هر روز کشتن این مردم آسانتر از روز قبل میشود. حتی یک مورد سراغ نداریم که هزارهها، دست به انتقام زده باشند و تاوان خون، مال یا حیثت و آبروی شان را از دشمنان شان گرفته باشند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۹:۳۶ ۱۴۰۱/۷/۸ | کد خبر: 171455 | منبع: | پرینت |
ساده است بدانیم که چرا دشمن، مردم هزاره را خیلی آسان مورد حمله قرار میدهد و حتا به اطفال شان هم هیچ رحمی نمیکند. تاریخ این جغرفیای نحس را که بخوانیم، هیچ زمان و در هیچ برهه و ازمنهی مردم هزاره با دشمنان شان برخورد بی رحمانه و قساوت مندانه نکردهاند و از این روی انتقام گرفتن و هیبت هزارهها در دل کسی وحشت ایجاد نمیکند.
حتی یک مورد سراغ نداریم که هزارهها، دست به انتقام زده باشند و تاوان خون، مال یا حیثت و آبروی شان را از دشمنان شان گرفته باشند. همین ضعف قدرت انتقام و حتی میل به آن، یکی از دلایل کشته شدن آسان و بدون درد سر هزارهها شده است. هزارهها تا بدینسان زندگی کنند هیچگاه از خطر قتل عام و کشته شدن امان نخواهند یافت.
هانا آرنت در کتاب "خشونت" میگوید و استدلال میکند که خشونت از زندگی و مناسبات بشری نه محو شدنی است و نه خوب است که محو شود. خشونت انواعی دارد و گاهی خشونت ورزیدن نوعی نیاز بشری اشت. همیشه خشونت بوده و این پدیده همزاد بشر است. پس قدری خشونت برای دفاع از خود ضرورت است. اما مردم هزاره بعد مبارزات حزب وحدت در کابل و بامیان در دهه هفتاد، که این هم یک مبارزه و جنگ کاملاً دفاعی بود دیگر کوچک ترین خشونتی از خودشان نشان ندادهاند. به همین سبب است که هر روز کشتن این مردم آسانتر از روز قبل میشود.
هزارهها فقط بلد شدهاند که مرثیه و روضه بخوانند، و پولهایی نداشتهی شان را برای زیارت قبوری در کربلا و نجف مصرف کنند و اگر کمی فرصت یافتند میان خودشان دعوای رهبری و قولی و قریهی و طایفهی راه بیندازند و مثلاً بگویند من چون از جاغوری هستم بسیار خوب هستم و تو که از دایزنگی یا دایکندی هستی بسیار بد و خیلی دون مرتبه هستی.
ذهن هزارهها اصلاً به کار سیاسی- اجتماعی و به مسایل بزرگتر و حیاتیتر نمیاندیشد و اصلاً فراتر از کربلا و عاشورا و رقابتهای منطقهی کوچک در سطح قریه نمیرود. نگویید قربانی را ملامت میکنم نه هرگز چنین نیست، ملامت جانیان و تروریستهای قبیله پرستاند. اما قربانی نیز کاستیهای دارد که باید این کاستیهایش را رفع نماید.
کافی است نظری بیندازید به چند سال قبل و به انتخابات پارلمانی نگاه کنید و ببینید که چگونه حتی روشنفکرترین هزاره به نامزدی از قول و قریهاش کمپاین میکرد و رای میداد. یک رفیق دارم از بامیان و او همیشه خودش را یک هزارهی متعهد معرفی میکند و برای هزارهها دلسوز نشان میدهد و چنین هم است، اما در آخرین انتخابات پارلمانی وقتی از ایشان خواستم که برای یک نامزد تحصیل کرده که از قوم و منطقه من هم نبود باهم کمپاین کنیم ایشان گفت من به فلانی(غلام علی وحدت) کمپاین میکنم زیرا از منطقه مااست.
خب معلوم است که وضعیت چگونه است. مردمی که همیشه تحت ستم بوده و مدام مورد تعرض و تجاوز قرار داشتهاند، حتی چیز دانانش اینقدر غیر استراتژیک فکر میکنند. نمیدانم به چه دلیل و علت، هزارهها هنوز معنای دشمنی را نمیدانند و از تاریخ خودشان و تاریخ دیگر ملتهای تحت ستم نمی آموزند و عبرت نمیگیرند؟
هزارهها همیشه روزمرگی عمل میکنند و زود تحت تاثیر تبلیغات قرار میگیرند و هیچ وقت از خود استراتژیی برای تغییر وضعیت ندارند. همین حالا هزارهها فکر میکنند که جامعه جهانی یا سازمان ملل برای شان کاری خواهند کرد، ولی از خودشان نمیپرسند که اگر اینها کاری میکردند چرا تا بهحال هیچ نکردند و چرا کل غرب بخاطر کشته شدن یک دختر ایرانی هیاهو میکند ولی کشته شدن صدها دختر هزاره برای شان علی السویه است؟
به باور من هزارهها کار هیچ نمیکنند، ولی سر و صدا زیاد میکنند و آنهم سر و صدا در جایی که هیچ گوشی آمادهی شنیده شدنش نیست. هزارهها حرف شان را در محافل مهم بین المللی هم رسانیده نتوانستهاند. دیگران چون فهمیدهاند که هزارهها فقط چند روزی بعد هر فاجعه روضه خواهند خواند و هیچ کار دیگری نخواهند کرد، بسادگی دست به کشتن این مردم میزنند. در افغانستان همیشه خشونت پیروز میدان بوده است. بدون خشونت این سرزمین جایی برای کسی نیست. در جنگل اگر دریده و پاره نتوانستی، باید یا دریده شوی و یا از گرسنگی بمیری که هر دوحالتاش به ضرر خویشتن خودت تمام میشود.
