طوفان های انتخابات افغانستان از کجا می وزد
در پرتو اهداف راهبردی آمریکا، قرار نیست تا رژیم برآمده از انتخابات به عمر پنج ساله خود ادامه دهد. این رژیم وظیفه جاده صاف کن را بدوش داشته و مامور خواهد بود تا شاهراه سیاسی را برای طالبان گشایش بخشیده و شتابان راه زوال را بپیماید 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۴۸    ۱۳۹۸/۱۲/۵ کد خبر: 162316 منبع: پرینت

برحکم داوری زمان و شواهد معتبر سیاسی، جریانات طوفانی انتخابات افغانستان، که بدرستی جغرافیای سیاسی، اقتدار دولتی و بصورت کُل مردم افغانستان را نشانه گرفته است، از حلقات زنجیره ای برنامه های راهبردی آمریکا و بخشی از شیوه های ظریفانه و تاکتیکی آن کشور است که در کاربرد "معاملات سیاسی" با پاکستان و نیروهای نیابتی آن (طالبان) تدوین شده است.

این صاعقهٔ جدید و مهندسی شده که سراسر کشور و اصلی ترین مهره های مطرح و هسته های قدرت را در کشور تحت شعاع قرار داده است، در واقع برخی از علایمی است که از درون «جعبهٔ سیاه» مذاکرات طولانی مدت زلمی خلیلزاد نماینده آمریکا با طالبان در قطر بسر آمده است.

از نخستین نشست نماینده آمریکا و طالبان که به تاریخ ۱۲ اکتبرسال ۲۰۱۸در قطر برگزار گردید، نزدیک به یک و نیم سال می‌گذرد.
طی این مدت، راه های طولانی پیموده شد و نشست های متعدد برگزار گردید، اما بطور مضحکه نتایج و حاصل این همه نشست ها، تا حال نه در برقراری آتش بس و تامین صلح پایدار بل در"کاهش خشونت" آنهم طی مدت "یک هفته" تجلی یافت. این ترفندی است که نردبان اصلی را برای پیاده سازی اهداف بزرگ برقرار می‌سازد.

ساده ترین تفسیر هدف این پیمان آمریکا با طالبان، نه قطع جنگ و آتش بس و تامین صلح بل، تداوم بحران و گستره آتش جنگ خونین در افغانستان است.
مبرهن است که خلیلزاد نماینده آمریکا با عقب زدن دولت افغانستان در مذاکرات با طالبان، بخاطر تحکیم منافع درازمدت و اهداف استراتژیک آمریکا در افغانستان و ماورای آن باید اقتدار و جغرافیای سیاسی افغانستان را به حراج گذاشته باشد تا طالبان و در نهایت پاکستان را برای پذیرش شروط و تضمین منافع آمریکا راضی سازد.

کسانی که از آغاز تا انجام به سناریوی مذاکرات نماینده آمریکا و طالبان نگاه ژرف معطوف داشته اند، مطمنأ به یک نکته بارز و کلیدی ملتفت شده اند که در تمام رویکرد ها، امریکا تلاش نمود تا از یکطرف به مشروعیت پردازی و بزرگنمایی طالبان مبادرت نموده و از سوی دیگر اقتدار، وجاهت، مشروعیت و اعتبار دولت افغانستان رابه بازی گرفته و شاهراه اقتدار سیاسی را برای طالبان باز نماید.

آمریکا میتوانست تا مجموع گفتمان سیاسی اش را در چوکات یک مثلث با حضور دولت افغانستان با طالبان مشروطه ساخته و خروج نیروهای خویش را از افغانستان به آن پیوند دهد اما آمریکا عمدأ از چنین رویکردی هدفمندانه طفره جست.

انگیزه آمریکا در برپایی مذاکرات صلح با طالبان:
در پی بازی های ژیوپولیتیکی آمریکا در افغانستان و استقرار پایگاه های نظامی آنکشور، روسیه، چین، ایران و پاکستان مصمم شدند تا تمامی پتانسیل و ظرفیت های مبارزه شان را بخاطر شکست آمریکا و برچیدن پایگاه های آن کشور از افغانستان هماهنگ سازند.
هکذا به تاریخ ۱۲جولای ۲۰۱۸، روسای سازمان های اطلاعاتی این کشور ها در اسلام آباد پاکستان گردهم آمده و حول اقدامات مشترک در برابر آمریکا تدابیر لازم اتخاذ نمودند.
این نشست در واقع زنگ خطری بود که مقامات کاخ سفید و پنتاگون را از جا تکان‌ داد و برای آنها پیام شکست ارسال داشت. روی این ملحوظ آمریکایی ها در جستجوی رویکرد های نوین و تغییر استراتژی و تاکتیک های جدید شده و سعی نمودند تا باعقب نشینی از رویکرد های نظامی گرانه و انصراف از سرمایه گذاری اصلی روی دولت کابل، راه صلح و آشتی با طالبان را برگزیده و در تبانی با پاکستان و تامین امتیازات بزرگ برای ان کشور، به حضور درازمدت خود در چوکات یک ساختار جدید "دولت طالبانی" ادامه دهد.

