جرگۀ مشورتی صلح را غنی برای چه می سازد؟
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۴۴    ۱۳۹۷/۱۲/۵ کد خبر: 157555 منبع: پرینت

رییس جمهور غنی چند روز پیش از تشکیل جرگۀ مشورتی برای صلح خبر داد.
حامد کرزی رییس جمهور پیشین قبل از این خبر در مصاحبه با بی بی سی مخالفت خود را با حکومت موقت اعلان کرد و گفت من طرفدار دوام این دولت یعنی ریاست جمهوری اشرف غنی هستم، به شرط آنکه در مورد صلح کار کند.

آیا تشکیل جرگۀ مشورتی صلح توسط رییس جمهور غنی برای دوام کار او به عنوان رییس این دولت تا رسیدن به صلح از راه مذاکرات جاری امریکا توسط زلمی خلیلزاد با طالبان است؟
اگر چنین باشد، باید تشکیل جرگۀ صلح برای ادامۀ ریاست رییس جمهور غنی و تعویق انتخابات ریاست جمهوری تا به ثمر نشستن این مذاکرات و عقد توافق صلح باشد.

توافق احتمالی چه زمانی صورت خواهد گرفت؟
اشرف غنی چند روز قبل از نتیجه دادن مذاکرت و رسیدن به صلح تا یکسال آینده خبر داد، هر چند که دو ماه قبل این زمان را پنج سال تعیین کرده بود. ممکن است جرگۀ مشورتی صلح، مشورۀ یک و نیم تا دوساله را برای ابقای وی در رأس دولت و ادامۀ حکومت وحدت ملی موجود را ارائه کند تا مذاکرات صلح به سرانجام برسد.
هنوز این حدس و گمان ها که کم کم در مورد آن سخن می رود از سوی هیچ منبع رسمی مورد تایید قرار نگرفته است.

محمد اکرام اندیشمند


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جرگه
صلح
نظرات بینندگان:

>>>   چونکه همیشه جرگه ها به خواست های حاکمیت هاتمکین کرده اینبار بدون تردید به خواستهای حکومت مشوره خواهند داد .اما اینکه فیصله های جرگه مشورتی قوت اجرایی ندارد. نتیجه اش غیر ممد خواهد بود.
س کابل

>>>   به خاطر این چرگه رادایر میکند غنی در طول 4 سال حکومت خود 45 هزار نفر را کشته است ومی خو اهد تا 5 سال دیگر یک لک نفر دیگر را هم بکشد و این چر گه دست نشاند غنی که خود همین400 نفر در طول 18 سال در چخش است باز هم از ادمک پیشتبانی نماید

>>>   برای این ازین دست آویز خلاف استفاده میکند تاگفتنی هایش را از زبان این بی زبانان پول پرست بیان کند واینرا برای خود یک سند از زبان ملت بی زبان بسازد

>>>   Abdul Hai Khurasani
کدام یک مستحق ضرب مدال هستند، ثریا خانم یا ....؟

بانو گوهرشاد بیگم!
مارا ببخش، ای بانوی ارجمند و سیاستمدار کل بلاد خراسان!
ما کوچکتر از آن هستیم که بتوانیم موقعیت عظیم ترا در تاریخ تمدن خراسان درک کنیم و برایت مدال بسازیم.

بانو رابعه بلخی!
شرمندهٔ نام بلند و مقام عظیم عرفانی و تمدنی تو هستیم، معذرت مارا بپذیر ای بانوی خراسان زمین.
ما نمی توانیم به نام تو مدال ایجاد نماییم و نام و یاد ترا زنده نگهداریم، بر ما ببخش ...

ای تهمینهٔ متهور،دادگر و شجاع!
تو همچنان در کاخ بلند حماسی فردوسی بمان و زمان اجلال نزول فراهم نیست.
اینجا ماتمسرای تحجر و تنفر و تعصب و تکفیر و فاشیسم است، جایی برای تو نیست!
ما را ببخش، ما نمی توانیم مدال برای تو ضرب بزنیم.....بیش ازاین بیاد ما نیا و شرمنده مان مساز....

