ترامپ و غنی هرگز در تاریخ فراموش نخواهند شد
 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۴۰    ۱۳۹۹/۴/۱۱ کد خبر: 164025 منبع: پرینت

دوفردیکه تاریخ هرگز فراموش شان نخواهد نمود...!
خداوند برای هردویی شان عمر نوح اعطآ کند ...
زیرا هردوی این عالیجنابان، شخصیت های بی بدیل و تکرار نشده (حضرت دونالد ترامپ امریکایی و حضرت اشرف غنی احمدزی بابایی "افغان")؛ عملکرد تفکر اصلی حاکمیت ها ور ژیم های خویش را که در حقیقت به بیداری مردم انجامید و می انجامد، چنان بی باکانه و نترس و ضمنا با صراحت لهجه افشآ و معرفی کردند که در تاریخ امریکا و نیز تاریخ اضاف تر از دوسده افغانستان واقعآ بی سابقه است.

دقیقآ ترامپ در مدت کاری خویش در قصر سفید توانست اصلیت و مفهوم واقعی و یا پشت پرده گهواره دموکراسی؛ حقوق بشر؛ آزادی و برابری و عدالت انسانی امریکا را افشا کند و به معرفی بگیرد که جهان امروز شاهد سرازیر شدن آن گند گویا حقوق مساوی و دموکراسی قلابی... هستند.

اشرف غنی احمدزی هم نیز در این عرصه لعب و لعاب و خواست اصلی تفکر فاشیزم قبیلوی "افغانی" را به شکل نهایت عریان بدون اگر و مگر ها که حتی اجدادش بجز دوره عبدالرحمانی و نادری ولی در طول 270 سال اخیر در هیچ مقطع زمانی و هیچ زمامداری بیان نکرده بودند و ضمنا اسرار ببرهای کاغذی و ماهیت معامله گران بی عزت را چنان عریان کرد و بر زمین کوبید که هیچگاهی فراموش نخواهد گردید.

اینها در اصل خدمتی را در مورد تعریف از حقوق بشر، عدالت انسانی و حقوق شهروندی؛ برادری، تعصب... از خود بجا گذاشتند تا ما و جهان از خواب بیدار شویم ولی مشکل اساسی ما این است که ما خود نمی خواهیم از خواب سنگین بیدار شویم، زیرا هنوز هم معتقد به دموکراسی نوع امریکایی و برادری "افغانی" هستیم!

عطا صفوی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ترامپ
غنی
نظرات بینندگان:

>>>   و حالا نوبت ما تماشاچیان بی مسولیت است که وارد صحنه شویم ، شاید شهید شویم یا غازی مگر سلامت به خانه بر گشتن را نباید در فکرش باشیم.

>>>   در امریکا سیاه پوستان مورد تبعیض قرار میگیرند و در افغانستان هراره ها.
این سبب میشود تا هزاره ها و سیاه پوستان امریکایی با هم خویشی و قرابت کنند.
دختران هزاره شوهران سیاه پوست بگیرند و پسران هزاره دختران سیاه پوست.
رنگ جلد وساختمان چشم هایشان تغیر میکند .
اما ساختمان بینی شان هیچ تغیر نمیکند و به حال خودش باقی میماند.

>>>   واژه "افغان" و "فغان" (مانند واژه هاى "شتر" و "اشتر " "سکندر "و "اسکندر " سکى و اسڪى ووو از زمانى پيدا شدند که زبان پارسى و يا اويستا يى ديگر به الفباى آرامى اشکانى و يا ساسانى نگارش نمى شد.

زبان نياکان ما ديگر به عربى نگارش مى شد که روند تغير حروف از حروف اويستايى و آرامى سه و چهار قرن را در برگرفت.
اگر به نوشته هاى فارسى و يا دري بزرگان زبان در قرون آخر هزاره اول ميلادى نگاه کرده باشيد مى توان ديد که بزرگان زبان ما حروف عربى شده "پ" "چ" "گ " "و" "ژ" را در آنزمان بکار نبرد ه اند.
تغيرحروف نه تنها تغير نوشتار را درپى داشت بل درگفتار هم
چون با اين تغير زبانهاى سرزمين تغيربنيادى کرد چه در کميت زبانى و چه در کيفيت زبانى!

