صادق خان، خلیلزاد پاکستان
ناسیونالیزم پاکستان نیرومند‌تر و فراگیرتر از افغانستان است. هیات حاکم در میان اقوام مختلف آن کشور نفوذ جدی دارد، از جمله کادرهای باصلاحیت پشتون در اردو، استخبارات و دپلوماسی آن کشور بسیارند 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۴۲    ۱۴۰۰/۸/۱ کد خبر: 168733 منبع: پرینت

(نکاتی برای آشنایی با سیاست پاکستان در قبالِ افغانستان)
سیاست پاکستان در افغانستان جدی، پی‌گیرانه و پخته است. از این‌رو سیاست‌مداران افغان باید به ابراز بیزاری و لعن در برابر دخالت‌های آن کشور اکتفا نکنند، بلکه بکوشند از چند و چون آن مطلع شوند و از جنبه‌های مثبت‌اش بیاموزند. در این نوشته می‌کوشم ضمن معرفی یکی از افراد کلیدی سیاست پاکستان در افغانستان، نشانه‌هایی از آن سه صفت سیاست پاکستان (جدیت، پی‌گیری و پختگی) را با شما شریک کنم.

سیاست آن کشور در قبال افغانستان جدی است، چون این کار را از طریق نهادها انجام می‌دهند. دانشگاه‌ها، مراکز تحقیق، انستیتوت‌ها و دفاتر ویژه‌ی مطالعه و تحقیق در امور افغانستان دارند و نیز اردو و استخبارات بسیار باصلاحیت دارند. تنها مرکز مطالعات افغانستان (ای‌اس‌سی) و انستیتوت مطالعات استراتژیک (آی‌اس‌اس‌آی) بیش از کل وزارت اطلاعات و فرهنگ، وزارت خارجه و وزارت اقتصاد افغانستان تحقیق و مطالعه درمورد کشور ما تولید کرده اند. به ویب‌سایت‌های هرکدام از نهادهای یادشده سر بزنید، متوجه تفاوت‌شان می‌شوید. انستیتوت مطالعات استراتژیک آن کشور از سال 1973 تاکنون فعالیت نموده است و یکی از بخش‌های مهم‌اش "شعبه‌ی افغانستان و آسیای میانه" است. مرکز مطالعات افغانستان، از نام‌اش پیدا است که کار دیگری غیر از تحقیق درمورد افغانستان ندارد.

از برکت همین برخورد استراتژیک و "دانشمندانه" پاکستان توانسته است، پست‌وبلندی‌های رابطه‌اش را با افغانستان بسیار زیرکانه مدیریت کند. مثلاً آنان در کنار تربیت نیروهای جهادی و طالب، هزاران کادر تحصیل‌کرده را در رشته‌های مختلف در دانشگاه‌های خود تربیت کرده و وارد بازار سیاست، اقتصاد و فرهنگ کشور ما نموده اند.
گفتیم سیاست پاکستان پی‌گیرانه است. محمد صادق خان، نماینده‌ی خاص دولت پاکستان در امور افغانستان یکی از نمونه‌های این سیاست پی‌گیر است. صادق خان در بیست سال گذشته، تقریباً همیشه در میان هیات‌های سیاسی و اقتصادی پاکستان در کابل دیده شده است. حکومت‌های پاکستان هر چند سال تغییر می‌کرد ولی تعدادی از چهره‌ها از جمله محمد صادق خان دایم اینجا دیده می‌شدند.

