اکنون که قرار است طالبان به عنوان یک گروه رسمی، تحت عنوان صلح در قدرت دولت آینده سهیم شوند، یک گروه افراط گرای دیگر لازم است تا تحت پوشش نام اسلام، زمینه ناامنی و خشونت را فراهم آورد که بهترین دلیل برای این ادعا حضور حزب التحریر در مناطق امن شمال کشور است | ||||
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۹ ۱۳۹۲/۱۱/۲ | کد خبر: 65015 | منبع: فارس | پرینت |
به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpapaer)، حزب التحریر یکی از احزاب تندرو است که گفته میشود در 40 کشور جهان حضور داشته و برای افغانستان و کشورهای که به نحوی بستر مساعد برای رشد بنیادگرایی است، تهدیدی بالقوه و خطرناک محسوب میشود.
پیشینه تاریخی حزب الحتریر به دوران جنگ سرد میان 2 بلوک شرق و غرب و یا رقابت آمریکا و شوروی بر سلطه و رهبری جهان باز میگردد. در این نوشتار تلاش میشود تا با بررسی پیشینه تاریخی این حزب، اهداف اعلانی و اعمالی، مراکز فعالیت و رابطه این حزب با احزاب فعال و بنیادگرایان اسلامی، مانند گروه طالبان، تهدیدات که از سوی این حزب میتواند افغانستان و منطقه را متوجه کند، پرداخته شود.
مهمترین پرسش در مورد احزاب بنیادگرا اسلامی و یا اسلام سیاسی، منشاء شکل گیری و فلسفه وجودی آنان است و آن اینکه آیا این احزاب یک پروسه است و یا یک پروژه، به عبارت دیگر، ظهور اسلام سیاسی یک امر معرفت شناسانه برای رسیدگی به نیازمندیهای جهان اسلام است و یا یک برنامه و پروژه برای رسیدن به اهداف خاص که توسط کشورهای غیر اسلامی از قبل تعیین شده است؟
اگر به دقت بر وضعیت کنونی نابسامانیها، جنگ و کشتار در جهان نگریسته شود، به 3 واقعیت انکار ناپذیر دست مییابیم؛ اول اینکه، هرآنچه که بنام جنگ و نابسامانی وجود دارد، در کشورهای اسلامی است، دوم اینکه یگانه عامل جنگ و کشتار در کشورهای اسلامی بنیادگرایی اسلامی است و سوم این که در هر جا و هرکشوری که بنیادگرایان اسلامی قدم گذاشته اند و یا عرض اندام کرده اند، آمریکاییها را نیز به دنبال خود کشانده اند.
بنیادگرایی، بهمثابه یک مساله در قرن بیستم، یکی از محورهای عمده نظریهپردازی نیز بوده است و تاکید شده است که بنیادگرایی با بحرانهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در جهان اسلام نسبت دارد. هر بار که بحران در جهان اسلام تشدید شده است، موجی از حرکتهای بنیادگرایانه را نیز در پی آورده است، هرگاه که بحرانها فروکشکرده است، بنیادگرایی اسلامینیز به حاشیه رفته است.
خاستگاه حزب التحریر
حزب التحریر در سال 1953، در زمانی که جنگ سرد به شدت ادامه داشت، در عربستان سعودی و اردن بنیان نهاده شد. شیخ التقی نبهانی موسس این حزب در رساله خود بنام «دولت اسلامی» نوشت: اذهان مسلمانان به واسطه شرایط عصر کنونی فرسوده شده است، و سیستم دولت را تنها میتواند به شکل حکومتهای ملوث دموکراتیکی که بر ممالک مسمانان تحمیل شده اند متصور شود، هدف در حال حاضر ایجاد یک دولت واحد به جای چندین دولت در تمام دنیای اسلام است.