فاشیسم؛ عملاً به تاریخ صد ساله اعتقاد و باور دارد، شعار تاریخ پنجهزار ساله یک دروغ بزرگ و فریبنده برای افکار عمومی است و بس!
فاشیسم افغانی؛ استمرار اقتدار سیاسی خود را فقط در شعاع تئوری طرزی و ایجاد ملت واحد افغان می بیند و لهذا برای محمد اشرف غنی تنها امان الله خان قائد اعظم است.
اصل خبر:
«بر بنیاد گزارش ها رئیس جمهورغنی فرمان ایجاد یک مدال دولتی به نام ملکه ثریا خانم امان الله خان را امضاء کرده است.»

>>>   Mehraban
اصطلاح مردم فریب :
اصطلاح «تیم دولت ساز » جعلی ، مردم فریبانه ، پررویی ، متکبرانه ، گوسفندی ، و غیر اخلاقی است ، هر فرد و گروپی که این اصطلاح را به کار می برد دانسته یا نادانسته در سدد بازی دادن مردم و بازی کردن به شعور و خرد مردم است.

>>>   Aziz Arianfar
دورنمای تیره و تار صلح و برگزاری یک لویه جرگه مسخره دیگر:
ساده ترین اصل در منازعه شناسی گواه براین است که مادامی که انگیره ها و عواملی که منجر به جنگ می شوند، زدوده نشوند و سر جای شان باشند، محال است صلح دستیاب گردد.
دردمندانه در کشور ما عوامل اصلی بروز جنگ (اعم از جهانی، منطقه یی و درون کشوری) نه تنها از میان نرفته و کمرنگ نشده اند، بل که نیرومندتر و فربه تر هم شده اند. انگیزه ها هم سر جای شان اند.
در بعد جهانی، مناسبات میان امریکا، چین، روسیه، ایران و پاکستان نه تنها بهبود نیافته ، بل که تیره تر هم شده است. تازه به این فهرست می توان تیرگی مناسبات امریکا و اروپا و ترکیه را هم افزود. پیچیده تر شدن مناسبات میان قدرت های بزرگ کمترین امیدی برای دستیابی به صلح د کشور بر جا نمی گذارد.
در بعد منطقه یی هم شاهد تیره تر شدن شدید مناسبات عربستان و ایران و هند و پاکستان و قطر و عربستان هستیم.
نه تنها مبارزه جدی یی در برابر پایگاه های برونمرزی دهشت افکنان انجام نمی شود، بل که کسی با سرچشمه های تمویل تروریسم هم کاری ندارد. به ویژه هیچ اقدامی برای خشکانیدن منابع تغزیه و تمویل جنگ یعنی کشورهای مرتجع عربی نشده، نمی شود و نخواهد شد.
ابزارهای داخلی جنگ یعنی جنگجویان گستره مرزی میان افغانستان و پاکستان و جنگجویان اجیر خارجی از جمله باشندگان کشورهای آسیای میانه از جمله تاجیکستان و قفقاز و عرب ها و تندروان سایر کشورها هم پا بر جا اند.
در بعد داخلی: تعریف مشخصی از جنگ و صلح نداریم. طرف های جنگ مشخص نیستند. هیچ تعریف روشنی از دوست و دشمن نداریم. در هژده سال گذشته هم کرزی و اشرف غنی و هم همپیمانان منطقه یی امریکا نگذاشتند، طالبان سرکوب شوند. یکی از پاردکس های جنگ افغانستان این بود که ائتلاف بین المللی با آن که نیروی عظیمی را به کمیت 130 هزار نیرو وارد کشور کرد، تا پایان نمی دانست که با کی بجنگد.
کشورهایی عربی، ترکیه و اسراییل نمی گذاشتند، نیروهای طالبان، حزب اسلامی و شبکه حقانی سرکوب شوند. زیرا چنین می پنداشتند که این نیروها مخالف روسیه و ایران اند و اگر سرکوب شوند، زمینه برای نفوذ این دو کشور فراهم خواهد گردید. کرزی به امریکایی ها اجازه نمی داد طالبان قندهاری و هلمندی ، در یک سخن طالبان درانی را سرکوب کنند. زیرا چنین می پنداشت که در صوت سرکوب طالبان توازن قوا به سود نیروهای شمال تغییر خواهد کرد. پاکستان اجازه نمی داد کسی بگوید که سر چشم شبکه حقانی ابرو است. در عین حال، بر دریافت سهیمه در ساختار دولتی پا می فشرد. این بود که گروه هایی از طالبان به نام طالبان میانه رو به نمایندگی از پاکستان وارد ساختار دولت شدند. در عین حال با فشار پاکستان حزب اسلامی هم از فهرست سیاه شورای امنیت سازمان ملل بیرون و به کابل آورده شد و در واقع به نحویی شریک قدرت شد.
زخم خونین بحران عمیق عدم اعتماد میان طرف های درگیر نه تنها التیام نیافته، بل که به «زخم بدخیم شادی» مبدل گردیده است. هیچ کاری هم در راستا اعتمادسازی انجام نشده و نشانه یی هم از آن به چشم نمی خورد. بل که در اثر انحصارگرایی های لگام گسیخته ارگ نشینان، شکاف عدم اعتماد فراخ تر هم شده است. تعریف و قرائت طرف های درگیر از صلح به شدت متفاوت است. دولت می خواهد که طالبان بیایند و تسلیم شوند. برعکس، نگاه طالبان به صلح هم سپردن قدرت به آنان و رستاخیز امارت اسلامی وهابی است.
این گونه معلوم نیست صلح میان کی و کی؟
کسانی که داعیه صلح دارند، منادیان صلح، یعنی حکومت و طالبان؛ هیچ کدام از مردم ما نمایندگی نمی توانند. اختیار و صلاحیت مذاکره را هم ندارند. زیرا هر کدام نماینده و مدافع منافع کشورهای دیگر یعنی امریکا و پاکستان اند و تنها منافع شخصی خود را مد نظر دارند.
واژه یی به نام صلح در افغانستان اصلا در قاموس پاکستان وجود ندارد. پاکستان اساسا در تداوم جنگ ذینفع است.
جنگ اساسا میان طالبان و مجاهدان است. اما این دو طرف در بعد سیاسی به حاشیه رانده شده اند. طالبان حکومت را دست نشانده خارجی ها و نامشروع می خوانند و حاضر به نشستن پشت یک میز با آن نیستند. تازه طالبان هم یک گروه نیستند. بل که گروه های رنگارنگ و گوناگونی اند که سر هر یک در آخُر کشورهای مختلف است.
دولت کنونی هم برای ادامه حیات خود به تداوم جنگ نیاز دارد. بسیاری از گروه های سیاسی هم ادامه هستی خود را در ادامه جنگ می بینند.
نیروهای خارجی هم برای توجیه حضور و تداوم حضور خود به دستاویز جنگ بی پایان فرسایشی نیاز دارند.
