تاریخ انتشار: ۱۹:۲۶ ۱۴۰۳/۵/۱۸ | کد خبر: 175826 | منبع: | پرینت |
بار اول نیست که ماموران نا آکاه ایرانی ظلم و تعدی درباره مهاجرین هموطن در این کشور را به اوج خود رسانیده و گاها برخی خبرها از این فاشیست گرایی رسانه ای می شود.
اگر بخواهیم حتی به گوشه ای از این جنایات اشاره کنیم، (مثنوی هفتاد من کاغذ شود).
اما آنچه اینجا قابل ذکر است، موضوع عدم رسیدگی به اینچنین فاشیست گرایی ها در ایران می باشد.
به قول دکتر حمزه صفوی؛ استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر در حوزه سیاست خارجی؛
(اساساً مساله مهاجرین در دنیا محل نمایش خردمندی کشورها است یعنی شما میزان قدرت منطق و باهوشی کشورها را در مواجهه با مساله مهاجرین میتوانید ارزیابی کنید. اگر در سراسر دنیا در امارات متحده عربی، در ترکیه و کانادا نگاه کنید میزان هوشمندی کشورها را میتوانید بررسی کنید به این نحو که هرچقدر میزان هوشمندی کشورها بالاتر بوده باشد، اینها در تأمین منافع ملی خودشان از جمله از قِبَل افغانها و دیگر مهاجرین توانستند موفقتر باشند و بهتر عمل کنند...)
اخیرا ویدیویی در رسانه های اجتماعی دست به دست می شود که یک مأمور پولیس ایران زانویش را بر گردن یک نوجوان مهاجر افغانستانی گذاشته و شماری از زنان در اطراف او التماس میکنند که او را رها کند. سید مهدی موسوی ۱۵ ساله است.
بستگان سید مهدی گفتهاند که مأموران پولیس ایران روز دوشنبه این هفته هنگام جمعآوری مهاجران افغانستانی در منطقهی «دماوند»، با او مواجه شده و خواستهاند که او را با وجود داشتن «برگه سرشماری» بازداشت کنند، اما او «از ترس» فاصلهی کمی را فرار کرده و مأموران پولیس پس از متوقف کردنش، او را «ضرب و شتم» کردهاند و یک مأمور زانویش را بر گردن او گذاشته است.
بستگان سید مهدی میگویند که او مشکل شنوایی دارد و به همین دلیل صحبتهای مأموران پولیس را نشنیده و پا به فرار گذاشته است.
این نوجوان پس از رسیدگی به آسیب وارد شده به گردنش، اکنون از شفاخانه به خانه بازگشته است.
در ویدیویی دیگری که در شبکههای اجتماعی نشر شده، این جوان در خانهاش دیده میشود. مادر این نوجوان در این ویدیو میگوید که مأموران پولیس پسر او را «بیرحمانه» را لتوکوب کردند و به التماسهای او در مورد ناشنوا بودن پسرش توجه نکردند و خود او را نیز «کتک» زدند.
اعضای خانواده این نوجوان در این ویدیو میگویند که او در «شوک» است و «تب» دارد.
عدم پیگیری برخوردهای غیر انسانی توسط ماموران انتظامی و اداره اتباع ایران، ماموران فاشیست و ظالم را جری کرده آنان بخود حق می دهند تا هرگونه ظلمی را علیه مهاجرین در این کشور روا دارند.
امیدواریم قوه قضاییه ایران به این موضوع ورود کرده و افراد خاطی در این زمینه را مجازات نماید.
کد (8)
>>> یک چشم دید:
امروز ۱۴۰۳/۰۵/۱۷ برای پاره ای کاری تصمیم گرفتم به میدان فردوسی تهران بروم.
سوار مترو شدم؛ پس از طی چهار ایستگاه به متروی فردوسی و مقصد رسیدم. پیاده شدم و طبق معمول در پله برقی ها در حال بالا رفتن بودیم که یه هو چهار الی پنج تن که پطلون های نظامی و بوت های سلور پس قات به پا داشتند بشدت از زینه های بالا به پایین می دویدند. از طرز لباس شان متوجه شدم که افغانستانی هستند. یکی شان گفت، پولیس افغانی جمع می کند، اگر افغانی بی مدرک کسی است بالا نرود!
من شنیده بودم و در دنیای مجازی دیده بودم که مهاجران غیر قانونی را پولیس ایران اذیت و آزار می دهد؛ اما هرگز از نزدیک شاهد چنین امری نبودم.
از زینه برقی دور زدم و پایین نزد یکی از همین بچه ها افغانستانی که ظاهرآ بسیار ترسیده بود و کوشه ای خود را مخفی کرده بود رفتم. دستم را آهسته بالای شانه اش گذاشتم و گفتم: سلام. خوبی؟ بچه ای کجایی؟ از ترس لال کشته بود، زبانش نمی گشت که حرف بزند. تصور کرد من مامور ایرانی هستم و او را گرفتم. گفتم وطن دار نترس من هم وطن دارت استم. گفت او وطن دار کشتیم بخدا از ترس بیخی نیم گوشتم را آب کردی، گفتم پولیس مخفی هستی و من را گیر کردی.
