اعترافات یک جنایتکار اقتصادی (بخش هفتم)
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۱۶    ۱۳۹۹/۷/۲۹ کد خبر: 165210 منبع: پرینت

بر اساس این طرح که به تدریج توسعه می یافت، واشنگتن از عربستان سعودی می خواست که تامین نفت و حفظ قیمت آنرا تضمین نماید که البته می تواند دچار نوساناتی شود ولی همواره باید در سطح قابل قبول برای امریکا و متحدانش باشد. اگر سایر کشورها از قبیل ایران، عراق، اندونزی و یا ونزویلا تهدید به تحریم نفتی میکردند، عربستان سعودی در موقعیتی خواهد بود که با منابع عظیم نفتی خود می تواند کاستی ها را جبران نماید و همین امر کافی خواهد بود که دیگران را از تحریم نفتی منصرف سازد.

در قبال این تضمین، واشنگنن پیشنهاد فوق العاده جذابی به دربار خاندان سعود ارایه میداد؛ یعنی متعهد می شد که از خاندان سعود صراحتاً حمایت به عمل آورد و در صورت نیاز از نظر نظامی نیز از آنها پشتبانی نموده و به این طریق ادامه حیات دربار سعودی در مقام حکام کشورشان را تضمین کند.

باتوجه به موقعیت جغرافیایی سعودی و فقدان قدرت نظامی و آسب پذیری کامل آن کشور در برابر همسایگان از قبیل ایران، عراق و سوریه و اسراییل SAMA معامله ای بود که دربار سعودی به سختی می توانست از آن صرف نظر کند. بنابر این، واشنگتن با استفاده از نفوذ خود، شرط تعیین کننده دیگری را تحمیل کرد، شرطی که نقش جنایتکاران اقتصادی در جهان را بازتعریف می کرد به این طریق روال و الگویی مطرح شد که بعداَ می توانست در مورد سایر کشورها به ویژه در مورد عراق اعمال شود.

وقتی به گذشته فکر می کنم گاه درک این نکته برایم بسیار مشکل است که چگونه عربستان سعودی به این شرط تن در داد. قطعاً وقتی اکثر دنیای عرب، اعضای اوپک و بسیاری کشورهای اسلامی به شرایط معامله و نحوه تسلیم دربار سعودی به خواسته های واشنگتن پی بردند، احساس نفرت کردند.
شرط معامله عبارت بود از: خرید اوراق بهادار دولت امریکا توسط عربستان سعودی از محل دلارهای نفتی. در عوض، درآمد حاصل از بهره این اوراق بهادار توسط وزارت خزانه دارای آیالات متحده به نحوی هزینه میشد که عربستان سعودی بتواند از جامعه قرون وسطایی خارج شود و پا به دنیای مدرن و صنعتی بگذارد.

به بیان دیگر، بهره ای که میلیارد ها دلار حاصل درآمد نفتی سعودی به شرکت های امریکایی پرداخت میشد تا طرح تخیلی من {و قاعدتا بعضی از رفقایم} تحقق یابد و عربستان سعودی به یک قدرت صنعتی و مدرن تبدیل شود.

وزارت خزانه داری آیالات متحده از جیب سعودی ها، ما را استخدام می کرد تا پروژه زیربنایی و حتی شهرهای کاملی در سراسر شبه جزیره بسازیم. گرچه سعودی ها این حق را برای خود حفظ کرده بودند که در ماهیت کلی پروژه ها اعمال نظر نمایند، اما واقعیت این بود که گروهی از نخبگان خارجی از {نظر مسلمانان، اکثر لامذهب} شکل آتی و آرایش اقتصادی شبه جزیره عربستان را تعیین می کردند و این امر در کشوری اتفاق میفتاد که بر اصول محافظه کارانه وهابی تاسیس شده بود و چند قرن بود که طبق اصول اداره میشد و به نظر می رسید که در اعتقادات شان جهش بزرگ صورت گرفته است و با وجود این و تحت شرایط موجود، به علت فشار سیاسی-نظامی واشنگتن، تردید داشتم که خانواده سعودی گزینه های زیادی پیش رو داشته باشند.

توماس لیپمن، استادیار موسسه خاورمیانه و روزنامه نگار سابق، نکات مهم این قرارداد را به شرح زیر خلاصه می کند:
«سعودی ها که در پول غلط میزنند، دلارهای نفتی خود را نحویل وزارت خزانه داری آیالات متحده می دهند و این پول در حساب ها نگهداری می شود تا زمانی که از محل آن، به فروشندگان و کارمندان پرداخت شود. این روش علاوه بر این که اطمینان میداد که پول های سعودی به امریکا برگشت داده می شود، ایجاد اطمینان می کرد که مدیران کمیسیون اقتصادی هر پروژه ای را که به نظر خودشان و سعودی ها مفید تشخیص دهند، بدون ارجاع و کسب اجازه از کنگره به مرحله اجرا گذارند.»

تنظیم این معاهده تاریخی آنقدر سریع صورت گرفت که کسی فکرش را هم نمی کرد. حالا، باید دنبال اجرایی کردن آن میرفتیم. برای آغاز فرایند اجرای شخصی از بالاترین سطوح دولت به عربستان اعزام شد تا ماموریت خیلی محرمانه را به انجام رساند هرگز نفهمیدم چه کسی سرانجام اعزام شد ولی باورم این است که این ماموریت را به هنری کیسنجر واگذار کردند.
سفیر این ماموریت هرکه بود، اولین وظیفه اش این بود که وقایع ایران در زمان مصدق و تلاش وی برای مصادره منافع نفتی بریتانیا BP رابرای خانواده سلطنتی سعودی باز گوید.