آمار جدید نشان میدهد که تا حال آمریکا در جنگ افغانستان حدود دو تریلیون دالر هزینه نموده است. ابعاد چنین هزینه بزرگ از ژرفای اهداف استراتژیک آمریکا در افغانستان سخن میگوید. از فحوای لحن سران کاخ سفید، پنتاگون و سران ناتو میتوان استنتاج کرد که با حفظ توافق احتمالی جهت خروج قسمی ارتش آمریکا از افغانستان، که بتاریخ ۲۹ فبروری با طالبان انعقاد خواهد یافت، هنوز آمریکا آماده نیست تا از منافع راهبردی اش در افغانستان دست بکشد.

از قراین و فحوای سناریوی صلح آمریکا و طالبان میتوان استنتاج کرد، که بوسیله خلیلزاد، حاکمیت، اقتدار سیاسی و جغرافیای افغانستان در این سناریو به حراج گذاشته شده و از اینرو آمریکا پروسه خُرد سازی، انزوای سیاسی و موج بحران آفرینی نظام "نیابتی" دکتر غنی را در راستای تامین منافع پاکستان برنامه ریزی کرد.

خط پیکان توافقات احتمالی با طالبان نشان میدهد که در اجندای موجود آمریکا، استقرار نظام دموکراتیک و برآمده از انتخابات که برای پنج سال برنامه های آمریکا در افغانستان را به تاخیر اندازد، اصلأ جای ندارد. آمریکا از پروسه انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و تعویق نتایج انتخابات به حیث دگمه های فشار در گفتمان قطر سود جست و همزمان در آستانه انعقاد نهایی معاهدات با طالبان، آتش بحران تازه را در افغانستان کلید زد.

در پرتو اهداف راهبردی آمریکا در افغانستان و تبانی آنکشور با پاکستان حول سرنوشت سیاسی افغانستان، صرف نظر از بحران های برخاسته جدید، اصلا قرار نیست تا رژیم برآمده از انتخابات به عمر پنج ساله خود ادامه دهد. این رژیم وظیفه جاده صاف کن را بدوش داشته و مامور خواهد بود تا شاهراه سیاسی را برای طالبان گشایش بخشیده و شتابان راه زوال اش را بپیماید.

بحران سیاسی کنونی و طرح ایجاد «حکومت موازی» نه تنها ناشی از تقلبات سازمان یافته کمسیون انتخابات و اعلام نتایج انتخابات است، بل تراکم عقده های بزرگ سیاسی است، که طی دوران حاکمیت دکتر غنی توسط ستون پنجم در ارکان دولت شکل گرفته بود و نارضایتی عمومی جامعه و هسته های قدرت در افغانستان را فرا گرفته بود. دولت، طی دوران پنج سال، جنگ تمام عیار و همه سویه را علیه متحدین و مخالفین خود به پیش برد و با نمایش سطح عظیم بی عدالتی، استبداد، خودکامگی فساد... دیوار عظیم بی اعتمادی میان دولت و جامعه برپا کرد. در واقع طی این دوران، ستون پنجم، خرمنی از باروت را در جامعه انبار کرد و با یک حرکت آن را در لبهٔ انفجار قرار داد.

نکته اساسی که در این نمایشات جلوه نمایی می نماید عبارت از وجود فاکتور های همرنگ بازیگران اصلی وابسته به منابع واحد است. نوعی تبلور همگرایی و توافق بازیگران منطقوی و جهانی را برای "تقسیمات منافع" شان در افغانستان در سیمای سیاهترین رژیم ارتجاعی تاریخ تحت قیمومیت پاکستان میتوان مشاهده کرد. بطرز شگفت انگیز همه بازیگران اصلی چون آمریکا، روسیه، چین، ایران، پاکستان و کشور های آسیای میانه بویژه ازبکستان به این توافقات امید بسته اند.
با زندگی ملت افغانستان نه تنها در پروسه انتخابات ریاست جمهوری و انهدام ارزش های دموکراسی بل در سناریوی گفتمان توافقات صلح آمریکا و طالبان آیینه وار روشن گردید و این حقیقت جانگدازی است که جامعه ما، جغرافیای سیاسی، ارزش های انسانی و اقتدار ملی را تهدید میکند.

