مقاومت ملی؛ چالش ها و فرصت ها
امریکایی ها از طریق قطر در جستجوی توافقنامه جدید مثل توافقنامه قبلی دوحه هستند، که وارد بازی افغانستان شوند. برای غربی ها حقوق بشر، آزادی زنان و تحصیل دختران یک بهانه است 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۳۹    ۱۴۰۰/۷/۲۵ کد خبر: 168675 منبع: پرینت

در حال حاضر مقاومت ملی در تحت رهبری احمد مسعود یکه و تنها در نبرد تاریخی با لشکر وحشی تروریزم می رزمد. هیچ کشوری خارجی از داعیه آزادی خواهی، دموکراسی، عدالت و ترقی پسندی نیروهای مقاومت حمایت نمی کند. تقریباً تمام همسایگان افغانستان از ایران تا ازبیکستان، ترکمنستان، چین و روسیه تمام تخم های شان را در سبد تروریزم در تحت مدیریت پاکستان گذاشته اند. حمایت اخلاقی و دین انسانی رییس جمهور امام علی رحمان از مقاومت ملی افغانستان با قبولی خطرات قابل ستایش و حیاتی است، اما کافی نیست. مقاومت ملی به حمایت همسایگان و جامعه جهانی در امر مبارزه با تروریستان حاکم نیاز دارد.

در حال حاضر افغانستان آبستن تحولات خطرناک است که از یک طرف کشور های همسایه به جز از تاجیکستان در تلاش هستند که پس از خروج عجولانه امریکا و متحدین آن از افغانستان از تروریزم طالبانی برای منافع آزمندانه شان استفاده اعظمی کنند. آنها می خواهند که چرخ ترور و وحشت طالبان را با باجگیری از امریکا و متحدین اروپایی آن به نفع خود بچرخانند، بی آنکه کوچکترین هزینه مالی و جانی را متقبل شوند. اما از طرف دیگر امریکایی ها نمی خواهند میدان بازی افغانستان را برای رقبای منطقوی و جهانی شان مثل چین، روسیه و ایران خالی رها کنند.

واقعیت این است که تمام بازیگران رقیب با یک کارت بازی می کنند، و آن کارت داعش است. چنانچه هم امریکایی ها حرف از خطر داعش در افغانستان می زنند و هم روسها و ایرانی ها. تنها چینایی ها و پاکستانی ها از داعش ترس ندارند.

پاکستانی ها که تجارب غنی و مهارت خاص در مدیریت تروریزم دارند و هیچ تروریستی بدون مدیریت پاکستانی ها در افغانستان موفق نشده است. پاکستانی ها بیش از نیم سده است که از طریق تروریزم" نان "می خورند. مهمترین صادرات این کشور تروریزم در نیم سده اخیر به افغانستان، هندوستان، خاورمیان و در کشور های غربی است. پاکستانی ها می دانند که چگونه از غرب و شرق از طریق تروریزم باج بگیرند. طالبان که خود خطرناک ترین تروریستان حاکم در قدرت هستند نیز از کارت داعش بخاطر باجگیری از شرق و غرب استفاده می کنند.

امریکایی ها شاهرگ های حیاتی نظیر اقتصادی، سیاسی و شناخت بین المللی طالبان را در دست خود دارند، از آن برای فشار دادن استفاده می کنند.
طالبان بدون شناخت بین المللی و سرازیر شدن پول های سرشار غرب نمیتوانند ماشین وحشت و ترور شان را برای مدت طولانی با حمایت میان تهی ایران، چین و روسیه بچرخانند. افزون بر آن پاکستانی ها اربابان بزرگ طالبان نیز بدون حمایت مالی و سیاسی غرب نمی توانند اقتصاد ورشکسته پاکستان را تنها با حمایت مالی چین نجات بدهند.

به نظر می رسد که امریکایی ها از طریق قطر در جستجوی توافقنامه جدید مثل توافقنامه قبلی دوحه هستند، که وارد بازی افغانستان شوند. برای غربی ها حقوق بشر، آزادی زنان و تحصیل دختران یک بهانه است.