صادق خان، باشنده‌ی اصلی ولسوالی صوابی ایالت پشتون‌خواست. او در این سه رشته تحصیل کرده است: 1) علوم سیاسی در دانشگاه پیشاور، 2) روابط بین‌الملل در دانشگاه کلمبیا، نیویارک، 3) مطالعات دفاعی و امنیتی در دانشگاه دفاع ملی، اسلام‌آباد (این سومی را به‌یاد داشته باشید).
در واقع محمد صادق آدم سیاسی امنیتی است که برای منافع اقتصادی پاکستان و بخصوص منافع اقتصادی نخبگان نظامی و امنیتی آن کشور کار می‌کند. از آنجایی که در پاکستان کسانی که در امور امنیتی از جایگاه بالا برخوردارند در اقتصاد نیز دخیل می‌باشند، آقای صادق خان نیز در دسترخوان مالی و اقتصادی انحصاری آن کشور دست دارد و از جمله رییس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت‌های سِید (آس‌آی‌دی گروپ آف کمپنیز) می‌باشد.

آقای خان از سال 2008 تا 2014 سفیر پاکستان در افغانستان بود. از انجایی که خان دانشگاه امنیت ملی را خوانده، کارش در افغانستان تنها دپلوماتیک نبوده بلکه صلاحیت‌های ویژه‌ی امنیتی نیز داشته است. این را وظیفه‌ی بعدی او- سکرتر امنیت ملی (سکرتری نشنل سکیورتی دیویژن)- واضح می‌کند که بالاترین مقام ملکی در شورای امنیت ملی آن کشور است و امتیازات‌اش معادل جنرال سه ستاره می‌باشد. برای درک اهمیت عضویت درین شورا خوب است بدانیم که رییس آی‌اس‌آی، روسای نیروهای زمینی و هوایی و بحری پاکستان نیز عضویت آن را دارند.

ازانجایی که نیروهای اردو، استخبارات و کادرهای وابسته‌ی‌شان در دولت ملکی سیاست، امنیت و اقتصاد را باهم مدیریت می‌کنند صادق خان در تعقیب منافع اقتصادی پاکستان در افغانستان و آسیای میانه نقش رهبری کننده دارد. او تلاش دارد تا افغانستان را شامل سی‌پک (چاینا-پاکستان اکانومیک کاریدور) بسازد. چین برای سی‌پک مبلغ 60 میلیارد دالر تعهد کرده است که برای اعمار زیرساخت‌ها در پاکستان مصرف می‌شود. بخشی ازین پول قرضه است. حال صادق خان می‌کوشد افغانستان امارتی را نیز به این دهلیز بکشاند. (قبل ازان‌که ادامه‌ی متن را بخوانید، یادآور می‌شوم که صادق خان را نباید قهرمانِ تنها و متفکر فوق‌العاده تصور کنیم. او بازیگر مهم در یک حلقه است. سیاست پاکستان و هر دولت یا نهاد پخته بر سیستم و نهاد استوار است. قدرت صادق خان از تیم و سیستمی سرچشمه می‌گیرد که او را حمایت می‌کنند.)

صادق خان درباره‌ی اهمیت اقتصادی افغانستان برای پاکستان در مصاحبه‌ای سال قبل گفته بود که این دو کشور نیاز متقابل اقتصادی به‌هم دارند و این نیاز متقابل را به دو بخش عمده تقسیم کرده بود:
1. افغانستان باید امنیت آب پاکستان را تامین کند. به گفته‌ی صادق خان، 10 درصد آب حوزه‌ی اندوس از حوزه‌ی آبی کابل می‌آید و افغان‌ها باید کاری نکنند که به جریان این آب خلل وارد شود. او گفته بود که در عوض پاکستان امنیت غذایی افغانستان را تضمین خواهد کرد و مواد خوراکی به آن کشور صادر خواهد نمود.
2. افغانستان باید به تامین امنیت انرژی پاکستان کمک کند، یعنی انتقال انرژی را از آسیای میانه به پاکستان تسهیل نماید. به گفته‌ی او پاکستان در عوض به استخراج معادن افغانستان کمک خواهد کرد و حاضر است نیروهای متخصص به افغانستان اعزام کند و نیز افغان‌ها را در کار استخراج معادن آموزش بدهد.