چه باید کرد؟
هرگاه با بصیرت، تعقل و دلسوزی نسبت به رخداد های اخیر و افغانستان شمول نگاه نماییم، شرایط عینی و ذهنی یی یک تحول جدید در افغانستان سایه انداخته است. هوای تحولات دهه هشتاد و موسم فروپاشی جمهوری دموکراتیک افغانستان و سقوط یک مدنیت بزرگ در اتمسفر سیاسی افغانستان مشهود است.
باور کامل دارم که در تداوم این بحران، همه معادلات سیاسی موجود فرو ریخته و طالبان با استفاده از فرصت های موجود، با تمامی قوت داخل معرکه سیاسی و نظامی شده و تاریخ فروپاشی جمهوری دموکراتیک افغانستان را تکرار خواهند کرد.
نه رژیم قادر است تا در خط قبلی نیمه ثبات برگردد و نه مخالفین آن برنامه عقب نشینی دارند و نه بازیگران جهانی افغانستان خواهان استقرار یک دولت نیرومند و با ثبات اند.

دردمندانه هیچ دستی برای یاری و نجات ما دراز نیست و همه امکانات داخلی و بیرونی و ساز و برگ های اطلاعاتی برای فروپاشی افغانستان هماهنگ شده است. وقوع زمین لرزه بزرگ سیاسی افغانستان را شدیدأ تهدید نموده و تداوم بحران موجود عواقب ناگوار و جبران ناپذیری در پی خواهد داشت.
به پندار من باتوجه با حقایق میدانی باید عاقلانه اندیشه کرد صبورانه و مسوولانه گام برداشت و تجویز بایسته و نسخه لازم برای فرونشانی این بحران پدید آورد.
زمان آن فرا رسیده است تا "گفتمان ملی" را سازمان داد و برای ایجاد یک دولت ملی و فراگیر و یا دولت "مشارکت ملی" با ترکیب نیروهای ترقی‌خواه افغانستان اقدام کرد.

یگانه ساختار و نسخه نجات و آدرس که مذاکرات صلح با طالبان را باید مدیریت کرد و منافع ملی را تامین نمود. دولت برآمده از گفتمان ملی است‌ که وجاهت و اقتدار کامل دولت و ملت را تامین نموده و پروسه گفتمان صلح رابا نیروی واحد سازمان می دهد. ساختار این دولت باید با پایه های وسیع اجتماعی استقرار یافته، بر سکوی عدالت اجتماعی تکیه زده و آیینهٔ تمام نمایی باشد برای تابش سیماهای همه ملیت ها، اقوام و ساکنین افغانستان. این است که اتحاد و همبستگی ملی را تامین نموده، دفاع مشترک از افغانستان را شکل داده، قافله مردم افغانستان را در سده بیست و یکم، با کاروان جهانی همسفر ساخته، از فروپاشی کامل تمدن و ارزش های سترگ انسانی، اجتماعی و اقتصادی جلوگیری نموده و باعث نجات افغانستان و مردمان رنج‌دیدهٔ آن خواهد گردید.
در وضع موجود هرگونه رفتار ماجراجویانه و نفت افشانی بالای بحران موجود، عواقب سنگین و جبران ناپذیری در قبال خواهد داشت.

با احترامات بی پایان
عارف عرفان
لندن، نوامبر۲۰۲۰


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
انتخابات
طالبان
نظرات بینندگان:

>>>   شکر الحمدالله
افغانستان عزیز ترقی کرده حالا ما به جای یک ریس جمهور دو تا داریم
مرغ های ما که در طول ۱۸ سال همیشه تخمهای دو زروه میدهد
در ۵ سال آینده انشاالله ۴ ریس جمهور خواهم داشت

>>>   Mohammad Karim Farighi
خیلی زیبا و دقیق نوشتید عرفان صاحب گرامی، متاسفانه در طی قریب دو دهه آگاهی و شعور سیاسی ملت نضج نگرفت، همه در بازی فساد و امتیاز مصروف نگهداشته شدند و در جهت آرایش و پرورش سیاسی و یافتن شکاف های عمیق اجتماعی شان راه نه پیمودند، آرزو دارم شخصیت های آگاه سیاسی در کجایی از جهان بسر می برند صرف نظر از علایق و گرایش های سازمانی و گروپی شان زیر چتر نجات ملت و وطن گرد هم آیند و اقدام عملی در محور ملی را پیشگام شوند، مشاهده انهدام تدریجی بنای وطن و ملت کشنده تر از مرگ در میدان کارزار خواهد بود ....

