یکی از دوستانم قصه می کرد که یک روز برای حل یک مشکل به یک اداره دولتی رفته بودم مامور مربوطه به خاطر رعایت نظم ونوبت همه ی مراجعین را در یک صف ایستاد کرده بودند.
هنوز کار دونفر تمام نشده بود که یک جوان با قامت رسا، لباس های اتو کشیده وعینک دودی به چشم وارد دفتر شد وبدون نوبت عریضه دست داشته اش را بالای میز مامور گذاشت.
مامور که مرد قامت خمیده لاغر اندام بود برای فرد تازه وارد گفت:
-وطندار در نوبت ایستاد شو.
جوان عینکش را از چشم اش دور نمود و یک کارت را ازجیبش کشید و روی میز گذاشت.
مامور با دیدن کارت چهره اش تغییر نمود و بدون رعایت نوبت کار بالای عریضه جوان را شروع کرد.
بعد از یک مدت از جوان خواست تا پاسپورتش را بدهد،اما جوان با بدخلقی گفت:
-من شهروند آمریکا هستم و پاسپورت آمریکایی مثل پاسپورت افغانی بی ارزش نیست که من آن را در دست هر کس وناکس بدهم بعد عریضه اش را از میز مامور برداشت وبا لحن تهدید آمیز به مامور گفت کارم را اجرا می کنی یا پیش مقامات بلند رتبه اداره تان بروم.
در همین حال یک مرد پیر از میان صف خارج شد وجوان را از دستش گرفت واز صف خارج نمود وباعصبانیت برایش گفت:
-من از اول متوجه حرکات تان هستم و کارت تان را هم دیدم ومی دانم که در "ارگ"کار می کنید و سپس افزود که شما مصداق عملی حرف شهید عزام هستید، روزی شهید عبدالله عزام گفته بود:
- یک تیوریسن انگلیسی در زمان استعمار هند می گفت: (لازم است تا جامعه ای به میان آید که رابط میان ما (انگیس ها) و میلیون ها رعایای بریتاتیا کبیر در هندوستان باشد، این جماعت از نظر خون و نژاد هندی است اما از نظر طرز فکر، ذوق، گرایش و زبان کاملآ انگلیسی).
شما همان رابط جامعه فعلی افعانستان هستید که نژاد و خون افغانی دارید اما خصوصیات آمریکایی دارید، مثل آمریکایی ها مغرور، متکبر، بد زبان و شونیست هستید. اشرف غنی بخاطر خوشحال کردن آمریکا ارگ و سایر ارگان های حکومت را از شما پر کرده در حالیکه هیچ نشانه از افغانیت در وجود شما دیده نمی شود.
بعدآ این ریش سفید نزد مامور رفت وی را در آغوشش گرفت و به پیشانی اش بوسه زد.

لطیف آرش

>>>   جه خوب يك افسانى مثلى كه مسعود را مى خواستند كه افسانيى بسازند مكر مردم ديدند كه او كو مى كند!!! و قبولش نكردند به نام قهرمان!!

>>>   حتما بعد از بوسه زدن عريضه خود را پيش كرد. اين قسم ريش سفيدان چالاك و ارباب در افغانستان زياد است بنام چهار كلاه يا عاميانه تر چهار تك ياد ميشوند. كار شان در پشت دفتر ها بوده و دستكي رشوه استند.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است