ساختار نظام کنونی هم به گونه یی است که در زیر داربست آن کمترین امکانی برای دستیابی به صلح نیست.
طالبان، داعش و شبکه حقانی زبان دیگری جز زبان زور را نمی فهمند‌. اما نیروهای مسلح ما ناتوان اند . پیمان خام همکاری های راهبردی با امریکا، دست ما را از رسیدن به جنگ افزار های پیشرفته کوتاه ساخته است. این در حالی است که در جنگ های چریکی، نیروی هوایی، به ویژه بالگردهای توپدار و واحدهای مکانیزه زرهی حرف اول را می زنند. ما فاقد نیروی هوایی کارا و رزمنده هستیم.
این گونه کار به بن بست راهبردی کشیده و صلح به گروگان گرفته شده است و کوچکترین امکانی برای آن دیده نمی شود.
در هژده سال گذشته صدها میلیون دالر برای رسیدن به سراب صلح برباد داده شد. اما دستاورد صفر است. برعکس، جنگ دامنه بیشتری یافته است و تلفات بیشتر شده است. دلیل این کار انحصارگرایی دولت است که همه چیز را دور از چشمان مردم در پشت پرده و پستوهای تاریک انجام می دهد. این است که همه طرف ها و به ویژه مردم عادی به ستوه رسیده از بیمهری های جنگ نومید شده اند و دیگر کسی حرف ارگ نشینان را جدی نمی گیرد. در واقع دولت در روند صلح تجرید شده و به حاشیه رانده شده است و ابتکار عمل را از دست داده است.
ارگ به جای چاره اندیشی بنیادی برای رسیدن صلح، پیوسته در اندیشه هنگامه سازی و خاکباد است. اکنون باز هم در پی برگزاری یک لویه جرگه مسخره به نام جرگه سنتی صلح است.
اما در اصل می خواهد از این جرگه برای شخص اشرف غنی احمدزی کمپاین کند.
حتا بر اساس قانون اساسی ضد ملی و آگنده از تناقصات و ناکارآمد کنونی هم برگزاری چنین لویه جرگه یی توجیه ندارد. هم انتخابات مجلس شورا در هاله یی از ابهام است، هم انتخابات شوراهای ولسوالی ها در هژده ساله گذشته به بهانه های گوناگون انجام نشده است. معلوم نیست اشتراک کنندگان لویه جرگه بر پایه کدام معیارها و موازین برگزیده خواهند شد؟ قطعا طبق قانون اساسی کنونی، برگزاری چنین جرگه یی ممکن نیست. زیرا مفاد آن را نقض می کند.
روشن نیست که آیا در این لویه جرگه نمایندگان همه جریان های سیاسی و اپوزیسیونی اشتراک خواهند نمود یا انحصار گردانندگی آن در دست ارگ خواهد ماند؟
از پیش می گویم که این چنین لویه جرگه های قلابی همان گونه که در گذشته به چشم سر دیده ایم، ضیاع وقت و بیهوده و بی ثمر بوده است؛ این بار هم ره آوردی نخواهد داشت. روشن است طالبان آن را تحریم خواهند کرد . سناریو هم از پیش روشن است: شماری از خان ها و ملاهای مرتجع و افراد دست چین شده خود فروخته و آبرو باخته را خواهند آورد و با راه اندازی دهل و دنگ باز هم معرکه بر پا خواهند نمود. به هیچ رو کسی به نمایندگان نخبگان فکری و روشن اندیشان و نمایندگان آگاه کشور مجال اشتراک در چنین جرگه هایی را نخواهد داد.
در یک سخن، اکنون گرهخوردگی دو روند برگزاری انتخابات و صلح به دو معضل بزرگ در کشور مبدل شده اند و به گرهی کوری می مانند که سر نخ آن گم است. هم انتخابات قلابی و جعلی و ساختگی و نمایشی است که دردی را دوا نخواهد کرد و و هم صلح با طالبان بازیچه و ابزار و نیرنگبازی.
انتخابات در کشور بی معنا و پوچ است. چون رییس جمهور از سوی کاخ سفید برگزیده می شود. اگر انتخاباتی برگزار شود، باز هم شاهد یک بازی مسخره نمایشی و گربه رقصانی و رایگیری سراسر آگنده از تقلب خواهیم بود.
ما به انتخابات ارگان های محلی قدرت مانند والی ها، ولسوال ها و علاقه داران نیاز داریم‌. چون این ارگان ها انتخابی نیستند، در نتیجه دموکراسی ما نامنهاد و بی مفهوم و نمایشی و پوچ است.
صلح در این اوضاع و احوال به گونه قطعی میسر نیست. حتا اگر طالبان هم وارد ساختار قدرت شوند، باز هم صلح نخواهد آمد. بل که جنگ با نیروی بیشتری ادامه خواهد یافت و آتش آن افروخته تر خواهد گردید.
ممکن است پاکستان در اثر یک معامله با امریکا، بخشی از طالبان را زیر نام طالبان میانه رو وارد ساختار قدرت بسازد تا بتواند از آن ها همچون ستون پنجم بهره گیری نماید و نیز بتواند بر بخشی از خاک ما تسلط بیابد. اما بخش دیگری از طالبان - نیروی جنگی و رزمی آن را وارد ساختار داعش ساخته و جنگ را بیشتر از پیش ادامه خواهد داد. تازه نیروی جدیدی به نام حزب التحریر را به میدان آورده اند‌
. فشرده سخن صلح به یک کلاوه سر در گم مبدل شده است.
همان گونه که بارها گفته ایم، تا کشور بیطرف نشود و ساختار نظام اصلاح نشود، هر گونه سخن گفتن از صلح بیهوده و اتلاف وقت است. بیم آن می رود که هم انتخابات برای یک مدت نامعلوم به تعویق بیفتد و هم صلح به کیمیا و عنقا تبدیل شود.
از این رو، باید همه توان و نیرو خود را در راستای بیطرف ساختن کشور و ویرایش قانون اساسی و اصلاح ساختار نظام بسیج بسازیم. صلح بدون تامین وحدت راستین ملی میسر نیست. اما نیک می دانیم که وحدت ملی در گرو تامین مشارکت ملی در مدیریت کشور و تصمیمگیری های سرنوشت ساز ملی است. مادامی که انحصاگرایی کنونی ادامه داشته باشد، صلح را برای همیشه فراموش کنید. کنون به جای پرداختن به دو مساله اصلی یعنی بازگشت به بیطرفی و اصلاح قانون اساسی و ساختار نظام؛ به دو موضوع انحرافی و بیهوده یعنی انتخابات نمایشی و صلح با طالبان آشتی ناپذیر پرداخته شده است و از آن معجون مرکبی ساخته اند که عقل فلاطون برای پی بردن به آن کوتاهی می کند. حال، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