صفرمحمد مظفری
>>> امان الله رضایی
بسیار دقیق نوشتید ولی چه باید کرد
خود شما چند روز پیش ازخلیلی بسیار تعریف میکردید
آیا همینها بعنوان رهبر چه کردن ؟
ما به یگ کلان نیاز داریم که مردم مدیریت کند من یک کاکایم هم ملا است بین مردم است میگفت اگر کسی پیدا شود همین جوانها ی برچی را یگ نان بدهد فقط جهت بدهد بدون معاش اگر ارگ نگرفت مره لعنت کنید حالا کجا کلان رهبر مدریت بعد از مزاری خوار شدیم
>>> انسانی که پا به مدنیت گذاشت دیگر وحشیگری نمیتواند . وخشی گری خاص قومی است که پا به مرز تمدن نگذاشته است مثل این اشغاگران پشتون اوغانی که هنوز از کوچی گری دست نشسته اند
>>> کس نه خارد پشت تو
جز ناخن وانگشت تو
م.ش.ف کابل
>>> هزاره ها همیشه رهبر داشته اند اما رهبران شان معمولا" به دو بخش تقسیم میشود.
دسته اول رهبرانی است قاطع و عملگرا و جانفشان اما
مشکل اصلی شان فقط توجه به رسیدن به اهداف است و در راه رسیدن به هدف بیشتر از احساسات کار میگیرد تا تعقل و برنامه و مرحله بندی.
یک مثال آن مزاری شهید است که هم خود را برباد داد و هم حاصل بیشتر از شصت سال مبارزات هزاره ها را .
دسته دوم رهبرانی است با اهداف شخصی که با پوشاندن آن در لفافه حقوق هزاره ها و استفاده از مذهب شیعه طیفی از جامعه را دنبال خود میکشاند و در اولین سوراخ ممکن خودش داخل میشود و مردم را پشت در منتظر میماند تا آنکه از طآن سوراخ رانده شود و با بیرون شدن دوباره داد و فریاد و مردم را استفاده کردن و تا میرسد به یک سوراخ دیگر و باز همان قصه تکرار میشود.
نمونه هایش خلیلی و محقق و اکبری و دانش و امثالهم.
مشکل جامعه هزاره با دسته اول است نه با دسته دوم چون دسته دوم عریان عمل میکند و از گاو غدود به چوکره هایش هم میدهد و چوکره ها مسولیت بسیج مردم را دارند و در نهایت تجارت جریان دارد.
اما دسته اول
با کله شخی و بدون تحلیل همه جانبه و سبک و سنگین کردن وضعیت خود و دیگران در قدم اول اهدافی را بر میگزیند که رسیدن به آن با در نظر داشت شکل گیری اقوام در افغانستان برای جامعه هزاره نه ممکن است و نه مقدور.
چنانچه آقای مزاری برای خود به دست آوردن صدارت و چند وزارت کلیدی و امثالهم را هدف قرار داد در حالیکه نه پشتون و نه تاجک حاظر به قبول این درخواست نبود.
هم تاجک و هم اوغان مزاری را مورد استفاده قرار دادند در حالیکه با رسیدن به هرم قدرت هیچکدام حاظر نبودند که هزاره ها را در سیاست مملکت در رده دوم بپذیرند.در نتیجه با ایتلاف آقای مزاری با گلبدین تمام امکانات و توانایی های خود را از دست داد وبعد گلبدین هزاره ها را در مقابل طالب تنها گذاشت و خود با طالب از یک سوراخ سر بر آورد.
کشور ما تا رسیدن به مرحله حق شهروندی و ایجاد نظام شهروند محور و بریدن ناف سیاست از جسم قوم و قبیله راه درازی در پیش دارد.
در وضعیت موجود هزاره ها باید بپذیرند که در رده سوم ترکیب قومی افغانستان قرار دارند و نباید با ردیف اول و دوم در گیر شوند.
در هر حالتی درگیری بین اول و دوم هم برای تثبیت اینکه کی اول است و کی دوم و هم برای اینکه سهم اول چی است و سهم دوم چی است تا دیر زمانی ادامه دارد و هر زمان که این دو به یک توافق رسیدند آنگاه جامعه هزاره به مثابه نیروی سوم باید موقعیت و جایگاه خود را تثبیت کند.
