افغانستان پس از 11 سپتامبر 2001 (21)
ترامپ، در توییترش به طالبان فیر سیاسی کرده و گفته است که: «ما {دولت امریکا} طالبان را برای مدت نامعلوم به اجاره گرفته ایم تا بعد از این به خواست و به اساس منافع ما به کشتن خود ادامه بدهند» 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۲۷    ۱۳۹۹/۴/۱۲ کد خبر: 164035 منبع: پرینت

بن بست مذکرات «بین الافغانی»؛
برطبق سازشنامه یک جانبه امریکا و پاکستان {در روکش سیاسی دیپلماتیک خلیلزاد و ملاعبدالغنی برادر معاون سیاسی طالبان} در ماه مارچ 2020، باید مذاکرات بین افغانی و تباله اسیران جنکی و آزادسازی پنج هزار طالب زندانی از زندان های افغانستان و سربازان افغانستان از زندانهای طالبان رقم بخورد.

اما طالبان که ریموت کنترول سیاست جنگ و صلح شان بدست جنرال های درجه اول ارتش و ستاد ارتش به ریاست قمر جاوید باجوا و جنرال های آی اس آی است، با سیاست «کاهش خشونت» به استقبال حکومت و مردم افغانستان در روکش سیاسی چهره تاب دادند. رهبران طالبان از جمله استناکزی، آفتابی ساختند که جنگ با امریکا و متحدان اش در افغانستان به پایان رسیده است. جنگ با دولت نامشروع اشرف غنی تا سرنگونی ادامه دارد.

طالبان در پرده سیاست کاهش خشونت، با حملات سه ضربتی گیج کننده خشونت ها را به اوج رساندند که تا امروز ادامه دارد. در سرطان 1399، مفرزه های طالبان از راه ترکمنستان، به ولسوالی خماب ولایت جوزجان حمله کردند.

دولت اشرف غنی که از درون و بیرون آبستن تضادهای آنجنانی است که شرح آن قبلا در حلقه های داستان مرغ زیرک در چند حلقه دام گفته آمد، در خم و پیچ بازی ها تحت فشار امریکا فرمان آزادسازی دو هزار طالب اسیر را از زندان های افغانستان صادر کرد، طالبان نیز چند صد نفر از سربازان اسیر افغانستان را از زندان ها آزاد کردند. اما آتش بس و رفتن بسوی مذاکرات را رد کردند.

دور اول مذاکرات هیات دولت کابل با هیات طالبان در کابل، در حالی برگزار شد که طالبان برای تحت فشار قراردادن دولت اشرف غنی به 12 ولایت افغانستان همزمان در یک ساحه وسیع حمله کرده بودند، این مذاکرات بی نتیجه ماند.
رسانه های تحت پوشش دولت برضد طالبان تبلیغات گسترده ای را سازمان داده اند. مذاکرات به بن بست سیاسی رسیده است.

اشرف غنی، تازه فهمیده است که خلیلزاد کارش را در آخر کرد و چوب سیاسی رفیق دیرینه را در دروغ بافی های همجوشی منافع با طالبان زد و ترامپ، هم تاج و تخت ارگ را در سازشنامه دوحه به نام پاکستان در روکش طالبان به امید برنده شدن در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، به قمار سیاسی فروخت و هم عبدالله را بر سر شانه های او دوباره سوار به شورای صلح و تقسیم 50 درصدی قدرت نمود.

اشرف غنی در حال و احوال و شرایط سیاسی تغییر کرده بازی ها که حمایت امریکا و غرب را آنچنانی ندارد، در بستر تضادهای درونی و بیرونی قضیه جنک و صلح افغانستان شناور است، که راه نجات اش از این ماجرا کلاه تاج سلطانی که به قیمت جان اش تمام خواهد شد، تنها به حمایت مردم افغانستان بسته است و این که غنی که در لبه پرتگاه سیاسی رسیده است که دوام کارش به سرنوشت انتخابات امریکا گره خورده است، شعور و فهم و درک و چالاکی تیزهوشی سیاسی از خود نشان بدهد و از اسپ قوم گرایی پایین شود و با فهم جوهره ماهیت سیاسی قضیه اکونومیک-ژیوپلینیک=استراتژیک افغانستان، از تضادهای منطقه ای و بین المللی قضیه جنگ و صلح کشور مردم افغانستان قربانی شده در حرص و آز شرکت سالاران سلاطین نفت جهان، در دور جدید بازی ها، عقل و تدبیر و خرد سیاسی نشان بدهد و از برخورد احساساتی یکه تازی های احمقانه قومگرایانه دوری نماید.

