روی‌ کار ‌آمدن مجاهدین برایم همزمان با شروع صنف ششم در مکتب جدیدم «لیسه‌ انقلاب» بود. از همان آغاز همه فهمیدند که من از شاگردهای مدرسه‌ی علمیه صادقیه هستم. این بدان معنی بود که من «شیعه» هستم؛ و این جرمی بود نابخشودنی.

موبینگ، تهدید، توهین، تحقیر و آزارهای زبانی و فیزیکی روز به روز گسترش می‌یافت. حتی معلمین مکتب هم کاری به کار آزاردهندگان نداشتند و در بعضی موارد حتی بر آتش معرکه می‌دمیدند. آیت‌الله خمینی امام سیزدهم شیعیان قلمداد می‌شد و تمام سیاست‌های ایران به پای شیعیان نوشته می‌شد. نفرت در مقابل شیعیان از بین خانواده‌ها به اطفال تزریق می‌شد. در زمان طالبان این روند به اوج خود رسید؛ تا جایی‌ که مدیر مکتب -که از تاجیکان بدخشان بود- به صراحت می‌گفت: شیعیان کافر اند و باید همه کشته شوند. مستقیم و غیرمستقیم تهدید می‌کرد که اگر از شاگردان شیعه‌مذهب کوچکترین خلافی سر بزند، در صحن مکتب آنها را به درخت می‌بندد و رگبار می‌کند.

حتی تا سال‌های اول و دوم دانشگاه هم این روند پایان نیافت. یکی از همصنفی‌ها -که فعلا در خارج از کشور زندگی می‌کند- جلویم را می‌گرفت و با تهدید می‌گفت: تو را باید کشت. شما شیعیان کافرید؛ ایمان ندارید... بقیه همصنفی‌ها هم با تبسم ملیحی نظاره‌گر بودند و از کنار مان می‌گذشتند. یادآوری آن همه نفرت هنوز هم برایم دردآور است.

دوران سیاه طالبان برای شیعیان ناگوارتر بود؛ شیعیان را مهدورالدم می‌شناختند...
هنوز هم تاحدودی این رویه در مکاتب و جامعه‌ی افغانستانی حاکم است. هنوز هم تعدادی حتی چشم دیدنِ وجود مکاتب خصوصیِ شیعی و پیشرفت آن‌ها را ندارند. هنوز هم تعدادی خواب شیعه‌کشی را در سر می‌پرورانند. در ضمیر ناخودآگاه عده‌ای، شیعه همان شیعه‌گک است و شهروند درجه دوم؛ دست‌نشانده و جاسوس ایران است و خاین به ملت و دولت. آنچه براین جرم می‌افزاید، داشتن زبان فارسی است. بدبخت‌تر از شیعیان تاجیک، هزاره‌ها بودند/ هستند...

جان کلام اینکه:
این‌هایی که به قاتل معلم فرانسوی حق می‌دهند و می‌گویند چرا آن معلم به معتقدات مسلمانان توهین کرده است؛ بهتر است سر در جیب خویش فرو برند و کلاه‌ خویش قاضی کنند.
صد کار کنی که می‌ غلامست آن‌را.
بیاییم اطفال مان را بدون «تعصب» بزرگ کنیم. جان آدمی باارزش‌تر از هر دین و مذهب و ایدیولوژی و زبان و قوم و... است.

