اعترافات یک جنایتکار اقتصادی (بخش سوم)
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۸    ۱۳۹۹/۷/۲۴ کد خبر: 165158 منبع: پرینت

امریکا بیش ازهشتاد و هفت میلیارد دلار صرف جنگ عراق می کند درحالی که طبق برآورد سازمان ملل، بانصف این رقم می توان آب سالم، غذای کافی، خدمات بهداشتی، دفع فاضلات و آموزش اولیه برای تمام ساکنان کره ی زمین فراهم کرد و ما در حیرتیم که چرا تروریستها به ما حمله می کنند؟

بعضی ها مسایل جاری ما را مربوط به توطئه سازمان یافته می دانند. کاش به همین سادگی بود، توطئه گران را میتوان از لانه های شان بیرون کشید و در دادگاه به کیفر رساند. ولی این نظام توسط گروه کوچکی هدایت نمی شود بلکه تحت تاثیر تفکری است که به مثابه کلام انجیل مقعولیت عام یافته است. این تفکر بر این اساس که هر رشدی در عرصه اقتصادی موجب خوشبختی بشریت است و هر اندازه رشد اقتصادی بشر بیشتر باشد مزایای آن نیز به ما نسبت گسترش پیدا می یابد.

این اعتقاد یک نتیجه طبیعی نیز به دنبال دارد: آنهایی که آتش تبار معرکه رشد اقتصادی بوده اند باید تجلیل به عمل آورد و سزاوار پاداش هستند. درحالی که از حاشیه نشین ها تنها باید بهره کشی کرد. البته، چنین بینیشی اشتباه محض است.

همانطور که می دانیم در خیلی از کشورها رشد اقتصادی به نفع بخشی کوچک تمام می شود و ممکن است به واقع به بروز وضعیت ناگوارتری برای اکثریت مردم بینجامد. این اعتقاد جنبی که «ناخدایان صنعت که سکان هدایت این نظام را در دست دارند، باید از امتیازات ویژه برخوردار باشند» هرچه بیشتر به این وضع دامن میزند. این اعتقاد در بسیاری از مشکلات فعلی ما ریشه دارد و شاید علت رواج نظریه توطئه نیز از همینجا منشا گرفته باشد.

وقتی زنان و مردان به خاطر حرص و آزشان پاداش می گیرند، چنین مشوق هایی به راحتی مفهوم پاداش را به بزهکاری تبدیل می کند.
وقتی مصرف سرسام آور منابع طبیعی کره زمین به حد مفهومی مقرون به تقدس ارتقا می یابد، یعنی همان فرهنگی که ما به کودکانمان می آموزیم که مبنای آن نیز در واقع چیزی به جز الگوهای بیمارناک و نامتعادل نیست، یعنی همان فرهنگی که بخش عظیمی از جامعه را مشروط به گروه اندکی از خواص و نخبگان می داند، در این صورت تنها می توانیم منتظر بروز مشکلات باشیم.

شرکت های چندملیتی، بانک ها و دولت ها {جمعاً تحت عنوان، «ابرشرکت سالاری»، در فرایند پیشبرد امپراتوری جهانی، با به کارگیری توان مالی و سیاسی خود میخواهند اطمینان حاصل کنند که مدارس، واحدهای تجاری و رسانه های همگانی ما از نظریات فریبنده و پیامد های آن تبعیت خواهند کرد. آنها ما را به جایی رسانده اند که فرهنگ جهانی ما به ماشین غول آسایی تبدیل شده که به طور فزاینده ای نیازمند سوخت و نگهداری وضع موجود است. به طوری که نهایتا هرچیزی را که به چشم می آید مصرف می کند و سرانجام چاره ای جز بلعیدن خودش نخواهد داشت.

ابر شرکت سالاری توطئه نیست، ولی اعضای آن از ارزش ها و اهداف مشترکی الهام می گیرند. یکی از عملکردهای چنین ایتلافی در تداوم و گسترش تقویت نظام است. زندگی کسانی که در این نظام به کسب موفقیت هایی نایل آمده اند، با تمام ساز و برگ چنین زندگی هایی یعنی ویلاها، کشتی های تفریحی و با هواپیما های شخصی شان، به عنوان الگوی بارزی به ما معرفی می شود که گویی باید سرمشق همه ما قرار گیرد و حاکی از شیوه از زندگانی است که می گویند: مصرف کنید و بازهم مصرف کنید.