پرسیدم از کجاهستی؟ گفت، از کلفگان تخار، ظاهرآ از برادران اوزبیک بود. گفتم چند وقت است ایران آمدی، گفت یک ماه می شود. گفتم پاسپورت داری گفته نه، قاچاقی آمدیم، گفتم میدانی که یک قانونی در دنیا و جود دارد که هر کسی به کشور دیگر مهاجرت می کند، باید فرهنگ و عنعنات جامعه میزبان را مراعات کند. چرا خودت با پطلون نظامی، بوت های سلور پس قات می گردی؟ اینجا که افغانستان نیست.
آهی کشید و یک جمله ای پر سوزی گفت که هم اشک خود و هم اشک من را جاری ساخت، گفت: به ولا قسم پول ندارم یک پطلون بخرم، این هم پطلون برادر شهیدم است که در امنیت ملی سرباز بود.
از سر ناگزیری و مجبوریت پطلون برادر شهیدم را پوشیده ام.
تحت تاثیر حرف های او رفتم. لحظه ای بغض گلویم را فشرد.
گفتم بیا که بریم یک پطلون و لباس ات بگیرم. گفت، تشکر زیاد. فقط یک لطف بکن کاری کن من را پولیس نگیرد و تا اتاق ام برسم. گفتم بیا که با هم بریم.
از مترو بالا آمدیم نه خبری از پولیس بود و نه از مامور. گفتم کسی که نیست. گفت نمی دانم ولا امو چند تن بچه های افغانی که پایین آمدند به ما گفتند که بالا نروید که پولیس افغانی جمع می کند.
یک خدا حافظی عجیب و غریبی کرد و از هم جدا شدیم.
خوب حالا پرسش اصلی این است که مسئول این همه فجایع بزرگ بشری کیست؟
در سایر ملل جهان، لباس های پدر و برادر را که دیگر در قید حیات نیستند به عنوان یاد گار در خانه ای خود حفظ می کنند؛ اما در افغانستان وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم به اندازه ای خراب و به مصیبت گرفتار شده است که برادر مجبور شده است پطلون برادر شهیدش را بپوشد و هر لحظه دچار عزاب وجدان باشد.
رهبران اقوام غیر افغان در پیشگاه خدا، خلق خدا و تاریخ، چه پاسخی خواهند داد؟
جلالی
>>> آیا هر کسی سرشو بندازه پایین و بصورت غیرقانونی وارد کشور ما بشود اسمش را نمی شود مجرم و مهاجم و متجاوز گذاشت ولی یک مامور که با چنین فردی که از پلیس فرار هم میکنه برخورد کند اسمش، میشود فاشیست!!!؟!؟!
>>> به خدا انصاف رو رعایت نمی کنید. اگر از شما بخواهیم و التماس کنیم که وارد کشور ما نشوید و پلیس ما شما را بگیرد این باید برای شما سنگین باشد؟! ما بد، ایرانی بد، ما فاشیست! نیایید ایران خب... عجب گیری کردیم
>>> به یک چشم دید:
ازبک و پشتون وطن دار شما هستند نه ایرانی ها . ایرانی ستیزی این دو را در ان 20 سال دیدیم که برای ترکیه و پان ترکیسم یقه میدریدند. الان هم فرصت کنند برای ایرانی دریغ نمیکنند. چرا ترکیه نمیرود؟ چون مرزبان ترکیه همان پطریل را هم از تنش میاورند و لخت و عور بیرون اش میکند . اگر صحبت از پناهجو و (نه مهاجر) میشود منظور فارسی زبان یا شیعه است نه مهاجمین اوزبک و پشتون که هیچ ارتباطی جز دشمنی با ایرانی ندارند.
>>> هر وقت پایت از را از رودخانه هیرمند برداشتی و حاضر شدی یک قطره اب به یک ایرانی بدهی رفتار بهتری یا شمر و یزید زمانم خواهم داشت
>>> این نوجوانی که پلیس زانویش بر گلویش گزاشته بود اولا دارای مدرک اقامتی بوده است. فرار این نوجوان از دست پلیس به دلیل بدرفتاری و رد مرزکردن است. از پلیس ایران همه افاغانی ها می ترسند چون برخود بسیار خشنی نسبه به افغانیها دارند. البته با پشتونها خشونت به خرچ نمی دهند چون از طالبان می ترسند. ثانیا این نوجوان اگر بزرگترین گناهی را هم مرتکب شده برای کسی که مدعی پیروی از امام علی و امام زمان و امام حسین است نباید چنین برخوردی با او می کرد. این عملکرد ایرانیها با شیعیان افغانستان باعث می گردد که آنان را به سوی طالبان سوق دهند. ورود مهاجرین غیر قانونی در ایران تقصیر خود ایران است. سفارت و کنسول های ایران در مقابل هشتاد یورو همگان را ویزا دو ماهه یا سه ماهه می دهند. وقتی که سه ماه شان تمام شد می شوند غیر قانونی. این همه افغانستانی که امروز در ایران به صورت غیر قانونی حضور دارند علت آن تسلط دوباره طالبان بر افغانستان است. و جمهوری اسلام ایران از این عامل مهاجرت دارد حمایت می کند. زمانی که به جای دوره اول طالبان، جمهوریت آمد گروه گروه افغانستانی ها به کشور شان برگشتند. کسی که مجبور نباشد هرگز کشور خود را رها نمی کند. هیچ جایی دنیا مانند کشور خود آدم نمی شود. به هر حال دفاع از این نظامی ایران به مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه آن را لکه دار نموده و در انظار جهانیان منفور جلوه می دهد.
