غنی افغان نیست، تاریخ بحواند!
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۲۴    ۱۳۹۸/۱۲/۷ کد خبر: 162354 منبع: پرینت

آیا زن هم آدم و افغان شده می تواند؟
بالا کردن گند کلمه افغان در قانون اساسی دهه دموکراسی؛
اگر غنی غلزی تاریخ می خواند، هر گز وی خود را افغان قلمداد نمی کرد.
برای یافتن پاسخ باین سوال شما را به جریان بحث و شور جلسات قانون اساسی ۱۹۶۴ دوره دموکراسی (۱۹۶۴-۱۹۷۳) افغانستان میراث مانده خداداده جلب می نمایم.

ماده اول و دوم قانون اساسی دهه دموکراسی مشعر است افغانستان یک کشور شاهی مشروطه است یعنی اینکه قدرت و اختیارات این نظام شاهی مطلقه و یکه تازی نبوده بلکه صلاحیت ها و اختیارات شاه در قانون مشخص گردیده و شاه خارج از همان محدوده عمل نمی نماید. همچنان آمده است که افغانستان یک کشور مستقل، متمرکز و غیر قابل تجزیه می باشد. دین مبین اسلام دین افغانستان است، نی مذهب حنفی.

بر خلاف قانون اساسی سال ۱۹۳۱ محمد نادر که مذهب حنفی را دین افغانستان قبول کرد، قانون اساسی ۱۹۶۴ در ماده اول بند ۳، مشعر است که دولت افغانستان مراسم رسمی را بر اساس فقیه حنفی انجام می دهد و مذهب حنفی را مذهب ساکنین افغانستان تایید نمی کند. قانون اساسی ۱۹۶۴ در ماده ۲ بند ۲، آزادی مذهبی برای غیر مسلمان ها را بشرطی قبول می کند که این آزادی بشکل اصولی مشخص گردیده باشد و اجرای این مراسم سبب اخلال نظم عامه نگردد. یگانه نماینده هندو از شهر کابل در این لوی جرگه از درج این ماده در قانون اساسی استقبال کرده و اعلام کرد امیدوار است که این امتیاز در گپ نباشد و جنبه عملی هم داشته باشد.

در فصل سوم این قانون اساسی بعضی اصطلاحات و کلماتی درج گردید که قبلا در افغانستان نوشته یا شنیده نمی شد. این اصطلاحات عبارت بودند از اساسات عدالت اجتماعی، حقوق مساوی افراد در برابر قانون، آزادی های شخصی، حفاظت دارایی های شخصی، آزادی بیان و عقیده، حق دسترسی به تحصیل و خدمات صحی، و حق تشکیل احزاب سیاسی. با روی کار آمدن محمد نادر، وزارت عدلیه افغانستان در تصرف شخصی بنام فضل عمر مجددی قرار می گیرد. وی نظام قضایی و عدلی افغانستان را بشکل سلیقوی شکل و صورت داد. عباراتی از قبیل احترام و رعایت آزادی و حرمت انسانی ساکنین افغانستان و تا وقتی شخص توسط محکمه با صلاحیت مجرم ثابت نگردیده باشد، بی گناه است، برای کارمندان دستگاه عدلی و قضایی افغانستان اصطلاحات و گپ های نامانوس بود. عده ای این گپ ها را یک توطیه علیه دین اسلام تلقی می کردند. عده دیگر فکر می کردند که همچو گپ ها گپ ها بی فایده و غیر افغانیست و نباید درج قانون اساسی گردد. عده دیگر هم خواستار ارایه تعریف مشخص از این عبارات با ارایه مثال های عملی بودند.

بعد از بحث و شور اعضای لوی جرگه بند ۱۶ ماده ۲۶ قانون اساسی را تعدیل کردند. این ماده مشعر بود: هیچ افغان از حق تابعیت افغانستان محروم شده نمی تواند. پدیده شهروندی در این وقت در افغانستان معرفی نبود. همچنان هیچ تبعه افغانستان تبعید شده نمی تواند. شماری از ریش سفیدهای لوی جرگه هنوز هم تبعید اجباری مردم توسط عبدالرحمن را بین سالهای ۱۸۸۰-۱۹۰۱ بخاطر داشتند.

