خروج قوا از افغانستان به خاطر حمله ایران است!
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۴۴    ۱۳۹۷/۱۰/۴ کد خبر: 156626 منبع: پرینت

ادعای فاکس نیوز، رسانه نزدیک به کاخ سفید و ترامپ که در عنوان اول پیک نت به آن اشاره شده است.
طبق گزارش ها، آمریکا و اسراییل میان خود تقسیم کار کرده اند.

بدین ترتیب که نیروی هوایی ارتش ایالات متحده مواضع حساس و استراتژیک نظامی در داخل ایران را بمباران کند و اسراییل نیز بطور همزمان مواضع حزب الله لبنان را در هم بکوبد.
عربستان و امارات نیز هزینه های مالی این عملیات را تقبل کرده اند.

به همین منظور ، آمریکا 2500 نیروی خود از سوریه و 7500 نیروی خود را از افغانستان بیرون می کشد تا آنها از دسترس نیروهای وابسته به ایران خارج شوند.
در یمن نیز موقتا آتش بس بر قرار میشود.
جیمز متیس، بعنوان تنها مخالف جنگ از کابینه ترامپ خارج می شود.

مقامات ایران اعلام کرده بودند که در صورت حمله به ایران پایگاه های امریکا در سوریه و افغانستان را خواهند زد و همین حرف مقامات ایرانی باعث شد امریکا پایگاههای خود را تخلیه کند.

فرید نعیمی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
افغانستان
ایران
آمریکا
نظرات بینندگان:

>>>   متوجه نويسنده متن !
اول اينكه ايران از يگانه كشور كه ميترسد افغانستان است. چون در طول تاريخ هيچ كشور ديگري بيشتر از افغانستان ايران را اشغال و تصرف ننموده است .
دوم اينكه ايران ميداند كه افغانستان پوتانسيل تصرف دوباره و صد باره ايران را دارد.
سوم اينكه افغانها مردم شجاع اند و ايران از ايشان ميترسد.
چهارم اينكه ايران خودش يك كشور فقير و عقب افتاده است كه توان جنگ با افغانستان را ندارد.
پنجم اين كه ارتش افغانستان فعلا قوي ترين ارتش دنيا است.

>>>   دلایل مختلفی برای خارج شدن نیروهای امریکایی از سوریه و افغانستان در رسانه ها گفته شده است و تحلیل های متفاوتی در این باره بیان شده است که یکی از این دلایل احتمال جنگ با ایران است, علت دیگر آن شاید براورده ساختن وعده انتخاباتی ترامپ برای خارج کردن قوای امریکا از جنگ های طولانی و پر هزینه باشد چون ترامپ یک تاجر مسلک است و به رونق اقتصادی امریکا بیشتر فکر میکند. علت دیگر این موضوع هم ممکن است یک معامله سری بین ترامپ و اردوغان باشد تا اردوغان موضوع قتل خبرنگار عرب را بیشتر فاش نسازد و روابط امریکا و عربستان را خراب نکند و در عوضش نیروهای ترکیه جای نیروهای امریکایی در سوریه را بگیرند. بهر حال اگر جانشین جیمز متیس وزیر دفاع امریکا هم مانند مایک پمپیو یک شخص تندرو باشد احتمال جنگ با ایران بیشتر میشود, به هر صورت فعلن احتمال جنگ با ایران کم است چون برای امریکا خیلی تلفات و هزینه دارد و میتواند چندین کشور اطراف ایران را هم در جنگ شامل سازد و این باعث انتقاد زیاد سیاستمداران و اعضای کنگره امریکا از ترامپ میشود و حتی میتواند موقف ترامپ برای پیروزی در انتخابات بعدی را کم رنگ سازد.
هراتی

>>>   سلا دوستان !
ايران خودش يك كشور با تاريخ نيم قرن يا هفتاد و چند سال است ولي افغانستان يك كشور باستاني با تاريخ ده هزار ساله ميباشد كه در طول قرن ها ايران از جمله فلات افغانستان محسوب ميشده. تاريخ نويس مشهور بوناني هيرودت در كتاب احوال اريانا مينويسد كه اريانا يا افغانستان از هند تا ازبكستان و از كشمير تا فارس ( ايران امروزي) را در بر داشت و مراكز قدرت و پايتخت هاي اريانا بلخ و سمنگان و غزني و غور و هلمند بود كه سلاطين و شهنشاهان افغان از اين مراكز قدرت همه فلات اريانا يا افغانستان امروزي را اداره ميكردند. و قسمت هاي از فارس يا ايران تحت تسلط شاهان ترك بوده كه فعلا كل تركيه را شامل ميشود.
با اين سابقه تاريخي فكر نكنم ايران بتواند در مورد حمله به افغانستان تصميمي بگيرد. چون بر علاوه موضوعات تاريخي فوق ايران فعلا هم يك كشور نهايت ضعيف است كه حتي يك كشور كوچك مثل عراق توانست بخش هاي از خاك ايران در ظرف چند روز تصرف كند.
پوپلزي

>>>   هههههههه ايران و اينقدر جرات ؟

>>>   ياره سر همين عنوان خو مرا هم خنده گرفت. ايران با يك تحريم از حال رفته و چطور امكان دارد كه سر امريكا تعرض كند و انهم در خاك افغانستان؟ ايران در دم افغانستان پف هم نيست.