>>> شما به ما برچسب فاشیست و نژادپرست و... بزنید طوری نیست ولی ما که متجاوز و مهاجم به کشور شما نبودیم.. داریم از کشور خودمان می گوییم.. این درست نیست که اگر خودتان را مهمان ایران میدانید به میزبان برچسب های مختلف بزنید
>>> 🤫با هویت تحمیلشده افغانپشتونی ده هر وقت و هر محل شکنجه شدنی هستید
چرا یک فرد پشتونکوچی بیفرهنگ هویت تاجک یا هزاره را که بکشی اش قبول ندارد و همرایت دست به سخن میگردد
و تو شما مردم روشنفکر مسموم شده با هویت افغانیت/افغان در بطن افغانپشتون ناقلین در حالت هضم شدن خود را قرار داده اید!؟
پای ظالم، جابر و اشغالگر همیشه در سر گلوی مردم و افراد بیهویت فشار سخت وارد میکند
تا از هویت تحمیلی افغانیت به فغان برسید
>>> هویت پشتونی افغان و افغانیت
شما مردم فارسیزبان هویت-پنهانشده را، در محرومیت و عدم شناخت در منطقه قرار داده است
>>> اتصاف داشته باشید... در کشور خودتان بزرگترین جنایت ها و ظلم ها را در حق خودتان می کنید و آنوقت از دست خودتان به کشور ما می آیید و با چند برخورد که در مقابل همه جرم های که در کشور ما می کنید رقمی هم نیست چنین بر آشفته می شوید. آیا نباید کمی به روحیات خود بپردازید... مظلوم نمایی بیش از اندازه در مقابل ظلم و ظلم بیش از اندازه در مقابل ضعیف تر از خود را در خود بجویید
>>> ایجاد اختلاف و تیره ساختن روابط مهمان و میزبان استراتژی دشمن است مواظب باشیم در میدان دشمن بازی نکنیم. هم ایران و هم افغانستان در عین شایستگی نخاله هایی هم دارند. گلی بی خار در جهان نیست. گل و خار را در کنار هم ببنید.
>>> فکرنمی کردم کسی باشدکه ازاین ماموران دفاع کند
>>> احسنت برادر یاخواهر! خدا خیرت دهد! تشکرتشکر.
>>> شما مهمان های عزیز ما هستید.. هر گاه میزبان از مهمان خود خسته شد و دیگر نمی خواست از وی پذیرایی کند. چکار میکند؟ اول سفره را کم رنگ تر می کند، سپس کوچکتر می کند. پذيرايي را کم تر و.. آخر به وی می گوید از خانه من برو بیرون.. اگر گوش نکرد آخر چه می کند؟ وی را با لگد به بیرون بدرقه می کند.. شما مهمات های عزیز ما هستید/
>>> زمانی میتوان مخالفت با مهاجران را مصداق مهاجرستیزی فاشیستی دانست که استدلالی «نژادی» در پس آن نهفته باشد. در نگاه نژادی، «مقوله» (یعنی کتگوری استدلال) کاملاً متفاوت است. اما آیا شهروندان یک کشور به عنوان صاحبان حق رأی و حکمرانی حق ندارند بخواهند ضوابط روشن و سختگیرانهای برای جذب مهاجر وجود داشته باشد؟ آیا نمیتوان گفت جذب مهاجر باید عاقلانه و بر اساس نیاز و ظرفیت یک کشور باشد؟ آیا نمیتوان گفت مهاجر باید ویژگیهای مشخصی داشته باشد تا بتواند در جامعۀ جدید عضو مؤثری باشد؟ هیچکدام از این پرسشها نژادی نیست.
>>> میزبانان عزیز نباید بیش از حد شماتت کنند چون مولی علی علیه السلام می فرماید: دنیا دو روز است یک روز به نفع تو و یک روز به ضرر تو در هر دو حالت باید خدا را به یاد داشته باشیم. آه که علی چقدر مظلوم است. آقا سید علی نیز مانند جدش مظلوم است
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است