به گونه نمونه آخرين حروف به پشتو "ځ" و "ڼ" بودند که درسال 1936 ساخته شدند ازهمين جهت بود که سازمان
فرهنگى ملل پشنهاد دولت افغانستان را رد و آشکار ساخت که "ڀته خزانه" پس از سال 1936 نوشته شده است.
وچطور شاعران درگنج پنهان يکهزارسال قبل از حروف استفاده کردندکه دراين سال اختراع شدند. علامه پوهاند عبدالحى حبيبى به سازمان فرهنگى جهانى پاسخ درست داده نتوانست وخود را وسرزمين را رسوا نمود.

زبان پشتو وشاعران اش مانند رحمان بابا خود بيان فرهنگى بودن پشتو را مى کند .وحاجت به اين جهل وتقلب ودروغ بزرگ نبود
الفباى يک زبان را به الفباى ديگر تغير دادن درپيشينه سياسي چيز نو نيست "اتا ترک" در قرن گذشته زبان ترکى را به حروف لاتينى و يا انگليسى تغير داد
و تاجکستان حروف سلاوستيک سريليک را جانشين حروف فارسى کرد که به او زبان تاجکى ناميدند و زبان قند پارسى را زبو ن ساختند .
حاکمان سرزمين امروزى بنام افغان ستان نخست "فارسى" به فارسى درى وسپس به همڇم مترادف فارسى "قراﺋت درى صنف" تغير دادند.
باهر چالبازى چيزى که جور نشد "وحدت ملى" جور نشد.
در اين کشور چه است که جور است?

درافغانستان از زبان فارسى و يا درى رودکى تا به جامى را تکامل ندادند و هر واژه اشتباهى را گفتند "درى" که آقايان رژيم مانند امريکا مى پندارند که انگار زبان درى يک گونه گويش محلى زبان فارسى مى باشد و اما اينها نمى دانند که زبان فارسى معيارى و ادبي- کتابى و نوشتارى را که در دولت و دربار بکار برده مى شد "درى" مى ناميدند.

اين نام به گونه "افغان" و همچم اش "پشتون" نام ديگرى فارسى است .
كلمهِ “افغان“ حيثيت ملي بخود نگرفت نمى گيرد و نه خواهد گرفت .
زيرا نام مناسب نيست. به هيچ يک مردم روا نيست بهتراست براى کشور افغانستان يک نام نو جستجو کرد.

سید جمال الدین اسد آبادى مشهور به افغانى ریشه و معنی کلمه "افغان" را در فصل اول کتاب خود زير عنوان "تتمة البيان في تاريخ الأفغان " (بيانات متعاقب پيرامون تاريخ افغانان")روشن نمود : فارسى زبانان و يا فارسيان به پشتونها "افغان" و هنديان "پتان" مى ناميدند. و دلیل آن بود، زمانی که " بخت نصر" آنها را دستگیر مى کردند" فریاد و ناله مى کشيدند. فارسیوان معمولی آنها را "اوغان"، ،برخی از قبایل پشتون که در قندهار زندگی می کنند وخود شان را "پشتون" و یا "پشتان" ... و افغان که در خوست کرم و باجور زندگی می کنند، خود را "پختو" و "پختان".
این کتاب اولین بار به زبان عربی در سال 1901 در مصر منتشر شد. ترجمه پشتو بعد توسط "فرهنگستان پشتو" در کویته، پاکستان در سال 1979 منتشر شد.
ترجمه فارسى اين کتاب ناپديد است و کتاب "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" به زبان عربى اکنون در انترنت يعنى در تارنماى شبکه جهانى قابل دريافت است.

>>>   کلمه "افغان" از ديدگاه واژه و ريشه شناسى فریاد و ناله , زارى شیون و واویلا و شکايت داد و نالشت معنى مى دهد
فرهنگهاى گوناگون زبان فارسى را که همانا فرهنگ واژه هاى بزرگان مانند رودکى و ناصرخسرو بلخى و نظامى و مولانا جلاالدين بلخى و سعدى وحافظ و جامى وصدها شاعران ديگر که امروز در خاک باستانى مشترک سه کشور فارسى زبان يا زادگاه يا زيارتگاه ويا کارگاه و دانشگاه شان قراردارند.

ناصرخسرو بلخى:
بانگ بردارند و بخروشند بر امید خورد
چون حدیث جو کنی بیشک خران افغان کنند
مطرب همی افغان کند که می خور
ای شاه که این جشن خسروان است .
گر عیب من ز خویشتن آمد همه
از خویشتن به پیش که افغان کنم .