در عمل تمام نیروهای مخالف پاکستان {طالبان} و امریکا وداستان بجران دوحه، را اعم از پشتون های آزاد منش، تاجیک ها، هزاره ها، ازبیک ها، ترکمن ها و ایماق و بلوچ و نورستانی وطن واحد و یکپارچه افغانستان را در ارتش، پولیس، امنیت ملی به عوض مهره های تعیین شده قبلی که به طالبان و پاکستان نزدیک و با امریکا چینل دوانی های دارند به مقامات ارشد باصلاحیت های قانونی تعیین کند.

اشرف غنی، به یقین به تجربه شخصی امروزه بیش از هر زمان دیگر که اسپب قوم گرایانه شاهنشاهی در بی صلاحیت کردن حریفان می تاخت، خوب فهمیده است که سرنوشت حکومت های وابسته گروهی و قومی سرانجامش در پیچ و خم معامله ها این است که استخوانش درصدر نشینان سخت خواهد شکست. او به یقین امروز بیش از هر زمان فهمیده است که بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا،{مهم نیست ترامپ باشد یا جو بایدن} تاج و تخت را در قمار دوحه به پاکستان می بازد و استخوان اش سخت خواهد شکست. اشرف غنی، راه نجات اش به حمایت اقوام غیرپشتون و صلح و دوستی با اقوام غیرپشتون وفادار به افغانستان در وحدت برادری و تقسیم مساوی قدرت سیاسی در یک حکومت مردم نهاد بسته شده است.

بدون حمایت مردمی و استفاده از تضادهای خارجی قضیه افغانستان و نزدیک شدن به جرگه کشورهای مخالف سازشنامه دوحه روسیه، چین، هند، ایران و ترکیه و تشکیل شورای دولت از رهبران سیاسی و شخصیت های ملی آزاده ضد پاکستان و طالبان و تشکیل شورای قوماندانان ارتش از جنرال های نامدار جنگ کرده ضدطالب و پاکستان در دوره مقاومت، تا هم سیاسیون ارشد و نظامیان صاحب تجربه جنگ چهل سال اخیر کشور به غنی، مشوره های نجات دهنده بدهند و فصل جدید از امید رهایی از تاریکی که بزودی همه جا را خواهدگرفت، در دل به خون نشسته مردم افغانستان دمیدن گیرد.

مذاکرات بین الافغانی به بن بست رسیده است. طالبان حتی آتش بس موقتی برای رفتن بسوی آغاز مذاکرات را اشتباه و غیرمنطقی و زود رس اعلام کرده اند. گفته می شود که در دیدار اخیر قمر باجوا با غنی {جوزا 1299}، رییس ستاد ارتش پاکستان، از سلطان ارگ خواسته است که برطبق دوحه، برای آغاز مذاکرات استعفا بدهد تا حکومت سرپرست از چینل شورای صلح کار مذاکرات را دنبال کند. استعفای غنی و تشکلیل حکومت موقت از خواسته های اصلی پاکستان است به هدف زمینه سازی و شرایط برای صدر نشینی طالبان در صدر کرسی ارک امارت و کوتاه کردن دست پشتون های تحصیلکرده سکولار و سیاسی دور و بر کرزی و غنی و مجازات های آنچنانی که داکتر نجیب الله و برادرش شاهپور احمدزی را در ستامبر 1996، بر پایه های بلند بالا غرقه به خون عذاب کش نمود، در انتظار غنی و کرزی در راه است.