>>>   واه واه نظردهنده اول عجب جوک هایی میگویی که آدم از خنده روده بر میشود افغانستان یک کشور تازه تاسیس بعد از معهده پاربس و نام جعلی انکلیس میاشد که از بدو تاسیس تا حالا نتانسته خودش را از بند اشغالگرها و باداران خارجی رها کند اما ایران ادعای باخاک یکسان کردن اسراییل را دارد و در دل بسیاری از مردم افغانستان(خراسان) پیوند زبانی و تمدنی و دینی و محبوبیت قلبها را دارد که حتی حاضر است در کنارش به مبارزه صهیونیست ها بجنگد کدام کشور تانسته تا بحال یک فیر به سمت آمریکا شلیک کند ایران بدون کدام ترس سزبازان آمریکا و انگلبس را در خلیج فارس دستگیر میکند و گریه شان و شلوار خیسشان را که از ترس است فلم گرفته و نشر میکند هرچند از دید برخی صاحب نظران این اقدامات تند است اما ایران کدام ترسی ندارد و حاضر است برای نابودی ایسراییل هرچند هزینه لازم است بپردازد به نظر من این ایستراتژی ایران بین کشورهای اسلامی بی نظیر بوده و نتیجه بخش خواهد شد

>>>   پوپولزی جان برای اینکه کمی واقعیت بدانی(یا شاید هم میدانی اما مطابق رسم قومتان تعمد بر جهل و انکار داری )به سایت ویکیپدیا فارسی یا انگلیسی مراجعه کن و ببین اولین کشور تاسیس شده در جهان بر پایه قدمت نامش چیست همین کافی است برایت ولی خوب است دانا باشی ما تاجیک ها در همین خراسان زمین چه همینجا که نامش را افغانستان جعل کردند و چه شمال آمو که تاجکستان نام نهاد شد خود را هیچ گاه افغان نام نمیکنیم اما با افتخار خود را ایرانی خاهیم نامید و اگر هم قرار باشد قبل از آن‌که افغان باشیم ایرانی یا همان آریانی یا پارسی هستیم همه یکی است ساسانی و سامانی اش زیاد فرق نداشت هر دو به نام ایران بود همان وقت که شما هنوز از پشت کوه سلیمان برنیامده بودید و خراسان زمین را نمیشناختید اینجا شاعران و نامداران ما ایران را ستایش میکردند برای افزایش دانش اندکت بگویم آریانا هم افتخار ماست که حتی این نام را هم شما اوغان ها تحمل ندارید چون نام دیگر همان ایران است که صرف در زبانهای رومی و یونانی نام برده شده است چون در زبان های رومی به همه کلمات پسوند ا یا نا اضافه میشود همچون ایندیانا(هند)، چاینا(چین)، رومانیا، روسیا، فرنسیا، اسپانیا، آلانیا بریتانیا، کرمانیا، مکرانیا، آرمنیا، پرشیانا، کاتولونیا، ترکیا، عربیا، سوریا، لیبیا، گرجیا و..
در منابع زبانهای سانسکریت و پهلوی و عربی همان نام ایران نام عمومی متطقه ایران باستان ماست که پهناورترین ولایت آن خراسان بزرگ نام داشت و درگر ولایات فارس و کرمان و مکران و تپورستان(طبرستان) و خوارزم و عراق(ایراک) و آذربایجان(آتروپاتگان) و اران و ارمینه و اصفهان(اسپادان) بوده است.

>>>   یه جوری میگین افغانستان انگار از قدرتمند ترین کشور جهان صحبت میکنید بابا کشور شما هنوز که هنوزه تحت اشغال آمریکاست بعدشش بعضی از پشتون ها یه جوری میگن ایران نیم قرن تاریخ داره انگار که تاریخ نمیخونن و نمیدونن مراکز قدرت در ایرانت قدیم که الان تو افغانستان هستش از قوم فارس بودن پس ربطی به پشتون ها نداره

>>>   حکیم ابوالقاسم فردوسی(قرن۴) :
ندانی که ایران نشست منست
جهان سر به سر زیر دست منست
هنر نزد ایرانیان است و بـــس
ندادند شـیر ژیان را بکــس
همه یکدلانند یـزدان شناس
بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس
دریغ است ایـران که ویـران شــود
کنام پلنگان و شیران شــود
چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد
در این بوم و بر زنده یک تن مباد
همـه روی یکسر بجـنگ آوریــم
جــهان بر بـداندیـش تنـگ آوریم
همه سربسر تن به کشتن دهیم
بـه از آنکه کشـور به دشمن دهـیم
چنین گفت موبد که مرد بنام
بـه از زنـده دشمـن بر او شاد کام
اگر کُشــت خواهــد تو را روزگــار
چــه نیکــو تر از مـرگ در کـــار زار

>>>   ناصرخسرو بلخی(قرن۵):
برون کرده‌است ز ایران دیو دین را
ز بی‌دینی چنین ویران شد ایران
مرا، پورا، ز دین ملکی است در دل
که آن هرگز نخواهد گشت ویران

>>>   رودکی سمرقندی (شاعر قرن۴): از نخستین سخن سرایانی است که خراسان و ایران را چونان نام یک کشور پرداز نموده است. او در ستایش ابو جعفر احمد بن محمد سامانی در قصیدۀ «مادر می» او را شاه خراسان و مفخر ایران توصیف می کند. ناگفته پیداست که پادشاهی سامانیان بیشتر در فرارودان در شمال خاوری فلات ایران متمرکز بود.
خسـرو بر تخت پیشگاه نشسته- شاه ملوک جهان امیر خراسان
شادی بوجعفر احمد ابن محمد- آن مه آزادگان و مفخر ایران

>>>   ابوریحان بیرونی دانشمند قرن ۴ هجری در چند جا از کتاب آثار الباقیه به مناسبت از «ایران‌شهر»، «فرس»، «فارس» به معنی ایرانیان و ایران یاد کرده است (ایران‌شهر: صص ۱۲۰، ۲۶۸، ۲۷۴،۲۸۳، ۲۸۴؛ ممالک فرس: ص ۱۱۴؛ علماء الفرس، ص ۱۱۵؛ ملوک الفرس: ۱۱۶؛ لقب الشاهانشاهیه للفرس: ص ۱۱۵). او در وصف تیرماه و تیرگان (یعنی تیر روز از تیرماه) آورده است که درباره وضع تیرگان که به جشن نیلوفر هم موسوم بوده است گفته‌اند که چون افراسیاب بر ایران‌شهر مستولی شد و منوچهر را در طبرستان به محاصره گرفت، توافق شد که قلمرو ایران‌شهر به پرتاب تیر معین شود و ماجرای آرش کمانگیر پیش آمد و آن روز را تیرگان خواندند (صص ۲۷۰-۲۷۱). یاقوت به نقل از ابوریحان ایران را نام پسر ارفخشذ پسر سام دانسته است و به نقل از یزید بن عمر الفارسی گفته است که ایرانیان، سواد (عراق) را به قلب و بقیه ولایات ایران را به پیکر آن سرزمین تشبیه کرده‌اند و عراق را دل ایران‌شهر خوانده‌اند. هریک از ولایات بزرگ و اصلی ایران هم نام یکی از ۱۰ پسر ایران، نواده سام بن نوح را، که بر آن ولایات حکومت می‌کرده‌اند، گرفته است: خراسان، سجستان، کرمان، مکران، اصفهان، گیلان، سندان، گرگان، آذربایجان و ارمنستان (معجم البلدان، ۱/ ۲۸۹).