نظامی :
میترسم از این کبود زنجیر
کافغان کنم آن شود گلوگیر.

مولوی بلخى
در نهان جان از تو افغان می کند
گرچه هرچه گوئیش آن میکند
بهر سو بلبل عاشق در افغان
تنعم از میان باد صبا کرد
من هم از باد سربدرد سرم
ابرم از باد باشد افغانم .
خاقانی .

ز بس کاورد درد چشمش بافغان
گلوی خراشیده ز افغان نماید.
خاقانی .

در طواف کعبه ٔ جان ساکنان عرش را
چون حلی دلبران در رقص و افغان دیده اند.
خاقانی .

گرچه ز افغان مرا با تو زبان موی شد
در همه عالم منم موی شکاف از زبان .
خاقانی .

خاقانیا دلت را ز افغان چه حاصل آید
چون دل نیافت داور ز افغان چه خواست گویی .
خاقانی .

هزارت مشرف بی جامگی هست
بصد افغان کشیده سوی تو دست .
نظامی .

ز بس خنده که شهدش بر شکر زد
بخوزستان شد افغان طبرزد.
نظامی .

کزان پیش کافغان برآرد خروس
برآیدز لشکرگه آواز کوس .
نظامی .

نماند جانوراز وحش و طیر و ماهی و مور
که بر فلک نشد از بیمرادی افغانش .

(گلستان ).
افغان ز تو شوخ نامسلمان افغان
افغان ز تو آفت دل و جان افغان

فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
«حافظ»
یک لحظه آرمیده جهان از فغان من
حالم مپرس باز مرا بر فغان مدار
«محتشم کاشانی»

گه گهی در کوی حیرت بی فضولی گوش و لب
از دل سنگین جلاجل وز لب افغان داشتن
«سنایی »

بانگ بردارند و بخروشند بر امید خورد
چون حدیث جو کنی بی شک خران افغان کنند
« ناصر خسرو»

چنان از شوق او افغان برآرم
که دود از گنبد گردان برآرم
گهی از سوز جان افغان برآرم
نفیر از درد بیدرمان بر آرم
«عبید زاکانی»

افغان خروس صبحگاه از غم تو
آه از غم تو، هزار آه از غم تو
«رودکی»

به صد افغان و درد آن روز تا شب
درونی غنچه وار، از خون لبالب
«جامی»

چو یوسف را از آن بو جان برآمد
زجان حاظران افغان برآمد
« جامی »

گر از زلف پریشانت صبا برهم زند مویی
برآید زان پریشانی هزار افغان هر سویی
« فخردین عراقی »

بیداد بتان خون مرا ریخت فروغی
افغان که شدم کشته ی بیدادگری چند
« فروخی بسطامی »

فریاد من از فراق یارست
وافغان من از غم نگارست
« سعدی »

خدا را داد من بستان از خطش
که دل از جورش افغان می برآورد
« عطار »

افغان بچه ای در دل تو رحمی نیست
از دست فغانی بچه افغان افغان
«عنصری»

پس نام "افغان" شايسته نه براى ملت پشتون و يا ملتهاى غيرپشتون است كلمهِ “افغان“ حيثيت ملي بخود نگرفت نمى گيرد و نه خواهد گرفت .

زيرا نام مناسب نيست. به هيچ يک مردم روا نيست بهتراست براى کشور افغانستان يک نام نو جستجو کرد.
با "پشتونتون" موافقم با "نورستان" موافقم با "آزادستان" "خراسان" و "خورزمين" وغيره وغيره
ولى نه به افغان

من پشتون هستم هزاره هستم يماق هستم بلوچ هستم همه مردم دراين سرزمين هستم ولى بانگ ونمى زنم فریاد و ناله , زارى شیون و واویلا و نالشت نمى کنم يعنى فغان و افغان نيستم
به آرزو تغير
ارمان

>>>   افغان تنها پشتونها هستند.
حیثیت و اصلیت خود را احترام کنید، ما از یک کشور هستیم ولی همه از یک قوم نیستم.
ما همه مردم افغانستان، همشهریان افغانستان، هموطنان، ویا همه افغانستانی هستیم ولی همه افغان یا پشتون نیستیم، چون افغان نام دوم قوم پشتون است.
لطفن به اصلیت ما احترام کنید ولو اگر بر اصلیت خود ارزش قایل نیستید.
سپاس


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است