ضرورت تشکیل جبهه ی مقاومت ملی؛
اشرف غنی، که نجات اش به حمایت اقوام غیرپشتون ضد پاکستان گره خورده است دو راه در پیش پایش باقی مانده است. یک رفتن بسوی مردم افغانستان و دست کشیدن از سیاست تفرقه و یا رفتن بسوی تفرقه و به سرنوشت نجیب الله گرفتار شدن در چنواری های به هفت کتاب شرعی سیاسی.
اشرف غنی، باید از اشتباه سیاسی داکتر نجیب الله درس های تاریخی آموخته باشد. اگر نجیب الله آن تصفیه های را در ارتش و پولیس نمی کرد و مخالفان سیاسی را پراکنده در جنگ قومی نمی کرد و در پی یک دست کردن قدرت سیاسی در فراکسیون حزبی نمی شد، کارش به آنجا نمی رسید. اشرف غنی، در پرده دیگر همان راه اشتباهات را رفت به هدف یک دست کردن قدرت سیاسی و حالا در اوضاع و احوال گیر افتاده که حتی گروه های زیر رهبری غنی، پس از سازشنامه دوحه و انکشافات ناگهانی سپرده شدن تاج و تخت افغانستان به پاکستان در روکش سیاسی ملایان آی اس آی، از یاغی شدن طالبان سخت ترسیده اند و غنی، در تنگناهای سیاسی چندجانبه گیر افتاده است.

ضرورت اتحاد دفاعی برای نجات افغانستان؛
اوضاع و احوال آشفته سیاسی افغانستان که پیوسته با ایجاد بحران سیاسی ناگهانی آشفته تر و خطرناکتر بسوی یک تراژدی دیگر می رود، پس از آفتابی شدن ماهیت اصلی سازشنامه دوحه، که پاکستان در روکش طالبان در صدد چیرگی و نقض حاکمیت ملی و سیاسی افغانستان است و استقرار دیکتاتوری مذهبی طالبانی، ضرورت اتحاد دفاعی برای نجات افغانستان را با خود آورده است. امروزه در دور جدید بازی ها مردم افغانستان و به ویژه اقوام غیرپشتون که از دهه 90 با ظهور ناگهانی طالبان به قوماندانی پاکستان، تا امروز می جنگند، در لبه تیز شمشیر سیاسی قومی و مذهبی طالبان قرار گرفته اند.

احزاب سیاسی اپوزیسیون اعم از چپ و راست و ملی گرا و اسلامیست های مخالف پروژه دوحه هیچ یک از آن توانایی نظامی و سیاسی برخوردار نیستند که در مقابل امواج حملات ناگهانی طالبان آی اس آی ایستادگی کنند.

از سوی دیگر، هسته مقاومت ملی باز مانده از دهه ی 90، در خم و پیچ معامله گری های سران مقامت به طور کلی متلاشی شده است.
سقوط حکومت غنی، دیکتاتوری مذهبی طالبان را می آورد که رهبران احزاب چپ و راست و ملی گرا و اسلامیست های جمعیت اسلامی طرفدار دموکراسی و انتخابات ریاست جموری و آزادی های مدنی و حقوق بشری و حقوق زن و کودک را به یک چوب سیاسی زیر پرده شریعت می زند که با فراری شدن رهبران سیاسی و زندانی شدن و چنواری های آنچنانی همراه خواهد بود.

تیم ثبات و همگرایی و تیم دولت ساز و همچنان رهبران اپوزیسیون مخالف پاکستان و امریکا و دیکتاتوری شلاق مذهبی طالبان، به جبر سیاسی و نظامی و تاریخی اتحاد دفاعی برای نجات افغانستان را به وجود آورند.

تنها اتحاد دفاعی مشترک و واردشدن فرزندان صادق و خدمتگار از هرقوم و مردم و ایستادگی برای نجات از تاریکی که در راه است، آن وظیفه تاریخی است که در پیش پای رهبران اپوزیسیون گذاشته شده است. رهبران ارشد دلسوز به مردم افغانستان این را فهمیده اند که ترامپ، برای بهره برداری از سازشنامه دوحه در انتخابات اکتوبر 2020، روند خروج سربازان امریکا از افغانستان را شتاب بخشیده است طالبان قضیه را فهمیده اند. به همین دلیل تن به مذاکرات نمی دهند. می دانند که با خروج امریکا و ناتو میدان جنگ و سیاست افغانستان و تاج و تخت آن از آنها است که در حومه های شهرها موضع گرفته اند و منتظر فرصت هستند تا آی اس آی فرمان حمله را از چند جناح صادر کند.