باید گفت طالبان از یک طرف بازی بنام داعش را یک فرصت طلایی می دانند تا از شرق و غرب امتیاز بگیرند و ماشین وحشت و ترور خویش را بچرخانند. تصادفی نیست که حملات انتحاری در مساجد شعیه ها را بنام داعش انجام دادند. اما طالبان نمی توانند برای مدت طولانی به اصطلاح عوام دو تربوز را در یک دست بگیرند؛ هم روس ها، ایرانی ها و چینایی ها را راضی نگهدارند و هم امریکایی ها و متحدین آنانرا. در نهایت طالبان مجبورند به ساز پاکستانی ها و امریکایی ها برقصند. زیرا روس ها، چینایی ها و ایرانی ها مثل امریکایی ها نه پول مصرف می کنند و نه سازمانهای مالی و سیاسی جهان در اختیار شان قرار دارد.

مقاومت ملی در کجای این بازی جدید قرار خواهد داشت؟
مقاومت ملی می تواند با هوشیاری، پایداری و دید استراتژیک در حاشیه این بازی بازی کند همانطوریکه احمد شاه مسعود در مقاومت اول علیه طالبان از 1996 تا 2001 کرد. هرچند سرش را از دست داد، ولی آرمان ها و مکتبش را از حاشیه به متن بازی آورد که با تاسف در 20 سال گذشته پیروان او نتوانستند با تیزهوشی و دید راهبری استفاده کنند.

برای مقاومت گران توصیه های ذیل را ضروری می پندارم:
1. خوشبختانه طالبان بحیث یک گروه وحشی و جاهل فاقد توانایی و ظرفیت دولت سازی به معنای واقعی آن اند. تقابل افکار پوچ آنها با ارزش های بشری و آزادی های مدنی، حقوق زنان و تحصیل دختران، هم چنان با رفتار خشونت آمیز، تحقیر آمیز و کوچاندن اجباری از یک طرف و از طرف دیگر ملا سالاری بجای تخصص سالاری مانع ساختن یک دولت ملی و با عزت در سطح منطقه و جهان می شود. این یک فرصت طلایی برای نیروهای ملی دموکراتیک و آزادیخواه است.

2. مقاومت ملی از وضعیت کنونی نا امید نشده در سخت ترین شرایط به مقاومت شان در کوه پایه های هندوکش، روستا و شهر ها به شکل مدنی و نظامی ادامه بدهند.

3. رهبران مقاومت ملی باید با تمام بازی گران خارجی شرق و غرب روابط دپلوماتیک برقرار نمایند و داعیه خویش را به گوش بسیاری دولت ها، پارلمان ها، نهاد های بین المللی و شخصیت های با نفوذ جهان برسانند.

4. باور دارم که ماه عسل روس ها و ایرانی ها با طالبان بزودی به پایان خواهد رسید و مقاومت ملی می تواند از این فرصت استفاده نموده جغرافیای مقاومت را گسترش دهند.

5. باجگیری پاکستانی ها و طالبان از غرب از طریق بازی های دوگانه نیز دیر دوام نخواهد کرد، همانگونه که در امارت اول طالبان نکرد. از امکان دور نیست که سقوط امارت دوم طالبان به حمایت جامعه جهانی در راس امریکا و برخی کشور های منطقه همانگونه که در هفتم اکتبر 2001 به کمک رزمندگان جبهه متحد سابق رقم خورد بار دیگر تکرار شود. طوریکه تاریخ نشان داده بار کج تروریزم به منزل مقصود نخواهد رسید. تاریخ افغانستان سرشار از تکرار و شگفتی ها است.

