اعترافات یک جنایتکار اقتصادی (بخش اول)
 
تاریخ انتشار:   ۲۲:۲۵    ۱۳۹۹/۷/۲۲ کد خبر: 165141 منبع: پرینت

جان پرکینز {John Perking} اقتصادان، نویسنده امریکایی که برای سالیان متمادی در خدمت ابر شرکت های بانکدان بین المللی به عنوان «جنایتکار اقتصادی» کار نموده و به قول خودش توسط «آژانس امنیت ملی» {National Security Agency-NSA} تحت نظر بوده است در دهه ی اول قرن بیست و یکم،،کتاب» اعترافات یک جناینکار اقتصادی» را منتشر نمود که غوغای بزرگ سیاسی را در آمریکا و بخش بزرگ دنیای کتاب و سیاست و جامعه شناختی و جماعت هایی از فعالان اجتماعی و حقوق بشری آورد که این کتاب به 32 زبان ترجمه و برای 70 هفته در صدر جدول پرفروش ترین کتاب های روزنامه «نیویورگ تیمز» قرار داشته است.

باخوانش متن کامل مقدمه کتاب «اعترافات یک جنایتکار اقتصادی» به عمق جنایتِ جنایتکارن اقتصادی مافیایی حرفوی که در یک مرتبه مهایی نهایی سرنخ این جنایات اقتصادی به دست «کمیته باند محارم کمیته 300 کانون توطئه هایی جهانی است. بیشتر آشنا و آگاه به راه و رسم کلاه برداران شیک پوشان مُدل روز رسم هالیود و قمار خانه کازینو جهانی شدم که حیف ام آمد آن را با تشنگان سودای فهم داستان چرخه ی چرخ ظالم ظالمان جنایتکاران اقتصادی سودخوران کافران دشمنان خدا و مردم فقیر و گرسنه و دربدر شده جهان از جمله مردم زیرخط فقر گرسنگی سقوط کرده نیمه شکم سیر-گرسنه 99 درصدی افغانسان به خون و ماتم خفته شریک نسازم.

«آنچه در زیر می خوانید نخست متن کامل مقدمه ایست که خود نویسنده {جان پرکینز} در ابتدای کتاب {اعترافات یک جنایتکار اقتصادی} نوشته است و در پی آن بخشی از کتاب با عنوان پولشویی عربستان را میخوانید.»

«جناینکاران اقتصادی افرادی حرفه ای هستند که کلاه کشورهای مختلف را در سراسر جهان در ارقام نجومی میلیارد دلاری بر می دارند. آنان وجوه مالی «بانک جهانی» «آژانس آیالات متحده امریکا برای توسعه بین المللی» و سازمان های خیریه را به صندوق شرکت های بزرگ و جیب تعداد خانواده ثروتمند سرازیر می کنند که منابع طبعی کره زمین را در اختیار دارند»
«سلاح این جنایتکاران عبارت از: گزارشات مالی مجمول، انتخابات ساختگی، رشوه، اخاذی، سکس، و قتل آنان بازیگران همان بازی قدیمی امپرانوری هستند که در حال حاضر و در این روزگار جهانی سازی، ابعاد جدید و وحشتناکی به خود گرفته است.

«من {جان پرکینز} می دانم از چه چیزی حرف میزنم. زیرامن خودم یکی از همان جنایتکاران اقتصادی بودم عبارت فوق را به سال 1982 در آغاز دست نوشته ای تحت عنوان «وجدان آگاه جانی مزدور اقتصادی» مطرح کرده بودم کتاب فوق به روسای جمهور دو کشور تقدیم شده بود که از مشتریان من بودند و برایشان ارژش احترام خیلی زیاد قایل بودم این دو شخصیت سیاسی خائیمه روانوس رییس جمهور آکوار دور و عمر توریخیوس رییس جمهور پاناما بودند. هر دو در سانحه هوایی جانشان را از دست دادند و این حوادث به هیچ عنوان اتفاقی نبود. آنها را به قتل رساندند، زیرا از ایتلاف با شرکت های بزرگ دولت امریکا و بانکداران که هدفی جز ایجاد امپراتوری جهانی نداشتند سر پیچی کرده بودند. ما مزدوران جنایتکاران در عرصه امور مالی در جلب همکاری رولد وس و توریخوس موفق نشده بودیم و به این ترتیب مزدوران جانی سازمان سیا {CIA} که از نزدیک ما را دنبال میکردند وارد گود شدند با این وجود در آن دوران، آنها موفق نشدند مرا از نوشتن این کتاب منصرف سازند. طی بیست سال، چهار بار به نوشتن این کتاب اقدام کردم و هر بار حادثه ای مهم به انگیزه ای تازه تبدیل میشد و تصنیم را برای نوشتن بر می انگیخت، اشغال پاناما به وسیله امریکا در سال 1989، اولین جنگ خلیج فارس، مداخله نظامی امریکا در سومالی، ظهور اسامه بن لادن با این وجود تهدیدات و با رشوه همیشه مرا از ادامه اجرای طرحم برای نوشتن این امتاب باز میداشت.»