عبدالرحمن شصت در صد مردم هزاره را یا مجبور به فرار از خانه و کاشانه شان ساخت و یا بکلی محو نمود. هزاره هایی که می توانستند، فراری ایران و پاکستان گردیدند و آنهایی که این امکانات را نداشتند بکابل انتقال داده شدند تا در کارهایی از قبیل نفر خدمتی، جوالیگری، پاک کاری .... که نزد کابلی ها کارهای توهین آمیز بود گماشته شدند. همچنان عبدالرحمن شمار کثیر افراد قوم و قبیله غلزی را از وطن شان بشکل جبری به صوب شمال انتقال داده و آنها را بالای گرده اقوام تاجیک و ازبیک سوار کرد. همچنان بعد از آنکه ساکنین کافرستان را با زور و جبر مسلمان ساخته و نام محل بود و باش شان را نورستان ساخت، جوانان نورستانی را بکابل آورده و در وزارت داخله به کارهای امنیتی گماشت.

برای جلوگیری از این جنایت بشری، عبارت ذیل در بند ۱۶ ماده ۲۶ قانون اساسی دهه دموکراسی اضافه گشت: ..... حتی تبعید یک شخص در داخل محل زندگی وی از یک قریه به قریه دیگر ممنوع است.

ماده ۲۷ مشعر بود افغانی متهم بجرم به یک کشور خارجی تسلیم داده نمی شود. چیزی که بحث بالای این ماده را گرم ساخت تعریف کلمه افغان بود. افغان کیست؟ بحث در مورد تعریف کلمه افغان بی نتیجه پایان یافت. گند و کثافت این کلمه حین توزیع تذکره برقی در دوران حامد کرزی و غنی غلزی بشکل بی سابقه بلندتر گشت.

در این وقت یکی دو خانمی که عضویت لوی جرگه را داشتند این سوال جالب را مطرح ساختند که آیا زن هم در افغانستان افغان قلمداد شده می تواند؟ دست اندرکاران لویه جرگه برای رفع تشویش این خانم ها اطمنان دادند که کلمه افغان مذکر نیست و زن و مرد را شامل می گردد. این گپ از این نگاه جالب است که اکثریت مردم در قالب فرهنگ افغانستان زن را افغان و آدم قلمداد نمی کنند. چون بابای اولی بشر حضرت آدم بود بناء کلمه آدم یک کلمه مذکر است و زن می تواند یک حوا باشد ولی نی یک آدم.

از نگاه حقوقی کلمه افغان شامل تمام شهروندان افغانستان می شود ولی عملا ترجمه کلمه پشتون در زبان فارسی افغان بوده و همین ادبیات در تاریخ افغانستان سجل گردیده است. الی روی کار آمدن قانون اساسی دهه دموکراسی، کلمه افغان صرف و صرف در مورد قوم و قبیله هایی بکار رفته که به زبان پشتو گپ می زدند.

موهن لال مورخ هندی، طی مصاحبه ها با شحص امیر دوست محمد بارکزایی، موسس خاندان محمدزایی ها در افغانستان، تفصیل و تعریف موثق در مورد ریشه کلمه افغان برشته تحریر در آورده است. امیر دوست محمد از قبیله بارکزایی اصل و نسب خویش را به شخصی بنام افغان از قبیله یهود می رساند. قرار اقرار شخص امیر دوست محمد خان و حتی قرار مصاحبه محمد ظاهر شاه با رادیو اسراییل، قبایلی از قبیل سدوزایی ها و بارکزایی ها افغان و یهود بودند ولی اینکه پشتون ها از قوم و قبیله یهود باشند سندی در دست نیست. اگر آدمی از قبیل غنی غلزی خود را افغان قملداد می کند، مطلقا از روی جهالت است. اگر وی تاریخ خود را می خواند، هرگز چنین سبکسری نمی کرد.

