انگلیس ها چرا و چه رقم افغانستان را اشغال کرد؟
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۲۷    ۱۳۹۹/۳/۱۴ کد خبر: 163646 منبع: پرینت

نقش ماجراجویی های احمدشاه ابدالی از چه قرار بود؟
علیرغم نه بار تجاوز و کشت و خون و بی ناموسی ها و چور و چپاول بالای ساکنین شمال هند، احمدشاه هیچ دست آوردی ندارد که درج تاریخ شده بتواند. اما مناطقی از قبیل کشمیر، مولتان، پشاور و دیره غای و دیره اسماعیل خان الی ورود انگلیس ها در تصرف حکام ابدالی قرار داشت. پنجاب در سال ۱۷۶۷ زیر سلطه سیک ها قرار گرفت.

در حالیکه احمد شاه ابدالی موفق به شکست زمامداران ماراتا و جت ها در منطقه گشت ولی هیچ اصول و اساس برای اداره مناطق اشغال شده ارایه نتوانست. در حالی که مغول ها بعد از فتح منطقه اصول و قانون خویش را برای اداره منطقه و آرامی مردم مفتوحه اعمال می کرد. فتوحات احمد شاه ابدالی باین شکل باعث ننگ و شرم مسلمان های شمال هند بود زیرا این ماجراجویی های احمد شاه ابدالی هرج و مرج و باغی گری را باعث می گشت.

در بهار سال ۱۷۵۷م نواب از بنگال مجبور می گردد لشکری از مسلمان های هند را غرض اعاده نظم و راندن لشکر ابدالی از شمال هند آماده سازد. آنها در این کار موفقیت چشم گیر نداشتند. بتاریخ ۲۳ جون ۱۷۵۷م انگلیس ها که در هند برای خویش جای پای یافته بود وارد معرکه گردیده و به این گدودی ها برای دایم خاتمه می بخشد. انگلیس ها بتدریج مناطقی از قبیل بنگال، بهار و اوریسا را در ماه آگست سال ۱۷۶۵م تحت کنترول خویش در می آورد. همزمان سیک ها برای اعاده نظم و راندن افغان ها از شمال غرب هند وارد کارزار گردیده و لاهور را که برای پنج قرن در کنترول مسلمان ها بود از کنترول دست نشاندگان احمدشاه ابدالی آزاد می سازد.

بزرگترین عیب احمد شاه ابدالی بحیث یک فاتح، بر خلاف زمامداران مغول، قتل عام ساکنین مناطق مفتوحه، کنیز و غلام گیری مردم بی دفاع ملکی، بی حرمتی نسبت به اماکن مقدسه مردم و تخریب درم سال های هندو و سیک مذهب ها بود. این کردار احمدشاه ابدالی تعصبات قومی و مذهبی را در بین مناطق مفتوحه ترویج می کرد. احمدشاه ابدالی، بر خلاف امپراطوران مغولی، به مذهب و باورهای مردم احترام نمی گذاشت. از اثر همین سیاست های خام احمدشاه ابدالی بود که بتدریج زمامداری مسلمان ها بعد از سه قرن بالای هند رو به زوال می رود.

بعد از ماجراجویی های احمد شاه ابدالی بود که قوم پتان یا پشتون در کل بحیث یک قوم ظالم، خونخوار و متعصبین مذهبی درج تاریخ هند می گردد. یگانه هدف احمدشاه ابدالی از همچو فتوحات چور و چپاول و سرقت هستی و نیستی مردم بود تا حمایت و تقویت نظام اسلامی در هند که از اثر تلاش های زمامداران سلف وی در هند معرفی گردیده بود.

در حالیکه فاتحین مغول، هند را از کابل فتح می کردند ولی اداره هند از کابل ممکن نبود و این زمامداران شخصا از دهلی هند را اداره می کردند. احمدشاه ابدالی به فتح هند غرض چور و چپاول علاقه داشت ولی هیچ علاقه ای به حکومت داری و اداره منطقه نداشت و به همین دلیل هر گز مرکز خویش را از قندهار تغییر نداد.

عبدالحمید


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
انگلیس
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   عرب ها دارای کلتور جداگانه بودند،ساسانی های ایران دارای کلتور جداگانه بودند.در داخل افغانستان وقت نیز کلتور های جداگانه،بشمول کابل شاهان و شمال افغانستان وقت یعنی آسیای میانه و مغول ها و بالاخره هندوستان که دارای چهارصد ملیت و زبان بودند.
هنگامی که عرب ها با حملات خویش از ساسانیان ایران شروع کردند و تا آسیای میانه و کابل و دیگر مناطق افغانستان رسیدند،همه این کلتور ها با هم در آمیختند.
زمانی که چنگیز خان به حملات خود شروع کرد و مناطق مسلمان نشین را فتح کرد،اولاده او با حفظ کلتور ث عنعنات خود به اسلام روی آوردند و با کلتوز اسلام کلتور خود را آمیختند و با حمله به هندوستان با کلتور ث عنعنان هندی نیز کلتور مغولی و اسلامی خویش را در آمیختند،منجمله رقص و موسیقی هندی در دربار شاهان مغولی هندی معمول شد.
اما احمد شاه بابا تحت تأثیر حکومت دوران نادرشاه افشار ونادر شاه افشار تحت تأثیر حکومت صفویان و امپراطوری عثمانی قرار داشت.
بنأ کلتور و آداب و رسم و رواجی که در منطقه ایران و ترکیه وجود داشت،با کلتور و رسم و رواج و عنعناتی که طی صد ها سال در هند از مخلوطی از کلنور مغولی و اسلامی و هندی تشکیل شده بود،فرق داشت.
ما دور نمیرویم!
همین حالا شما چقدر از کلتور غربی و نمایش های رقص و خواندن و آواز و بی حجابی و غیره رنج میبرید و هر روز انتقاد میکنید،با وجودی که شما در قرن بیست و یکم زندگی میکنید.
بنأ احمد شاه بابا چگونه میتوانست خود را در قرن هژذهم با کلتوری که در هند توسط مسلمانان بنیاد نهاده شده بود،وفق دهد؟
دولت های مغول هندی مسلمان بودند.اما به ادیان هندو ها احترام داشتند.
اما اگر احمد شاه بابا این کار را میکرد،او را فاتح هندوستان نه،بلکه کافر چهل مطلق میگفتند.