«در سال 2003 سر دبیر یکی از ناشران بزرگ که یمی از شعبه های شرکت بزرگ که یکی از سعبه های شرکت بین المللی قدرتمندان است، پیش نویس کتابی را که حالا «اعترافات جنایتکار اقتصادی» نام دارد خواند و با اعتراف به «جذاب بودن داستان» و تایی آن به عنوان داستانی که حتماً باید به نوشته می آمد، لبخند تاسف آمیزی به من گفت: که نمی تواند خودش را برای چاپ آن به مخاطره بیاندازد زیرا مراتب عالی مدیران حتما با آن مخالفت خواهند کرد. ولی به من پیشنهاد کرد که آن را به شکل رمان بنوسم: می توانیم آن را در طیف آثاری نظیر جان لوکاردو یا گراهام گرین راهی بازار کنیم. ولی این داستان تخیلی نیست ماجرای واقعی زندگی من است.»

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جان پرکینز
جنایتکار اقتصادی
نظرات بینندگان:

>>>   جناب صدیقی!
با سپاسگزاری از شریک ساختن محتویات کتاب (جنایتکاران اقتصادی) با هموطنان خویش از طریق رخنمای شبکه اطلاع رسانی افغانستان.

امیدوارم تمامی چیز فهمان ما یکبار این کتاب را مرور کنند. آنانیکه دسترسی به کتاب را ندارند و یا هم حوصله خواندن کتاب قطور را٬ این یادداشت های روزمره شما بزرگترین خدمتی اسست به چنین هموطنان.

ایکاش آگاهی دهی از کتاب (جنایات اقتصادی) سالها قبل صورت میگرفت تا اکثریت عظیم هموطنان ناآگاه ما شیفته کمک های اقتصادی امریکا نمیگردید.
جدا از مزدورهای بومی چندی که از دهه ها ایشان را برای چنین روزی قبلآ آماده کرده بودند که تاریخ آن تقریبآ به نیم سده قبل از دانشگاه امریکایی بیروت آغاز میگردید؛ سایر هموطنان ما ناآگاهانه و یا به خاطر حرص دالر خویشتن را فروختند و سهیم شدند به این بنگاه ( جنایتکاران اقتصادی).

هموطنان ما حق دارند بدانند٬ که امریکا با وجود ادعای هزینه یک تریلیون دالری در کشور چرا به عوض ایجاد بندهای آبگردان به پروژه های ناکام رو روبنایی چون برق وارداتی و صدها پروژه ناکام دیگر مصروف نگه داشت؟

این کتاب بما آگاهی میدهد که امریکا چگونه از نهادهای مالی (بانک جهانی٬ نهاد انکشافی بین المللی اضلاع متحده وغیره) منحیث بازوی استعماری استفاده مینماید.

نسل جوان ما٬ دگراندیشان٬ نمایندگان منتخب واقعی ملت٬ سیاستمداران آگاه و باوجدان و بالاخره هر آنکو قلبش به این ماتمکده می تپد٬ باید این کتاب را به دقت بخواند و بدانند که عوامل دربدری٬ بیچارگی و نابسامی های ما در کجا نهفته است و جرا علیرغم آنهمه هزینه های صدها ملیار دالری درین بیست سال اخیر بجای بهبودی در وضع اقتصادی٬ انکشاف اجتماعی و محیط زیستی٬ تمامی مصایب جهانی نصیب ما گردیدن است.

هموطنان ما حق دارند بدانند که التجا و التماس بیجا به کمک های خارجی آنهم از امریکا دردی را دوا ننموده بلکه همان مصایب و جنایاتی را که امریکا توسط بازوی استعماری (بانک جهانی و غیره نهادهای مالی) به نام کمک و بازسازی در طول اضافه از نیم قرن در افریقا و امریکای لاتین مرتکب شده حالا در کشور ما در بیست سال گذشته تجربه میکند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است