واقعیت موجود همین است هر چند با معیار های قرن ۲۱ سازگاری ندارد.
در وضعیت موجود طالب با استفاده از فرصت فراهم شده برایش فقط یک جایگاه را به رسمیت میشناسد و آن جایگاه اول است که دوم و سوم و چهارم ندارد.
اول باید طالب را از خر شیطان پایین کرد تا قبول کند که واقعیت عینی جامعه ما یک جامعه اقلیت های قومی است که هیچ اکثریتی در آن وجود ندارد و مراتب جایگاه هم به اساس اقلیت اول و دوم و سوم باید تثبیت شود.
بدین لحاظ در وضع موجود تمام اقلیت ها باید با هم یکی شوند تا طالب را وادار به قبول واقعیت جامعه کنند و آنگاه برای رسیدن به یک راهکار معقول به جای جنگ و کشتار مفاهمه و گفتار در پیش گیرند و بر سر یک اصول و قاعده دراز مدت به توافق برسند تا چرخ مملکت به کار بیفتد و شاید با گذشت سالهای نا معلوم در نهایت سطح آگاهی مردمان این کشور به جایی برسد که خود را شهروند یک کشور حساب کنند و آنگاه از فورمول های رایج همان زملن برای ایجاد یک سیستم و نظام کار آمد و قابل قبول تلاش کنند.
>>> وحید شجاعی
بعداز انفجار کورس موعود برایش گفتم دیگه مکتب نرو
بعداز انفجار مکتب سیدالشهدا گفتم دیگر بس است دلیل نگو اما بعداز انفجار کورس کاج گفت پدر بان که تکه تکه شوم دوستهایم همه رفتند خون من رنگین تر از اونها نیست اگر تحصیلم را ادامه نتم خود بخود میمیرم نمیدانم اینا چه نسلی اند
>>> Mújèèb Úřàhmaň Šèďiqi
خداوند عاملین این حادثه علم ناک را بزودترین وقت به کیفر اعمالشان برساند تباه وبربادشان کند. برای شهدا جنت الفردوس وبرای زخمیان شفای عاجل نصیب کند.
>>> محبوب الدين حامد
خداوندهمه شهدای حوادث دیروزی ودیگرشهداراغریق رحمت کندولعنت خداوندبه وحشیهای درنده وجنایتکارانی که به هیچ موجودی رحم ندارندچه برسدبراینکه اطفال معصوم رارحم کنند
انالله واناالیه راجعــــــــــــــون
>>> Hamza Vaezi
و نام های ما خواناتر شده است...
کاج ها را می بُرّند تا خیال سبزمان را لبریز از کویر سازند؛ نمیدانند اما که سبزینگی ریشه های کاج در اعماق زیستن ما تکثیر شده است و در متن روشنایی ها استواری یافته است.
ما سوگواریم و خشمگین و درهم شکسته اما هرگز از خروش باز نمی ایستیم و عزم کرده ایم "سیاهی" را مجال چیرگی نبخشیم. آموخته ایم که هستی بی زوالِ دانایی را ازمیان خوف و خون و خطر به سمت اقلیم های امید عبور دهیم.
بیهوده شادمانی و امید نکن که بافرو غلطاندن کاج ها، باغچه های زندگی مان را می خشکانی!
نه، ریشه های ما فراگیرتر شده و قامت های مان قد کشیده است، جان های ما جاندار تر گردیده و نام های ما خواناتر شده است...
ما می مانیم و بلندتر نفس می کشیم تا خاک تیره ی این زمینِ آلوده، شکوفه دهد و سرمستی جهلِ آزمند به زوال افتد...
>>> Sindokht Arman
تن سرد و بیجان دختران برچی
امشب دخترکم مریض است و تب دارد..آشفته ام و هر دم به گونه های داغش دست میکشم و غصه می خورم . پدرش وارد اتاق میشود . میگویم آوا تنش داغ است. خیلی نگرانم . دست به روی آوا میکشد و برای اولین بار با بغض میگوید: خیر است ، خوش باش ، ببین تنش گرم است یعنی دخترم زنده است ! پدر و مادرهای برچی با تن سرد و تکه تکه شده دخترهایشان چه کنند امشب؟ این را میگوید و هر دو زار زار و بی صدا به آوا میبینیم و اشک میریزیم !
>>> Farid Bahman
شرمم مي ايد از زنده بودن. دخترانم را الله اكبر گويان ميكشند و من هنوز نفس گند ميكشم و درونم مالامال از نفرت ، نفرت از ديانت جنايت پرور ، ميشود . اين نفرت ديگر دارد به "منِ" من مبدل ميشود.
كاج ها را ميبرند بنام و خوشنودي مضحكه ي بنام الله.