دورنمای تیره و تار صلح در کشور
در دو شعر
نسیم اسیر:
صلح گویند و درین غمکده جنگ است هنوز
شهد جویند و درین کاسه شرنگ است هنوز
دیــدۀ مهر و وفا تیره و تنگ است هنوز
چهرۀ صدق وصفا، باخته رنگ است هنوز
راه پرپیچ و خم و پر ز فراز است و نشیب
پای این راحله در قافله لنگ است هنوز
کوه پرحادثـه و بادیه هـم طولانی
بحر، طوفانی و در کام نهنگ است هنوز
شهر پرغلغله و قـریه و دِه وحشتزا
بیشه در پنجۀ خونبار پلنگ است هنوز
می وزد باد مخالف به فضای میهـن
آسمان تیره وتاریک و دورنگ است هنوز
نخل این باغ ز سر پنجه اعدا خورد آب
جنگ این قوم به تحریک فرنگ است هنوز
کام شیرین نتوان ساخت به لب بــردن قند
سینه آماجگۀ تـیـر و خدنگ است هنوز
کس به کس دست مودت ندهـد، حیرانم
نامی از صلح نگیرند که ننگ است هنوز
سعی کردند که یاران همه یکـرنگ شوند
اسفا رابطه ها شیشه و سنگ است هنوز
من و تو منتظر صلح، دریغا کامروز
همه در معـرکۀ جنگ و تفنگ است هنوز
دل چه بندیم به وسواس سیاست، کاینجا
گفته ها جمله تهی مغز و جفنگ است هنوز
التفاتی به اسیر قفس اصلا نکنند
بس که صیاد به تمکین و درنگ است هنوز

