برنامه غنی چرخاندن مردم بدور دایره خبیثه شیطانی!
شعار غنی مبنی بر دولت سازی و شعار کرزی مبنی بر استحکام نظام مقتدر مرکزی، چیزی جز پیروی از ذهنیت عبدالرحمان خانی بحمایت خارجی ها دویدن بدور دایره خبیثه شیطانی نبوده است 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۲۱    ۱۳۹۸/۶/۳۱ کد خبر: 160253 منبع: پرینت

برنامه غنی احمدزی چرخاندن ساکنین افغانستان بدور دایره خبیثه شیطانی است!
قومی که تاریخ نداشته باشد و تاریخ خویش را خوانده از عیب های خویش پند گرفته نتواند سرنوشت این قوم سرنوشت قوم افغان است.

بعد از اشغال افغانستان توسط امریکا در ماه اکتوبر ۲۰۰۱ هم حامد کرزی و هم غنی احمدزی بالای تشکیل حکومت مقتدر مرکزی بزور امریکا به پیروی از عبدالرحمان صحبت می کنند. در حالیکه تشکیل حکومت مرکزی توسط انگلیس ها زیر نام عبدالرحمان عامل اصلی فاجعه امروزی افغانستان است. تمام تلاش های موجوده غنی احمدزی زیر نام دولت سازی، چرخاندان ساکنین افغانستان بدور دایره خبیثه شیطانی است.

نقدی بر تلاش های قدرت استعماری انگلیس مبنی بر تشکیل حکومت مرکزی مقتدر در افغانستان!
نقش عبدالرحمان بارکزایی در تشکیل نظام در افغانستان از هر نگاه قابل توجه و ارزیابی است. شیوه حکومت داری و تشکیل حکومت توسط عبدالرحمن با هیچ اصول مدنی سر سازگاری نمی تواند داشته باشد.

اول – در دوران عبدالرحمن بارکزایی در غیاب ساکنین افغانستان سرحدات افغانستان توسط انگلیس ها بحیث سرحدات بین المللی تثبیت گشت. افغانستان موجوده از اقلیت های قومی کشورهای همسایه تشکیل گشت. قسمت اعظم پشتون ها ضم خاک پاکستان و یک قسمت ناچیز آن ضم افغانستان ساخته شد. به شکل مشابه در مورد اقوام ازبیک، تاجیک و بلوچ .... عمل شد. امروز هیچ قوم باندازه پشتون ها در رد و ترد پدیده شوم افغانستان بابتکار عبدالرحمان بارکزایی عمل نمی نمایند. عبدالرحمان بخاطر منافع شخصی خویش و در برابر حصول یک مشت پول ناچیز خط دیورند را بالای قبایل پشتون تحمیل کرد. قیام مسلحانه پشتون های امروز زیر نام طالب و داعش و تروریست ... در حقیقت ابراز نفرت و انزجار این قوم در رد تشکیل حکومت مرکزی بسبک عبدالرحمان توسط غنی احمدزی غلزی می باشد. پشتون ها هرگز اجازه نخواهد داد که غنی احمدزی موفق به اجرای برنامه های خویش مبنی بر دولت سازی گردد.

دوم – عبدالرحمن قبول که علیه تمام ساکنین افغانستان بدون درنظر گرفتن ملحوظات قومی بشکل وحشیانه عمل کرد ولی وی از خود میراثی بجا گذاشت که اثرات آن افغانستان را بزخم خون چکان تبدیل کرده است. قسمت اعظم جنگ های عبدالرحمن علیه اقوام و قبایل پشتون صورت گرفت ولی در پایان عبدالرحمان از پشتون ها در کل و قوم غلزی بصورت خاص دلجویی نموده و در مورد این قوم حاتم طایی بخشی کرد. عبدالرحمان این قوم را بالای گرده ساکنین تاجیک و ازبیک افغانستان در شمال و کوچی ها را بالای گرده هزاره ها سوار کرده و در راه پشتونایزه کردن افغانستان زیر نام و مفهوم شوم افغان کار کرد. از آن زمان تا امروز در دوره غنی احمدزی غلزی مذبوحانه تلاش صورت می گیرد ساکنین افغانستان را افغان سازند.