>>>   فرخی سیستانی (شاعر قرن ۵):

پیک غزنین نرسیده‌ست که من
خبری یابم از دوست مگر
سفر از دوست جدا کرد مرا
گم شود از دو جهان نام سفر
من شفاعت کنم امسال ز میر
تا مرا دست بدارد به حضر
میر یوسف پسر ناصر دین
لشکر آرای شه شیرشکر
چون شه ایران* والا به نسب
با شه ایران* همتا به گهر
آنکه بر درگه سلطان جهان
جای او پیشتر از جای پسر

>>>   پوپولزی طبق قرار معلوم تعصب پشتونی تو را واداشته از ایران بدگویی کنی در حالیکه هیچ فارسیوانی نام ایران را انکار نمیکند ای کاش دانسته بودی خواه یا ناخواه زبانشناسان و قوم شناسان پشتون ها را از اقوام و زبانهای ایرانی میشناسند اما امان از جهل و تعصب و کبر و قوم پرستی

>>>   پوپولزی کم دانش بودن بسیار زشت است کمی دنبال دانش برو که در این دنیا تعصب قبیله ای هیچ فایده برایت نخواهد داشت بی جهت نیست پیامبر اکرم ص طبق احادیث مشهور فریقین دست روی شانه سلمان فارسی گذاشتند و فرمودند اگر علم و دانش در ثریا باشد مردانی از قوم او به آن دست خواهند یافت به همین خاطر ایران بیشترین رشد و جهش علمی را داشته است من خود بیش از ده سال است مهاجر در ایران هستم و شاهد هستم تحریم ایران ناچار بناءا باعث خودکفایی علمی در این کشور شده است و از بسیاری جهات در آینده به نفع ایران خواهد شد کشوری که روی بازوی توان خودش بایستد به جایی خواهد رسید اما اگر همه چشمش به خارجیها باشد برایش روز به روز ذلت و خواری بیشتر خواهد بود از شما هم وطن ها میخواهم به جای کینه و دشمنی با دست برادری مقابل کشورهای خارجی قرار گیرید و نگذارید بالایتان زور شوند و تصمیمات کشور بدست انها بیفتد

>>>   خطاب به ايراني ها !
افغانها از هر قوم كه باشند برادر ما اند ولي ايراني ها بشنوند !!!
با فرس فراس و فارس گفتن تاريخ دروغين براي خود ساخته ميتوانيد ولي هرگز از دايره اريانا و باختر و خراسان فرار كرده نميتوانيد چون هفتاد و سه سال ميشود كه ايران تاسيس شده و شما تاريخ نداريد. اگر هم از تاريخ اريانا و باختر و خراسان انكار كنيد و صرف ايران امروزي شما را با افغانستان امروزي ما در نظر بگيريم باز هم افغانستان ٣٤٠ سال تاريخ دارد و ايران ٧٣ سال يعني باز هم ما تقريبا سه قرن بيشتر تاريخ داريم. و با همين نام افغانستان ما شما را سه بار جز خاك خود ساخته ايم. ولي شما يك بار هم نتوانسته. ازين كه بگذريم دوباره برگرديم به تاريخ نام اول افغانستان يعني اريانا و نام اول ايران يعني فارس ديده ميشود كه فارس يكهزار و هشتصد بار توسط اريانا فتح شده و جز خاك اريانا گرديده بعدا در زمان نام دوم افغانستان يعني باختر باز هم فارس شصت و سه بار فتح شده بعدا در زمان نام سوم افغانستان يعني خراسان فارس كاملا تحت اثر خراسان بوده بعدا در زمان نام چهارم افغانستان كه نام فعلي ان است باز هم فارس دو بار توسط افغانستان فتح شده و بلاخره درسال ١٣١٣ هجري قمري يعني درست هشتاد و هشت سال قبل اسم فارس توسط رضا شاه پهلوي به اسم ايران كه از شهنامه فردوسي غزنوي كاپي شده تبديل گرديد. حالا شما چرا از تاريخ فارش شرم و عار داريد كه در جستجوي كاپي نمودن تاريخ افغانستان استيد؟

>>>   به ايراني كه ويكيپديا را ريفرنس داده!
اگر شما اقا كمي سواد ميداشتيد و از تاريخ اگاه ميبوديد ويا ويبولوجي بلد ميبوديد هرگز ويكيپديا را ريفرنس نميداديد. چون وكيپديا يك سايت عمومي است و اطفال بخاطر سرگرمي در ان دستنويسي ميكنند. حد اقل براي من سعيد نفيسي را معرفي ميكردي و اين كه چرا او باعث شد نام فارس به ايران تعغير كند. ايا او موسس دزدي تاريخ اريانا است و اسم ايران را به همين منظور از شهنامه برداشت ؟ يا اينكه تاريخ فارس اينقدر سياه بود كه هرگز نميخواست با ان تاريخ تعلق داشته باشد؟