علامه اقبال لاهوری:
لاله این چمن آلودهء رنگ است هنوز
سپر از دست مینداز که جنگ است هنوز
فتنه ئی را که دو صد فتنه با آغوشش بود
دختری هست که در مهد فرنگ است هنوز
ای که آسوده نشینی لب ساحل بر خیز
که ترا کار به گرداب و نهنگ است هنوز
از سر تیشه گذشتن ز خردمندی نیست
ای بسا لعل که اندر دل سنگ است هنوز
باش تا پرده گشایم ز مقام دگری
چه دهم شرح نواها که به چنگ است هنوز
نقش پرداز جهان چون به جنونم نگریست
گفت ویرانه به سودای تو تنگ است هنوز

فانی
هرچه راه رفتیم دیدیم راه کج رفتار کج
شهرها کج جاده ها کج کوچه وبازار کج
مال کج ، کالاکج و مشتری و دلال کج
پول کج سرمایه کج دلار و دینار کج
سنگ ها کج خشت ها کج قالب و تهداب کج
نقشه ها کج خط کش و انجنیر و پرکار کج
دکتر کج نسخه و دارو و درمان جمله کج
چشم ها کج گردن و دست وسر بیمار کج
دوستان آیا به منزل میرسد این بار کج؟!
من نمی دانم چرا ما اینچنین کج گشته ایم
یا به اینسان ساخت مارا صانع و معمار کج ؟!
سخت بیزارم ازین کجگردشی و کجروی
سخت میخواهم بسوزم این همه بسیار کج