النبهانی در پیش نویس قانون اساسی دولت اسلامی، تسلط غایی حزب را بر تمام جهان اسلام و گسترش این دین به سایر نقاط دنیا را به ایقان پیش بینی میکند.مفهوم دولت اسلامی آینده، نزد النبهانی، ساختار سیاسی است که بر اساس آن خلیفه منتخب یک شورای اسلامی، صاحب اختیارات مطلق در یک نظام به شدت متمرکز خواهد بود به نحوی که ارتش، نظام سیاسی، اقتصادی و سیاسیت خارجی تابع تصمیمهای خلیفه خواهند بود، عربی لسان رسمی دولت پیش بینی شده و نقش زنان در این ساختار محدود خواهد بود. مردم برای جهاد علیه دنیای غیر مسلمانان آماده خواهند شد و شرکت در این جهاد برای تمامی مسلمانان بالاتر از 15 سال اجباری خواهد بود.
حزب التحریر با وجودی که در بسیاری کشورها ممنوع میباشد اما با این حال، در کشورهای چون آمریکا، انگلیس ، استرالیا، اندونزی به شکل قانونی فعال است و در کشورهای ترکیه، بنگلادش، پاکستان، ازبکستان، تاجکستان، قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان و افغانستان به گونه مخفی، در پوشش احزاب معتدل به ظاهر دموکرات فعال میباشند.
حزب التحریر گروه مبهم جهانی و منطقهای، در حالی که القاعده رو به ضعف و شکست است با جذب افراد ظاهرا تحصیل کرده، با ژست اروپایی توانسته مسلمان نماها را به سوی افراطیت بکشد و نسبت به هر گروه تروریستی مذهبی دیگر تاثیر خود را به اثبات برساند.
این در حالی است که در بسیاری از کشورهای آسیای مرکزی، حزبالتحریر به عنوان یک جریان بنیادگرا و افراطی تحت پیگرد قانونی قرار دارد و فعالیتهای این حزب در کشورهای ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و روسیه، غیرقانونی اعلام شده است.
تحلیلگران به این نتیجه رسیدند که دستهای اطلاعاتی انگلیس M14 و M16 ، امریکا C.I.A و «موساد» اسرابیل دست به دست هم داده و در تشکیل این حزب با یکدیگر مشارکت داشتهاند که این نشان می دهد هستههای اصلی برخی گروهای بنیادگرایی از جمله طالبان در زمان جنگ سرد گذاشته شده بود و از جانب دیگر نشان دهنده آن است که چگونه شبکههای استخباراتی و کشورهای قدرتمند، از اسلام برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند.
نکته مهم در فهم جهتگیرها و سرنوشت بنیادگرایی اسلامی، توجه به نقش جنگ سرد در جهتدهی این جریانها است. در صورتبندی جنگ سرد، بخشی از رادیکالیسم اسلامی، با غرب همسو و همکار بودند. در واقعیت امر برخی از این جریانها توسط سرویسهای امنیتی غربی ایجاد، تجهیز و به منظور تامین اهداف که گاهی میان آنها مشترک بود، به کار گرفته شدند. برجستهترین نمونه آن "مجاهدین" است که بهمنظور مقابله شورویها به کار گرفته شد.
حمایت جدی، و همهجانبه غربیها از جهاد افغانستان غیر از این هیچ انگیزه و توجیهی دیگری نداشته است و از سوی دیگر، روسها نیز در میان بنیادگرایان مسلمان، همکاران و حامیان خود را داشت.
حزب التحریر در افغانستان به عنوان یک گروه بنیاد گرا کمتر شناخته شده است، اما از آنجایی که مردم افغانستان در طی سالهای گذشته از بنیادگرایی و افراطی گری رنج و غم زیادی متحمل شدند، به افراطیت و بنیادگرایی حساسیت زیادی دارند.
حزبالتحریر، در افغانستان نیز بهصورت فعال حضور دارد، اگرچه تاکنون تمام ابعاد فعالیتهای این حزب برای مردم آشکار نشده است و ناشناخته است، اما گزارشهایی وجود دارد که فعالیتها و اقدامات آن در سالهای اخیر در کشور ما به شدت افزایش یافته است، دعوتگران این حزب در بسیاری از مراکز و نهادهای آموزشی مانند دانشگاهها و نهادهای فرهنگی، حضور دارند.
