خلیلزاد ویروس مهلک تر از کرونا
اینجا یک ملت، یک سرزمین و یک نظام به گروگان گرفته شده و این مردمان اسیر و بی برنامه اند که ساده باورانه و ناخواسته به لوکوموتیو این پروژه مبدل شده و این ماشین را در دو خط و یک مسیر به جلو می برند 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۰۲    ۱۳۹۹/۱/۲ کد خبر: 162703 منبع: پرینت

جهان بشریت در اوج اعتلای تمدن و رشد فناوری بهداشتی ودرمانی آشکارا عجز و ناتوانی خود را‌ در برابر پاندیمی ویروس کرونا به نمایش گذاشت. با وجود همه گیرشدن این ویروس و پیامد مرگ و میر انسانی، بهم خوردن چرخ اقتصادی جهان و پروسهٔ قرنطینه در گستره وسیع سیارهٔ ما که وحشت بی‌سابقه تاریخی را بر زمین چیره ساخته است، بشریت از دریچه امید به پس منظر این هیولای تاریخی نگاه نموده و امیدوارند که در این پیکار لاجرم علم پیروز شده و ویروس کرونا را روانه گورستان تاریخ نمایند.

مجموع تلفات ویروس کرونا تاحال بالغ بر هشت هزار نفر در جهان بوده و حدود دوصد هزار نفر با این مرض مصاب گردیده اند.
اما در این سوی از تاریکی های جغرافیای جهان، در افغانستان، جای که آمریکا طی چهل سال اخیر برای تحقق اهداف راهبردی اش در آن می جنگد، خلیلزاد نماینده آمریکا که تداوم وظیفه بنین سیوان را برای فروپاشی و سقوط حاکمیت افغانستان و ماموریت استقرار سیاه ترین رژیم را در پهنای جغرافیای افغانستان بدوش گرفته است، سناریوی مهلک تر از ویروس کرونا را روی دست دارد.

چهل سال است که آمریکا تحت سناریو های مختلف، گلوی افغانستان را می‌فشارد و انرا خفه نموده است.
زلمی خلیلزاد در عنفوان جوانی مصاحب و راهگشای رهبران جهاد، طالبان و گروه حقانی در کاخ سفید بود. او را میتوان بعد از بریژنسکی مشاور امنیت کاخ سفید، نظریه پرداز و مهندس مداخلات و تجاوزات آمریکا، طراح اشغال افغانستان به دست آمریکا و متفکر اصلی توافقات بن و سناریست بحران سازی افغانستان برشمرد.

باتوجه به کارنامه های سیاسی زلمی خلیلزاد ‌‌‌‌در آفرینش بحران های بزرگ در افغانستان هرگاه ادعای برخی رسانه های جهانی را در مورد نقش آمریکا برای تولید ویروس جدید کرونا بپذیریم، در آن صورت میتوان اذعان نمود که تاحال آمریکا به تولید دونوع ویروس کرونا اقدام نموده و سطح آفات وزیانهای خلیلزاد برای افغانستان بیشتر خواهد بود.

ساده باوران، شاکی اند که آمریکا در دههٔ هشتاد افغانستان را به حال خودش رها کرد، یعنی از مداخله دست کشید. اما تاریخ گواه است که بعد از ماه جولای ۱۹۷۹ آمریکا مستدام در افغانستان حضور داشته و بهترین دوران گویا عدم مداخله خویش را در امور افغانستان، در ایجاد پروژه طالبان سپری نمود.

یکی از کشنده ترین و مرگبار ترین میراث زلمی خلیلزاد در افغانستان، عبارت از "توافقنامه صلح دوحه" باطالبان است. به گفته دانشمندان، حد اعظمی پایش و دوام ویروس کرونا در جهان و افغانستان ممکن بیش از دوسال نباشد، اما اثرات مدحش موافقتنامه آمریکا باطالبان که در غیاب مردم افغانستان تحت مدیریت زلمی خلیلزاد بعمل آمده است، ممکن است بیش از یک قرن افغانستان را به عقب کشیده و لااقل نیم قرن تاثیرات ویرانگرانه آن برحامعه افغانستان باقی گذاشته شود. در توافقنامه نامه صلح آمریکا و طالبان و در اصل در چوکات تعاملات و تبانی آمریکا با پاکستان و محتوای محرم این توافقنامه، استقرار امارت اسلامی بوسیله طالبان و دگرگونی های جغرافیای سیاسی کشور توام با ضمانت اهداف استراتژیک آمریکا تضمین شده است.

ظهور بحران موجود حول نتایج انتخابات ریاست جمهوری و استقرار حکومت موازی در کشور نشان میدهد، که همهٔ این ماجرا ها دست پخت اجتناب ناپذیر سناریوی آمریکا برای برهم زدن اتحاد ملی، تضعیف نیروی دولت و جامعه، انهدام هسته های بازدارنده قدرت برای ورود پروژه طالبان و هموار سازی جاده برای نظام امارتی در افغانستان است.