خطاب به دوستان افغان خود ما!
ما پشتون ها متعصب نيستيم اگر هم هست ان من نيستم.
بايد بدانيد كه ما ايراني نيستيم بلكه ايراني ها جز فلات كشور پر افتخار ما اريانا بوددند. من پشتون ادعا ندارم كه سلسله شاهان اريايي و باختري و بلخي و يفتلي و غوري و غزنوي و غيره و غيره كه تاريخ شان به ده هزار سال ميرسد الي اولين شاه بلخ جمشيد پشتون بود، نخير برادر عزيزم انها تاجك هاي عزيز ما بودند تنها سلسله ابدالي ها پشتون بودند. همين شاهان پر افتخار ما چه تاجك چه پشتون چه ازبك هزاران بار فارس را جز خاك خود ساختند و فارس تا اخرين روز هاي حيات سياسي اش جز خاك ما بود. اخرين بار كه ما ايران را فتح نموديم زمان محمود خان بعد از احمد شاه ابدالي بود. كه هنوز اسم ايران ايران نشده بود بلكه فارس نام داشت.
برادران من ! ايراني ها با زيركي خاص در سال ١٣١٣ اسم فارس را به ايران تعغير دادند و خاك در چشم شما زدند و شما را هم ايراني ميخوانند. و شما هم بدون اينكه بدانيد انها در صدد دزدي تاريخ پر افتخار شما اند شما هم با انها همنواع شده و حكايت خر برفت ميخوانيد.
در حاليكه ايران چيزي بيشتر از نيم قرن تاريخ ندارد. اين تاريخ ده هزار ساله ما است كه انها بر ان با اسم خيالي ايران تكيه زده اند.
پوپلزي

>>>   پوپلزی اینقدر خود را خفه نساز .پشتون پشت کوه اگر تاریخ داشت نامش با چرس و انتحار گره نمیخورد تو خود هنوز نمیدانی فرق تاریخ شمسی با قمری در چیست و جمع و تفریق ریاضی هم نمیدانی اعداد اشتباه میدهی انوقت دم از دوری از تعصب میزنی...
مسخره جهان

>>>   پوپولزی اینقدر دروغ نگو در زمان پهلوی فقط کشورهای غربی یا همان رومیان قدیم ایران را پرشیا میخواندند و تاریخی که تو ادعا داری نام ایران نهاده شد ( ١٣١٣) فقط از کشورهای غربی که موسس سازمان های مستکبر و جعلی ( مثل شورای امنیت!) به نفع خود بودند در این تاریخ از آنها خواسته شد به مردم ایران احترام بگذارند و کشور آنها را با همان نام که خود میگویند نام ببرند آن هم بدلیل این بود که از سابقه جنگ های ایران و روم این نام در ذهنشان مشهور بود و غربیها هنوز کینه جنگ های ایران و روم را دارند و یکی از علت های دشمنی و کینه شان از ایران همین است نمونه آن ساخت فیلم هایی افسانه ای همچون سیصد میباشد.
پایتخت ساسانیان مدائن بود و بیش از ده مورخ معتبر از عرب و ایرانیان به زبانهای پهلوی و سانسکریت نیز آورده اند آنها مملکت بزرگ را ایرانشهر یا ایران ویچ مینامیدند من به طور مفصل برخی از مکتوبات آنها را را استناد و ارجاع داده ام که امیدوارم افغان پیپر نشر کند( تا شاید دروغ گوهای متعصب رسوا شوند)

و اما آریانا و ایران هم یکی است که همان طور که برادر تاجیک ما نوشته است فقط آریانا نام یونانی همان ایران است مثلا نام باستانی منطقه کشور آذربایجان فعلی (که در دوره جنگ های ایران و روس از ایران جدا شد) را هم در تواریخ یونانی آریانا ذکر کرده اند پس آریانا نام عمومی منطقه خراسان نبود بلکه خراسان پهناورترین ایالت آن بود اما این که پایتخت کشور شرق بوده یا غرب هیچ فرقی نمیکند همه اش وطن ما بود و هم امروز هم هرجا پارسی زبان و مسلمان ایرانی زبان است به یکدیگر پیوند و تعلق داریم گاهی پایتخت تیسفون (مدائن) بود گاهی ری بود گاهی هکمتانه گاهی بود گاهی پرسپولیس (تخت جمشید) بود گاهی اشک آباد بود (عشق آباد امروزی دوره اشکانیان) گاهی اصفهان بود گاهی هرات بود گاهی غزنین بود و گاهی بلخ و بخارا و سمرقند هیچ فرقی ندارد این نادانی توست که میگویی ما آنجا را گرفتیم عوض شدن سلسله ها نام تاریخی و باستانی هزاران ساله مناطق جغرافیایی را تغییر نمیدهد ،هند و چین بین صدها خاندان حکومتی دست به دست شد اما نامش همان نام باستانی ماند حمد خدا که نام باستانی ایران ما هم ماند و دنیای غرب با کینه اش و استخدام نوکرهایش باز هم نتوانسته و نخواهد توانست این نام را از دل مردم فارسی زبان و سایر اقوام ایرانی بیرون کند.

>>>   پوپولزی خدا شفایت دهد یعنی میگویی ایران نام کشور شما بوده است و ایران نام کشور شما را دزدیده است برایت پیشنهاد میکنم بعنوان نمونه مراجعه کنی به تاریخ معجم البلدان و کتاب التنجیم ابوریحان بیرونی فعلا همین دو را بخوان برایت کافی است اما میدانم همین را هم نمیخوانی و فقط جار و جنجال میکنی

>>>   پوپولزی اصلا چرا یکصد و هشتاد بار بگو چهار هزار و پنجاه و سه بار کی هست که باور کند وقتی یکی خوب افسانه سرایی میکند برایش اعداد و ارقام معنی ندارد! حتما زبان فارسی ما هم دزدی شده است ؟ اصلا میدانی مثلا کشور فرانسه نام آلمان را دزدیده است کره جنوبی هم نام کره شمالی را دزدیده است مثلا خوب افسانه به هم میبافی

>>>   مقدسی تاریخ نگار قرن دوم آورده است که بهترین و معتدل‌ترین نقطه زمین، «ایران‌شهر» است که سرزمینی است از شرق به غرب، میان رود سند و بلخ (یعنی جیحون) تا رود فرات؛ و از شمال تا جنوب میان دریای آبسکون تا دریای پارس و یمن (البدء و التاریخ، ۴/ ۹۷-۹۸)