به حدی که رویداهای کشورهای عربی بر فعالیتهای این حزب در افغانستان نیز تاثیرگذار بوده است. تحت تاثیر این رویدادها، حزبالتحریر تا کنون دهها نشست محرمانه در «دانشگاه کابل»، «پولیتکنیک»، «دانشگاه تعلیم و تربیه برهانالدین ربانی»، برگزار و اقدام به پخش و توزیع مجلات حزبی کردهاند.
در محافل و نشستهای این حزب، دیدگاههایی مطرح شده است که برای افغانستان مخاطرهآمیز است. حزبالتحریر، حزب غیرقانونی است و تاکنون مسوولان آن، بر اساس قانون احزاب سیاسی افغانستان به صورت رسمیاقدام به ثبت این حزب نکرده است.
رهبری این حزب در افغانستان نیز در هالهای از ابهام قرار دارد و تمام کسانی که فعالیتها و اقدامات این حزب را در کشور سازماندهی و هدایت میکنند، از نامهای مستعاری چون ابراهیم، سیفالله، عبدالباسط داعی و ابواسحاق طالوت، استفاده میکنند.
حزبالتحریر در سالهای گذشته در شهر کابل و ولایتهای کاپیسا، پروان، پنجشیر، بدخشان، تخار، بلخ، بغلان، ننگرهار و هرات اقدام به عضوگیری از میان استادان دانشگاهها و دانشجویان کردهاند.
اگر چه این حزب، تاکنون در مرحله دعوت و یارگیری قرار دارد؛ اما گفته میشود که حزبالتحریر در برخی از ترورها و قتلهای سیاسی نیز نقش داشته است در واقع اسناد و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد که حزبالتحریر در ترور بزرگان ازبک از جمله عبدالمطلببیگ نماینده ولایت تخار در پارلمان و احمدخان سمنگانی رییس شورای ولایتی بغلان دست داشته است.
برخی از افراد مرتبط با این حزب، با گروه طالبان و القاعده در ارتباط بوده و دیگر اعضاء حزب را به مبارزه مسلحانه علیه دولت افغانستان ترغیب میکنند که نشان می دهد این حزب ریشه بومی نداشته بلکه منطقهای وحتی جهانی است.
حال این سوال مطرح می شود که آیا حزب التحریر پوشش بعدی واقعیتها در افغانستان و منطقه خواهد بود و سرانجام طالبان جای خود را به نفع این گروه خالی خواهند کرد، یا خیر؟ چرا که شواهد نشان می دهد حزب التحریر اندک اندک طی سال های اخیر به پناهگاه منتقدان و ناراضیان تندرو مبدل شده است.
متاسفانه تحولات و نابسامانیهای چهار دهه گذشته باعث شده تا زمینه ظهور چنین جنبش هایی در کشور ما بسیار مساعد باشد که طی آن نه اسلام هدف است، نه رهایی افغانستان از چنگال بیگانگان. بلکه همه این گروه های افراطی تحت عبای اسلام، به کشورهای غربی به ویژه آمریکا خدمت می کنند.
سیاست کاخ سفید این است: اکنون که قرار است طالبان به عنوان یک گروه رسمی، تحت عنوان صلح در قدرت دولت آینده سهیم شوند، یک گروه افراط گرای دیگر لازم است تا تحت پوشش نام اسلام، زمینه ناامنی و خشونت را فراهم آورد که بهترین دلیل برای این ادعا حضور حزب التحریر در شمال کشور است. زیرا این بخش از افغانستان در 12 سال گذشته کمتر شاهد خشونت و ناامنی بوده است و اکنون باید برای حضور بیشتر غربیها مساعد گردد.