چگونه میتوان در نقش نیرومند و معجزه آسای آمریکا در امرتنش زدایی میان "ارگ" و "سپیدار" شک کرد و به عجز و ناتوانی آمریکا در پیرامون این بحران دست کاری شده و خود انگیخته که حاکمیت و جغرافیای افغانستان را به نشانه بسته است،باور کرد؟
زلمی خلیلزادتحت ترفند های عوام‌فریبانه در یک بازی دیگر مصرانه تلاش دارد تا بدون توجه به تعهدات طالبان، پنج هزار زندانی طالب را از حبس رها نماید.
این تلاشها و فشار ها زمانی شدت می یابد که طالبان در هوا و اتمسفر توافقات صلح آمریکا، افغانستان را به مسلخگاه خونین درآورده و روزانه ده ها افسر و سرباز مدافع وطن را قساوتمندانه ذبح مینمایند.

جنایت اخیر قتل ۲۵ سرباز اردوی ملی توسط طالبان در ولایت زابل بار دیگر بر اصل آشتی ناپذیری طالبان صحه گذاشت و از پسمنظر سناریوی خونین طالبان در کسوت صلح پرده برداشت. ناگفته پیداست که هنوز طالبان برطبق مفاد موافقتنامه صلح کذایی آمریکایی چراغ سبز کاهش تشنج را به نمایش گذاشته و میخواهند با سیمای صیقل یافته جامعه جهانی را به اغوا درآورده از اینطربق به کلید اقتدار سیاسی آینده افغانستان دست یافته و به لطف آمریکا امارت اسلامی را در افغانستان استقرار بخشند.باتوجه به سطح جنایات خونین آنها،داوری در مورد پسمنظر ماهیت انسانی نظام امارتی طالبان چندان دشوار نیست و آنها مصمم اند تابرحسب نقشه اسلام آباد، افغانستان را به دوره صیقل سنگ برگردانند.

حضور حدود یازده هزار زندانی طالبان در زندانهای افغانستان، یکی از نقاط ضعف طالبان در برابر دولت پنداشته می‌شود. آمریکا ونماینده آن زلمی خلیلزاددیوانه وار در تلاش است تا از یکسو، با رهایی طالبان از زندان، برین ضعف خاتمه داده و از سوی دیگر با نیروی کار آزموده و تاره نفس، جبهات طالبان را اکمال نموده و برتری قاطع آنها را در میدان نبرد ضمانت نمایند.

اصلی ترین راهکار سیاسی آمریکا در افغانستان که محصول تبانی سیاسی با پاکستان است عبارت از متلاشی نمودن همه هسته های قدرت های بازدارنده در برابر پروژه طالبان و هموار سازی جاده برای تاسیس نظام طالبانی در افغانستان است.

استراتژی آمریکا برای تامین اقتدار سیاسی طالبان در افغانستان در گام نخست گزینش نرم افزار های سیاسی و راهکار های مسالمت آمیز و تدریجی نردبان قدرت سیاسی در افغانستان و در گام بعدی کاربرد روشهای خشن و خونین استبدادی در افغانستان است. برحسب برنامه های استراتژیک پاکستان، طالبان همه مرز های قومی را درهم شکسته و افغانستان را به صوبه پنجم پاکستان و "عمق استراتیژیک" آن کشور مبدل خواهد نمود.

آمریکا تاحال با مهارت ویژه توانسته است، تمام ستون های مردمی دولت را درهم شکسته و چندین جزایر قدرت را در افغانستان بنا نماید. پاکستان بخشی اعظم از رهبران سیاسی را بطرز سحر آمیزی افسون ساخته و راه آشتی با طالبان را هموار ساخته است. البته آشتی که معیادگاه آن از کسب اقتدار طالبان دور نخواهد رفت و با حلقه های دار این بازیگران ساده باور به پایان خونین خاتمه خواهد یافت.

دردمندانه نه تنها "دولت نیابتی" با ترفند های متعدد درخط راهبردی اهداف آمریکا و پاکستان در راستای هموار سازی جاده قدرت برای طالبان آشکارا به پیش میرود، بل نیروی مطرح اپوزیسیون دولت نیز در ین مسابقه جان فشانی داشته و مسابقات شدید میان دولت و اپوزسیون مطرح در سمت یاری باطالبان و برقراری نظام امارتی در چرخش است.
اینجا یک ملت، یک سرزمین و یک نظام سیاسی به گروگان گرفته شده است و این مردمان اسیر و بی برنامه اند که ساده باورانه و ناخواسته به لوکوموتیو این پروژه مبدل شده و این ماشین را در دو خط و یک مسیر به جلو می برند.