>>>   قاضی عبدالجبار معتزلی (د۴۱۵ق) هم در کتاب «تثبیت دلایل النبوه» عراق را از ولایات ایران دانسته است: (ص ۱۶۹)؛ ابن خرداذبه (د ح۲۸۰ق) نویسنده یکی از مهم‌ترین و کهن‌ترین آثار جغرافیایی موسوم به «مسالک و ممالک»، پس از شرحی درباره شیوه سنجیدن جهات چهارگانه سرزمین‌ها و قلمروها نسبت به نزدیک‌ترین مرکز سیاسی و شهری، تصریح کرده است که در این تاریخ مرکز جهان اسلام، عراق است و ایرانیان که از قدیم در آن ساکن بوده‌اند، آن را «دل ایران‌شهر» می‌خوانده‌اند. عرب‌ها نیز همین نام ایران را معرب کرده و آن سرزمین را عراق خوانده‌اند (المسالک، ص ۲۳۴). ابن خرداذبه، دینوری (د۲۸۲ق)، طبری (د ۳۳۰ق)

بو نعیم اصفهانی (د۴۳۰ق) در وصف اصفهان آورده است که قباد ساسانی برای اقامت در بهترین نقطه به جست‌وجو برخاست و مهندسان را فرمود به همه شهرها روند و خاک و آب آن نقاط را بیازمایند و در اخلاق مردم تفحص کنند؛ و آنها پس از مدتی مطالعه، اصفهان را که بهترین نقطه«ایران‌شهر» بود، برای سکونت قباد پیشنهاد کردند (۱/ ۵۷).

>>>   باز هم خطاب به ايراني ها !!!
همانطور كه قبلا ياد اور شدم شما يك كشور تازه تاسيس استيد كه در سال ١٣١٣ هجري شمسي بنابر پيشنهاد شهنامه خوان دربار رضا شاه پهلوي اول اسم تان را از فارس به ايران تعغير داديد و حالا بجاي اينكه قبول حقيقت نماييد به چرنديات و هرزه گويي رو اورده ايد. ايران شما عمرش از عمر پدر بزرگ من هم كمتر است. نام كشور شما فارس بود كه در كتب اسلامي هم از ان به اسم فارس ياد شده و در كتب شرقي و غربي هم بنام فارس امده كه جز فلات اريانا ذكر شده شما به كتاب هيرودت تاريخ نويس يوناني احوال اريانا و كتب تاريخي عربي الارض الواقع و مكاتيب الاريانا مراجعه فرماييد ميبينيد كه فارس از جمله فلات اريانا ذكر شده و حتي در دوره هاي بعدي در زمان صدر اسلام سلمان فارس رض هم بنام سلمان فارس امده نه بنام سلمان ايراني بخاطر كه در زمان صدر اسلام كشوري به اسم ايران وجود نداشت.
شما هرقدر از حقيقت فرار كنيد و به فرزندان خود تاريخ دروغين اموزش دهيد روزي كه ذهن شان روشن شد حقيقت ها را مييابند و ميدانند كه كشور شان فارس نام داشت و تاريخ شان از ١٣١٣ ه ش شروع ميشود و قبل از ان مربوط افغانستان بوده اند.
اين كه شما بگوييد موقعيت پايتخت ها فرق نميكند من چه كه هيچ كس با شما موافق نخواهد بود. چون پايتخت هميشه مركز قدرت است و اطراف جز ان.
بنابرين اگر شما خود را جز اريانا بدانيد جز افغانستان استيد اما اينكه روي كينه و كدورت و يا خود خواهي خود را جز اريانا يا افغانستان نميدانيد حرف جداست. ولي ما شما را به صفت فلات افغانستان ميشناسيم.
پوپلزي

>>>   پوپولزی اوغان برو و با اوغانیت و پشتونیت خود خوش باش تو در همان عنعنات پشتونی و قواعد پشتونوالی بیشتر داخل هستی لجاجت و تعصب شما پشتون ها مشل مرغی است که که یک پای لنگ دارد تو اگر ایرانی نیستی درباره ایران نظردهی نکن ما تاجک ها خود را داخل در ایران تاریخی باستانی و فرهنگی میدانیم هرچند در مخدوده ایران سیاسی فعلی قرار نداریم تا آنجا که من اطلاع دارم تاجك های تاجکستان هم نام ایران را دوست دارند و به آن عشق دارند تو در کار ما فضولی نکن تو برو فکر پشتونستان خود باش.

>>>   آقای پوپلزی تواریخ عربی نقل میکنند نام عراق از اراک گرفته شده است و معرب شده است به عراق و اراک به معنی ایران کوچک است در سالیان سال نام مهم ترین ولایت های ایران ۴ ناحیه اصلی داشته است که نام آنها خراسان و فارس و آذربایجان و عراق(اراک) نام داشت و عراق دوناحیه بود عراق عجم و عراق عرب حتی در زمان سلجوقی تا زمان صفوی این نام ها بر روی نام ولایات بود و عراق عجم تا حوالی ری ادامه داشته است که اکنون در بخشی از آن به نام استان مرکزی ایران نام شهر اراک باقی است حتی در سبک های شعری فارسی یک نوع سبک اصلی به نام عراقی وجود دارد و دیگر سبک های خراسانی و هندی است علاوه بر ایران، نام عراق(اراک) در قرن های گذشته به دفعات در شعر شعرای فارسی به عنوان نام ولایات غربی به کار رفته است من خود چند سفر به عراق امروزی داشته ام و بسیاری مردمان آنجا درکنار زبان عربی بیش از تعلق و پیوند به عربستان با ایران و تاریخ ایران علاقه و پیوند دارند و این نشانی از این سابقه و محبت است. کلام بسیار است خلاصه کلام حیف وقت من که برای تفهیم مطلب به تو صرف شود حکایت تو مثل یاسین به گوش خر خواندن است و هیچ فایده ای ندارد. در ضمن همه اقوام ایرانی و متعلق ایران از تاجیک و کرد و لر و آذری و بلوچ و هزهره و فارس و گیلک و مازنی و حتی اعراب خوزستان و عراق ایران را دوست دارند و در طی قرون در وصف آن شعرهای بسیار سروده اند که حکایت آن مستلزم صرف وقت بیهوده برای توست اما این که شما پشتون ها چرا کینه ایران دارید برای من مهم نیست اما باز میدانم برخی پشتونهای شیعه از شهرهای پیشاور و پاراچنار که با آنها آشنایی دارم آن ها هم ایران را دوست دارند حال اگر این همه دوستی ایران موجب غضب تو میشود هیچ اشکالی ندارد صرفا خودت را محزون و کینه توز میکنی من خودم از مردم تالشی زبان شمال ایران هستم اما هیچ گاه حاضر نیستم از نام ایران جدا شوم پس بیهوده تلاش نکن.