هارون امیرزاده
لندن


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مقاومت ملی
چالش ها
نظرات بینندگان:

>>>   نویسنده سواد سیاسی را کجا چال کرده است؟
یکجا می گوید ایران و روسیه از آمریکا باج می گیرند تا چرخ طالبان را به نفع خود بچرخانند ولی اگر قرار باشه باج بگیرند پس نباید چرخ را دیگر بچرخانند
بعد اگر آمریکا هم مثل ایران روسیه می خواهند از طالبان بر علیه داعش استفاده کنند پس چرا آمریکا باید به ایران و روسیه باج بدهد؟بعد این باج چیست مثلا؟پول است؟مثلا به آمریکا گفته اند پک پولی بده و گرنه ما چکار می کنیم با طالبان؟بعد یکجا می گوید آمریکا اهرم فشار بر علیه طالبان وارد میکند ولی گفته آمریکا و اروپا برایشان حقوق بشر مهم نیست پس چرا اگر مهم نیست به طالبان فشار می آورند؟

>>>   نویسنده از تحریمهای ایران که باعث رنج مردم ایران و جان باختن کودکان یک ساله ایرانی که بیماری پروانه ای دارتد و نرسیدن دارو حمایت کرد و وجدان انسانی خود را به نمایش گذاشت.احمد شاه مسعود به کمک ایران مقاومت کرد و سردار سلیمانی بعد از شهادت احمد شاه مسعود فرزندانش را به ایران آورد و حمایت کرد.نویسنده که از رنج مردم ایران و تحریمها خوشحال است وحمابت میکند در توهم است که بار دیگر ایران میلیونها دلار برای تو خرج کند؟هرگز
طالبان باهوش بر علیه ایران موضع نمی گیرد چون میداند فقط ایران میتواند مخالفانش را حمایت کند و حقابه ایران را بدهد دیگر هیچ مشکلی نیست

>>>   خوب چرا احمد مسعود یکه و تنها می رزمد؟ خبرنگاران آمریکایی اروپایی عرب ترکیه ای و ایرانی به پنجشیر برای گرفتن گزارش رفته اند و با نیروهای احمد مسعود هم مصاحبه کرده اند
پس هارون امیرزاده چرا در لندن است؟از همان راه به پنجشیر برو و به یاران احمد مسعود ملحق شو تا یکه و تنها نباشند.شاید نمیخواهی هزینه مالی و جانی کنی ؟شاید فکر میکنی این کار بیهوده است و حاضر نیستی جانت را برای کشورت به خطر بیاندازی ومنتظری سایر کشورها وقتی تو در لندن هستی هزینه مالی و جانی دهند؟آره بزدل ترسو بشین در لندن و تند تند توصیه برای مقامات آمریکا و نیروهای احمد مسعود بنویس.

>>>   نویسنده لندن نشین دوباره فرسنگها به دور از افغانستان تز و دکترین خویش را به نمایش گذاشت:
ایشان می فرماید:رهبران مقاومت ملی باید با تمام بازی گران خارجی شرق و غرب روابط دپلوماتیک برقرار نمایند! یعنی همان گردونه همیشگی و تکرار تاریخ!
از خارجی ها درخواست کومک کنید برای آزادی افغانستان عزیز. وپس از ان مشکلات بعدی ازهمان بیگانه برخاهدخواست! وهمان ها که در زیرنقاب دوست میایند اهداف اقتصادی وپلان های سیاسی خود را آشکارمیسازند.
عجبا! مگر یک انسان چندبار وچندبار باید ازیک سوراخ گزیده شود تا بفهمد این قبری که بالایش شیون میکند خالی است؟
ما مردم چرا از اجداد خود عبرت نمی گیریم؟!
اگر ازهمه جا وهمه چیز بی خبراستیم لطفا تاریخ وسرگذشت این کشور را بخوانیم.
اجداد هوشیار ما صدسال پیش برای کوبیدن کله بزرگترین امپراتوری جهان بریتانیا به سنگ، از کدام کشور خارجی کومک درخواست کرد؟ درودبرشرفشان که شجاعانه در سه مرحله با استعمار پیر ومکار جنگیدند وهمین تاریخ باشکوه سرزمین ما زمینه ساز رهایی هندوستان و خیل عظیمی از کشورهایی شد که مقابل بریتانیا زانوزدند. همین مبارزات پاک وبه دور ازخودنمایی و وطن فروشی زمینه ساز آزادی کشورهای شمالی آفریقا از جمله الجزایر از زیریوغ فرانسه شد!
بروید سرگذشت گاندی را مرورکنید وببینید که چندین بار از مردم ما منحیث یک ملت آزاده اسم برده وحتا جایی میگوید که ازمردم ما برای آزادی هندوستان الگو برداشته است .
سرانجام جنگهای شجاعانه پدران ما که نشانه غرور آفرین شرف وننگ وحمیت مردمان مابود انگلیس‌ها را مجبورساخت باحقارت استقلال سیاسی افغانستان را طبق مفاد "پیمان راولپندی" به رسمیت شناخته و افغانستان از یوغ استعماری انگلستان رهایی یافت.اگرچه بعد از سالها کشوری جعلی وکینه توز جای این روباه پیر را گرفت و شد عاملی برای انتقام کشته های بیریتانیا از افغانستان عزیز و دههاسال است که برای بقای کشور خود، افغانستان را قربانی ساخته است وچه خون های پاکی که از این راه برخاک وطن نریختانده است.