>>>   اوغان طبیعتن عقبگرا، پسمانده، بدوی، و دور از فرهنگ شهروندی امروزی است۰
در صورتیکه امکانات ریفراندوم یا همه پرسی عمومی موجود است و دارای پارلمان نماینده های مردم هستیم ضرورت به این عوامفریبی ها و درغلگری های اوغانی بنام لویه جرگه و امثال آن دیگر وجود ندارد۰
این نمایش های مضحک لویه جرگه همیشه از طرف قشر حاکم برای فریب مردم سهو استفاده شده و فیصله های آن یا از قبل تعیین شده اند ویا اصلن مراعات نمیشوند۰ این روش کهنه غیر اصولی فقط عوامفریبی، ضیاع وقت، و ضیاع پول ملت است و بس۰

>>>   آشرف غنی طرفدار انتخابات و ادغام سیاسی طالبان از آن طریق است و حکومت موقت را باعث ضیاع توان افغانستان میداند و عطا و اسماعیل خان و گلبدین و خلیلی و افراد طرد شده بیشتر طرفدار حکومت موقت هستند
لوی جرگه ممکن است آجندای انسجام افغانها بطرف صلح عزتمندانه با طالبان و حمایت از دستاوردها و مبارزه با اهداف شوم کشورهای بیرونی و همسایه ها را داشته باشد چون اشرف غنی آماده انتخابات و خدمت است و رضایت قلبی به طرح های شوم دیگران ندارد.
کنشکا ورسجی

