسنده یک دروغ شاخدار گفته که یک ملیون عساکری شوروی بود کمتراز 30هزار در افغانستان به دعوت دولت قانونی افغانستان امده عساکری شوروی برامدن چی قسم بود باگل پاشی وسپاس گذاری کردن . 12 سال به قدرت40کشور مجاهدین حکومت کردن امروز امریکا و غرب از افغنستان براید چار ساعت جکومت دوام نمیکند مجاهدین دربین مردم یک فیصد نفوذ ندارنداز کدام اسند ومدرگ مقاومت دالر وکلدار جنگ ویران گربود وقتکی شوروی از افغانستان برامدبیش از 3سال داکتر نجیب الله دوامداد کجابود این مقاومت مجاهدین مجاهدین اگر قهر نمیشوند دعای سری جنرال دوستم را بکنندپای تخت افغانستان کابل تا بادغیس بتصرف خود ویا اشغال کرد این نوسنده محترم خالد بن ولید واستر جنرال عبدلرشد دوستم اولین ریس جمهوری اسلامی افغانستاناین دو تحفه بزرگ را برای جنرال صاحب عطانمود گفتنی ها بسیار زیاد به امین اکتفا میکنم باحترام ...
رسولی کابل

>>>   به سنا باید ګفت که واقیعت ګفتی باید علاوه نمایم که قوای شوروی به اساس توافقات که با احمدشاه مسعود کرده بود که لشکرشوروی باید ازشمال افغانستا ن به کابل برود که درمقابل به قوماندان مذکور پول زیات داده ونیز همراهش توافق کرده که بالای افراد قوماندان مذکور حمله نکند ودرساحه تحت تسلط مذکورباید مداخله نکند ونیز افراد که تحت قوماندانی مسعود مصروف فعالیت است البته غرض حفظ منافع شخص اش که باملیت هزازه وګلبدین حکمتیارمیجنګید تجهیزات نظامی داده شود وان را مسلح نماید که ازجانب قوای شوروی همچو خواسته ها پذیرفته شد که نتیجتا سبب بدبختی که تا امروز جریان دارد م باقی مانده است
(شینواری)

>>>   همین برادران...مابودند که مکاتب و مساجد را هزار بارسوختاندند و معلمین و متعلمی و محصلین را قتل کردند .شما همین اکنون صرف بطرف اقای اعظیمی سخن گوی وزارت دفاع بنگرید کسی که هزار ها سر لوچ را بکفر گفته قتل کرد اکنون لباس اروپاهی پوشید و ریشش از کجا بکجا رسانده و داد از اسلام هم میزنند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است