افغانستان فرصت های کم اما پتانسیل بزرگ برای دفاع دارد. باید این کشور را از کام اژدهای قرن بیرون ساخت و مقدرات سیاسی آنرا بدستان مردم رقم زد.
نسل نوین و آگاه در میدان حضور دارند، آنها به یک قطب‌نمای سیاسی و بسیج عمومی در چوکات یک جبهه گسترده نیاز دارند، باید از همین اکنون مقدمات رستاخیز ملی را پدید آورد. میتوان هسته های مقاومت ملی را در این بلاد شکل داد و سرنوشت وطن را بدست مردم رقم زد.

با احترامات بی پایان
عارف عرفان
لندن،مارچ ۲۰۲۰


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   زننده ترین زیبا ترین وکار ارا ترین عنوانی که تا هنوز خوانده ام همین مضمون زیبا ودلپذیر جناب عرفان بوده است.
در شرایط کنونی که کورونا یا کووید ۱۹ بیداد میکند وده ها هزار انسان رامصاب ومبتلا وتعداد بیشماری را به دیار نیستی رهسپار میسازدبیهوده نیست که جناب عرفان بیاد ملیونها قربانی افغان از اثر مظالم امپریالیزم جهانی برامده اند وانطوری که گفتند این ویروس خیلی خیلی خطرناک تر از کووید ۱۹ میباشدچون در پهلوی ملیونهاشهید عزیز افغانستان ملیونها معلول وحدود نزدیک به ده ملیون اواره هم بجا گذاشته است ومصیبت بار تر این که این ملت وکشور را در یک تاریکی بلا نهایت غرق نموده اند که هیچ روشنای وامید خلاص ونجات در اینده های دور هم متصور نیست اما در یک نکته با استاد گرامی ملاحظه دارم وان ارج گذاشتن به جناب خلیل زاد است چه مزدور واجنت راتا این حد بالا بردن جفا درحق ازادگان است اگرچند خانم اقای خلیل زاد یکی از تیوریسن های خطیر ضد اسلامی و صهیونیست معروف میباشد وتوانسته از اقای خلیل زاد در مواقع مختلف بهره برداری استراتیجیک وابزاری نماید اما مرتبه ای خلیل زاد از سایر غلامان چون حکمتیار وکرزی وغنی وعبدالله بلند تر نیست چه غلام واجنت همه یکی اند کسی سر غلام وزیر غلام را ندیده ومصایب وطن عزیز ما بسیار بلند تر ازان است که افراد واشخاصی در رده های نهایت پاین تا اینحد یک ملت صلحشور وازاده را خورد نماید وطبیعیست که این خلق سلحشور وازاد منش زیر ضربه های مهلک امپریالیزم شرق وغرب وبه اتفاق نظر هردوگرد ونابود گردید ودر محدود جا های که روس واروپا وامریکا اتفاق رای داشتندهمانا نیستی ونابودی افغان وافغانستان میباشد انا لله وانا الیه راجعون
تبنگچی

>>>   درد اگر این است و تشخیص اینچنین
پس چه باید کرد؟ ای خلق حزین
ملت افتیده بر خاک سالهاست
نعره میدارد که مسعود ام کجاست
محور و مرکز بباید تا که باز
خلق عالم گرد آن آید فراز
پس نشانم ده که آن محور کجاست؟
ملت ما این همه پاشان چراست؟
درد ما را خوب تشخیص کرده یی
لیک درمانش به ما ننموده یی
پس طبیب حاذقی در این خصوص
درد ما درمان بدارد با خلوص

>>>   من نیز تایید میکنم که خلیلزاد در مراتب از کرونا در افغانستان خطرناکتر است. خلیلزاد به عنوان یک ویروس دایمی بدترین جنایت کاران را از زندان آزاد نموده وسخت در تلاش است که این جنایت کاران هرچه زودتر از بند آزاد شوند.