صادق خان این روزها نقش خلیلزاد پاکستان را برای افغانستان بازی می‌کند. او با روس‌ها، چینی‌ها و نمایندگان کشورهای آسیای میانه برای طالبان مذاکره می‌کند. با مخالفان طالبان و سیاست‌مداران سابق دیدار می‌نماید تا آنان را تشویق به همکاری کند. اخیراً همتای چینی و روس خود را گرفته به افغانستان رفته بود تا با مقامات طالبان دیدار و گفتگو کنند. برای درک اهمیت نقش او خوب است بدانید همتای روسی او کابلف است.

بخش اردوی صدای امریکا بتاریخ 11 جون 2020، هنگامی که تازه صادق خان به پست نماینده‌ی خاص پاکستان در امور افغانستان تعیین شده بود، به نقل از میرویس یاسینی نماینده‌ی سابق پارلمان افغانستان نوشته بود {در این شرایطی که زلمی خلیلزاد به نمایندگی از امریکا با طالبان و حکومت افغانستان کار می‌کند} نمایندگی محمد صادق از پاکستان می‌تواند نتایج مثبت به‌بار آورد. میرویس یاسینی در واقع او را حریف خلیلزاد در مذاکرات صلح دانسته بود. این سخن یاسینی، کسی که سال‌ها در پاکستان زندگی و سیاست کرده و کسانی او را متهم به داشتن روابط ویژه با پاکستانی‌ها کرده‌اند، نقش کلیدی صادق خان را در هدایت تیم مذاکراتی طالبان برملا می‌کند. اگر یادتان باشد، هیات طالبان در فاصله‌ی گفتگوهای قطر برای مشوره به پاکستان می‌آمدند. صادق خان احتمالاً یکی از افراد محدودی بوده که پشت پرده با این هیات دیدار می‌کرده است و آنان را مشوره و هدایت می‌داده است.

غیر از یاسینی، از دیگر سیاست‌مداران ارشد افغانستان نیز در تمجید نقش صادق خان سخنانی در رسانه‌ها درز کرده است. از جمله کرزی در سال 2012 به کنایه او را جانشین وایسرای بریتانیای کبیر خوانده بود. داستان ازین قرار است که صادق خان در سال 2012 کمپلکس دپلوماتیک پاکستان را در کارته پروان ترمیم و بازگشایی کرده بود. این کمپلکس شش هکتاری در آغاز به دستور لارد کورزن وایسرای معروف بریتانیا در هند ساخته شده بود و محل اقامت و کار نماینده‌ی خاص، دپلومات‌ها و جاسوسان بریتانیا در اواخر حضور آن کشور در شبه قاره‌ی هند بود و پسان‌ها به پاکستان میراث رسید. بعدها در جنگ‌های داخلی در دهه‌ی نود ویران شد و صادق خان آن را دوباره آباد کرد. وقتی بعد از بازگشایی آن کمپلکس کرزی صادق خان را دیده بود به او گفته بود: "می‌بینم که به جایگاهِ ویسرایی خود نقل مکان کرده‌اید."
صادق خان به احتمال زیاد از این کنایه بدش نیامده و آن را با رسانه‌های پاکستان شریک کرده بود تا قصه‌اش در ویب‌سایت "دی اکسپرس تربیون" نشر شود و ما امروز آن را باهم قصه کنیم.

در دو سال گذشته که جریان تحولات سیاسی در افغانستان سرعت گرفته است، هرجا هیات بلندپایه‌ی نظامی، اقتصادی و دپلوماتیک پاکستان دیده شود، صادق خان در صدر یا در حاشیه‌ی آن حضور دارد. پارسال وقتی جنرال قمر جاوید باجوه به دیدار اشرف‌غنی و عبدالله رفت، صادق خان همراهش بود. رییس آی‌اس‌آی را نیز او در دیدارهای کابل‌اش همراهی می‌کرد. دیروز وقتی وزیر خارجه‌ی پاکستان همراه با رییس سابق آی‌اس‌آی به کابل آمدند، صادق‌خان در کنار هیات طالبان برای پذیرایی آنان ایستاد بود و خوش‌آمدید می‌گفت.