>>> Tariq Saedy
به باور جنبش "حرکت برای تغییر" گسل ستم ملی یکی از تضادهای کلیدی جامعهی افغانستان است که سالهاست به بهانهی ملیت و مذهب، انسانهای زیاد کشته، برده شده و کوچ اجباری داده میشوند و در حال حاضر در شکل انتحاریاش و کشتار دسته جمعی بیشتر مشهود است.
این گسل که هر روز از تودههای بیگناه بخصوص ملیت هزاره قربانی میگیرد، ریشههای عمیقی در تاریخ جغرافیایی به نام افغانستان دارد. اما درحال حاضر به دلیل موجودیت دو پوسیدهی امپریالیسم و بنیادگرایی دینی ماهیت و اشکال متفاوت به خود گرفته است.
حضور بیستسالهی نیروی امپریالیسم آمریکا و ماشین جنگی آن ناتو به بهانهی مبارزه با تروریسم و رژیم دست نشاندهی آنها، خود عاملی در رشد گروهای بنیادگرایی دینی در جامعه شدند. طالبان، داعش، حزبالتحریر، جمعیت اصلاح و ... نمونهیی از این گروههای بنیادگرای دینی هستند.
حال که یکسال از حاکمیت تروریستی، گروه افراطی و بنیادگرای دینی-اسلامی و فاشیسم طالبانی میگذرد، نه تنها نتوانستند امنیت شهروندان افغانستان را تأمین کنند، بلکه در زیر حاکمیت منحوسشان فرصت را برای رشد بیشتر گروه تروریستی داعش که آن نیز زادهی همین ایدئولوژی کثیف بنیادگرای دینی-اسلامی است، فراهم گردانیدند و افغانستان را به پناهگاه امنی برای این تروریستان همذات و همفکر خود تبدیل نمودند.
در بیست سال گذشته ما شاهد کشتار جمعی ملیت هزاره در نهادهای آموزشی بودیم. حال نیز ملیتهای مختلف بخصوص ملیت هزاره مورد کشتار بیرحمانهی این گروههای تروریستی قرار میگیرند.
اعضای جنبش «حرکت برای تغییر» حملهی تروریستی به موسسهی آموزش کاج را محکوم کرده و آن را مصداقی از ستم ملی و همچنین زادهی دو پوسیدهی امپریالیسم و بنیادگرایی دینی میبینند و باورمندند که گسلِ ستم ملی توسط هیچ حکومت دینی و بنیادگرای دینی و یا توسط هیچ حکومتی که وابسته به امپریالیسم سرمایهداری جهانی باشد، حل شدنی نیست. تنها برای حل این تضاد (گسل ستم ملی) و رهایی تمام مردم افغانستان از تمام رنجهای بیهوده که این دو پوسیده تولید میکنند، انقلابی بر پایه خط فکری کمونیسم نوین در پرتو یک افق دید انترناسیونالیستی! انقلابی بنیادن متفاوت و رادیکال که منجر به نابودی هر دو پوسیدهی امپریالیسم و بنیادگرای دینی میشود و تمام مناسباتی که گسلهای ستم ملی، ستم برزنان، جنگ و فقر را تولید میکنند، از ریشه نابود میکند.
#جنبش_حرکت_برای_تغییر
#نه_به_پوسیده_امپریالیسم
#نه_به_پوسیده_بنیادگرایی_دینی
#نه_به_حاکمیت_زن_ستیز
#نه_به_ستم_ملی
>>> مریم شفایی:
میدانین چی شد؟
ساعت شش و نیم امتحان ازمایشی داشتیم . مه برخلاف همیشه دیر حرکت کدم . وحیده زنگ زد گفت کجایی ؟ گفتم میایم انالی . گفت زود بیا هم برت ورق گرفتم هم جای
چند دقه بعد دوباره نازنین زنگ زد . گفت کجا شدی او بیغیرت بیا رفیق نیمه راه نشو . گفتم رفیق نیمه راه نیوم دارم میایم . رفتم پشت کورس بودم . فیر شد . یک فیر ، دوفیر، سه فیر، ده فیر . دخترک پیش رویم پس دور خورد ولی مه طرف کورس دویدم ، نزدیک دروازه بودم که کورس منفجر شد . پس دویدم دیدم همهی بچا خوده از دیوار از زیر سیم خاردار میندازه پایین. دخترا هم خوده انداختن تقریبا همه پرخون بودن .
هرچقدر منتظر نازنین و وحیده شیشتم نامدن . خدایا کجا شدن ای دخترا . رفتم داخل کورس راه نبود همه چیز خراب شده بود . پیش رفتم دیدم وحیده تکه و پاره افتاده روی خشت ها . از صنف چیزی نمانده بود . بوی خیلی بدی میداد . وحیده رفت .نازنین رفت . شبنم رفت. نرگس رفت. بنین رفت . انیسه رفت .
خدایا ای درده چیرقم تحمل کنم؟
میدانین چیه ؟ وحیده اگه نیمرفت امسال اول نمره عمومی کانکور بود . ما جمعهی قبل همه با هم سوگند یاد کدیم تا بیشتر از هرکسی تلاش کنیم . ای جمعه ولی ...