>>>   ای برادر تاجیکستان هم خراسان تو است
گر خراسان تن بود این پاره جان تو است
در بخارا و سمرقند و خجند و وخش و چاچ
ریشه فرهنگ اجداد درخشان تو است
کابل و بلخ و هرات و گنجه و مرو و حصار
همچو شیراز و سپاهان است، ایران تو است
مرز و بوم آریانا مرز و بوم حکمت است
گر فرو پاشیده است خاک پریشان تو است
ذره-ذره خاک اورا جمع می باید نمود
قطره قطره آب پاکش اشک چشمان تو است
رستمی باید که باشد حافظِ ناموس و ننگ
ورنه داغ بی وفایی نقش دامان تو است
شاعر: بهروز ذبیح الله از تاجیکستان

>>>   سنایی غزنوی (شاعر قرن ۵):

جان بابا مکن این کبر مبادا که به عدل
روزگارت کند از رنج دل من ادبی

ابلهم خوانی و گویی که به باغ آر زرم
خار ندهند تو بی‌سیم چه جویی رطبی

ابله اکنون تویی ای جان جهان کز پی زر
طعنه بر من زنی اکنون و بسازی شغبی

تو بدین پایه ندانی که چو این شعر برم
از سخا کار مرا خواجه بسازد سببی

ناصح ملک شه ایران* ایرانشاه* آن
که نزاد از نجبا دهر چنو منتجبی

آن بزرگی که ز بس فضل و کریمی نگذاشت
در مزاج فضلا از کرم خود اربی

آن کریمی کاثر سورت خمش در کون
همچو نار آمد و ارواح حسودش حطبی

آن خطیبی که به هر لحظه خطیبان فلک
جمع سازند ز آثار خصالش خطبی

در این شعر سنایی غزنوی خوب جواب پوپلزی را گفته است

>>>   خواجوی کرمانی (شاعر قرن ۶):

ز بندگی تو دارم چو سوسن آزادی
ولی تو سرو خرامان ز بندگان آزاد

گمان مبر که ز خاطر کنم فراموشت
ز پیش می‌روی اما نمی‌روی از یاد

ز باد حال تو می‌پرسم و چو می‌بینم
حدیث باد صبا هست سربسر همه باد

اگر تو داد دل مستمند من ندهی
به پیش خسرو ایران* برم ز دست تو داد

برآستان محبت قدم منه خواجو
که هر که پای درین ره نهاد سر بنهاد

>>>   سعدی شیرازی (قرن ۷):

بگفت ای خداوند ایران* و تور
که چشم بد از روزگار تو دور

من آنم که اسبان شه پرورم
به خدمت بدین مرغزار اندرم

ملک را دل رفته آمد به جای
بخندید و گفت: ای نکوهیده رای

تو را یاوری کرد فرخ سروش
وگر نه زه آورده بودم به گوش

نگهبان مرعی بخندید و گفت:
نصیحت ز منعم نباید نهفت

>>>   صائب تبریزی (قرن ۱۰):

کار خامان می توان از پخته گویی ساختن
گرمی آتش کند کوته، زبان خار را

به که طفل اشک خود را رخصت بازی دهم
چند دارم در گره این اختر سیار را

بر حریفان چون گوارا نیست صائب طرز تو
به که بفرستی به ایران* نسخه اشعار را

محو دنیا را به گرد دل نگردد یاد مرگ
از معلم طفل هنگام تماشا غافل است

هند چون دنیای غدارست و ایران* آخرت
هر که نفرستد به عقبی، مال دنیا غافل است

گر سبو از تنگدستی راه احسان بسته است
خم چرا از ساغر لب تشنه ما غافل است؟

دام ها در خاک از چشم غزالان کرده است
گر به ظاهر لیلی از مجنون شیدا غافل است

>>>   فیض کاشانی (قرن ۱۰):

هم چشم مستت فتنه جوهم مست چشمت فتنه خو
در هند و در ایران* فتد بس فتنه ها زآن ترک مست

گرچشم بیمارت بلاست بیمار چشمت را دواست
هم از بلا یابد شفا آنکش بلای عشق خست

در پیش خورشید رخت باشد رخ خورشید سهل
در پیش شمشاد قدت باشد قد شمشاد پست

موئی شدم زاندیشهٔ تنگ آمدم از فکرتی
آیا میانی هست نیست آیا دهانی نیست هست

>>>   اسدی طوسی (قرن ۵):

چو بگرفت گیتی به شاهنشهی
فرستاد نزد شهان آگهی

به روم و به هندوستان و به چین
به ایران* و هر هفت کشور زمین

که با رأی ما هر که دل کرد راست
بجویند جمشید را تا کجاست

گرش جای بر کُه بود با پلنگ
و گر زیر آب اندرون با نهنگ

>>>   عبدالرحمان جامی (قرن ۹):

منبع جود و مجمع الطاف
مخزن عدل و معدن انصاف

خاک ایران زمین* ازو گلشن
جان یونانیان ازو روشن

کاشف عقده های یونانی
شارح نکته های ایمانی

رای او گنج علم را مفتاح
روی او بزم ملک را مصباح

کرده طبعش به فکرت صافی
در کلام خدای کشافی

>>>   عبدالرحمان جامی (قرن ۹):

منبع جود و مجمع الطاف
مخزن عدل و معدن انصاف

خاک ایران زمین* ازو گلشن
جان یونانیان ازو روشن

کاشف عقده های یونانی
شارح نکته های ایمانی

رای او گنج علم را مفتاح
روی او بزم ملک را مصباح

کرده طبعش به فکرت صافی
در کلام خدای کشافی

>>>   عطار نیشابوری (قرن۶):

بشه گفت و اجازت داد شاهش
ز عیاران خود پرسید راهش

بگفتند ای بزرگ ملک ایران*
کمر بندیم پیشت همچو مردان

به جان بازیم سر در پیش پایت
عطا دانیم ما خود هر بلایت

ز تو دوری نخواهیم ای خداوند
گر اندازی تو ما را در غل و بند

ترا تنها نمانیم اندرین راه
ز حال و کار تو باشیم آگاه

>>>   فخرالدین اسعد گرگانی (قرن ۵):