>>>   صلح یک کلمه مقدس است که درتمامی جوامع بشری نهایت دوست داشتنی ومورد احترام خاص وعام است. طرح وپروسه حتمی وعملى صلح درجامعه افغانستان که بیشتر ازچهل سال جنگ خانمانسوزی وویران گر توام با کشته ومعلول شدن صدها هزار نفر وآواره شدن ملیون ها نفردرکشورهای همسایه ودور گردیده اند خیلی ضروری ولازمی میباشد.درقرآن کربم خدای بزرگ نیز صلح را یک عمل خیر ونیکو ذکر فرموده (الصلح الخیر). متاسفانه درافغانستان طرح صلح وآشتی ملی به نفع حکومات مقتدر تعبیر و تبلیغ گردیده است. درسال های اواخر حکومت حزب دموکراتیک خلق که ناچارگردید صدای صلح وآشتی ملی را برای اهداف وپیشبرد حزب دیموکراتیک خلق مورد استفاده قرار داد وحتی درصلح و آشتی ملی مشروط براینکه رهبری دولت آشتی ملی به دست حزب دموکراتیک خلق باشد تاکید میکردند .درحالیکه ۸۰ فیصد خاک افعانستان بدست مجاهدین دلیر وجان برکف افغانستان بودند و درینصورت صلح وآشتی ملی موردپذیریش گروه های مجاهدین قرار نگرفتند.درزمان حکومت مجاهدین نیز درعین جنگ وخونریزی گاه گاهی صدای صلح وآشتی ملی ازطریق رادیو ورسانه هاوبعضی مصاحبه ها شنیده میشدند امانظر به خودخواهی بعضی ماجراجویان وگروپ های خاص که در حکومت کابل شامل بودند، صلح وآشتی ملی درحکومت مجاهدین عملی نگردیدوشهر کابل به ویرانه مبدل گردید.دردوره حکومت امارت اسلامی ،طالبان با اتکاء به نیروی اجنبی به رهبری بعضی اعراب فاسد وجاهل، نه تنها کلمه مقدس صلح به فراموشی سپرده شد بلکه با نهایت تعصب، طالبان به کشتار خود درمناطق مختلف افغانستان ادامه دادند طالبان نه تنها با گروه های مجاهدین اتحاد شمال جنگیدند بلکه درقلمرو حکومت خود هزارها مسافرین را درمسیر عبور ومرور عم ازذکور،اناث،کبیر وصغیر به قتل رسانیدند ودوسال متواتر تمامی آشیای مورد ضرورت را بالای مردم مومن وزحمت کش مناطق مرکزی افغانستان مسدود کرده بودند که ملت شریف افعانستان شاهد این ادعا است .طالبان به انواع تعصب وتهدید باتمامی ملیت هاواقوام محروم افغانستان اعمال غیر انسانی را بجا آوردند وبعضی رهبران نیکنام ومشهور مجاهدین ووطن دوست را نیزبه قتل رسانیدند مانند قومندان عبدالحق شهید ، شهیدعبدالعلی مزاری و قومندان مشهور شهید احمد شاه مسعود را با دسیسه های خطرناک ومشوره مستقیم اعراب فاسد وجاهل شهید کردند.حالاکه حکومت وسیع البنیاد باهمکاری جامعه جهانی درافغانستان شکل گرفته است وزمینه زندگی درفضای دیموکراسی آزادی بیان وهمزمان با‌پیشرفت تعلیم وتربیت ورشد وترقی وبازسازی افغانستان طرح صلح و آشتی ملی توسط حکومت مرکزی افغانستان وبعضی ممالک صلح دوست جهان ومنطقه پیشنهاد گردیده است.صلح وآشتی ملی درشرایط کنونی برای خاتمه جنگ ورشد وترقی افغانستان ویران شده نهایت ضروری ولازمی میباشد.اگر جنگ ده ها سال دیگر هم درافغانستان ادامه یابد بالاخره پایان هرجنگ صلح است جنگ های بزرگ جهانی ومنطقوی پایانش به صلح وآشتی خاتمه یافته اند.متاسفانه یکعده متعصبین خودخواه وجنگ طلب به صدای صلح وآشتی ملی تاحال صادقانه لبیک نگفته اندوبه بهانه های مختلف به تجاوز وآدم کشی بالای مردم بی دفاع ومومن افغانستان وخصوصا مناطق مرکزی افغانستان ادامه میدهدوهم راه های مواصلاتی را به روی این ملت مومن ومجاهد افعانستان بسته اند ودرین فصل زمستان که اکثرمردم زحمت کش افعانستان از سردی وبرودت هوا رنج میبرند بازهم به رنج و اندوه آنها با اعمال غیر انسانی شان اضافه مینمایند ومکاتب وشفاخانه هارا نیزبا تهدید مسدود وغیر فعال ساخته اند وهم پول بدون کدام دلیل معقول ومنطقی ازمسافرین وموتر داران مناطق مرکزی افغانستان در مسیر عبور ومروراخذمیدارند.این تنگ نظران وظالمان بدانند که بالاخره این جنگ روزی پایان مییابد اما این نامردانگی واعمال غیر انسانی گروه های جنگ طلب وظالم برای ابد به عنوان یک تجاوز وظلم فراموش نشدنی ثبت تاریخ افغانستان خواهد شد.درین روزها که الحمدالله پروسه صلح باکومک جامعه جهانی وکشورهای همسایه وکشورهای منطقه درجریان است ومردم مومن ومجاهد افغانستان بی صبرانه برای صلح وآشتی ملی به درگاه خدای بزرگ دست به دعا اند وامید وارندکه صلح وآشتی داییمی درافغانستان ویران شده بعد ازمدت چهل سال جنگ خانمانسوز عملا مورد تطبیق قرارگیرند تا درتمامی نقاط افغانستان زمینه رشد وترقی،تعلیم وتربیت وپیشرفت انشالله آماده گردند.ملت مومن ومجاهدافغانستان نگذارند که این تنگ نظران فاسد وجاهل بین ملیت های برابر ومومن افغانستان شیطان صفتانه به مکر وحیله های شیطانی شان ادامه دهند.به پیش به یاری خدای بزرگ به سوی صلح داییمی و امنیت پایدار ،تفاهم ملی ،رشد،ترقی وهمزیستی مسالمت آمیز بین تمامی اقوام برابر درافغانستان،محو ونابود باد گروه های جنگ طلب،ظالم وآدم کش٫ جاوید ومستدام باد صلح، برابری،دیموکراسی و تحقق عدالت اجتماعی درافغانستان.ومن الله التوفیق.
انجنیر عبدالرشید ناصری ازآسترالیا


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است