سوم - امیر دوست محمد خان بارکزایی پدر کلان عبدالرحمن شجره و اصل و نسب خویش را به افغان سجل تاریخ کرده است. افغان سردمدار یک قبیله یهود و ورود ناقلین قوم یهود حتی پیش از اسلام بالای جعفرافیای کنونی افغانستان است. در حالیکه ساکنین بومی افغانستان حضور یهودها در افغانستان را به سر دو چشم قبول دارند ولی یهود سازی ساکنین افغانستان کاملا یک برنامه رذیلانه و نسخه استعماری انگلیس است. اینکه نام کشور افغانستان و ساکنین آن افغان باشد، مطلقا طرح و سیاست مستشرقین انگلیس بود. کشورهای زیاد استعمار گشتند. این کشور ها به دو شکل خود را با سیاست های استعماری در خاتمه کار عیار ساختند. شماری از این کشورها سیاست استعماری را قبول و زندگی خود را مطابق آن عیار ساختند ولی عده دیگر سیاست استعماری را بکلی رد نموده و از خود یک سیاست ارایه کرده و آن را جانشین سیاست استعماری ساختند. افغان ها نی سیاست استعماری انگلیس را هضم می توانند و نی هم آن را تف!

چهارم – تمرکز سازی قدرت توسط عبدالرحمن فوق العاده اصول حکومت داری را متضرر ساخت. در طول تاریخ و در مسیر تمدن بشری زمامداران دلسوز قدرت را از شخص سلب و آن را در چوکات نظام سیاسی و حکومتی متمرکز ساخته است. سلب صلاحیت شخصی و تمرکز در قالب اصول بر اساس مدنیت و تقاضای روز، اصل و اساس شیوه حکومت داری است. حکومتی که بر اساس اصول تشکیل می گردد، نقش شخص به صفر تقرب می کند. پاکستان همسایه افغانستان است. این کشور در فن حکومت داری خوب عمل نموده. با تغییر شخص در راس قدرت نظام سقوط نمی کند. اگر دیروز در راس نظام نواز شریف پنجابی قرار داشت امروز عمران خان پشتون. با سقوط نواز شریف نظام در پاکستان سقوط نکرد ولی با سقوط داود دیوانه بتاریخ هفتم ثور ۱۳۵۷ افغانستان سقوط کرد. امروز اگر عبدالله عبدالله پنجشیری که او هم بخاطر چوکی و مادیات خود را پریده از ذکر یک پتشون قندهاری معرفی کرد بجای غنی احمدزی غلزی وارد ارگ گردد، ارگ کابل سقوط و دست حامیان غنی احمدزی از آسمان و پای شان از زمین خطا خورده قیامت بالای شان برپا شدنی است.

پنجم – عبدالرحمان را می توان موسس نظام در افغانستان قبول کرد. نظامی را که وی از خود بمیراث گذاشت الی تاریخ هفتم ثور ۱۳۵۷ توسط پسر حبیب الله و نواسه امان الله دنبال گشت. خاندان آل یحی که از نادر در سال ۱۹۲۹ شروع الی داود دیوانه سال ۱۹۷۳ ادامه یافت نه تنها سیاست عبدالرحمان را در فن حکومت داری دنبال کرد بلکه وزارت دفاع افغانستان را تسلیم یک قوم خاص از یک ولسوالی پکتیا و وزارت خارجه افغانستان مطلقا در اختیار کاکا و بچه کاکا و بچه ماما ..... قرار داده شد. پایه این نظام بحدی متزلزل بود که با فایریک توب بالای ارگ توسط محمد اسلم وطنجار پکتیاوال قوماندان فرقه ۴ زره دار پلچرخی نظام ۲۳۰ سال خاندان ابدالی سقوط کرد.