نکته‌ی آخر این که گفتیم سیاست پاکستان در قبال افغانستان پخته است. به پسوند خان در نام این سه نفر کلیدی دپلوماسی پاکستان توجه کنید: عمران خان صدر اعظم، صادق خان نماینده‌ی خاص پاکستان در امور افغانستان، و منصور احمد خان سفیر پاکستان در کابل.
خان نام دوم پشتون در پاکستان است. ازان‌جایی که در افغانستان علیه پنجابی‌ها بسیار تبلیغ شده و پاکستان را معادل پنجاب می‌خوانند، رهبری آن کشور با خان‌هایش به سراغِ افغانستان آمده است. این ترکیب نکته‌ی دیگری را نیز به ما می‌گوید: ناسیونالیزم پاکستان نیرومند‌تر و فراگیرتر از افغانستان است. هیات حاکم در میان اقوام مختلف آن کشور نفوذ جدی دارد، از جمله کادرهای باصلاحیت پشتون در اردو، استخبارات و دپلوماسی آن کشور بسیارند.

در پاکستان منافع ملی با منافع قومی پنجابی‌ها گره خورده ولی محدود به آن نمانده است. آن‌جا چتر منافع ملی فراتر از هویت پنجابی و منافع قومی پنجابی‌ها گسترده شده است و هیات سه نفره‌ی پنجابی چون غنی + فضلی + محب از یک منطقه (مشرقی) یک قبیله‌ی (غلزایی) یک قوم (پشتون) برای مدیریت کشور شاید در تاریخ پاکستان شکل نگرفته باشد. در پاکستان پنجابی‌ها علیه زبان اردو قیام نکرده‌اند و بخاطر تثبیت جایگاه زبان پنجابی کمر به تخریب اردو نبسته‌اند، بلکه به اردو همچون گنجینه‌ی ملی نگاه می‌کنند، آن را آموخته و از خود ساخته‌‌اند، و از طریق آن حس هویت جمعی نسبتاً نیرومند به گروهِ بزرگی از ساکنان آن سرزمین داده‌اند. تبعیض در پاکستان بخصوص علیه پشتون‌ها و بلوچ‌ها عمیق و جدی است، و جامعه‌ی پاکستان از رفاه و عدالت بسیار فاصله دارد. اما تبعیض و بی‌عدالتی نیز در آن کشور مثل افغانستان کودکانه و قرون وسطایی نیست، بلکه مدرن‌تر و پخته‌تر است.

یونس نگاه


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
صادق خان
خلیلزاد
نظرات بینندگان:

>>>   رزاق مامون
امریکا دو باره می آید؛ اما درپاکستان
اگرسازش رسمی بین پاکستان و امریکا دربارۀ تأسیس پایگاه نظارتی و عملیاتی ارتش امریکا درخاک پاکستان اعلام شود، یک معنی مشخص دارد: امریکا و پاکستان پیشاپیش روی مدیریت داعش به توافق رسیده اند. جنگ بسیار عظیم به نام داعش در شمال افغانستان شعله ور می شود. پایگاه امریکایی ظاهراً به سرکوب داعش تبلیغات راه می اندازد و درعین حال، داعش را به حیث پیشمرگه های راهبردی به سوی حوزه چین و روسیه و ایران رهبری می کند. لاتری پاکستان دو باره می درخشد و کانال پول امریکایی بانک های نظامیان پاکستان را می انبارد.
جنگی دور از تصور در می گیرد. روس و ایران، دست به مقابله می زنند و جهنم زنده آفریده می شود. فاطمیون برای سرکوب داعش امریکایی وارد میدان می شود.
یک رخ قضیه بنا به برداشت بنده همین است.