#مرکزآموزشیکاج، برچی.
>>> Khaleda Khorsand
دخترانِ دلیر و خردمند هزاره! شما «کاج»های هستید که ایستاده میمیرید و این مرگ نیست؛ مبارزه و استقامت مجسم است. خون و خاطرهی شما، دیر یا زود، آتش بر جان و جهان قاتلانِ بزدل و سیاهاندیشتان خواهد زد. سستی و کاهلی ما مردم تا همیشه باقی نخواهد ماند و بساطِ قتل و کشتار شما همچنان!
>>> شکیبا امروز به خانه میرود. راههای پرجنگل میدان شهر را در تاریکی صبح طی میکند.
مادرش تازه نان گرم پخته است. آستینچهاش هنوز در دستش. میخندد که امروز دخترش بخیر میآید.
زنان همسایهاش میپرسد: آبی شکیبا بچی ایقیس خوشی؟
در جواب میگوید: او خوار اونو دختر موگه امروز میه... زن همسایه چشمش پر آب میشود. چیزی نمیگوید: اما با گوش چادرش اشکش را پاک میکند ...هیچ نمیگوید...
شوهرش دیشب به او گفته بود: او زن صبا جنازه شکیباره میره صی کو آبی شی حالی خبر نشه که خودخوره موکشه...
اوف بر تو ای روزگار!
محمد ذکی ۹ میزان ۱۴۰۱
>>> پدر یکی از دختران کشتهشده کورس کاج در برچی :
در جایی مصروف کاشیکاری بودم که خواهر خواندۀ دخترم زنگ زد که در کورس انفجار شده.
اولین چیزی که به ذهنم رسید، پول دفن و کفن دخترم بود
عبیدالله فاظل
>>> ای داد و بیداد، تیوریسن های هزاره که خود شان در دنیای انسانی غربی آرام لمیده اند، هنوز هم هزارهها را به سیاست عدم خشونت تشویق میکنند.
چه گونه وجدانی واقعاً میتواند این را بر بتابد که نونهالان قومش هر روز از بیخ بریدهمیشوند، اما اینها تماشا میکنند، افسوس میکنند و پس از دو روز همه چیز را فراموش میکنند، این درحالیست که متاسفانه کشور همزبان ما ( رژیم جمهوری اسلامی ایران) که باید حامی ما میبود، ممکن در این انفجارات و کشتار در تبانی از گروه تالبان در این فجایع نقش داشته باشد.
حالا یکبار تصور کنید که اگر یک ملیون هزاره در غرب کابل قیام کند و خونخواهی فرزندان شان را داشته باشند و کوچه های برچی را به پولیگون برای تالب تبدیل کند، آیا میشود که این گونه فجایع وحشتناک را تجربه کرد؟
۱۸۰ تن جوان یک کندک جنگجوی مبارز میتوانست باشد تا کوچه های برچی را برای تالب جهنم میساخت. چرا باید همیشه بمیرید و هیچ کسی هم صدای تان را نشنود؟ چرا سد تن جوان برابر خون مهسا ارزش نداشته باشد؟ برای اینکه ما به مفت مردن عادت کرده ایم. گناه جهان چه است که ما اونها را متهم به دو بینی میکنیم؟
مردن یکبار، شیون و افغان یکبار
تابهکی باید اینگونه پرپر شوید و عزا داری کنید؟ چرا فرزندان تان را قهرمانانه به سنگر نمیفرستید تا نامش جاودانه بماند؟
لطفاً منتظر مرگ مفت نباشید. تالب غیر از کشتن و نابود کردن شما به چیز دیگری قانع نمیشود!
Sami Darayi
>>> Ahmad Faiyazi
انتحاری کار هر کسی می تواند باشد، از طالب و داعش تا جبهه مقاومت و دیگر جریان های دخیل در جنگ کشور. موضع گیری بر علیه هر کدام، فقط می تواند به تشویق طرف های دیگر به این اعمال برای فشار بر طرف مورد توجه مردم شود و بیشتر از این فجایع ببار بیاورد. بهترین کار فعلا سکوت و جست و جوی عامل اصلی است.
>>> Bezhan Bahman
خوب كى قيام كند؟
صداى دهل از دور خوب ميرسد
مردم نان خوردن ندارند. قيام با ده و صد نفر امكان ندارد. قيام سرتاسرى امكان دارد و كسانيكه شعار ميدهند عملاً بايد در سنگر داغ موجود باشد
>>> Baqi Abdul
"مرضیه ها و هاجرهای ما
مرضیه و هاجر ما باهم بزرگ شدند، باهم مکتب رفتند و در کورس آمادگی هم کنار هم مینشستند. مرضیه دختر خواهرم و هاجر دختر مامایم بود.