ششم – شعار غنی احمدزی مبنی بر دولت سازی و شعار حامد کرزی مبنی بر استحکام نظام مقتدر مرکزی چیزی جز پیروی از ذهنیت عبدالرحمان خانی بحمایت خارجی ها دویدن بدور دایره خبیثه شیطانی نبوده و عواقب ناگواری را برای ساکنین افغانستان در پی دارد مگر آنکه یک معجزه خدایی صورت گیرد که جلو این حرکت حلقوی شیطانی گرفته شود.

عبدالحمید


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
غنی
کرزی
نظرات بینندگان:

>>>   Abdul Hamid
غنی احمدزی در فکر و ذکر داود قرار دارد. از نگاه این مفلوک تاریخ داود نظام مقتدر مرکزی داشت در حالیکه یا تجاهل عارفانه می کند یا بی نهایت لوده است که گپ را فهمیده نمی تواند. اگر نظام داود نظام مقتدر می بود با یک فایر توب توسط محمد اسلم وطنجار بالای ارگ نظام سقوط نمی کرد و داود شخصا مجبور نمی شد قرار گفتار هواخواهانش ۱۸ ساعت کله شینکوف بدست از خود دفاع کند. اگر نظام داود نظام مقتدر بود این نظام چرا نتوانست در برابر دو سه کودتا چی مقاومت نماید؟

>>>   Abdul Hamid
کاملا تحقیق درست ارایه کردید جناب عدالت. غنی احمدزی از رای مردمی برخوردار نیست. نهایتن اگر سرنوشت غنی احمدزی سرنوشت داود نشد من ملامت!

>>>   اگرچنین شود بسیارخوب کارمیشود تا دزدان را ازبیخ وریشه محو سازد

>>>   برنامه عبدالله صرف تقسیم چوکی هاست دیگر هیچ حرف وپلان وکاری ندارد متخصص تقسیم چوکی است
ر