چه خواهی نیکوترین ای صفاهان*
که گشتی دار ملک شاه شاهان

همی رشک آرد اکنون بر تو بغداد
که او را نیست آنچ ایزد ترا داد

شهنشاهی چو سلطان معظم
به پیروزی شه شاهان عالم

خداوندی چو بوالفتح مظفر
ز سلطان یافته هم جاه و هم فر

هم از تخمه بزرگ و هم ز دولت
هم از پایه بلند و هم ز همت

اگر چه همچو ما از گل سرشتست
به دیدار و به کردار او فرشتست

اگر چه فخر ایران* اصفهانست
فزون زان قدر آن فخر جهانست

به درد دل همی گرید نشابور*
ازان کاین نامور گشتست ازو دور

به کام دل همی خندد صفاهان*
بدان کز عدل او گشتست نازان

وز انم عدل او باد زمستان
نریزد هیچ برگی از گلستان

>>>   یک شعر بلوچی درباره ایران زمین تقدیم میشود:
منی وطن ایران گل بهارانی
وطن ما ایران زمین همچون بهاران سرسبز است
تنگوئین بچ ء شیر مزارانی
بچه های او شیرمرد و دلاورند
علم ء اسلام ء تو دواجاه ء
تو مهد علم و اسلام هستی
تو مئی استار تو مئی ماه ء
تو ستاره و ماه پرنور ما هستی
تو امیت واهگ صدهزارانی
تو خانه امید صدها هزار انسان هستی
نام تئی دائم دنیا ها باتین
نام تو تا ابد باقی خواهد ماند
نی دگر جاه ء چون ترا سارتین
در هیچ جای دیگر همچون تو پیدا نمیشود
دارو ء تو مئی درد ء دورانی
تو داروی دردهای ما هستی
گون ترا مهرء دوستی ء داران
با تو پیمان دوستی بسته ایم
من تئی شیدا تئی امیت واران
من به تو عشق میورزم و امیدوارم
تو عزیز ء مئی روک ء چمانی
تو عزیز ما هستی و نور دیدگان مایی

>>>   اگر یک بار شاهنامه را مطالعه کنید متوجه میشوید که بیش از هزار بار نام ایران و ایرانی
و ایران زمین در آن درج شده است و از بیشتر شهر های افغانستان و تاجیکستان و ایران و آذربایجان
و بلوچستان کنونی به عنوان ایران نام برده شده است.
هر آن شهر كز مرز ايران نهى- بگو تا كنيمش ز تركان تهى
از آباد و ويران و هر بوم و بر- كه فرمود كيخسرو دادگر
از ايران به كوه اندر آيم نخست-در غرچه گان تا در بوم بست
دگر تالقان شهر تا فارياب- هميدون ببخش اندرون اندراب
دگر پنج شهرست تا باميان- دگر مرز ايران و جای كيان
دگر گوزگانان فرخنده جای- نهادست نامش جهان پهلوان
دگر از در بلخ تا بدخشان- همين است ازين پادشاهى نشان
فروتر كه از دشت آموی و زم- هميدون به ختلان در آيد به هم
چو شنگان و چون ترمذ و ويسه گرد- بخارا و شهری كه هستش به گرد
هميدون برو تا در سغد نيز- نجويد كس آن پادشاهى به چيز
و ز آن سوكه شد رستم نيو سوز- سپارم برو كشور نيمروز
ز نزديک او باز خواهم سپاه- سوی باختر بر كشاييم راه
بپردازم اين تا در هندوان- نداريم تاريک ازين پس روان
ز كشمير و ز كابل و قندهار- روا رو سوی سند هم زين شمار
وزين مرز پيوسته تا كوه قاف- به خسرو سپارم ابى جنگ و لاف
فردوسی از تقسیم ایران زمین به چهار ولایت سخن میگوید:
چو نوشین روان این سخن برگرفت- جهانی ازو مانده اندر شگفت
شهنشاه دانندگان را بخواند-سخن های گیتی سراسر براند
جهان را ببخشید بر چار بهر- و زو نامزد کرد آباد شهر
نخستین خراسان ازو یاد کرد- دل نامداران بدو شاد کرد
دگر بهره زان بد قم و اصفهان- نهاد بزرگان و جای مهان
وزین بهره بود آذربادگان- که بخشش نهادند آزادگان
وز ارمینیه تا در اردبیل- بپیمود بینادل و بوم گیل
سیوم پارس و اهواز و مرز خزر- ز خاور ورا بود تا باختر
چهارم عراق آمد و بوم روم- چنین پادشاهی و آباد بوم

>>>   ص. 30 ترجمه کتاب تاریخی التنبیه مسعودی به زبان عربی در هزار سال پیش (345 ق / 956 م.) چنین آمده است:
و ما عقاید ایرانیان و نبطیان را در باره تقسیم معموره زمین... آورده ایم و گفته ایم که آن ها نقاط شرقی مملکت خود و مناطق مجاور آن را خراسان نامیده اند که خُر همان خورشید است و این نواحی را به طلوع خورشید منسوب داشته اند و جهت دیگر را که مغرب است، خربران نامیده اند که به معنی غروب خورشید است و جهت سوم را که شمال است باخترا و جهت چهارم را جنوب است نیمروز نامیده اند و این کلماتیست که ایرانیان و سریانیان که نبطیانند به آن اتفاق دارند.
در ص. 73 آن، چنین آمده است: پارسیان قومی بودند که قلمروشان دیار جبل«فلات ایران» بود از ماهات و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمینیه و اران و بیلقان تا دربند که باب و ابواب است و ری و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشاپور است و هرات و مرو و دیگر ولایت های خراسان و سیستان و کرمان و فارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر باین ولایت پیوسته است، همه این ولایت ها یک مملکت بود، پادشاهش یکی بود و زبانش یکی بود، فقط در بعضی کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان می نویسند یکی باشد و ترکیب کلمات یکی باشد زبان یکی است و گرچه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد چون پهلوی و دری و آذری و دیگر زبان های پارسی.