به هر حال کرزی و دولتمردانش آنقدر غرق زد و بند سیاسی و جمع آوری زرق و برق مادی هستند که به این مسایل توجهی نمی کنند، باشد که شاید رییس جمهور آینده کمی به فکر آخرت باشد و تسلیم این توطئه های آمریکایی نشود.
کد (10)
>>> سلام دیده گاه تحلیلگر واقعت دارد وما از جناب ایشان تشکر میکنیم که در این ارتباط مردم را آگاه ساختند.ناگفته نباید گذاشت که حزب تحریر از جمله خطرناکترین گروه های تروریستی محسوب شده ودر آینده نچندان دور جای القاعده را تصرف خواهد کرد بخصوص در ولایات تخار بدخشان و کابل به تبلیغات میپردازند و هدف شان قشر جوان کشور میباشد پس باید مردم و بخصوص جوانان این ولایات و دیگر مناطق کشور و دولت افغانستان به این تروریستان اجازه ندهند تا از طریق دانشگاه ها و منبر ها مردم را مورد شستوشوی مغزی قراردهند و اهداف تروریستی خود را پیاده بسازند.
تیزفکر
>>> امریکا و انگلیس به کمک عربستان سعودی این حزب را در افغانستان توسعه میدهند تا آسیای مسانه را تخریب کنند و نقشه بازار مشترک اقتصادی چین و روسیه و کشورهای آسیای میانه و غیره را خنثی کنند. از امروز باید تمام تیغ ها بطرف این کافران بیدین و بی کتاب برگرنده شود. فردا خیلی دیر است.
فیروز خان مزاری
>>> اين همه تبليغات دشمن است از طرف ريس جمهور تبليغ ميشود چون ريس جمهور ما وقت اش به خير رو به اختتام است براي اينده سازي خود با طالبان عليه امريكا تبليغ ميكند اين را بايد بداند نه از طرف امريكا ونه از طرف طالب كدام نفع نخواهد برد
>>> حزب التحریرنه تنها جای گزین طالبان نه میگردد بلکه دراینده یک گروهی درمخالفت باطالبان خواهد بود ازطالبان کرده خطرناکتر......
سحرالدین «خندان»
>>> چون طالبان را دیگر هم مردم افغانستان وهم مردم جهان شناختند اشتراک آنها دردولت افغانستان هم ممکن نیست زیرا آنها تروریستان جهانی هستند ومردم افغانستان از طالبان خیلی نفرت دارند والقاعده هم ارزش خودرا درجهان ازدست داده ودیگر قابل چلش نیست حزب التحریر که زعیم یا رهبرش مانند رهبر طالبان معلوم نیست تمویل کننده و هدفش هم معلوم نیست ممکن درآینده جای القاعده را بگیرد.
رهبری طالبان افغانستان را خواشرفغنی احمدزی زیر نام ملاعمر به عهده داشت وممکن رهبری حزب الاتحریر را کدام عرب بهودی دردست داشته باشد زیرا گفته میشود این حزب زیاد تر از طرف اسراییلی ها حمایت میشود
>>> بنام آنکه جان و خرد آفرید
بنده نخست از نویسنده محترم که موضوع آمریکا، حزب التحریر را جایگزین طالبان می کند نهایت سپاسگذارم و از دو نظر دهنده هم مشکرم و با همه شان همفکر و همنوا هستم که این یک و اقیعت تلخ است و متعاسفانه دولتمردان مان همه شان کاسه لیس غربی ها بوده و از ملت غیور و افتخار آفرین خویش فراموش کرده اند الی رسیدن تیغ بگلویشان و یا هم زمانی که گامهای مرگ هولاناک شتابزده بسراغ شان رسد و آنگه دیر شده باشد . بیدار باشید ملت شجاع افغان که دشمن همیش در کمین است و بدبختانه جوانان ما در خواب غفلت .
