تاریخ انتشار: ۱۰:۴۶ ۱۴۰۱/۱۱/۱۰ | کد خبر: 172349 | منبع: |
پرینت
![]() |
یکی از روشهای توجیه وضعیت موجود، تقبیح وضعیت گذشته است. وضعیت موجود در افغانستان طوری است که بسیاریها برای قرارگرفتن یا قرار داشتن در آن، خود را نیازمند توجیه میدانند. شاید سادهترین کار، نقد بیرحمانه گذشته باشد.
بیتردید گذشته قابل نقد است اما همه چیزش نه. اگر هدف ما از نقد گذشته بهبود وضعیت حال و آینده نباشد و در نقد خود منصف نباشیم، نقد ما فقط همان یک معنا دارد. توجیه وضعیت موجودی که کاری برای تغییرش از دست ما ساخته نیست. با اینکار، از یک طرف تقصیر خود ما در شکلگیری وضعیت گذشته را نمیپذیرم و به اصطلاح خود را مبرا میدانیم و از طرفی میخواهیم به حاکمان وضع موجود نیز نوعی تملقگویی کنیم تا آنان ما را در زمره توبهکاران قرار داده و بر پاکی و نجابت ما اتقان پیدا کنند.
بر گردیم به گذشته. در بررسی واقعبینانه و منصفانه گذشته ما دستکم دو موضوع را باید جدا از هم درنظر بگیریم: ساختارها و رفتارها. یا به عبارت دیگر گذشته را با استفاده از دو روش تحلیلی ساختارگرایانه و رفتارگرایانه مورد بررسی قرار دهیم.
حرف خلاصه اینکه در گذشته ما ساختارهای خوب(البته ساختارها هم عیوبی داشتند اما محاسن شان بیشتر بود) و رفتارهای بد داشتیم. گناه فساد افراد را به گردن ساختارهای خوب نندازیم. این را فراموش نکنیم که دنیای امروز بیشتر ساختارگرا است تا رفتارگرا. وقتی ساختارهای خوب داشته باشید، اصلاح رفتارها دشوار نیست اما اگر ساختار خوب نداشته باشید، رفتار خوب معنا و پایداری نخواهد داشت.
من منحیث یک کارمند میانرتبه حکومت پیشین، هنوز هم از خوبی بسیاری چیزهایی که در نظام قبلی داشتیم دفاع میکنم همانگونه که در زمان ماموریت دولتی خود از خوبیهای نظام با صراحت و جدیت دفاع میکردم و خرابیهای آن را، با تقبل خطرهایی که برای ادامه کار و ارتقایم در درون سیستم داشت، نقد میکردم.
نورالله ولیزاده
>>> حقیقت مساله همبن است.
>>> نقد در جامعه نقد پذیر که بستر فهم نقد در آن وجود داشته باشد معنی پیدا میکند.
در افغانستان و نشرات مخلف مرتبط با آن آنچه گفته میشود نقد نی بلگه گلا گذاری و ملامت و سلامت این و آن است و در نهایت راهی برای راحت شدن از آزار بغض و حقارت و عداوت و در نهایت باد دل را خالی کردن.
>>> جالب.
واقعا که ماافغانها فرق بین تحسین وتحقیررانمیدانیم.
مثال:اگرکسی رامسلمان گفتی خوش میشود واگربیدین گفتی ازرده میشود.
عاقل
>>> سلام
آقای ولی زاده ! ما در گذشته سیستم ساختارگرا نیز نداشتیم اگر می داشتیم سیستم در یک شابانه روز از هم نمی پاشید . آن ساختار هایی را که شما از آم ذکر کردید و یا منظور نظر شماست ، برخاسته از درون جامعه مدرن و تحصیلکرده نبود بلکه وارداتی و پوشالی بود . عمق و ریشه یی در جامعه نداشت به همین دلیل زود و خیلی هم هولناک از هم چنان پاشید که چشمان هزاران نفر مثل من در ایسنوی دنیا از تماشای آن سناریوی شیطانی گشاد گشاد شد . در جامعه شناسی تیوری ساختاری و نمادین در درون جامعه یی شکل می گیرد که دارای اقتصاد خودکفا و متکی به خود باشد . پول های باد آوردن ساختار های بی بنیادی را بوجود آورد که با باد چرخه های غول پیکر امریکا در یک لحظه فرو ریخت . حالا بگذریم از اینکه ما تا چه حدی غرق در فساد و دروغ و اختلاس و دزدی و غارت بودیم !
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است