در سال 1975 به من ماموریت داده شد تا با یکی از این مقامات کلیدی ملاقات کنم. از او همیشه به عنوان شاهزاده W یادمی کنم و هیچوقت هم برایم مشخص نشد که او تاجگذاری کرده است یا نه. وظیفه داشتم او را قانع کنم که پروژه SAMA پولشویی پول سعودی هم به نفع کشورش است و هم به نفع خودش.
آنطور که از بادی امر به نظرمی رسید کارخیلی ساده نبود که شاهزاده W مدعی بود که به وهابیت معتقد است و نمی خواهد کشورش جا پای سوداگران غربی بگذارد.

او همچنین ادعا کی کرد که به ماهیت مودبادنه پیشنهادها واقف است و ما همان اهداف صلیبیون هزاره قبل یعنی مسیحی کردن جهان عرب را دنبال می کنیم. در واقع، تاحدی هم حق با او بود. به عقیده من، تفاوت صلیبیون و ما در این ابعاد اهدافمان بود.

قطع نظر از اعتقادات مذهبی، شاهزاده نقطه ضعفی هم داشت و آن علاقه شدیدش به زیبارویان مو طلایی بود. شاهزاده W تنها فرد در میان سعودی هایی که میشناختم بود، که میل زیادی به موی طلایی داشت، یا حداقل تنها کسی بود که دستش را برای من رو کرد با وجود این، این موضوع در این قرارداد تاریخی نقش مهمی داشت. ولی میخواستم نشان دهم که من برای اجرای ماموریتی که به عهده داشتم تا کجا باید پیش می رفتم.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
زیبارویان مو طلایی
عرب
نظرات بینندگان:

>>>   مه به یک چیز دیگر حیران هستم!
عربستان روزانه یازده میلیون بشکه نفت تولید میکند.یک میلیون بشکه اش را برای مصارف داخلی بگیر،ده میلیون بشکه آن به خارج صادر میشود.
این مقدار تولید تقریباً از پنجاه سال بدینسو تولید میشود.
قیمت متوسط یک بشکه نفت را با در نظر داشت انفلاسیون و ارزش پول درین سالها و نوسانات قیمت نفت که حد اکثر فی بشکه یکصد وبیست دالر و حد اقل بیست دالر بود.به پنجاه دالر میسنجیم.
در یک روز پنجصد میلیون دالر و در یک ماه پانزده میلیون دالر و در یک سال تقریباً یکصد و هشتاد ملیارد دالر میشود.
با عواید از مدرک حجاج که بیست ملیارد دالر میشود،مجموعاً عواید سالانه عربستان دوصد ملیارد دالر میشود.
عربستان حدود چهل میلیون نفوس یعنی به اندازه افغانستان نفوس دارد.
حد اکثر مصارف آن برای مردم اش به بیست ملیارد دالر نمیرسد.
پس این مقدار پول که در ظرف پنجاه سال گذشته عواید نفتی و حجاج عربستان که حدود ده تریلیون دلار میشود،چه شد؟کجا رفت؟
مجموع عواید نا خالص ملی این کشور حتی به یک تریلیون دالر هم نمیرسد.
اگر این ده تریلیون دالر بدون آن که سرمایه گزاری شود.فقط در بانک ها با نرخ ناچیز گذاشته میشد،حالا دوازده ویا سیزده تریلیون دالر میشد.
پس این همه پول ها چی شد؟
مقصد من تنها کشور عربستان نیست،بلکه این موضوع شامل تمام کشور های صادر کننده نفت،بشمول ایران و عراق و کویت و لیبیا و بحبرین و نایجریا و سودان و ونزویلا و دیگر کشور های صادر کننده نفت میشود که هیچکدام شان درین مدت از چند تریلیون دالر کمتر نفت به خارج صادر نکردند و عواید ناخالص ملی هیچکدام ازین کشور ها از چند صد ملیارد دلار و بعضی شان کمتر از صد ملیارد دلار است.
پس این همه پول ها چی شد و کجا رفت؟
آیا مردم این کشور ها از دولت هایشان پرسان میکنند؟
آیا ملل متحد که خود را حافظ منافع تمام کشور ها در جهان و شفافیت مالی در جهان میداند.کدام وقت پرسان کرده است که پول مردم بیچاره این کشور ها چی شد؟
پس از ملل متحد گرفته تا رهبری کشور ها ،همه و همه در فساد غرق هستند.
بنأ باید یک مرجعی با صلاحیت فراتر از رهبری دولت ها و فراتر از ملل متحد ایجاد شود تا جلو این فساد گسترده در جهان را بگیرد.

>>>   آن مرجع با صلاحیت فرا تر از رهبری اگر زمینی باشد که باید نوکر امریکا یا انگلیس یا اسرائیل باشد در غیر آن ممکن نیست و اگر از آسمان باشد که رایج نیست پس کی باشد؟؟؟؟
شش تا هفت ملیارد انسان زمین در خدمت حد اکثر یک ملیون ابر سرمایه دار هستند که در این یک ملیون هم غول هایی مثل آمازون و مایکرسافت و امثالهم در سطح رهبری هستند.

>>>   نظر دهنده اول
آیا شما تا حالا از دولت افغانستان پرسیدی این همه کمکهای جهاتی که به افغانستان اختصاص یافت چی شد؟کجا رفت؟این همه فساد
شما هر وقت پرسیدی جواب گرفتی بقیه هم می پرسند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است