>>>   ظهور الله ظهوری
عرفان گرامی درود؛ وضع سیاسی را بهتر از قلم دیگران موشگافی کرده اید؛اما درنتیجه گیری تان ازواقعیت کنونی اندکی کنارکشیده اید.با کلی گویی نمی توان وضع متشنج را دگرگون نمود.آن نیروهای ملی که شما به آنها اشاره کرده اید ؛وجود عملی ندارند. چهار شاخۀ جداشده از حزب دموکراتیک قبلی با اشرف غنی اند .اکثرتنظیمهای دیروز باعبدالله یکجا شده اند. سازمانهای دیگردرحالت پراکنده وضعیف اند. کدام نیروی فعال وپرتأثیری نیستند که می توانستند جبۀ سوم را بکشایند. اینجا انتخاب بین اشرف غنی وعبدالله است .اشرف غنی بااقدامات تکروانه و هیستریک قبیلوی وضد ملی خود ؛دیگران را به حاشیه رانده وهمه کرسی های بلند دولتی را به پشتونهای هواخواهش لکبخشی نموده ومی خواهد تا با (افغانسازی ]خویش هویت مردمان بومی واصیل این سرزمین وزبان فارسی را مثل دیگر فاشیستهای سلفش محو ونابود سازد. اودرهمه جنایات بیست سال اخیرباکرزئ شریک است .ازچو چپاول تا سرکوب مردمان بومی و جابجایی طالبان درشمال وغرب کشور،حیف ومیل دارایی های عامه وغیره که لستش مثنوی را هفتاد من کاغذ کند؛همه آگاه اند.ازینروهر بحرانی که بیاید؛بهتراز حاکمیت این فاشیست روانی است .

>>>   Ahmad Mirza
بدون شک یک تحلیل گر خوب هستید اما اینجا همه چیز را به کلی گویی ، خلاصه کرده ابد
من ازین تحلیل شما ندانستم که غیر از امریکا چه کسی را ملامت کرده اید
برادر گرامی
دنیا را آب برده ولی سما هنوز هم‌ جرات انرا ندارید که بگویید که دلیل اینهمه دغدغه های کنونی انتخابات ، تمامیت خواهی است
امید است بخود آیید
چون‌ نویسنده خوب هستید اما جرات بیان حقایق را ندارید

>>>   میرزایی عزیز،سپاس از نگاه محبتبار تان نسبت به نبشته های من.
من بارها ودر همین نبشته از دولت کابل به حیث دولت نیابتی آمریکا یاد نموده ام.یعنی دولت موجود مجری اصلی استعماری در کشور است.تمامی نقشه های این دولت توسط آمریکایی‌ها تدوین میگردد.
برپای جنگ قومی ،استبداد ،تمامیت خواهی همه اش از نقشه های استعماری است که توسط دولت پستون پنجم دنبال میگردد.
آمریکا چون برنامه دولت سازی وملت سازی در افغانستان ندارد،لذا پایه های این دولت را روی کف دریا استوار ساخت.
درین جا ده ها عنصری وجود دارد که باعث این طوفانها شده است.
کامگار باشید
عرفان

>>>   Aziz Arib
نوشته و تحليل تانرا ميپذيرم . واقعن مستدل و قابل تامل است . سوال طرخ ميشود ، كه چه بايد كرد ؟
دست زير الاشه نشسته و به تقدير كه بدست ديگران براى مارقم زده ميشود، پناه برد ؟
و يا اينكه راه ديگرى كه در شرايط بسيار عاجل و كوتاه كنونى، ممكن باشد، جستجو كرد .
طرح گفتمان ملى، و دولت فراگير ملى، بسيار شيرين و جذاب است . و اما ايا ممكن است ؟ اگر است ، چگونه ؟. از كجا و كى و كى بايد اغاز شود ؟
نيروهاى ديروزى ح د خ ا، به ده ها راه و رهبر پراگنده شده كه حتا در بين خود نيز در جدل اند . نيروهاى خارج از ان ، اصلن موجود نيستند و اگر هستند، محسوس نيستند .
به نظر من يگانه راه عاجل بيرون رفت را در ميان همين حاكميت موحود، بايد جستجو كرد و تمام فشار سياسى را بر همين هاييكه در قدرت اند و مطرح اند، وارد نمود. اين كار سخت و دشوار است ولى ممكن است .
تحليل هاى سياسى عرفان عزيز برايم هميشه ارزشمند و قابل مكث و غور است . كه ناديده گرفتنش گناه است . برخورد نقادانه يى من به مثابه يى رد ان نيست . دخول عميق و با مسىووليت در متن گرداب سهمگينيست، كه على الرغم ارزوها و منافع وطنمان ، حلقه زده و ما كشتى نشستگان ، منتظر بر خواستن باد شرطه يى هستيم كه هر گز نخواهد وزيد . مگر انكه معجزه يى نامرىي يى به وقوع پيوندد .

