اعترافات یک جنایتکار اقتصادی (بخش دوم)
 
تاریخ انتشار:   ۲۲:۲۶    ۱۳۹۹/۷/۲۲ کد خبر: 165142 منبع: پرینت

سپس ناشری شجاع تر، که به انتشارات های بزرگ بین المللی وابسته نبود، توافق کرد که برای انتشار این داستان واقعی به من کمک کند و سزاوار است که این داستان حتماً بازگویی شود. جهان امروز شاهد بحران های عمیقی است که در عین فرصت های فوق العاده ای به ما عرضه می کند.»

«داستان «اعترافات جنایتکار اقتصادی» نشان میدهد که ما از کجا به اینجا رسیده ایم و چرا بی وقفه باید با بحران هایی دایمی مقابله کنیم که در عین حال فایق آمدن بر آنها برای ما امکان ناپذیر به نظر می رسد. سزاوار است که این داستان حتماً به اطلاع عموم مردم برسد زیرا تنها با درک اشتباهات گذشته است که می توانیم برای فرصت های آتی استفاده کنیم. حوادث 11 سپتامبر 2001 و به همین گونه دومین جنگ علیه عراق، علاوه بر این باید دانست که اگر سه هزار نفر در جریان سو قصد تروریستی 11 سپتامبر کشته شدند نباید فرانوش کنیم که هر روز بیست و چهار هزار نفر از گرسنگی و معضلات ناشی از آن جان می دهند. از همه مهمتر، این ماجرا باید بازگو شود جون که امروز، برای اولین بار در تاریخ بشری، یک ملت توانایی، پول و قدرت تغییر این امر را دارد آن ملت ملتی است که من در آن به دنیا آمدم و به عنوان جنایتکار اقتصادی به آن خدمت کردم آیالات متحده ی امریکا.»

«اما، چه چیز سرانجام مرا متقاعد کرد که تهدید ها و رشوه ها را نادیده بگرم من دو پاسخ برای این پرسش دارم. پاسخ ا.ل کن مختصر است تنها فرزندم، جسیکا تحصیلاتش را به پایان رسانده و مستقل شده است اخیراً وقتی به او گفتم که قصد انتشار کتابم را دارم و از نگرانی هایم با او حرف زدم در جواب به من گفت: بابا، نگران نباش.اگر تو را گرفتند من ادامه میدهم ما باید این کار را انجام دهیم، به خاطر بچه هایی که نوه های تو خواهند بود.»

«پاسخ دوم کمی طولانی تر است و به خلوص نیت من نیست به کشوری باز می گردد که در آن بزرگ شده ام، به عشق به آرمان هایی که پدران بنیانگذاران اعلام داشته اند، به عهد عمیقی که نسبت به جمهوری امریکا دارم که امروز «زندگی، آزادی و خوشبختی» را به همه و همه جا وعده می دهد و به تصمیمی باز می گردد که پس از 11 سپتامبر گرفتم که از آن پس دست روی دست نگذارم تا جنایتکاران اقتصادی آن جمهوری را به یم «امپراتوری جهانی تبدیل کنند. این داستان واقعی است و من در لحظه لحظه ی آن زیسته ام صحنه ها ريال مردم، مکالمات و احساساتی که شرح می میدهم همه و همه جز زندگی من بوده اند.»

«این ماجرای شخصی در چهار چوب بزرگتری از وقایع جهانی و تاریخی اتفاق افتاده است وقایعی که تاریخ ساز بوده اند و ما را به جایی رسانیده اند که در حال حاضر در آن به سر می بریم و تعین کننده بنیادهای زندگی فرزندانمان هستند.... نا شرکتا باز من می پرسید: آیا واقعاً شماها بین خودتان یکدیگر را جنایتکار اقتصادی خطاب می کردید؟ من در پاسخ به او اطمینان دادم که بله، گر چه فقط حروف اول این دو واژه {ج.ا} را بکار می بردیم. در واقع، در یکی از روزهای 1971 زمانی که مربی ام کلودین شروع به کار کردن کردم. او به من گفت: «ماموریت من این است که زتویک جنایتکار اقتصادی بسازم. هیچ کسی حتی همسرت نباید ازاین موضوع مطلع شود.» بعد خیلی جدی اضافه کرد: «وقتی پا بهاین جا می گزاری، برای تمام زندگی ات خواهد بود.»

بعد از آن روز، به ندرت نام کامل «جنایتکار اقتصادی» را به کار می برد بلکه صرفا از حروف اول {ج.ا} استفاده میکرد و کلودین نمونه الکوی بارز از حرفهایی بود که بدان داخل شده بودم. کلودین هم زیبا بود و هم باهوش هم کارایی بالای داشت به طوری که به نقاط ضعف من پی برده بود و به خوبی از آن به نفع خودش استفاده می کرد.

شغل او و نحوی اجرای آن بیانگر دقت نظر و ظرافت افرادی است که در پشت این نظام عمل می کردند. کلودین در تشریح نوع کاری که من باید عهده دا کی شدم طفره نرفت و ب اصراحت تما گفت: «که باید رهبران کشورهای مختلف را تشویق کنم تا به شبکه گسترده ای بپیوندند که منافع بازرگانی آیالات متحده ایجاب می کند. در نهایت، چنین رهبرانی در تار تنیده شده ی بدهکاری به دام میافتد که وفاداری آنان را به نظام تضمین می کند در جهت ارضای نیازهای نظامی، اقتصادی سیاسی خود، هر موقع دلمان خواست به آن رهبران رجوع می کنیم در عوض اش با ایجاد شهرک های صنعتی، نیروگاه های تولید برق و فرودگاه موقعیت سیاسی خود را در میان ملتشان حفظ و تحکیم می کنند. ضمن انکه از قلب آن، صاحبان شرکت های مهندیسی و ساختمانی امریکا به طور شگفت انگیزی ثروتمند می شوند.

امروزه ما نتایج این نظام را می بینیم، نظامی که اینطور دیوانه وار ولجام گسیخته عمل می کند مدیران شرکت ها بسیار آبرومند انسانها را بامزد بخور و نمیر در شرایط غیر انسانی کارگاه های غیرقانونی به بیکاری می گیرند. شرکت های نفتی گستاخانه با ریختن مواد الاینده و مسموم کشنده در رودخانه ها جنگل ها آگاهانه دست به کشتار انسان ها، حیوانات و گیاهان می زنند و اقدام به نسل کشی در میان فرهنگ های قدیمی می کنند. صنایع دارویی از ارایه دارو برای نجات جان میلیون ها افریقایی که به بیماری ایذز نبتلا هستند دریغ می ورزند.

در همین امریکا دوازده میلیون خانوار همیشه نگران وعده ی بعدی غذای خود هستند صنایع انرژی شاهکار بیرون خلق می کنند... این در حالی است که نسبت در آمد یک پنجم جمعیت در غنی ترین کشورها به یک پنجم جمعیت در فقیرترین کشورها از سی به یک در سال 1960 به هفتاد و چهار به یک در سال 1995 رسیده است.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اعترافات
جنایتکار اقتصادی
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است