رشیدی
>>> زبانش عربی و حکومت مرکزی و پایتختش هم در یکی از کشور های عربی. در زمان خلفای راشدین و امویه و عباسی که این کار را نتوانستند، حال میتوانند؟ جهاد با کی میکنند؟ با امریکا؟... حزب تحریر را بگو کا زیاد زور نزن که نافت نره.
حیران
>>> طالبان را پشتون ها بوجود آوردند نشود كه تاجك ها وازبك ها تحت نام حزب تحرير بنياد خطرناكتر را بگذارند وسالها مردم دچار مشكل اين دجال شوند
>>> ماهم درمنطقه خود شاهدیم که بعضی از عمال این حزب درمنطه ما مصارف عروسی های دسته جمعی را پرداخته مصروف جلب و جذب افراد است . واقعا نماینده های این حزب درامریکا ، کانادا ، جرمنی ، ترکیه ، عربستان خلاصه دراکثریت کشور های جهان بمصرف و به سازماندهی امریکا ادامه دارد .اینها دشمن طالب تا دشمن همه فقط دوست امریکا و مزدور امریکااند . امریکا بنام دین اسلام آنقدر سرمایه گذاری و اجنت تربیه کرده که آبرو به ملا هم نماند ...سابق هم خودرا مسلمان میگفت حالا سکولار (طرفدار دولت غیردین )شده مزدورامریکاست . طالب هم شاخ و پرچه شده حکمتیار بازهم به میخ طویله قبلی (خادم امرامریکا )شامل دولت سکولار شد . اکنون مسلمان متدین هم باید به آموخته های قبلی خود تکیه کند نه به مذاهب واسلام سیاسی که دین را وسیله هدف شخصی و مرام دولت های کافر ساخته آخرت مردم را برباد میکند .
افغانستانی
>>> اسلام وعلیکم ورحمت الله
بیان هرمفکوره وهرعمل اساس نیازدارد، بدون اساس فکروعمل نمیتواند چیزی نوشت واگرکسی میخواهد فعالیت یک گروه را رد ویا تائید نماید اساس خود واورا باید مقایسه نموده ودلیل ترجیج خویش رابدهد. اساس عقیده حزب التحریر اسلام وطریقه ان سنت پیامبرص وهدف آن احیا زندگی دوباره اسلامی باتاسیس خلافت درتمامی کشورهای اسلامی است. وهرنوع حکومت قطری امروزی را غیراسلامی میداندوبرای این استدلال خویش دلایل ازقران ، سنت، اجماع واجتهاد ائیمه دارد.
منقدین این حزب اذعان میکنند که ازطرف امریکا این حزب تاسیس شده وکرزی باید جلوآنرا بگیرد. این استدالا نشان دهنده نهایت بی درکی ازواقیعت است. یک موضوع مهم است که اگرحزب التحریررا رد میکنید که ضد ا سلام است وبه نفع امریکا کارمیکند خودی شما هرروزخواهان امضای پیمان با امریکانیستید؟ درهرمشکل ازملل متحد وامریکا کمک نمی خواهید؟! واگربه ضداستعمار وامریکا است وشما مسلان هستید چرا این گروه اسلامی را که کاملاً استدالاشان اسلامی وسیاست شان علیه حاکمیت نظام سرمایه داری وسلطه امریکا وجمع کرده استعماراست، رد ومردود میدانید. من شما درموضوع فوق دعوت به تفکرمیکنم اگر با اسلام هستید این گروه اسلامی است واگربا ا مریکا هستید پس اگربا امریکا باشد چه مشکل دارید؛ حالانکه علیه سلطه کفربرمسلمانان است. من ازاین نوع استدلاها به این نتیجه میرسم که شاید به اتهام کردن این گروه پول انگفت را نوسینده گرفته باشد ولی باید بدانید که فروختن آیات الله به ثمن دنیا قلیل است واجرات آخرت زیاد ورسول الله ص میفرماید: ثم تکون خلافت علی منهاج النبوة.. خلافت به منهاج نبوت آمدنی است. انشاءالله.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است