امروز هم رفته بودند کانکور آزمایشی بدهند اما خبر نداشتند که امروز کانکور ازمایشی ندارند. امروز برنامه دیگری است. خبر نداشتند امروز برنامه است مرضیه ها و هاجر های ما را سلاخی کنند.
مرضیه را زود یافتیم بین چهار دختر بیجان دیگر در شفاخانه جناح. اما برای یافتن هاجر تمام شفاخانه ها را گشتیم و آخر هم طب عدلی.
شناسایی هاجر در بین بیش از ۲۰ دانشآموز دیگر در طب عدلی سخت بود. تک تک شان را چند بار دیدم، آنقدر تکه پاره بودند که تشخیص بیشتر شان سخت بود.
حدسم این بود که این جسد گوشه سردخانه مال هاجر است. صورتش قابل شناسایی نبود.
هاجر را از روی لباس جگری خالدارش، کرمیچ سیاهش که اون پایین نوشته بود sport، پتلون جین آبی رنگش و جوراب سفیدش شناختم. وقتی هاجر را با مامایم داخل آمبولانس میآوردیم، قلم خودکار آبی دستش بود.
امروز بدن پاره پاره مرضیه و هاجر را کنار هم به خاک سپردیم. دو رفیق، دو همدل و دو همسفر خاک.
چی بگوییم، کی را نفرین کنیم و چه کنیم که این قصه هر روز ماست.
لعنت به این زندگی. چقدر مزخرف و ننگین است زنده ماندن در این وضعیت."
غم نامه را مدقق گرامی نوشت ومن خودرا در غم همه عزیزان شریک میدانم....ویاد همه گلگون کفن های مان را گرامی میدارم....
در غم خانواده مدقق گرامی و مرضیه جان و حاجر جان و همه گلگون کفن های امروز وروز های دگر خودرا شریک میدانم.
>>> Rustam Rooshangar
نتیجه ای که من از حمله بر هزاره ها میگیرم این است:
غیر از مسلح شدن و ایستادن در برابر گروه تروریستی تالب وهمکارانش، راه دیگری وجود ندارد. هزاره ها اگر مسلح نشوند و سازوکارهای دفاعی خود را ایجاد نکنند، به این معناست که به مرگ تدریجی خود تن داده اند.
اما مشکل این است که وقتی این نتیجه را بیان میکنم، قلم بدست هزاره که مشعوف از مدنیت زدگی است، میاید مینویسد که شما میخواهید ما را به جنگ با تالبان تحریک کنید و این حق را ندارید و ما خیر و مصلحت خود را میدانیم.
برادر عزیزم باور کن، ما هدف دیگری نداریم. ما شما را برادر خود میدانیم و در غم تان غمگینیم. ما به تجربه دریافته ایم که با لشکر جهل و جعل و ترور غیر از جنگ راهی وجود ندارد. این لشکرِ عاری از خرد، ابزار دست فاشیزم قومی، تروریزم بین المللی و امپریالیزم منطقه ای و جهانی است و نه تنها که زبان نرم و مدنی را نمیفهمد بلکه اجازه چنین فهمی را هم ندارد. این ماشینِ کشتار، لاشعور است و باید چرخ آن را با آهن پاره متوقف کرد. با گوشت و پوست و استخوان متوقف نمیشود. این گروه تریشل انسان وانسانیت است.
>>> حشمت کندزی
غير از مبارزه مسلحانه هیچ گزینه ی وجود ندارد زیرا دشمن به هیچ نوع اصول پابند نیست و دارد روز به روز استعمار شان را با حذف هویت ,تعلیم و جغرافیه مردم غیر پشتون وسیع تر میسازند
اگر ده سال هم به امید اینکه ممکن تالب تعامل کند ضایع وقت است هر چه زود تر بکار شوید
ترک ,تاجيک و هزاره نگویید وقتي دشمن تمام تان یکی است شما هم باید يکي شوید پارچه پارچه بودن به نفع تان نیست هرچه زود تر قیام مسلحانه
>>> معشوق رحیم
یگانه استعداد خارقالعاده ای که خدا برای ما داده اینست که وقتی ده ها نوجوانان در یک چشم به هم زدن با سر دادن نعره الله اکبر به خاک و خون کشانید میشوند و یک سرزمین و یک ملت را به ماتم می نشانند، ساعت ها بنشینیم فکر بکنیم تا بهترین شعر را برای آرامی روح شهد و آرزوی بهشت برین برایشان (آرامی خود ما) بسراییم.
اگر فردا یکی بیاید بگوید بر بام های تان بالا شوید الله اکبر بگویید که اسلام در خطر است، محشر را بر پا خواهیم کرد.
اما گر با سر دادن همین نعره الله اکبر دسته دسته جان عزیزان ما را بگیرند، حتی شب ها در پشت بام های خود، در تاریکی و بدور از چشم خدا و فرستاده گان اش صدای خود را بلند کرده نمیتوانیم.