>>>   اگر واقعآ چنین باشد پس کشور داری نی وحشی گری بوده .
صبور

>>>   پاسخ نظر 1وقتی میگویید داخل افغانستان منظورتان کجاست ؟ آری غرب افغانستان گاهی در حکومت های باختری مستقل اداره می شد. اما شرق افغانستان که مراکز ولایات خراسان و سیستان بود از مراکز تمدنی اصلی ایران زمین بود ولايات غربي افغانستان که ولایت هرات بزرگ نامیده میشد شامل بادغیس غور و فراه و هرات و همچنین زابل و زرنج از ساتراپ های مهم هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان به شمار می‌رفت و پیوسته جز غیر قابل انکار و جدا ناشدنی ایران بزرگ بود اما مناطق غربی افغانستان در دوصد سال آخر به حکومت ساسانیان.پیوست بله غرب افغانستان و تاجیکستان از کابل تا بلخ و بدخشان و سمرقند و بخارا بعد از اسلام با سلسله های سامانیان طاهریان صفاریان غوریان و.. مرکز تمدن فارسی و خراسانی شد و هنگامی که غرب ایران زمین هنوز تحت سلطه حکومت اعراب عباسی بود تمدن ایرانی در شرق ایران یعنی خراسان و سیستان شکوه و جلوه پیداکرد.
اما امروز تاجیکان قطعا خود را وارثان این تمدن عظیم میدانند چون در آن نقش اساسی داشتند اما اوغان ها که میهمان ناخوانده از پشت کوه های سلیمان بودند نسبت به این تمدن بزرگ حسادت داشتند و برای همین. رو به تخریب و انتحار و انفجار آوردند و با عناصر و مظاهر تمدن خراسانی و فارسی و ایرانی مبارزه کردند طبیعی است پشتونیزم های خودخواه برای سلطنت خود از تاجیک ها که خود میزبان آنها بودند عقب‌مانده تر بودند برای همین شروع به واردات پشتون های کوچی با فرهنگ بدوی از پاکستان کردند و تدریجا خراسان بزرگ را تحت اشغال خود درآوردند.

>>>   پاسخ نظر اول ــا اصلاحیه
وقتی میگویید داخل افغانستان منظورتان کجاست ؟. آری شرق افغانستان گاهی در حکومت های باختری مستقل اداره می شد. اما غرب افغانستان که مراکز ولایات خراسان و سیستان بود از مراکز تمدنی اصلی ایران زمین بود ولايات غربي افغانستان که ولایت هرات بزرگ نامیده میشد شامل بادغیس غور و فراه و هرات و همچنین زابل و زرنج از ساتراپ های مهم هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان به شمار می‌رفت و پیوسته جز غیر قابل انکار و جدا ناشدنی ایران بزرگ بود اما مناطق غربی افغانستان در دوصد سال آخر به حکومت ساسانیان.پیوست بله غرب افغانستان و تاجیکستان از کابل تا بلخ و بدخشان و سمرقند و بخارا بعد از اسلام با سلسله های سامانیان طاهریان صفاریان غوریان و.. مرکز تمدن فارسی و خراسانی شد و هنگامی که غرب ایران زمین هنوز تحت سلطه حکومت اعراب عباسی بود تمدن ایرانی در شرق ایران یعنی خراسان و سیستان شکوه و جلوه پیداکرد.
اما امروز تاجیکان قطعا خود را وارثان این تمدن عظیم میدانند چون در آن نقش اساسی داشتند اما اوغان ها که میهمان ناخوانده از پشت کوه های سلیمان بودند نسبت به این تمدن بزرگ حسادت داشتند و برای همین. رو به تخریب و انتحار و انفجار آوردند و با عناصر و مظاهر تمدن خراسانی و فارسی و ایرانی مبارزه کردند طبیعی است پشتونیزم های خودخواه برای سلطنت خود از تاجیک ها که خود میزبان آنها بودند عقب‌مانده تر بودند برای همین شروع به واردات پشتون های کوچی با فرهنگ بدوی از پاکستان کردند و تدریجا خراسان بزرگ را تحت اشغال خود درآوردند.
رحیمی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است