>>>   اهداف خلیلزاد آوردن برادران خونخوارش در قدرت است قبل از اینکه یک تحولات تاریخی در افغانستان به وقوع بپیوندد خلیلزاد میخواهد برادران خونخوارش را که تا آرنج در خون مردم افغانستان غرق است به چوکی رسانده و مورد عفو عمومی قرار دهد و یک فرمان و پیمان قوی 100 صفحه را بنویسد و به برادران خود برآت دهد تا آینده شان تضمین گردد . زیرا میداند خانواده های که فرزندان خود را از دست داده است و برادران خلیل زاد آنها را بلعیده است منتظر روز است که عدالت انتقالی در افغانستان پیاده گردیده شیاطین ریش هارا به پنجه قانون واقعی بسپارد نه قانون دولت غنی اما غافل از اینکه مردم افغانستان چه میخواهند خلیل زاد فرستاده خدا نیست که کلامش و کردارش واجب الاتامیل باشد زیرا خلیل زاد در این راه نه کدام فرزند و کدام نزدیکان دیگری را از دست داده تا دردش را حس نماید درد را خانواده های داغدیده میبیند اما سلامت و ملامت اش بدست خلیل زاد گره میخورد . محترم عارف عرفان بسیار درست و به جا فرموده که عمل این شخص به مراتب درد ناکتر و خطرناکتر از کرونا است کرونا تبعیض را نمیشناسد اگر واکسین اش ساخته شد همگی نجات میابد اما عمل این شخص یک تبعیض علنی است که تقاضا آزادی سازی قاتلین ملیون ها انسان را دارد. چرا برای طالبان به این اندازه ارزش قایل باشد مگر طالبان در کدام زمان به نفع افغانستان جنگیده کدام فرزند خود را برای رهایی خاک و ارامش مردم از دست داده یا برای بدست آوردن چرک دست خود را فروخته و یاهم اندیشه اجنبی هارا در کشور پیاده کرده است بجز از قتل و کشتار از طالبان چه به مردم رسیده که برای خلیل زاد این مردم آنقدر با اهمیت شده ؟ جنگ های خانمانسوز که امروز در افغانستان جریان دارد 80٪ آن منازعه های قومی نژادی و مذهبی است که بدست های از همین قبیل مردم به نسل جدید شان ترزیق گردیده است . ناقلین دوره امان الله و ظاهر شاه جنگ را در افغانستان تا یک قرن دیگر زنده نگهمیدارد . آیا از ناقلین که در ولایت های دور دست افغانستان در دوره این دو شخص انتقال داده شده کسی میداند که چه مشکلات بی پایان را زرع نموده روزانه چندین انسان جان خود را ازدست میدهد و این زخم ها همیشه زنده نگهداری شده و عمق این زخم ها به کجا سرایت کرده . همه این فقر و نابینایی نتیجه دست همین فریب کاران تاریخ است آفتاب از شرق می براید اما از همین قبیل انسان ها بالای مردم میقبولانندکه شما نابینا هستید و آفتاب از غرب سر میزند و به شرق فرود می آید اگر مردم قبول نکرد باز یک قانون و یک فرمان صادر میکند که باید این اندیشه نهادینه شود که آفتاب از غرب میبراید و در شرق فرود می آید و با بی چشمی و دیده درایی دیگران وادار به قبول این اندیشه مینمایند .اما افغانستان فعلا در هر قوم خود کسانی دارند که متوجه حرکات و سکنات همین طبقه مردم است و اهداف شان را به خوبی میداند و مسیر شان را تشخیص داده میتواند.

>>>   از دید ما ملی گرایان افغانستان، توافقنامه صلح بین امریکا و طالبان جنایت علیه صلح است.
س. ح. م. ب.

>>>   ما همانند انگلستان و دیگر کشورهای آزاد و دموکراتیک غرب خواهان سیستمی هستیم که در آن تمامی آحاد مردم افغانستان از هر قوم و نژاد و رنگی و دینی و مذهبی به انتخابات آزاد و حق حاکمیت مردم (دموکراسی) و قوانین حقوق بشر جهان معتقد و ملتزم باشد و میزان تعیین کننده را رای مردم بداند و آنرا قبول کند وگرنه با تئوری بافی و حذف همدیگر کشور افغانستان صد سال دیگر هم روی صلح و آرامش نخواهد دید. ایا مسئولین و روشنفکران ما به این بلوغ سیاسی و اجتماعی رسیده اند؟ از ماست که بر ماست. حالا محترمانه از آقای عارف عرفان می پرسم، از دموکراسی و حقوق بشر انگلستان چه درسی و تجربه ایی آموخته اید؟

>>>   البته که طالبان ایدئولوژی دینی و مذهبی دارد و لذا مانند چپی های ورشکسته هستی و نیستی کشور را بپای ایدئولوژی خود سوزانده و از این به بعد هم خواهد سوزاند، ولی اگر امروز ما و دولت افغانستان نتوانسته است طالبان و دیگر گروههای منازعه را به میز مذاکره و فعالیت سیاسی مسالمت آمیز بکشاند، و حول محور آرمانهای ملی و مشترک متحد ساخته و کشور را به صلح و ثبات برساند، آنوقت فقط طالبان و آمریکا مقصر نیست، حکومت مدعیان روشنفکر هم مقصر و مسئول می باشند. شاخه و انشعابات دینی و مذهبی اسلام مانند شیعی و سنی، اسماعلیه، حیدری، نعمتی و سفدری...، هرگز به اتحاد نرسیده و نخواهند رسید لذا تنها راه حل همانند اروپا جدایی دین از دولت و استقرار دموکراسی در کشور و پایبندی به قوانین حقوق بشر جهان است.ولاغیر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است