>>>   این را در پیامخانه یافتم:
آقای Sher Shah Shahab Yousafzai اشرف غنی را رسوا کرد
جناب ريس جمهور !
خواستم قبل از پايان عمر سياسي تان اين ياد داشت را بخوانيد، چندي كه تاريخ زندگي شما و پنج سال قدرت تان را براي نسل هاي آيندهء افغانستان، به تفصيل نوشته ام.
عوام الناس جناب شما را به صفت مغز متفكر جهان ، اقتصاد دان ، حل كننده ء بحران هاي جهاني و صاحب چندين دگري و دپلوم مي شناسند ، اما حقيقت چنين نيست. مرجع كه شما را مغز متفكر جهان خوانده است تا حال معلوم نيست، حتي براي يك روز تحصيلات اقتصادي هم نداريد و دگري هايتان هم اكثرا افتخاري و بعضي استخباراتيست.
شك ندارم كه شما در دروغ گفتن ليسانس، در عوام فريبي ماستري و در جاسوسي داكتراي حقيقي داريد!
صرف نظر از آنكه شما فرزند شاه جان خان مشهور به شاه جان چوتار و نواسه غني كوچي كه در زمان امان الله خان يكجا با پدر كلان داكتر نجيب فقير محمد، توسط امان الله خان به جرم جاسوسي به انگليس ها دستگير كرده شده بود و تمام جايداد شما توسط حكومت وقت مصادره گرديده بود، هستيد،
عضويت استخبارات جهاني را نيز داريد و در اخير حكومت كرزي از جانب دفتر مشترك استخباراتي سيا، انگليس و آي اس آي مامور شديد. فكر نكنيد كه كسي نمي داند و شما بر شانه هاي خلق داريد سواري ميخوريد!
آخر مردم نان ميخورند!
در اولين روز هايكه كانديد رياست جمهوري شديد، زمانيكه هنوز خانم شما بي بي گل جان مصروف تنظيم برنامه هاي شركت خطيب العالمي بود، سازمان استخباراتي پاكستان مسووليت تمويل مالي شما را بدوش داشت.
٤ مراتبه به مبلغ يك يك مليون دالر از پاكستان دريافت كرديد و اين پول توسط حاجي نذير احمدزي به شما ميرسيد و در كمپاين تان مصرف مي شد . حاجي نذير كه غالبا حالا در ريسمان حريف شما داكتر عبدالله بسته است، دعواي نصف اين پول را داشت كه سر انجام با أخذ يك و نيم مليون دالر رفاقت شما بر هم خورد و از اين پول امريكايي ها آگاه شدند.
شما اين پول را در خفا از پاكستان در بدل شرط هاي پاكستان و تعهدات مخفي تان در يافت مي كرديد. تقاضاي پاكستان از شما رسميت شناختن خط ديورند( كه چند روز پيش با افتتاح تورخم تحقق يافت)، رهايي زندانيان مطلوب پس از بقدرت رسيدن تان و حفظ رابطه با گروپ حقاني بود، كه شما در زمان قدرت تان چند بار ملاقات ها و همكاري هاي داشتيد و آقاي نبيل نيز در زمانش از اين حقيقت پرده بر داشته است.
جناب شما بخاطريكه مردم و شركاي امريكايي تانرا فريب دهيد و از پول هاي پاكستان طفره رويد، منزل مسكوني تانرا واقع در دارالامان ،با أخذ شش لك دالر امريكايي به ميوند بانك در ضمانت گذاشتيد و قباله آنرا بنام شخصي بنام محمد ولي مسكونه سنفرانسكوي امريكا كرديد. شما پول ميوند بانك را بعد به قدرت رسيدن در اولين روز ها پرداختيد. از قضا محمد ولي نام فوت كرد و قباله خانه شما بنام وي باقي ماند، چندين بار از ورثه وي تقاضا كرديد تا وكالت خط جهت انتقال اسناد برايتان بدهند اما خانم دوم محمد ولي از شما تقاضاي يك و لك چهل هزار دالر كرد كه بي بي گل نپذيرفت، شما با استفاده از قدرت تان تلاش كرديد كه تا اسناد خانه را دوباره بنام خانم تان انتقال دهيد اما قاضي طالب فرمان فوق العاده شد و اينكار را بدون وكالت خط ورثه محمد ولي و يا فرمان شما ناممكن دانست.
تمام اسناد اين ماجرا كه تا حال تمام نشده است ، در ميوند بانك و محكمه ناحيه شش موجود مي باشد .
بعد از آنكه شركت خطيب العالمي كه خانم شما بي بي گل جان بالاترين سهم دار آنست (٤٢ فيصد)فعال شد، يك شبكه آن بنام شركت الكوزي كه فعلا ١٢ فيصد سهم دار خطيب العالمي است ، مصارف كمپاين شما را بدوش گرفت.
در اولين قدم ١٣٢ موتر زرهي، ١٢٠ موتر پيك اپ ،يك كانتير موبايل هاي آي فون ٦، يك كانتير كامپيوتر هاي لپ تاب و غيره از دبي خريداري و در خدمت شما قرار گرفت. بعدا شركت الكوزي مواد خوراكه، بيسكيت، چاي، نوشابه ، خرما و حتي كاغذ تشناب و دستمال كاغذي افراد مورد نظر شما، اعم از وزيران ، معين ها و حتي ريس هاي شما را تهيه مي كرد،
حتي خانماي هاي كمپاين كننده هاي شما نيز از تحفه هاي چون زيورات و لباس هاي قيمتي مستفيد مي شدند ، بر علاوه يكه وسائل خوشگذاراني نزديكان و متعهدان شما از طرف اين شركت در دبي و ازبكستان نيز مهيا مي گرديد.
ماجراي زمين ها و ديگر حرفهاي اين شركت و شما حاجت به شرح نيست.
شما به قدرت رسيديد، بي بي گل خانم ، كه همان رولا سعد عيسوي است توانست شركت اتصالات را با (٨فصيد سهم)، شركت اريبا را با (٦فصد) سهم و شركت هاي داوودزي ، سلطان زوي و ديگران با اسهام كم و بيش گرد خود جمع كند و به قدرت اقتصادي تكيه بزند. از آن بعد بي بي گل جان كه لباس خانم اول را در بر داشت، پروژه پروموت را حيف و ميل كرد، ٣٧٥ مليون دالر براي انكشاف زنان افغان بباد فنا رفت و ٧٠ فيصد پول پروژه حيف بخش مديريتي گرديد.
جناب ريس جمهور !
شما هم آرام ننشستيد، قيوم كوچي كاكاي تانرا كه در مسكو تحصيل كرده بود و سابقه فعاليت در كي جي بي داشت، وارد صحنه ساختيد و پسر كاكاي تان اجمل خان غني را برياست تداركات برگزيديد.
اجمل غني كه هويت خودش و خانواده اش در پست هاي قبلي ذكر شده است ، ٨٥٠ مليون دالر پروژه بدست آورد و شما توانستيد توسط وي به مليون ها دالر سرمايه دستيابي پيدا كنيد.
پول هاي سياه اجمل غني و شما كه تا حال انتقال آن به خارج از كشور ادامه دارد، از طريقه هاي مختلف بيرون مي شد كه از جمله روزانه يك مليون دالر به دبي انتقال مي گرديد.
آقاي ريس جمهور فكر ميكنيد
مردم از هيچ چيز خبر ندارند؟؟؟!!
همين سه ماه قبل محمد أيوب نام مسكونه ولايت لوگر كه شخص اعتمادي شما و اجمل غني بود و وسائل عياشي اجمل خان را نيز مهيا مي كرد ، مبلغ ٣٠ مليون دالر از پول هاي سياه و خيانت شما را بعد از انتقال به دبي فرار داد و شما با امر تان بالاي رياست امنيت ملي ، ١٠ تن از اعضاي خانواده او را اعم از برادر ، كاكا ، پسر كاكا و دوستان نزديك وي را به زندان انداختيد و از هيچگونه ظلم بالاي آنها دريغ نكرديد، حتي زندانيان شخصي تانرا تهديد به مرگ نموديد.