>>>   برای مداخلات چرکستان و تاثیرات آن بطور فشرده یک علت وجود دارد و آنهم عرب پرستی ما و تیکه داری چرکستان است. بار ها گفته ام که این افسانه یکشبه خاتمه مییابد اگر ما از بهشت خیالی عرب ها بگذریم!!!!!
آتش خاوری

>>>   شما هر کشوری را باید از شرکایش بشناسید. مانند همان مثل قدیمی که میگوید برای شناخت کسی؛ دوستانش را ببین. شرکای پاکستان ترکیه و قطر و عربستانند. ترکیه در سیاست خود هیچ برنامه بلندمدتی ندارد. هنوز بسیار خام هستند. یک ارزو مانند عثمانی گری در سر میپرورانند ولی راه تمدن سازی بدون وحشی گری را بلد نیستند. عثمانی ها هم اگر وحشی گری و خونریزی نبود کاری از پیش نمیبردند. از این رو برخلاف هیاهوی و ازخود تعریف کردن های ترک ها؛ در مسایل منطقه ای در این یک دهه هیچ کجا پیروز میدان نبوده اند. این که حتی خود اردوغان حرفهایی که صبح زده را شب زیر پا میگذارد نیز مشهور است.

سیاست عربستان پس از بن سلمان خیلی خام بوده و هست. جوانی که جویای نام است و تنها با پول میخواهد اعتبار بخرد. هفت سال پیش میخواست در عرض یک هفته یمن را اشغال کندو امروز مجبور است در برابر ایران سرخم کند بلکه بتواند از یمن ابرومندانه بیرون شود. سیاست قطر هم صرفا با پول تعیین میشود. از راه اجیر کردن سربازهای پولی که مثل امریکایی ها توان جنگیدن ندارند و تا اوضاع سخت میشود میگویند ما برای این چیزها پول نگرفته ایم. یعنی سیاست بر پایه مزدور جنگی است. دقیقا سیاست ترکیه هم برپایه مزدور جنگی است . اینها در برابر سربازهایی که ارزشهای بیشتر از مزدوری داشته باشند شکست میخورند. در سوریه و در جنگی که شیعه یک سر آن بود عربستان ترکیه و امریکا و... شکست خوردند.

سیاست این سه کشور بر پایه مزدور جنگی است. سیاست پاکستان هم دقیقا بر پایه مزدور جنگی است. از این رو سیاست پاکستان دوامدار نمی تواند باشد. تا روزی که هستند ویرانگری میکنند ولی پاکستان در سیاست خام است. باور کنید خام است. البته اگر به نسبت غنی بسنجید پخته تر نیستند ولی برنامه مند هستند. هدفمند هستند. از سیاست پاکستان بت نسازید. خواسته های کشورهای دیگر را به تخم و بیضه خود بگیرید و در فکر نسل نویی باشیم که به خود متکی است و میهن پرست است.

>>>   وجه مشترک فاشیزم قومی اوغان همان اوغانتوب و تمامیت خواهی قدرت قومی است. لنگی دار و نکتاهی دار یا خلقی و طالب و دیموکرات ندارد، همه یکی هستند. به خلیلزاد زردخرید آمریکایی دموکرات تکنوکرات غربی ببینید که چگونه از طالبان و موقف آنها دفاع میکرد؛ و آن غنی کوچی دزد فراری فقط یک مثال دیگر خلیلزاد است.
این طایفه سالها منافع علیای کشور را فدای پشتونوالی خود کرده اند. به اعمال کرزی و کوچی احمدزی ببینید که چگونه در جهت احیای مجدد طالبان کوشیدند و چگونه چانس دموکراسی در کشور را فدای اوغانتوب خود و فدای برادران ناراضی خود کردند و با تقلب قومپرستی و خیانت همه چیز را برباد کردند؛ آنهم صرف بخاطر اهداف برتری جویی قومی اوغان، نه اهداف ملی همه.
غیر اوغان ها بیدار شوید وبا یکدیگر متحد شوید.