با خروج نیروهای امریکا، جنگ های راکت پرانی های دهه ی 90 قرن بیستم، از حومه های شهر کابل بار دیگر در دستور کار دشمنی آی اس آی با مردم افغانستان قرار خواهد گرفت که در پرده های جدید تکرار وقایع دهه 90 قرن بیستم پس از خروج شوروی از افغانستان را خواهد آورد. ضرورت اتحاد دفاعی یک امر تاریخی برای وحدت دوباره اقوام کشور در فصل جدید مقاومت بسوی آزادی و رهایی است.

کشمکش های سیاسی هنوز میان تیم دولت ساز و ثبات و همگرایی ادامه دارد که در قضیه تقرر هارون مبارزه فرمانده جدیدالتقرر پروان از سوی امرالله صالح {معاون اول که غنی صلاحیت های آنچنانی برای مبارزه علیه فساد به او داده است} میر رحمان رحمانی رییس مجلس نمایندگان {از طرفدارن عبدالله که با امریکا هم تاردوانی های دارد و در قضیه زن بارگی در داخل پارلمان متهم است} به تحریک امان الله گذر و یاسین ضیا، در پی فراری ساختن هارون مبارز از افسران جوان کوهدامن می باشند. صدها نفر از حامیان روند سبز روز چهارشنبه 8 سرطان 1399، در ولسوالی سرای خواجه {قریه دکو} به حمایت از هارون مبارز با میر رحمان رحمانی به مخالفت برخاستند.

هرچند وحدت ارگ و سپیدار و احزاب اپوزیسیون که در میان خود درگیر و با خارجی های اغلب سر و گله می زنند مشکل است اما خطر مشترک و دفاع مشترک از وطن ضرورت تاریخی و سیاسی و یگانه راه نجات و بقا و ماندگاری و ادامه مبارزه برای آزادی است. در این آشفته بازار امریکا به طالبان از راه هوا مدد می رساند.
اکمال طالبان بوسیله هلیکوپترهای امریکایی...

ترامپ، در توییترش به طالبان فیر سیاسی کرده است و گفته است که: «ما {دولت امریکا} طالبان را برای مدت نامعلوم به اجاره گرفته ایم تا بعد از این به خواست و به اساس منافع ما به کشتن خود ادامه بدهند».
طالبان چه کسانی را می کشند؟ در قدم اول تمام مخالفان ضد امریکا و پاکستان و شورای کویته و دوحه طالبانی را در چرخه های چندجانبه ترور سرخ می کنند. تا به بن بست جنگ در افغانستان پایان دهند و دست و پای امریکا در مقابل روسیه و ایران و چین و هند در زمین افغانستان بیشتر باز شود و در همین بستر کشتارها محبوب شرکت سالاران نفتی یونیکال شوند که ترامپ و جو بایدن را الیگارشی شورای روابط خارجی راکفلرها و شرکای باند محارم در هفت پرده مخفی از نظرها به صحنه می آورند و از صحنه بیرون می سازند.

از سوی دیگر گزارشات مشعر است که: «شب 8 سرطان 1399، هلیکوپترهای امریکایی ساعت ده شب در دهکده ی منگل های دهنه غوری و در منطقه طالبان در حدود نیم ساعت نشست می کنند بعداً دوباره پرواز می کنند و بار دیگر در ساعت 3 بعد از نیمه شب بر می گردند و باز حدود نیم ساعت توقف می کنند. منطقه منگل های دهنه غوری در دو کیلومتری پوسته های کماندوها قرار دارد».

روسیه، هند و ایران و ترکیه که از دهه ی 90، در مخالفت با طالبان و امریکا، در افغانستان درگیر هستند در صدد خنثی سازی پروژه دوحه می باشند. به نظر می رسد که غنی برای جلب حکومت ایران که در تمام بدنه دولت افغانستان نفوذ دارد و گروه های طالبان ضد پاکستان را در زاهدان تحت پوشش قرار داده است، با فرستادن هیات 45 نفری به ریاست حنیف اتمر به تاریخ 22 مه 2020، به جمهوری اسلامی ایران، فضای سیاسی تیره افغانستان با ایران را در دور جدید همکاری ها به رابطه دوستانه تبدیل سازد. غنی، در پی چینل اندازی با بازیگران مخالف پروژه دوحه در فصل جدید کشمکش های سیاسی برای حفظ بقا است.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ترامپ
طالبان
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است