برادرعزیز؛ کدام کشور عاشق چشم وابروی مانیست! هرکس وبا هرعنوانی برطبل یاری ازملت وکشور ما کوبید یک نگاهش به ما ودشمنان ما ویک نگاهش به راهی از برای سوی استفاده از ماست.
برادرانه از کلگی مردمان کشورم میخواهم یک بار برای همیشه با اتحاد وهمدلی وبه دور از تعصبات قومی بدون رفتن زیر بیرق کدام کشوری، دشمن را دلاورانه ازخاک وطن بیرون کرده و پیروزی را جشن بگیریم
به والله قسم که کسی در این دنیای پراز مکر فریب صادقانه به کمک مانخاهد آمد مگر همین دولت های غربی به سرکردگی آمریکا برای نجات ما نیامدند؟ پس چرا زمانی که نیازمند یاری آنها بودیم مردم دردمند وبلاکشیده کشورمان را تنها گذاشتند؟
آنها آمده بودند برای پاشیدن خاک به چشم مردم جهان! آنها آمده بودند تا بخش عظیمی از کمکهای جهانی را در جیب خود بگذارند! آنها آمده بودند برای تبلیغات ونشان دادن چهره انسان دوستانه ازخود! آنها آمده بودند تا اطمنیان حاصل کنند این کشور هرگز صلح را به خود نخاهد دید وپیشرفتی نخاهدکرد!آنها آمده بودند برای آشوب وبلوای قومی وشعله ورساختن تعصبات زبانی وفرهنگی! آنها مانند سربازان استرالیایی آمده بودند تا را ورسم آدمکشی یاد بگیرند!

آنها اگر صادق بودند، میتوانستند در این۲۰سال کشورمان را به مدد کمکهای نجومی جامعه جهانی به بزرگترین کشور در خاورمیانه با اقتصادی شکوفا ونیروی نظامی بزرگ با جذابیت های توریستی وجهانگردی بسازند
اما نمی خواستند! چون هدف اصلی آنان ویران ساختن زیربناهای سیاسی واقتصادی بود وبس!

فیلمسازبزرگ ژاپنی آکیروکوروساوا فیلمی دارد به نام "هفت سامورایی". خواهش میکنم یک بار این فیلم را ببینید.
وبدانید که سلام گرگ بی طمع نیست!

