تاریخ انتشار: ۱۱:۳۶ ۱۳۹۸/۹/۲۱ | کد خبر: 161309 | منبع: | پرینت |
جمع بندي يك گفتگوي چند نفري در مورد مديريت رئيس جمهور غني:
- از همان آغاز روشن بود كه آقاي غني با دشواري مي تواند به افراد اعتماد كند.
- او سيستم تعريف شده اداره را ضعيف و ناتوان مي دانست و معتقد بود كه آماده كردن اين سيستم زمان زيادي كار دارد و بايد چاره اي ديگر انديشيد.
در نتيجه:
فكر مي كرد اداره هاي با صلاحيت موازي با وزارت ها زير نظر خودش در ارگ ايجاد شود. اين اداره ها كار را زودتر و سريع تر انجام مي دهند و چون زير نظر رئيس جمهور هستند، اشتباه كمتري مي كنند. همين كار را انجام داد.
پيامد اين سبك مديريت:
- اداره هاي موازي با صلاحيت ايجاد شد و آدم ها و نهادهاي با صلاحيت نزديك به ریيس جمهوري فراوان شدند.
- با توجه به اينكه آقاي غني دير بالاي افراد اعتماد مي كند و زود بدگمان مي شود اين اطرافيان مجبورند، به جاي هماهنگي، راه جلب نظر و تملق را در پيش گيرند، براي تخريب همديگر رقابت كنند و هر روز تلاش كنند خود را به رئيس جمهوري نشان دهند.
- ارتباط اداري مستقيم ميان وزارت خانه ها كه ماشين اصلي كار است با رياست جمهوري قطع شده و ورود افراد و نهاد هاي ميانجي، سبب عدم همكاري وزارت خانه ها، نگاه منفي وزرا و بوروكرات ها به نهاد هاي تازه تاسيس درون ارگ، ترس مسئوولان وزارت خانه ها از ذهنيت سازي منفي نزد رئيس جمهوري توسط اين حلقه مصاحبان و در نتيجه عدم هماهنگي و همكاري ميان پيكر اداري و تصميم سازان شده است.
- هر يك از مقربين درگاه و از حلقه نزديك به ریيس جمهوري، گروهي را وارد سه اتاق اندروني قدرت در ارگ ( اداره امور، شوراي امنيت و دفتر رئيس جمهوري ) كرده اند تا نفوذ خود را حفظ كنند. اين افراد از منظر كارايي و دانش كاري، ضعيف هستند و صرفا براي تقويت و نمايش حضور و نفوذ همان حامي خود كه او را استخدام كرده كار مي كنند.
شجاع محسنی
>>> غین به امراض روانی پارانویا و نارسیسیزم مبتلا است. در عین حال، او از عقدهٔ اودوپوس نیز رنج می برد. غین از همه ترس دارد و همواره در ترس و خوف به سر می برد. ولی در عین حال، بدلیل نارسیست بودن، او واقعاً فکر می کند که نابغه است و بر برتری نژادی و فکری خود بر دیگران معتقد است. همزمان، او گرایش هائی را از خود متبارز می سازد که حکایت از عقده های حودکم بینی می کنند. بی اعتمادی، عصبیت، خندیدن های بیجا، احساس همیشگی تنهائی، و استبداد رأی نتایج رفتاری این چنین بیماری ها اند که در کردار و افکار روزمرهٔ غین به وضاحت مشاهده می شوند. ترکیب این بیماری ها و محیط عاری از فرهنگ خانوادگی دوران کودکی، از او موجودی حقیر، خودرأی، از خود راضی، و مضحک ببار آورده اند. از این جاست که در اکثر موارد، همکاران و حواریون کودک صفت و تازه کار او نسبت به خودش زیرک تر و هوشیار تر به نظر می رسند و باران دیدگان خلق و پرچم بر او حاکمیت کسب کرده اند. این جماعت اخیر، صفات ستالینیستی غین را ستایش می کنند و از حماقت او به نفع خود عقده گشائی می نمایند.
آقای غین اصلاح ناپذیر و جای اصلی اش در بیمارستان روانی است. بدا به حال جماعتی که بنا بر دلایل غرض آلود فردی و گروهی به دنبال این دلقق کودن تاریخ روانند! و بدبخت مردم کوتاه ذهنی که رأی خود را در صندوق رأی این عجوزهٔ تاریخ پردرد افغانستان به پوچیگری و آلودگی کشیده اند.
ولی نیستانی
>>> حس بی اعتمادی درونی غنی تازه نیست این خصلت درونی ان از ابتدای عمر اش تا امروز است شما در وزارت مالیه و دانشگاه کابل یکبار سر بزنید با کسانی که در زمان صمت غنی دراین دو اداره باوی همکار بودند تماس بگیرید برایتان ثابت خواهد شد که غنی حتا که بالی خود هم بی اعتماد است چه رسد بدیگران این حس بی اعتمادی ناشی از یک مرض است که در وجود غنی خیلی رشد کرده و پیشرفته شده حال به ساده گی نمیتوان انرا از وجود غنی بیرون کرد و سبب پسمانی کار و بد نامی غنی همین حس بد بینی ان بالای همکاران اش است چون خود راست و صادق نه در عمل و نه در گفتار است فکر میکند همه به این مرض غنی گرفتار هستند در حالیکه چنین نیست ان ذهنیت بد اکثرا در وجود معتصبین قومگرا بیشتر دیده شده تا دیگران .
>>> غنی ادمی است که خوب راه خر دیگرانه بلده. یکز ره پست تشریفاتی میته واز زبان او رقبای خوده می کوبه رقبایی که از قوم صاحب پست تشریفاتی است. یکی دیگه ره به عمد به فساد الوده می کونه تا سرش را بالا گرفته نتانه. پیش هرقوم طوری حرف می زنه که گویا امی قوم تاج سر غنی است اما در خلوت خود ده کیف دل خود عمل می کونه و ده ریش همه می خنده. غنی اوغان پرست نیست بلکه طایفه پرست است ولی طایفه اش از قوم اوغان است. غنی باج دادن ده بیگانه هاره خوب بلد است و دل خارجکی هاره خوب ده دست می آوره.
با تمامی امی اوضاع غنی از حکمت یار و ربانی و اسماعیلخان و.... بهتر است. بهتر است چون حد اقل دینی فکر نمی کند.
محمد صابری
>>> واقعاً غین به دین معتقد نیست ولی در استفادهٔ ابزاری از دین برای پیشبرد سیاست های خائنانهٔ خود وارد است.
جلندر کابلی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است