عبدالحمید


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
غنی
افغان
نظرات بینندگان:

>>>   الهم صلی علی محمد و علی آل محمد کما صلیت براهیم وعلی آل ابراهیم انک حمید و مجید.
درینجا آل ابراهیم عبارت از پیروان هر سه دین ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام است.
نسل و نسب هزاره به مغول ها که غیر ابراهیمی بودند،میرسد،اما نسل و نسب افغان ها به یهود که براهیمی بودند میرسد.

>>>   عبدالحمید گفت: بابای اولی بشر حضرت آدم بود بناء کلمه آدم یک کلمه مذکر است و زن می تواند یک حوا باشد ولی نی یک آدم.
عبدالحمید از همه جا مانده باورهایش را نیز از دست داده است. شما به که منتسب هستید؟ آدم؟ حوا؟ یا هردوتا؟ یا ...؟

>>>   اقای نویسنده عبالحمید سراسر مقاله تان پر از کینه وکدورت قومی ومذهبی و سراسر دروغ وبهتان وتفرقه انداختن در بین مذاهب اقوام افغانستان و. اقوام شریف افغانستان چه از پشتون ها و تاجک ها و هزاره ها و غیره است ،فکر کنم خودت هم نام ات را غلط دادی و اصلآ شاید یک انسان ضد اقوام شریف افغانستان باشی تا باشد. تفرقه را بین اقوام افغانستان ایجاد. نمایی شرم برایت خوب است ،بی ادبی در نوشتن مقالات مانند یک انسان فاقد عقل و. عزت و. شرافت میباشد.
عبدالله ریحان

>>>   در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از سر زمین آبایی افغانان محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان از قبایل هندی الا صل ملتانی نام برده است و از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد. در یا داشتهای تاریخی بعضی از نویسنده گان انگلیسی منجمله ( جنرال ادوارد فلینستون ) مولف کتاب افغانان نماینده انگلیس در در باره شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نیشن با تفصیل آن در اطراف کوه سلیمان , خیبر پشتخوا و وپیش وژوب سرزمین آبایی افغانان می باشد و ذکر گرده است.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نویسد زیستگاه اوغان« افغان » یکی از ولایات مکران بوده است. شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخنامه ی هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان قدیم (افغانستان امروزی) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و کشوری به نام افغانستان در تاریخ و جغرافیای کشور ما موجود نیست و مردم ما که امروز برخلاف صریح اسناد تاریخی افغان نامیده می شود هیچ گونه تعلقی به افغانستان دیروزی و مردم آن سرزمین که اوغان=افغانها بوده اند، ندارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.
مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»
هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان امروز اینها بنام ها ی درانی و غلجائی ( غلزائی) است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان در سرزمین امروز بنا م افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بر‌دیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمی‌دهند.
داشتن دوکتورای غنی فقط تفرقه بهتر و سیستماتیک تر بین تمام اقوام شریف سرزمین مان و جایگزین کردن فاشیست های قبیله و کوچی های متعصب بجای آزادیخواهان نو اندیش را به ارمغان آورد .
عزیزان اقوام مختلف با سیاست های متفاوت باید بکوشند در اطراف واژه های وحدت و همدلی که یگانه راه نجات از دست متعصبان فاشیست و سران به قدرت رسیده پوشالی طاغوتی است جمع شده و با وحدت و همدلی تمام برای ساختن سرزمینی آزاد و مستقل و متکی بخود و دور از فاشیست های زمان بکوشند .
تاجیک گرسنبل است
افغان بلبل است
هزاره شاخ گل است
ازبیک خوگل است
پشه ای ساقه است
ترکمن خودل است
هرکس گوید همه افغان است
نادان , جاهل و بی ایمان است
منابع و ما خذ :
1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 -- میر محمدصدیق فرهنگ ، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
5 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
6 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 . 7- افغان ( گزارش سلطنت کابل ) , مونت اسوارت افنستون , ترجمه محمد آصف فکرت 1376. 8- اقوام کوچی مجموع مقالات به کوشش حسن پاپلی یزدی 1372 .
9—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات

>>>   غنی اوغان است
افغان = اوغان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است