>>>   یه شعری کوردی در وصف ایران زمین:
ئیران، ئیران، ئیران بُو بَه مَه سکنی شیران
ایران، ایران، ایران مسکن شیران شده است
چاویت گِه لاویژه، دلو کیشی ئه ستیران
چشمت ستاره سهیل است، قلبت کهکشان ستاره هاست
ئه گه ر بارگا که ی لینا عاله می کرده بریان
اگر بارگاهش را بنا نهد، عالم برایش دلسوخته می شوند
ئه گه ر بارگا که ی لینا، دنیا بوی که و ته گریان
اگر بارگاهش را بنا نهد، دنیا برایش گریان می شود

>>>   نظامی گنجوی (قرن ۵):

خسروشیرین چو یاد کردی
چندین دل خلق شاد کردی

لیلی و مجنون ببایدت گفت
تا گوهر قیمتی شود جفت

این نامه نغز گفته بهتر
طاووس جوانه جفته بهتر

خاصه ملکی چو شاه شروان
شروان چه که شهریار ایران*

نعمت ده و پایگاه سازست
سرسبز کن و سخن نوازست

این نامه به نامه از تو در خواست
بنشین و طراز نامه کن راست

>>>   کمال الدین اصفهانی (قرن ۹):

برعیارملک ایران* غش ظلم ارهست،باش
تیغ توسرسبز بادا کش بپا لاید زغش

بافلک گفتم کجادانی پناهی آن چنانک
بخت افتاده شود درسایۀ اومنتعش؟

صبح صادق بالبی خندان اشارت کردوگفت:
حضرت سلطان علاءالدّین والدّنیا،تکش

سایۀ حقّست،یارب سایه اش پاینده دار
زانکه فرضست ازمیان جان دعای دولتش

>>>   کمال خجندی(قرن ۸):

امشب آن ماه دل افروز به مهمان که بود
خط او سبزی لبهای نمکدان که بود

چون خضر شد ز نظر غایب و معلوم نشد
که به تاریکی شب چشمه حیوان که بود

آن لب لعل کز او ماند دهان همه باز
باز پرسید خدا را که به دندان که بود

سر ما بود و در او همه شب تا دم صبح
تا خود او شمع سرای که و ایران* که بود

سوختم از غم دردش نشد این نکته هنوز
که شب آن شمع شکر لب به شهرستان که بود

خجند از بلاد تاجکستان امروزی میباشد.

>>>   خاقانی شروانی (قرن ۵):

گر بپیچم در کمند زلف تو
چون کمند از شرم، رخ پیچان مشو

خون خوری ترکانه کاین از دوستی است
خون مخور، ترکی مکن، تازان مشو

کشتیم پس خویشتن نادان کنی
این همه دانا مکش، نادان مشو

چون غلام توست خاقانی تو نیز
جز غلام خسرو ایران* مشو

شروان از بلاد ارمنستان کنونی است که در عهدنامه گلستان از ایران جداشد همچنان گنجه هم از بلاد آذربایجان کنونی است که در عهدنامه ترکمنچای از ایران جدا شد و شهر نظامی گنجوی بود.

>>>   خوب پوپلزی پشتونجان رسوای هفت عالم شدی آیا؟

>>>   پوپولزی با جهالت خود باز هم به خطا رفتی واژه فارسی فلات معادل انگلیسی plate به معنی صفحه است و صفحات جغرافیایی روی کره زمین با توجه به همواری و ناهمواری جغرافیایی و منطقه زیستگاهی اقوام به مناطقی تقسیم میشوند که براساس تاریخ و سابقه نام علمی در همه دنیا دارد و مقالات علمی درباره آنها با آن نام شناخته میشود از جمله iranian plate معادل فلات ایران که از بین فرات تا سند شناخته میشود. arabian plate صفحه عربی که شامل شبه جزیره عربستان تا حدود شام و عراق میشود و فلات آناتولی که آسیای صغیر و شرق ترکیه فعلی را شامل است ، فلات هند indian plate که حدود شبه قاره هند تا کوه های هیمالیا و رود سند تا انتهای بنگال را شامل میشود و همینطور فلات تبت tibetan plate که سرزمین تبتی هاست و مرتفع ترین ناحیه زمین است اما اگر در تمام دنیا بگویی فلات افغانستان مسخره جهان میشوی چراکه هیچ کس در جهان چنین نامی را نمیشناسد مگر این که اهل تقلب و جعل باشی

>>>   پوپپلزی بیمار این کتاب فرضی و موهوم وخیالی که گفتی هیچ کجا وجود ندارد بیخود وقت خود را ضایع نساز

>>>   خطاب به ايراني ها!
هزاران شعر را كه زير و رو كنيد بازهم از شاعران افغان است. خدا را شكر گذارم كه يكي تان در نهايت تن به حقايق داده و نوشته كه اسم ايران در شهنامه فردوسي غزنوي ذكر شده. بلي برادر من ، جعل تاريخ شما از همينجا اغاز شده كه اسم ايران را از شهنامه كاپي نموده بالاي فارس گذاشتيد. حرف واقعيت را ذكر كرديد و حالا محاسبه كنيد از سال ١٣١٣ ه ش تا حال چند سال تاريخ داريد؟ شما با تاريخ كمتر از يك قرن امده ايد و دعواي جمشيد و بلخ و كوشاني و يفتلي و غزنوي و غوري و غيره را داريد. شما از عراق ياد اور شديد. برويد همين تاريخ چند سال پيش خود را بخوانيد كه عراق تا كجاي خاك شما را اشغال كرده بود بعدا دعواي بلخ و باميان كنيد. با دروغ به جايي نميرسيد افتاب با يك انگشت پنهان نميشود.
پوپلزي

>>>   پوپلزي راست ميگوييد شما ايراني ها اصلا نام تان فارس است. امديد تاريخ دروغين به خود نوشته و تاريخ تمام كشور هاي منطقه را بنام خود نوشته كرده ايد همه دنيا ميدانند كه كشور شما يك كشور داراي عمر كم است. نام ايران از شهنامه دزدي شده بالاي فارس گذاشته شده اين را همه ميدانند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است