كاپي از برگه ي استاد رحيل

>>>   غنی با آن همه لاف هایش و چیغ زدن هایش نه آب های کشور را محار کرده توانست، و نه لاف های فروش جالغوزه او جائی را گرفت، و نه هم چندینبار افتتاح کردن پروژه های کهنه چون تاپی و غیره برای او چیزی آوردند. چند تا پل هوائی را هم که با تبلیغات و مصرف فوق العاده درست کرده از نظر بلندی مصارف آنقدر کمتر عملی هستند که قابلیت پایداری را ندارند و برای تجارت واقعی موثر نیستند.
ناموفق ترین سیاستمدار همین غنی کوچی بود. در عرصه خارجی هم منزوی شد و باخت، تا به سویه که صاحب اصلی خودش بیرون راندش، و با پیشبرد سیاست های فاشیستی قومی همراه با مخکش های احمقش در عرصه سیاست های داخلی هم چنان بد باخت و منفور شد که بجز چند تا هویتفروش غلام بچه و همان بوت پاک های شناخته شده کسی دیگری حتا حاضر نبود معاونیت او را قبول کند.
پای ترقیده که تازه موزه را ببیند همینگونه عمل میکند. یک کوچی متعصب و حکومتداری یک کشور متنوعی چون افغانستان فرسنگ ها باهم فاصله دارند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است