>>> هشدار محمد محقق: کارد به استخوان رسیده است و فکر میکنم مقاومت هزارهها نیز آغاز میشود
محمد محقق، رهبر حزب وحدت مردم افغانستان در واکنش به حمله مرگبار به مرکز آموزشی کاج در غرب کابل گفت که کارد به استخوان رسیده است و فکر میکند مقاومت هزارهها نیز آغاز میشود.
آقای محقق گفت: "کسانی که میخواهند مقاومت کنند، من به آنها اجازه میدهم تا آنها هم وارد عمل شوند."
آقای محقق در گفتگو با افغانستان اینترنشنال گفت که طبق گزارشهای که دریافت کرده ۵۴ نفر در حمله روز جمعه به مرکز آموزشی کاج کشته و حدود یک صد نفر دیگر زخمی شدند.
پیشتر، یکی از استادان این مرکز نیز به افغانستان اینترنشنال گفته بود که تا ساعت پنج بعد از ظهر ۳۵ جسد را دفن کردهاند و پنجاه و پنج نفر دیگر مفقودند.
حمله مرگبار به دانشآموزان در منطقه هزارهنشین غرب کابل با انتقادهای تندی رو بهرو شده و بسیاری چهرهها و سازمانهای بینالمللی آنرا محکوم کردهاند.
آقای محقق در حالی از احتمال شروع مقاومت هزارهها سخن میگوید که هم اکنون در پنجشیر و شماری از ولایات افغانستان مقاومت در برابر طالبان وجود دارد.
باز شدن جبهه جدیدی در برابر طالبان و گروه داعش میتواند عملا افغانستان را به سمت جنگ داخلی جدی سوق دهد.
مارکوس پوتزل، سرپرست نمایندگی سازمان ملل در افغانستان نیز گفته بود که بروز جنگ داخلی دیگر در افغانستان "حتمی" است.
حمدالله محب، مشاور امنیت ملی حکومت پیشین هم در واکنش به حمله به دانشآموزان هزاره در غرب کابل گفت که این حمله به گفته او بخشی از توطئه منطقهای برای جنگ مذهبی و قومی در افغانستان است و طالبان با خودداری از وقوع چنین حملات سهمی در این برنامه دارند.
>>> Asad Andisha
جنایت کاران ضد بقای نسل هزاره هزاره ها ؛ از استراتژی قتل عام هدفمند هزاره ها درافغاستان برای کسب اقتدار و شهرت جهانی در عوض مبارزات انتخاباتی ، و پیشکش برنامه سیاسی ، حزبی و .... در طول بیش صد سال صورت گرفته و امروز به شکل بسیار وحشناک به هدف نسل کشی ادامه می دهند ، مشکل اینجاست که راه نجات و حفظ بقای هزاره را در افغانستان، در کدام نهاد های معتبر بین المللی جستجو کنیم...
>>> به جنبش حرکت برای تغیر،
خط فکری کمونیسم نوین !!!!!
این چه معجونی است؟؟؟
در کدام لابراتوار تولید اش کردید و در کجا آزمایش های اولیه را انجام دادید.
اگر تفکر طالبانی را نهایت راست بدانیم این معجون جدید نهایت چپ است و فراخوان جناب عالی هم خیز برداشتن ملت فرسوده و از پا افتاده از راست ترین راست به چپ ترین چپ است.
خدا قوت
برایم صادقانه بنویس که اجزای این تفکر نوین چیست و در زندگی شخصی ات چگونه پیاده اش کردی ؟؟؟
همین لحظه جناب عالی بر بستر کدام نوع از تفکر ، امپریالیستی یا سو سیالیستی یا دینی یا بی دینی در کجای دنیا تشریف دارید و نمونه پیاده شده این تفکر در کجا وجود دارد که حد اقل به تماشایش برویم ؟؟?
خاطرت بیشتر از این آسوده باد.
>>> قرآن کریم راه را برای ما نشان داده است اما این ما هستیم که به دستور قران عمل نمی کنیم. قرآن کریم می فرماید:إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم؛ خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمیدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند. پس هر قومی باید خودشان سرنوشت خود را تغییر داده و در مقابل ظلم و استبداد بایستد نه اینکه دیگران بیاید برای او امنیت آورده و زندگی بسازد.
همچنین خداوند فرموده است: فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ؛ اگر دشمنان، بر شما تجاوز کردند، شما نيز حق داريد مقابله به مثل كنيد. این آیه شریفه هر چند در مورد تجاوز مشرکان بر مسلمانان در ماه حرام نازل شده است اما اختصاص به آن پیدا نمی کند و به عنوان یک قانون به هر کسی اجازه می دهد در برابر دشمن مثل خود آنان برخورد کنید. ملت هزاره باید اول دشمن یابی کند و دشمنان خود را خوب بشناسد و سپس مانند خود آنان عمل کند. اگرمقابله به مثل نکنند به تدریج هستی آنان در افغانستان به خطر افتاده و نابود خواهند شد. تا کی خود را صلح آمیز باید نشان داد آنان از همین خصلت هزاره استفاده نموده و به راحتی می خواهند آنان را از زندگی ساقط کنند. عملیات انتحاری علیه غیر پشتونها به خصوص علیه مجامع علمی، فرهنگی و مذهبی شیعیان قطعا از سوی طالبان انجام می گیرد و داعش یک پوشش بسیار مناسب برای جنایات طالبان است و بس.