>>>   مقاله ای از «دیمیتری مدودوف» نایب رئیس شورای امنیت فدراسیون روسیه که در روزنامه آنلاین « Gazeta.ru» بمناسبت سالگرد 11 سپتامبر در نیویورک منتشر شد، بسیاری از کارشناسان را در شوک سیاسی قرار داد. زیرا نویسنده با استناد به اطلاعات سرویس های ویژه می گوید:«در افغانستان از جمله در استان های هم مرز با کشورهای آسیای میانه، ده‌ها هزار جنگجوی داعش وجود دارند.»
این اولین بار است که این داده‌ها پس از خروج نیروهای آمریکایی و متحدانش از افغانستان بصورت عمومی منتشر می‌شود. اطلاعاتی که نیاز به تجزیه و تحلیل جدی دارند. تا همین اواخر حکومت افغانستان و نیروهای بین المللی به رهبری آمریکا در افغانستان هیچ اهمیت جدی برای فعالیت های داعش قایل نبودند، اگر چه در پائیز سال 2015 سازمان ملل متحد گزارش داد که نظامیان داعش در 25 ولایت از 34 ولایت افغانستان حضور دارند. در این گزارش اشاره شد که «شمار گروه‌ها و افرادی که آشکارا وفاداری و تمایل خود را به داعش اعلام می کنند، در تعدادی از استانهای افغانستان» بویژه در قلمرو شرقی ولایت «ننگرهار» و ولایت «جوزجان» در حال افزایش بودند. در نوامبر سال 2019 «محمد اشرف غنی» رئیس جمهور افغانستان اعلام کرد که بساط داعش را در افغانستان برچیده است. نمایندگان نظامی و اطلاعاتی آمریکا اظهارات مشابهی کردند و خاطر نشان ساختند که شمار شبه نظامیان «داعش خراسان» در افغانستان روی هم رفته از 2 تا 5 هزار بیشتر نیستند و تنها بطور بالقوه میتوان ازاحتمال افزایش نفوذ داعش در این کشور صحبت کرد. حتی پس از حمله تروریستی «داعش خراسان» در فرودگاه کابل که منجر به کشته شدن 13 آمریکایی شد، مشکل می توان درباره حضور داعش در افغانستان بعنوان نیرویی صحبت کرد که قادر است نه تنها با آمریکایی‌ها بلکه با طالبانی که در کابل به قدرت رسیدند، بجنگد. حالا، ناگهان کارشناسان و نظامیان آمریکایی در این مورد صحبت کردند که «داعش خراسان» به چنان نیرویی دست یافته است که می تواند در برابر طالبان در مبارزه برای قدرت در کابل ایستادگی کند و تلاشهای آن برای تحکیم قدرت و ایجاد یک دولت ملی را بطور جدی بغرنج تر می کند. در اینجا همه چیز براساس نوعی دسیسه ساخته شده است. بنحویکه «مایکل پرگنت» افسر اطلاعاتی سابق آمریکا که اکنون بعنوان تحلیلگر در تشکیلات موسسه تحقیقاتی «هادسون» کار می کند، ادعا می کند که بعید است «داعش خراسان» قادر باشد یک عمل تروریستی در کابل را سازماندهی کند و به احتمال زیاد باید درباره فعالیت های رهبران شبکه «حقانی»- متحد بزرگ طالبان، صحبت کرد. «پرگنت» می نویسد:«اگر جنگجویان «داعش خراسان» پشت این انفجار بودند، این بدان معناست که آنها بنحوی موفق به نفوذ در سیستم «حقانی» شده اند و کنترل کابل را بر عهده دارند و دارای سیستم اطلاعاتی است. یا برعکس.
کارشناسان دیگری ادعا می کنند که بخشی از طالبان بسوی«داعش خراسان» رفتند و به صفوف این گروه پیوستند. به نوبه خود سازمان اطلاعات ترکیه ضمن نشان دادن افزایش علاقه به اوضاع افغانستان اطلاعاتی را فاش کرد که بر اساس آن، آمریکا اعضای داعش را از سوریه و عراق به افغانستان منتقل کرده است، تا در مرحله مورد نظر مهار بخش معینی از فعالیتهای طالبان را سازماندهی کند و سپس در افغانستان جبهه جدید رویارویی داخلی را در خط طالبان- داعش تعیین کند. نشریه قطری «الجزیره» فراتر رفته و مدعی شد که «شاخه داعش افغانستان، معروف به "ولایت خراسان" محصول مشترک سازمان سیا آمریکا و سازمان اطلاعات افغانستان است». این شاخه بطور همزمان علیه طالبان و تمایل بخشی از طالبان برای رفتن بسوی مصالحه با آمریکا و غرب سوق داده شده است. اگر واقعا چنین باشد، پشت آخرین رویدادهای افغانستان می تواند محاسبات بسیار عمیق‌تری به دلیل روابط تنگ و در هم پیچیده بازیگران خارجی و داخلی وجود داشته باشد. تحلیلگران معتقدند که افغانستان تنها در یک مورد می تواند به مرکز جدید تروریسم تبدیل شود و آنهم درصورتی است که قدرت های منطقه‌ای و بین المللی داعش را با افراد، تسلیحات و پول حمایت کنند تا در آینده از این سازمان برای بی ثبات سازی افغانستان، تضعیف حکومت طالبان و تسویه حساب های خود در خاک افغانستان استفاده کنند. این مسئله در چهار دهه گذشته نیز رخ داد. هنوز اطمینان به صحت اطلاعات موجود و مندرج در گزارشات و پیش بینی‌های گوناگون در مورد افغانستان دشوار است. تا اینجا فقط روشن است که روابط و درگیری‌ها در محور طالبان – داعش یکی از مشکلات آینده افغانستان خواهد بود.