از هر فرصتی استفاده می کنند تا ما را متقاعد سازند که مصرف وظیفه ای اجتماعی است و غارت زمین برای اقتصاد مفید بوده و در نتیجه منافع ما را تضمین می کند. به آدمهایی مثل من حقوق های گزافی پرداخت میشود تا شغل کار چاق کنی نظام را برعهده گیریم و اگر برحسب اتفاق طرح ما با شکست مواجه شود، افراد دیگری را به صحنه گسیل می کنند که از متانت طبع کمتری برخوردارند و در اصطلاح حرفه ما آنها را غالباً شغال می نامیم و اگر شغال ها نیز در اجرای طرح شان با شکست مواجه شدند، آنگاه نظامیان از راه خواهند رسید.

این کتاب اعترافات مردی است که در گذشته به عنوان EHM، یک جنایتکار اقتصادی، عضو گروه نسبتاً کوچکی بود اکنون افرادی که نقش مشابهی را ایفا میکنند بسیار فراوانند و عناوین زیباتری را یدک میکشند. در راهروهای مونسانتو، جنرال الکتریک، نایک، جنرال موتورز، وال مارت و تقریباً در تمام بنگاه های بزرگ در سراسر دنیا حضور دارند.

به عبارت کلی تر «اعترافات جنایتکار اقتصادی» به همان اندازه روایت داستان آنها است که روایت داستان خود من است.
در عین حال، این داستان زندگی خود شما نیز است «اعترافات جناینکار اقتصادی» داستان دنیای شما و من و اولین امپراتوری واقعاً جهانی تاریخ بشریت.
تاریخ به ما می آموزد که امپراتوری ها هرگز پایدار نمانده و همواره در حال فجیعی سقوط می کنند و در نتیجه چنین سرنوشتی دامنگیر همین امپراتوری نیز خواهد شد.

بی شک اگر ما نتوانیم تحولی در روند فعلیب ایجاد کنیم این امپراتوری قطعاً به پایان تراژیکی خواهد انجامید. امپراتوری ها در فرایند سلطه جویی های خود و پیش از سقوط مرگبارشان، جوامع و فرهنگ های متعددی را به ورطه نابودی می کشاند و هیچ کشوری و نه حتی هیچ ایتلاف بین المللی با استثمار دیگر کشورها در دراز مدت قادر به کسب موفقیت نیست.

من این کتاب را به نیت جلب آکاهی عمومی نوشتم از این رو که بتوانم سمت و سوی تاریخی مان را متحول سازیم. من بر این باور هستم که وقتی جمع کثیری از ما پی بردند که توسط ماشین اقتصادی عظیمی استثمار می شوند که برای منابع جهان طمع سیری ناپذیری داشته و سرانجام به شکل ساختاری می انجامد که تنها به بردگی انسان دامن می زند، در این صورت و با آگاهی به چنین اموری قطعاً آن را تحمل نخواهیم کرد و در جهانی که اقلیتی ناچیز در دریای ثروت بیکران شنا می کنند و اکثریتی بیشمار در منجلاب فقر، آلودگی و خشونت غرق میشوند، نقش خود را دوباره ارزیابی خواهیم کرد.

ما متعهد خواهیم شد تا مسیر «شفقت، مردمسالاری و عدالت اجتماعی برای همه» را در پیش گیریم. اذعان به وجود مساله اولین قدم برای یافتن راه حل آن است. اعتراف به گناه آغاز رستگاری است. بگذارید تا این مکتب الهام بخش ما برای نیل به فراز های متعالی تری از تعهدات اجتماعی باشد و ما را در تحقق رویای رسیدن به جامعه ای متعادل و شرافتمندانه هدایت کند.

در بخش دوم این کتاب پولشویی عربستان سعودی که سرآغاز جنایات اقتصادی شاه دزدان است را دنبال خواهیم کرد.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جنایتکار اقتصادی
آمریکا
نظرات بینندگان:

>>>   مردم از خرید تجملات بپرهیزید.
آنچه را واقعا" نیاز نداریر مخرید.
وقتی به خرید میروید اول در خانه شکم تانرا سیر کنید تا در بازار کمتر بخرید.
پیش از خرید ، لست مواد مورد نیاز را آماده کنید و فقط مطابق لست خرید کنید.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است