خلای غرب در افغانستان را باید صلح آسیایی پر کند
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۳۵    ۱۴۰۰/۱/۳۱ کد خبر: 166881 منبع: پرینت

افغانستان از منظر ژیوپولتیک جدید، بخشی از «هارت‌لند» یا قلب جهان است. جایی‌که برای حفظ برتری بر رقبا و تسلط بر منابع بنیادی، باید آن را در اختیار داشت. پایگاهی‌که از آن می‌توان قدرت‌های نوپیدا و پیش‌رونده‌ی جهان امروزین را کنترول کرد.
با این همه اهمیت، آیا به راستی غرب این جغرافیا را ترک خواهد کرد؟

در صورت بیرون‌شدن نیروهای غربی از این جغرافیا، آیا کشورهای منطقه‌ای و قدرت‌های جهانی آسیایی، افغانستان را در جنگی جاودان رها خواهند کرد یا ما شاهد برپایی تعامل سازنده میان آنها و برقراری نوعی صلح آسیایی در افعانستان خواهیم بود؟

باور من این است که اگر رفتن غرب از افغانستان قطعی شود، کشورهای همسایه و منطقه، در متن بازی‌های اصلی وارد خواهند شد و با احساس مسؤولیت بیشتر، بخشی از مدیریت حل بحران پایدار این کشور را به دوش خواهند گرفت.
چون حفظ میراث تشنج، تبعیض و جنگ در مرکزی‌ترین نقطه‌ی آسیا؛ در گذرگاه انرژی، تجارت و پیوستگی این خشکاد(قاره) بزرگ، به سود هیچ‌یک از کشورهای منطقه‌یی از جمله پاکستان نیست.

این امر از رهگذر اجماع منطقه‌ای بر منافع مشترک برخاسته از صلح افغانستان و برقراری نوعی توازن میان نیروهای درونی این سرزمین و جلوگیری از غلبه‌ی یک نیرو بر نیروهای دیگر، ممکن است.

عزیزالله آریافر


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
خلای غرب
صلح آسیایی
نظرات بینندگان:

>>>   امریکااصلا ازافغانستان نمی رود

>>>   امریکا رفت جوش نزنید همسایه ها مارا نجات خواهند داد کی عاقل میشویم ؟هنوزم منتظرید یکی شمارا نجات بدهد کمکتان کند هر روز چشم به یکی دارید باشد تا بفهمید

>>>   امریکائی ها عقب نشینی تاکتیکی میکنند!!!

>>>   طالبان مزدوران و سگان زنجیری امریکا بودند که زنجیر آنان را امریکا و انگلیس بدست آی اس آی پاکستان داده بود. در حال حاضر امریکا طرح جابجایی داعش را دارد.
امریکا افغانستان را به مرکز افراطی داعش تبدیل میکند و از انجا افراطیون داعش را بسوی سنکیانک چین، هنددوستان، کشمیر، روسیه، آسیای میانه، ایران و خاورمیانه میفرستد تا آسیا را به آتش بکشد و ویران کند و جلو پیش روی چین و روسیه را توسط افراطیون داعش به کمک کشورهای عربی تندرو بگیرد. امریکا از طرح تخریب و نابودی آسیا دستبردار نیست و نخواهد بود.

>>>   کشور های آسیایی نا گفته نباید گذاشت که خودشان نیز در گیر اختلافات مرزی و همچنان پلان های توسعه گرانه هستند.
اختلافات مرزی چین و هند.
اختلافات مرزی هند و پاکستان.
اختلافات مرزی افغانستان و پاکستان.
اختلافات مرزی آذربایجان و ارمنستان.
اختلافات چین و تایوان.
اختلافات کوریای شمالی و جنوبی.
اختلافات در بحیره چین میان کشور های هم مرز با این بحیره.
توسعه طلبی و نفوذ ترکیه و ایران در قفقاز.
کوشش روسیه برای حفظ کنترول خویش به منطقه.
توسعه طلبی عربستان و ایران بر عراق و یمن.
موضوع روابط اسراییل و اعراب و روابط ایران و اسراییل و غیره موضوعات.
علاوه بر آن رشد روز افزون اقتصاد چین سبب این میشود که مناطق تحت نفوذ روسیه از نگاهداقتصادی به چین وابسطه شوند و در نتیجه پیامد های سیاسی و نظامی داشته باشند.
زیرا اکثر گردن های پت و خم،در آینده به شمشیر بران تبدیل میشود.
مثل روابط بازرگانی مسلمانان که آهسته آهسته به جهاد و کشور گشایی ها از آسیا گرفته تا افریقا و اروپا گردید.
یا مثل گردن پت جان اف کنیدی و رونالد ریگن که از شوروی میخواستند تا دیوار برلین را از میان بردارد.بالاخره نتیجه اش از بین رفتن پیمان وارسا و توسعه ناتو به شرق تا داخل خود شوروی شد.
بنأ در سیاست هر چیزی امکان پذیر است.دوستی ها و دشمنی ها و جنگ ها و آشتی ها و عذر و زاری ها و خشم و تهدید ها و غیره.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است