>>> من خدمت همن حمد الا محب عرض کنم تو همان دان ته بسته کن آن همه اسلحه تحویل طالب دادی
>>> این جنایات و خون آشامی ها با لعن در تاریخ نوشته خواهد شد و با الهام از این ها هر جوان این وطن فریاد آزادی و حقوقی را که خداوند برایش ارزانی کرده سر خواهد داد آزادی.
>>> هشدار محمد محقق: کارد به استخوان رسیده است و فکر میکنم مقاومت هزارهها نیز آغاز میشود.
این خر چران غلط کرده است با تمام ایل و تبارش تا در مسند قدرت بودی چه غلطی کردی که حالا از ترکیه تهدید می کنی؟ جایت راحت، نانت گرم و آبت سرد و زنان و فرزندان که با خون ملت بزرگ شان کرده ای در کمال امنیت در ترکیه با پول های باد آورده زندگی و عیاشی می کند. چهار دهه به این مردم دروغ گفتی بس نیست؟ بیش ار ازین خودت را رسوای کوچه و بازار نکن؟ مقاومت؟؟؟ تو با دوستم برادرت و برادر زاده هایت (توله های دوستم) تا می توانید عیاشی کنید و از دنیا لذت ببرید. کشتاری که دوستم ازبک و محقق و هم حزبی هایش انجام داده کم تر از این انتحاری ها نیست
یا حق
>>> Bawar Bamik
این پیام یکی از دانشجویان دانشگاه بلخ است که چشمدید خود را میگوید که امروز تالبان چه بر سرشان آورده و از بغض و دردی که متحمل شدهاند، چه انتظاری دارد:
«در این خراب شده دیگه خیر معنی ندارد
هر چه است شر است. همه ما را داخل صنف ها بند کرده بودند. بیشتر تظاهرات کننده ها را در تعمیر لیلیه انداخته بودند. من آنطرف نرفته بودم. یک باره گی مثل سیل پیدا شدند و همه را مثل رمه پیش انداختند. دانشگاه شبیه زندان شده بود. از همه بدتر دشنام های شان بود. این کثافت ها را اصلا زنی به دنیا نیاورده. اصلا کوچک ترین شعور برای برخورد با یک زن را نمی فهمند.
آرزوی آخرم این است این بار اگر هزاره دستت اش بلند شود اگر نمی تواند نسل این جانوران را منقرض کند به کودک گهواره اش هم رحم نکند. همه شان را از دم تیغ بکشد. مثل علف هرز سر بزند و از ریشه بکند و دور بندازد.»
>>> قتل عام یک خانواده در اندراب!
در اندراب دکتر زین الدین همراه با ۱۱ نفر از جمله کودکان کوچکش توسط اوغان ها طالبان قتل عام شدند.کجا هستند مدعیان دادخواهی؟
آیااین مصداق کشتار تاجیک نیست؟ از چی میترسید فریاد بزنید.
تا کی خونِ تاجیک رو نادیده می گیرید
روی جوی خونِ تاجیک نمی تونید وطن و تاریخ جدید بسازید. فریاد این مظلومین را در جهان کسی نخواهد شنید.
>>> به خدا قسم هر کس خبر این فاجعه المناک را بشنود و از غصه بمیرد جایز است و مورد ملامت نیست.
پس هیچ کس نمرد از غصه ، پس نتیجه که هیچ مسلمانی وجود ندارد و فقط مسلمانی لق لقه زبانهایمان است.
>>> مردم هزاره باید پاره پاره گردد چرا که واقعا بزرگی ندارند .
آیت الله فیاض جاغوری ؛ آیت الله باقر موحدی لعلی و ... اینها مثلا از جمله بزرگان اب ن مردم هستند در حالیکه همین ها حقیر ترین و ضعیف ترین و ناکار آمد ترین انسان های روی کره زمین هستند اینها. در قم و نجف روزگار به گرای و حتی تدریس به صورت ساعتی و روز مزدی میکنند علما و طلاب افغانستانی در قم و نجف و مشهد از جمله بی ....ترین و بی .....ترین و حقیر ترین مردم روی زمین اند که هیچ انتظار از آنان نباید داست من اینها به درستی می شناسم که بطور کلی از درون پوشیده اند و از ناحیه این قشر خاطر دوست و دشمن جمع باشند که اینها هیچ کاره اند .
قشر دانشجو که در افغانستان دائم سرکوب و شهید می شود فاقد امکانات هستند و در خارج تابع سیاست های آن کشورها می باشد
تنها مردم رها شده هزاره در قتلگاه افغانستان مانده و دشمن خون خونخوار
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است