>>>   اریب گرانمایه از مهرورزی های همیشگی شما جهانی سپاس.
سوگوارانه وطن در لبهٔ پرتگاه قرار گرفته است.
منظورم از گفتمان ملی،تجمع همین مهره های اصلی باترکیب شخصیت های ملی و پیدایش راهکار های اصلی برای پایان منازعات سیاسی است.
نقطه مقابل گفتمان سیاسی تقابل ورویارپی است که همه چیز را به باد میدهد..در نهایت پیدایش نقاط مشترک برای استقرار دولت فراگیر ملی است که برای مدتی بحران ها ،گفتمانعا ومذاکرات را رهبری نموده و به چند دستگی پایان دهد.
باید همگان درین راه کوشید و آنرا به کرسی نشاند.
کامگار باشی
عرفان

>>>   Awesta Wazir
رفیق عزیز و دانشمندم عرفان گرامی! من همیشه در جستجوی این بودم که چرا دولت امریکا مذاکرات اش با طالبان را از طریق دولت افغانستان پیش نمی برد در حالیکه دولت افغانستان شاید مطمین تر از طالبان باشد و نیز دارای پوتنسیال بیشتر همزبانی ولسانی باشند، ونیز چرای دیگر اینکه دولت امریکا برای چه اعتبار وحیثیت این گروه تروریستی را در انجام مذاکرات مستقیم با آنها در نزد جهانیان بالا میبرد. حال که مذاکرات با نجام رسیده و هیچگونه دستاوردی بجز ازیک هفته آتش بس را در چانته ندارد این خود سوال بر انگیز است که اینها یعنی امریکایی ها و نماینده های طالبان ظرف بیشتر از یکسال روی چه گفتمانی بحث کردند و به نتیجه رسیدند که شاید اینهم پوشیده و در خفاست. قسمت بیشتر سوالاتم حل گردید و افتخار می‌کنم بقلم رسای تان که پیوسته رهنمود دهنده و روشنگر است، همیشه بدین منوال باد استعداد ‌و تفکر رهگشای تان

>>>   Rahim Shansab
همه حقايق و تحليل علمي ، جناب عرفان تحليل عالمانه فرمودند
فقط مشكل نحوه وچگونگي فراهم كردن گفتمان ملي است

>>>   Ghause Sadiqi
سپاس از تحلیل عالی و همه جانبه تان در مورد شرایط خطرناک داخلی و منطقه ای و جهانی
امیدوارم که روشنفکران جامعه هرچه زودتر با هم محتد و یک پارچه شوند درغیر آن مسوالیت تاریخی آن بدوش شان است

>>>   Homaun Tudayar
رفيق عرفان عزيز تحليل عالى درود بر شما به عقيده من همين مذاكرات بين طالبان وامريكا كه در اصل عامل توليد باند هاى تروريستى خود شان است مضحك وخنده اوراست بِنَا امريكا با موجوديت بيش از ٤٣ كشور نمى توأند يك گروه تروريست را از جغرافياى افغانستان محوه ونابود سأزد وادعاى يكه تازى در جهان را مى نمايد پس در زير كأسه نيم كأسه وجود دارد درعقب پرده طالب إكمال تجهيزات نظامى ومالى ودربيشروى پرده عليه طالب بنام تروريست تبليغ ميشود اگرجنگ با طالب ختم شود ديگر موجوديت امريكا وكشورهاى متجاوز در افغانستان وجود نمى داشته باشد وضرورت نيست

>>>   Syd Alkan
درود بي كران خدمت شما بزرگوار، همان قصه دو تا دزد خري دزديدن و سوي خرشان را زد برد، و ان گروي سياه وحشي كه ان بالا نشسته خدا ميداند كه دگر چي نقشه هاي در سر ميپروراند، عرفان صاحب آباد باشين

>>>   Abdolrab Ebrahimi
داشتن سلاح ذروى كه روسيه و چين از آن برخوردار استند ، مانع شده كه اهداف آرمانى و ديرينه' ژئوپوليتيك مشترك غرب و در رأس آمريكا در پيوند با روسيه و چين تحقق نيابد ، شهروندان افغانستان كه خاطرات خوش و ماندگار از كمك هاى چشم گير اتحاد شوروى كه در طى سالهاى 1953 تا 1943 به افغانستان روا داشته بود و تا امروز براى افغانستان به مثابه' زير بنا هاى اقتصادى مورد استفاده قرار دارند ، بصورت آگاهانه در سالهاى 1978 باز هم در حاليكه موافقت دولت شوروى وقت را هم جلب كرده بودند با هزاران ارمان و اميد واقعبينانه خاصتاً در آنزمان كه از نگاه داشتن كادر هاى فنى و كارگران مسلكى و متخصصين در رشته هاى مختلف زراعتى ، تخنيكى و ساختمانى هم تا اندازه' برخوردار بوديم و فردا هاى روشنى را براى خود پيش بينى مى كرديم ، ناگهان صاعقة هاى جنگ و فتنه را مراكز خباثت و رنائت بنام هاى ( اسلام عزيز در خطر است و شوروى ها افغانستان را اشغال كرده ) بر ما باردين گرفت و شهد آرمان هاى والا و شريفانه و انسانى را تا امروز در كام ما تلخ ساختند و تا امروز ماجرا جويان جنگ سرد در پى تح تحقق اهداف ژئوپوليتيك شكست خورده و ننگين شان غرق استند و ما را هم در بحر فقر وو بيكارى و ترويج خرافات پرستى در تحت حاكميت حكومت هاى دست نشانده و مبتذل حتى در لبه' نابودى و فروپاشى جغرافياى ميهن ما قرار داده اند ، با درك از ذايقه' تلخ آشى كه جنايتكاران در كام ما ريختند ، گذشت رمان به ما و كشور هاى منطقه آموخت كه
درماهيت و اوصاف مراكز خباثت و تجاوز كوچكترين تغييرى پديد نيامده و ما آگاه باشيم كه فريب اشك تمساح را نخوريم و نامرادى هاى هاى ناشى از جنگ هاى جنايتكارانه' ده ساله' اشرار و حاميان شان را فراموش نكنيم و همچنان روس ها فرو پاشى شوروى را كه پاكستان آتش بيار اين معركه بود و حالا نقش ميانجى نيت به خير را بازى مى كند و اگر بازهم اربابش جنگ ترياك را در چين راه اندازى كند ، صد فيصد از ارباب خود پشتيبانى خواهد كرر .