>>>   افسانه کشته شدن رییس استخبارات پاکستان در ارگ
در برخی از منابع گفته می شود، فیض حمید رییس استخبارات پاکستان در ارگ کابل کشته شده است. اگر واقعا چنین اتفاقی افتاده باشد، یک رخداد بزرگ تاریخی و بی سابقه است.
من دی‌شب نوشته ای از قاسم عمر به زبان پشتو در یکی از واتساپ‌گروپ های معتبر، خواندم که تمام جریان سفر او به کابل را در اولین روز های تسلط طالبان بر کشور، شرح داده بود و به تعقیب آن، به چندین فایل صوتی منتسب به طالبان، برخوردم که عین محتوای قصه آقای قاسم عمر را تایید می‌کرد.
خلاصه آن گزارش این است که وقتی جنرال فیض به کابل آمد در جلسه با سران طالبان، خواسته های فوری و مالکیت مستقیم پاکستان بر افغانستان را مطرح کرد. طرفداران شبکه حقانی، خواسته های او را بدون ضیاع وقت، پذیرفتند و حمایت کردند؛ اما ملا برادر گفته است که ما نمی‌توانیم این ننگ تاریخی را قبول کنیم و تمام امور افغانستان را به پاکستان بسپاریم؛ ملت افغانستان از پاکستان تنفر دارند و با ما در جنگ خواهند شد. به تعقیب آن، بحث منجر به درگیری لفظی می‌شود و جنرال فیض دست به تفنگچه برده، ملا برادر را زخمی می نماید و خودش با افراد خود به‌دنبال ترک جلسه و فرار می‌رود. در این اثنا ملا برادر به افراد طالبان دستور می‌دهد که او را بزنند. یک مرمی و چندین چاقو به جان فیض اصابت می‌کند و جا‌درجا کشته می‌شود. در این درگیری از هردو طرف حدود چهل تن کشته می‌شوند سپس با دخالت سران طالبان و پاکستان از خارج، جنگ خاموش شده، جنازه فیض و پاکستانی های همراهش مخفیانه توسط طیاره پاکستان برداشته شده و ملا برادر را هم فورا از معرکه بیرون و سپس برای تداوی به قندهار انتقال می‌دهند؛ گویا دلیل چندوقت غیابت ملابرادر و آوازه زخمی شدن او و مخالفت درونی طالبان نیز همین موضوع بوده است.
شاید باورش سخت باشد که بپذیریم کسی در سطح رییس استخبارات کشوری چون پاکستان اینگونه بدون سر و صدای در ارگ افغانستان کشته شده باشد؛ اما شواهد بعد از ۱۵ اگست، کمی ذهن ها را مشکوک می‌کند. چون احتمال فوری این بود که پاکستان به حیث اولین کشور، طالبان را به رسمیت بشناسد و حمایت کند؛ اما دیدیم که بعد از آمدن فیض روابط پاکستان و طالبان خراب شد، مرزهای پاکستان بسته شد، موضع‌گیری های پاکستان در قبال طالبان، تند تر گردید. روسیه، ایران و چین هم که احتمال می‌رفت طالبان را به رسمیت بشناسند، شاید تحت فشار پاکستان، مرموزانه عقب‌نشینی کردند.
جالب هم این است که مدتی بعد از سفر فیض در کابل، رسانه های پاکستان اعلام کردند که فیض از ریاست استخبارات عزل و به یکی از قول اردوهای آن کشور تبدیل شده است؛ اما آنجا هم دیده نشد و چیزی تا کنون از او به مشاهده نرسیده است.
اگر واقعا این اتفاق افتاده باشد، یک رخداد کاملا تاریخی و بی نظیری است که می‌تواند قضاوت ها در مورد سران طالبان از جمله، ملا برادر و سراج حقانی را عوض کند و آینده طالبان را هم دیگرگون سازد.

>>>   رفیق هارون!
عده انگشت شماری که بنام مقاومت دور هم جمع شده اند٫ نه از حمایت مردمی برخوردارند ونه توان مقاومت ومبارزه را دارند، تمام انها در خارج از افغانستان بود وباش داشته از طریق فیسبوک مبارزه میکنند، اینهاکسانی اند که به دیموکراسی،عدالت خواهی‌ وترقی پسندی اعتقادی نداشته، صرفن برای کسب قدرت تلاش داشته واز حمایت مردم محروم اند، بنان اینده ندارند!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است