بامهر
محمد بنایی

>>>   اصل قضیه قتل معلم فرانسوی از کجا تشأت گرفت؟
بعد از حادثه یازدهم سپتامبر مسلمان ستیزی در تمام جهان رو به افزایش گذاشت.
سابق بنام های اخوان المسلمین و القاعده و مجاهدین و طالبان و حزب الله و حماس یادمیشد،دفعتاً گروپ های جدیدی بنام های الشباب و بوکو حرام و ابوسیاف و بالاخره داعش یا دولت اسلامی عراق و شام که در انگلیسی بنام Islamic State(IS)یاد میشد پیدا شدند.
گروپ های دیگر چندان اسلام هراسی ایجاد نکرد.زیرا از سالهای شصت میلادی قرن گذشته که فلسطینیان در مقابل اسراییل میجنگیدند،بنام جنگ مسلمانان در مقابل اسراییل نه،بلکه صرف جنگ فلسطینیان یاد میشد.
اما با پیدا شدن گروپ دولت اسلامی.تروریزم مستقیماً با اسلام ارتباط داده شد.
درین میان هندوستان نیز از اسلام هراسی در امان نبود و بعد از حادثه حمله به هوتا تاج محل در بمبی ،مسؤلین آن به پاکستان ارتباط داده شد و اعدام شدند.
بعد از آن که نریندرا مودی صدر اعظم شد،به افغانستان آمد و از افغانستان مستقیماً به پاکستان رفت و بدون خبر در سالگره نواز شریف صدر اعظم پاکستان اشتراک کرد.
بهر صورت صدر اعظم پاکستان کدام عکس العمل در مقابل مودی نشان نداد و از او پذیرایی کرد.
اما بعد از آن که عمران خان صدر اعظم شد،او با محمد بن سلمان پلان کردند که گروپ جیش محمد بالای سربازان هندی حمله کند و همزمان محمد بن سلمان به هند سفر کند،تا با وجود حمله بالای سربازان هندی از طرف جیش محمد،محمد بن سلمان از طرف مودی استقبال شود و چنین نیز شد.
اما نریندرا مودی نیز بخاطری که این عمل پاکستان و عربستان بی جواب نماند،در کشمیر جالت خاص ایجاد کرد و استقلالیت کشمیر را از بین برد.
حالا امانول مکرون رییس جمهور فرانسه نیز این کار هند و پاکستان و عربستان را کاپی کرده،کاریکاتور های پیغمبر مسلمانان یعنی محمد را باز نشر کرده ودبعداً به سفر لبنان و عراق رفت تا از او استقبال کنند.
هرچند آنها با پوز بسته بخاطر کرونا از امانوبل مکرون استقبال کردند ،اما این کار او را بی جواب نماندند و توسط یک مسلمان چیچینی در ملا عام یک معلم فرانسوی را که کارتون های محمد پیغمبر را در صنف نشان داده بود.به قتل رسانید و سر برید.
حالا در فرانسه از یکطرف بخاطر ویروس کرونا رفت و آمد منع است،اما از طرف دیگر صد ها هزار نفر بخاطر قتل این معلم مظاهرات کردند و همبستگی خویش را با این معلم ابراز کردند.
هیچ مقام دولتی و پولیس نیز اعتراض نکرد که درین حالت ویروس کرونا.تظاهرات اجازه نیست.

>>>   یک دروغ شاخدار وتخریب کنند شاید نویسنده پولی جهت تخریب اذان گرفته باشد وچنین آدم های بدبختانه کم نیستند ،که گاهی گاه مسایل قومی را پیش میاندازد وگاه زبانی وگاه هم مذهبی .
قلم وگردن این گونه نویسندگان شکسته باد

>>>   آقای محمد بنایی
سطر ÷ایانی نوشته شما منطقی نیست. دین حق و مذهب حق مهم تر از جان و مال است برای همین جهاد با جان و مال در راه دفاع از عقیده مطرح است. افراط و تفریط مذموم است.

>>>   داعش پرورده دامان استخبارات غرب است و هنوز هم زیر سایه عالیجنابان غرب مشغول عملیات جنگی میباشد.
اینکه یکی از زنبور های داعش خلاف برنامه عمل میکند و خود شان را نیش میزند هیچ ارتباطی به اسلام یا قران یا شیعه و سنی ندارد.
غرب اگر صادق است چرا بعد ۲۰ سال افغانستان را به دست طالب که پدر کلان داعش است میسپارد و خودش فرار میکند و حتی امکانات نظامی و تاسیسات خود را هم منهدم میکند تا دولت افغانستان استفاده نکند.

>>>   دوست عزیز مسایل تشیع و تسنن وجود داشت مگر نه اینقدر آشکاراو بی پرده، تشدید این مسایل از زمانی آغاز شد که پای وهابی ها به سرزمین ما رسید که دشمن هر دو است.
در قتل این معلم فرانسوی مسلمانان دست ندارند و این کار وهابی هایی مفسدالارض است.
آزاده

>>>   من سنی تا زمانیکه صحبت های الهیاری را نشنیده بودم نمیدانستم که غالی کیست و چه افکاری دارد.
یک طرف غالی الهیاری و طرف دیگر وهابی افراطی

>>>   واقعا مغز نظر دهنده اول رو ببین
همیشه دنبال اوهام و خیالات و توهم توطیه؟
وای تو چه کارآگاهی هستی خود مکرون دوباره کاریکاتور رو چاپ کرد رفت لبنان
احمق جان مسیحیان لبنان به فرانسه وابسته هستند همونطور که شیعیانش به ایران و سنی ها به عربستان.این رفتار خود مسلمانها هست که باعث انزجار شده طرف سر یارو رو گوشه خیابون بریده این آقا نشسته فیلمنامه مینویسه
مسلمونها فقط بلدند بگند دین اسلام دین صلح و دیگر پذیری در صورتیکه از صدراسلام تا الان جنگ متوقف نشده بلکه همدیگر رو تحمل نمیکنند و شیعه کشی راه انداختند دیگه به مسیحیت و یهودیت پذیری به کنار

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است