>>>   Hashem Afzal
تحلیل و ارزیابی های کارشناسانه و مستدلل تان که از عقب عینک واقعیت گرایی بر رویداد های انتخاباتی مضحک
و شرم آور نگاه و آنرا موشگافی کردید .
در خور ستایش و تقدیر قرار دارد .
واقعیتهای عینی جامعه را با تمام نیرنگهای
مزورانهء اسباب قدرت و زور نمیتوان
از چشم تاریخ کتمان کرد !
درود بر شما
مرد سخن
عرفان عزیز .

>>>   Mohyeddin Dastgir
بگذارآن سرافگنده هائيكه تاهنوز امپرياليزم جنايتكاروتروريست پرورامريكارا نشناخته اند گاهى به بهانه ازانتخاب بد ، و بدتر ، بد ، راانتخاب نموده اند واين انسان بدسرشت حاجى ملاغنى است وگاهى به بهانه اينكه غنى مردانقلابى است جنگسالاران شمال را ازميان برداشت ، كاش اين عمل راانجام ميداد كه حالاازخوبى هايش يادميكردم ، اين روشنفكران قلابى به چشم مردم ونسل جوان كشورخاك مى ريزند اين تحليل جامع ودقيق ميتواند براى شان درس خوبى باشد ، آنچه شمارفيق عارف عزيز تذكرداديد بدون اجماع ملى متشكل ازتمام نيروهاى ملى ومترقى ، علماوروحانيون وطندوست وسايرمليت هاى باهم برادرافغانستان دريك صف واحد نجات افغانستان ازچنگال هيولاى بزرگ وحشى بنام امپرياليزم امريكا وطالبان وحشى محال است .
بادرودها به شما مرد فرزانه وقلم .

>>>   Samim Misaq
سلام ودرود خدمت شما عرفان عزیز ! من فکر میکنم خوده کوزه گرو کوزه خرو کوزه فروش اند رهبران طالب ادامه دهندگان پروژه جهاد اند جواسیس زیرنام تکنوکرات آمریکائی های افغان تباراند ورهبران جهادی که همه ازبرکت جهاد ملیادراند بخاطر حفظ سرمایه شان مجبوراند دست باهرنوع معامله بزنند لزا این مثلث خبیثه مشترکاً توافق نامه ننگین امضا خواهند کرد افسوس بحال روشن فکران اند که بخاطر چوکی ومقام دراطراف این جنایت پیشه ها حلقه زده اند

>>>   کدام روشنفکر؟
روشنفکر واقعی تمام قد در مقابل تند باد حوادث بنیاد کن می ایستد و هدفش مشخص است :
۱ سمت دهی تند باد حوادث در جهت منافع عام کشوری
۲ اگر توانایی سد شدن و سمت دهی کامل را نداشت حد اقل با ایستاد شدن تمام قد از سرعت و اندازه تخریب می‌کاهد.
این هایی که در کنار غنی و عبدالله و امثالهم دلقک وار ایستاده اند درس خوانده ها و خارج رفته هایی اند که به خاطر آب علف سر در آخور دارند و عقل در سر نه