>>>   بی نهایت سپاس از حضرت يونس نگاه
واقعا ( جدیت. پیگیری وپختگی) دیپلوماسی استخبارات محور پنجاه ساله ای غیر منقطع در نظامهاي ضيا ءالحق ، نشنل بوتو ، مسلم ليك نوازشريف ، انصاف عمران خان ، پاکستان تنظیم وهماهنگی خوبی به منافع وامنیت كليت پاکستان فراقومی طوری ارایه شده است!

که سیاسیون فاقد مراکز مطالعات وتحقیقات سیاسی نظامی ، اقتصادی امنیتی، زمینگیر در دستان فرزندان ذکورواناث متخاصم ، خسربره ، داماد ، قریه ، ولسوالی و درنهایت ولایت مسقط الراس ،آنهم با داشتن مشاورین انحصاری پدروکیل وخانه داماد به اصطلاح فدرال خواهان ،و صدارتی با داعیه ای مخالفت علیه عمق استراتيژیک اشغال محور استخبارات ( آی ایس آی ) اسلام آباد متحد استراتیژیک ( سی آی ای ) واشنگتن ،ظرفیت و شایستگی رقابت و‌دشمنی با این دیپلوماسی سه بعدی :
جدیت
پیگیری
پختگی
دولت های یکپارچه وبه هم پیوسته ۱۹۷۶ الی ۲۰۲۱ ( ۱۳۵۳ الی ۱۴۰۰ خورشیدی پاکستان طماع افغانستان را، در قالب هفت نوبت انقطاع نظام :
۱- سلطنت شاهی،
۲-جمهوريت داودخان ،
٣-کمونستی ترکی امین ببرک ونجیب الله
۴- دولت اسلامی مجاهدین ،
۵- امارت اسلامی اول ،
۶- دموکراسی کرزی وغنی ،
۷- امارت اسلامی دوم ،
که هریک با کنارزدن و جاروب نمودن ماقبل خود ، از (صفر) شروع كرده اند دارند ؟!
سيدنبي نبيل
كابل


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است