>>>   اقای عارف عرفان انچه در مضمون ادبی تان قابل تقدیر وستایش است فحوای عالی نوشتار وبیان رسای شماواظهار حقایق نیم بند وخام شماست گرچه ملت ما سر گیجه اند این توضیحات به پیچیدگی مسایل ودرک حقایق بیشتر مغالطه امیز است تا روشن گری موضوعات خلاصه جریانات امروزی ما وجهان علی الاخص ملتهای اسلامی به یک چیز خلاصه میشود وان جنگ اعلام شده بوش پدر علیه اسلام ومسلمین است انهم نه بخاطر ضدیت وستیزه با اسلام چه خود انها از مزیت هیچ عقیده ومفکوره ای دینی برخوردار نیستند انچه نزدشان ارزش بارز دارد اقتصاد وسلطه گری ویا به تعبیر سابق امپریالیزم واستثمار فرد از فرد است ودرین میان مزدور ها وزرخرید های قبلی رابه صفت دلالان خون انسانهاوزمینه ساز تاراج وچپاول دارای های مادی ومعنوی این منطقه وبخشی از جهان توظیف کرده اند تا در اجرای برنامه ها ودکتورین های کسنجر وهمراهان تسهیل وتسریع بخشند تبدیلی مهره های خود باخته وخود فروخته هیچ دردی را دوا نمیکند حکمتیار وشیخ برسیسا وکرزی وعبدالله وخلیلزادوطالب وداعش والقاعده مستقیم ویاغیر مستقیم ساخته وپرداخته ای استعمار اندعطش خون اشامی وغریزه ای ذلت وخود باختگی شان هرگز فرو نمی نشیندوبه هر اندازه ازین ملت های مستضعف بسوی اسارت سوق داده میشوند به همان اندازه رگهای غلامی شان تحرک می یابدو خصلت ذلالت درانهاغلیان پیدا میکند اینها که تبارز داده شده اند هیچ کدام از میان توده ها ووابسته به مظلومین وستم دیده ها نیستندوبه اوطان مستعمره ومحکوم تعلق ندارندصف اینها ازصفوف ازادگان وازادی خواهان بکی جدا میباشد
تبنگچی

>>>   بسیار دقیق و با درک وطن دوستی نوشته اید .

>>>   صلح کلمه مقدس ودلپذیر برای تمامی مردم جهان وخصوصا برای ملت مومن وجنگزده افغانستان که بیشتر ازچهل سال درحال جنگ خانمان سوز در وطن شان هستند میباشد.ملت مومن واقشار مختلف افغانستان بدانند وتاریخ نشان میدهد که هر جنگ داخلی وبین المللی سر انجامش با صلح خاتمه یافته اند.درقران کریم هم صلح تاکید گردیده است طوریکه درقرآن کریم خداوند متعال فرموده: الصلح خیر.یعنی صلح یک عمل نیکو وخیر است.ملت مومن وزجر کشیده افغانستان درچهل سال حکومات مختلف را با ایدیولوژی های مختلف تجربه کرده اند ازحکومت چپگرای کمونیستی ، بعد حکومت مجاهدین و هم تسلط بنیاد گرای امارت طالبان تا بالاخره حکومت دیموکراسی ووسیع البنیاد موجوده که توسط جامعه جهانی برای حل منازعه درافغانستان تجربه گردیده است .متاسفانه نظامیان شوروی که درحکومت داود خان دراردو افغانستان ایفای وظیفه مینمودند با یک عده نظامیان محدود اردوی افغانستان و چپ گرا که تمایل به افکار کمونیستی شوروی بودند با کودتای خونین هفت ثور ١٣٥٧ شمسی تحت قومانده مستقیم منشی حزب کمونیست حکومت وقت شوروی برژنف ملعون وفاشیست قدرت سیاسی را بدست گرفتند.حکومت چپگرای کمونیست ها که فرهنگ وعقاید مردم وجامعه افغانستان را به صورت حقیقی درک نکرده بودند باشعارهای ظاهرا انقلابی وچپی شان خیلی زود بسیاری از سیاست مداران واقعی ووطن دوست ،روحانیون،مولوی صاحبان و عالمان دینی ،استادان پوهنتون ودانشگاه ها،معلمین ومتلعمین مکاتب،تجاران،کسبه کاران ،دهاقین وزمینداران زحمت کش، اشخاص ملی وبانفوذ افغانستان ،روشن فکران وطن پرست عم ازذکور واناث واقشارمختلف ملت مومن افغانستان را تحت نام های مختلف واتهام کاذبانه به محابس انداختند وبالاخره درشب های تاریک درپولیگون ها زنده زیر خاک کردند و بامقاومت خاینانه وجنون آمیز شان چهار ده سال با ملت مومن وآزادیخواه افغانستان جنگیدند درنتیجه میلیون ها نفردرکشورهای همسایه ودور مهاجر گردیدند وهزاران نفر معیوب ومعلول وکشته گردیدند.بالاخره حکومت چپگرا به مردم آزدیخواه ومجاهدین افغانستان تسلیم شدند.متاسفانه بعد ازسرنگونی حکومت کمونیستی ، حکومت مجاهدین بی تجربه نیز مرتکب اشتباهات جبران ناپذیر شدند وباجنگ های خونین گروه های مجاهدین ،شهرکابل به ویرانه تبدیل شدند وهزاران انسان بیگناه بی خانمان وکشته شدند.بعدابا رویکار آمدن قشر بنیاد گرایی طالبان تحت رهبری مستقیم بعضی اعراب فاسد وجاهل نیز جنگ ادامه پیداکردند وهزاران انسان ازاقشار مختلف درکنج وکنار افغانستان و درشهرها و مسافرین بیگناه درمسیر های عبور ومرور دستگیر وکشته شدند.جامعه جهانی وممالک دور ونزدیک با درک ازوضعیت آشفته وخطرناک درافغانستان تصمیم به حل بحران دراز مدت افغانستان گرفتند ویک حکومت وسیع البنیاد وهمه شمول را درافغانستان جنگزده بنیان گذاری نمودند قوای نظامی جامعه جهانی برای جلوگیری دوباره رشد وتقویت تروریستان خارجی وبین المللی بالموقع وارد افغانستان گردیدند .قانون آساسی جدید نظر به شرایط واوضاع جدید باشرکت علماء،روحانیون ودانشمندان تدوین گردید.اردو وپولیس که برای تامین امنیت داخلی ودفاع ازسرحدات افغانستان ضروی ولازمی است تشکیل گردیدند.مکاتب وپوهنتون هاودانشگاه های دولتی وشخصی برای رشد وترقی افغانستان وارتقای تعلیم وتربیه ودانش شروع به تعلیم وتربیه جوانان وفرزندان کشور عم ازذکور واناث به تدریس نمودند ،بازسازی ونو سازی ساختمان های دولتی با سرعت زیاد درنقاط مختلف افغانستان شروع به فعالیت نمودند و پروژه های کوچک وکلان درتمامی نقاط به مرحله اجراگذشتند وتاحال هم بازسازی ونوسازی پروژهای دولتی خوشبختانه باسرعت درتمامی نقاط افغانستان ادامه دارد.ازهمه مهمتر برای اولین بار احزاب مجاهدین واحزاب قدیم و نوین دروزارت عدلیه افغانستان ثبت وراجستر گردیدندواحزاب سیاسی درتمامی مسایل سیاسی واقتصادی واجتماعی با دولت مرکزی همکار هستند.جراید،اخبار ومجلات وآزادی مطبوعات وتلویزون ها دولتی وشخصی شروع گردیدند انتخابات برای انتخاب زعیم کشورعملا صورت گرفته اند.پارلمان های ولایتی وولسی جرگه ومشرانو چرگه با شرکت نمایندگان ملت شروع به فعالیت نمودند.کومک های اقتصادی برای بازسازی افغانستان ازطرف جامعه جهانی وکشورهای همسایه به دولت افغانستان داده شدند .متاسفانه یکعده گروپ های مسلح غیر مسئول تاحال هم به جنگ خانمان سوز دربعضی مناطق روستایی ودهات ادامه میدهند و با ترور وانفجار وانتحار باعث کشته شدن مردم بیگناه افغانستان گردیده وهم باعث تشویش وپریشانی ملت مومن وجنگ زده افغانستان میگردند.اکنون که جامعه جهانی و حکومت مرکزی و سیاست مداران دلسوز ووطن دوست و ملت مومن وجنگزده افغانستان برای تحقق پروسه صلح عادلانه پایدار وامنیت داییمی درتلاش هستند تاازهر طریقی ممکن صلح پایدار وامنیت دایمی را درافغانستان مورد تطبیق قرار دهد تا انشالله روزی ملت مومن وجنگزده افغانستان دارای یک کشور متحد و غیر قابل تجزیه و بدون جنگ وخونریزی ودارای امنیت دایمی درافغانستان باشد .اکنون وظیفه حب الوطنی وایمانی تمامی سیاست مداران افغانستان ازهرقشر ودارای هر ایدیولوژی وعقاید سیاسی، اشخاص بانفوذ ملی ،روش فکران وطن دوست ووطن پرست ،روحانیون وعلمای محترم دینی وجامعه مدنی درداخل وخارج عم ازذکور واناث درجهت تحقق صلح عادلانه درافغانستان تلاش خستگی ناپذیر وصادقانه نمایند.وازطرف دیگر گروه های مسلح غیرمسئول بدون درنظر داشت ملحوظات سیاسی و خواست های شخصی شان تلاش همه جانبه وصادقانه نمایند تا درپروسه صلح عادلانه پایدار وامنیت همیشگی افغانستان وظایف ایمانی وحب الوطنی خودهارا ادانمایند تا به یاری خداوند جل جلاله روزی ملت مومن وخسته از جنگ درافغانستان شاهد صلح عادلانه داییمی وامنیت پایدار درافغانستان باشند.به پیش به سوی پروسه صلح عادلانه پایدار ،ترقی ،رشد وانکشاف متوازن افغانستان جنگزده ،زنده باد وحدت ملی وهمزیستی مسالمت آمیز تمامی اقوام برابر افغانستان ، نابود باد گروه های ماجراجو وجنگ طلب ونفاق افگن درافغانستان.
ومن الله التوفیق.
عبدالرشید ناصری از آسترالیا


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است