پدرام، حنجره برای فریاد یک تاریخ درد ملی
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۲۴    ۱۳۹۷/۹/۲۲ کد خبر: 156444 منبع: پرینت

از همان آغاز روشن بود که « پدرام »این دشنه ای فرو رفته در قلب شوونیسم را در پارلمان راه نمی دهند. چون:

- پدرام صدای هزاران در هزار انسان بود که بخاطر تعلقات تباری شان یا کله منارشدند و یا در سیاهچال ها پوسیدند و یا در کوه و دشت و صحرا از گرسنگی جان دادند و نصیب کفتارها شدند.

- پدرام صدای هزاران در هزار انسان این سرزمین است که در کاروان تبعیدیان زمان به سمت آنسوی در یای آمو، از هرسه نفر فقط یک نفرشان زنده رسید و آنهم در غبار زمان آن مناطق گم شد و نشانی از او باقی نماند.

- پدرام صدای تباری است که عبدالرحمن با افتخار میگوید که تنها بدست خود 5000 انسان این تبار را به دهن توپ گذاشته ام.

- پدرام صدای ده ننشینان مظلوم شمال است که گروه گروه ناقلین جنوب و جنوب شرق را بر سرنوشت شان حاکم نمودند، زمینهای شان را غصب کردند و صاحبان اصلی این زمین ها را به دهقانان جبری زمینهای خودشان تبدیل کردند.

- پدرام صدای سوختن انسانهایی است که بدست اسحاق زایی ها زنده زنده در آتش افگنده شدند.

- پدرام صدای آن خانواده های شمالی است که با هجوم « بادهای جنوب » به رهبری محمد گل خان مومند، همچون توفان برسرشان فرود آمدند و بنیاد خانواده های شان را واژگون کردند.

- پدرام صدای مبارزان ملی و سربداران تاریخ است که حتی « عصاکشان انقلابی نمای مارکسیست » در دو نوبت این استوانه های فرهنگ، ادبیات، شعر و ستون های مبارزه ملی را به جوخه های مرگ فرستادند.

- پدرام این درخت گشن بیخ فرهنگ پربار خراسان، یک تنه در صحرای توفانی ایستاد و آواز خود را چون تندری به صدادر آورد که: کور خوانده اید به این ظاهر تنهایی من نبینید، ریشه های من به ابو مسلم خراسانی، بابک خرمدین، نیزک بادغیسی میرسد و من شجاعت را از عبدالخالق هزاره، رسالت را از بدخشی بزرگ و متانت چگوارایی را از مجید کلکانی، مقاومت را از قهرمان ملی، رهپویی در مسیر عدالت را از شهید مزاری، آموخته ام.

این حنجره من نیست این حنجره برای فریاد یک تاریخ درد ملی است که از گلوی من خارج میشود و از قلمم تراوش میکند. لذا من شما را در برابر آیینه ای تاریخ قرار میدهم، تا چهره خون آشام تان را در این آیینه تماشا کنید. من فقط پلشتی سیمای حقیقی شما را به خودتان نشان داده ام و بس. برای من نرفتن به پارلمان به جوی هم ارزش ندارد، چون از اول میدانستم که شما از تماشای چهره خود در آیینه تمام نمایی که من با خود دارم ، هراس دارید و همراه با چند مزدور از تبار خودم، راه مرا در پارلمان می بندید، تا نگویم که: جمهوری فدرال، خراسان بزرگ، امتناع از تذکره اوغان، حل مساله ملی، پایان منازعه دیورند و محلی شدن امنیت و...

میخواهم این را به صراحت بگویم که پس از خلق این دسیسه از سوی شما و مزد بگیران تان -این عاشقان کرسی معاونیت شما-، از نو بر می خیزم، با صلابت تر با انرژی تر از گذشته برمیخیزم و اینبار برای دستیبابی به عدالت و آزادی، شعاع فعالیت هایم را در اقصا نقاط کشور میگسترانم. من مطمیین هستم که هیج زمانی بهتر و مساعد تر از امروز برای تحقق نظام فدرالی در کشور نبوده است. همگام با همه فرزندان خراسان بزرگ، «جبهه نیرومند عدالت ملی » را پی خواهم ریخت تا این جبهه، هم کاندید مستقل ریاست جمهوری خود را معرفی کند و هم صورتبندی تشکیلاتی « نهضت فدرالی » را برای رسیدن به جمهوری فدرال مطرح نماید. ما با همرزمان مان از همه تبارها، با قوت تمام راه مان را در مسیر عدالتخواهی ادامه میدهیم تا بتوانیم صدای هزاران مبارز ملی باشیم که در راه برپایی افقهای آزادی جانهای شیرین شان را فدا کردند.
ترک جان و ترک مال و ترک سر
در ره آزادی اول منزل است

علی تقوایی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پدرام
درد ملی
نظرات بینندگان:

>>>   پدرام دشنه یوف در قلب شونیزم؟
شما که اورا بزرګ می گویید! ولله اگر برای ما مگسی بیش باشد!
پشتون

>>>   با کمال احترام که اغای پدرام منحیث یک شخصیت مبارز دارم میخواهم به واقیعت های تاریخی افغانستان اشاره کنم . اغای پدرام بخوبی میداند که دستگاه حکومتی درین یکصد سال اخیر نزد زمان داران تاجک بوده اگر پشتون هم بودند لسان پشتو را نمی دانستند در کابینه های ظاهر داود که بیشتر از پنجاه سال و قبل از انها هیچ وزیری به لسان پشتو کدام صحبتی نداشته و نه کدام طرح داشته که به لسان پشتو ارایه کرده باشد صرف بنام پشتون بی خیر از تاریخ پشتون پادشاه یا زمامدار بودند .اغای پدرام لطف کرده بگویید که کدام شاه زمامدار و یا ریس جمهور حتی یک مکتوبی هم به پشتو نوشته باشد و یا به غیر از یک مضون پشتو در مکاتب که معلم اش هم دری زبان میبود تدریس میشد که تا اکنون هم در ساعت درسی این مضون شاگردان به صنف نمی روند .
اغای پدرام درین یکصد سال قوم و تبار خودت این وطن را از توسعه و رشد باز مانده اند همین اکنون تمام جاده ها حوزه ها و حتی ولسوالی ها در انحصار قوم و تباز شماست . اصل مشکل افغانستان در سیاست های بوده که در مجموع زمامداران افغانستان به شمول همه ما مقصر ان هستیم .
به یقین که عدالت به نسبت مزدور بودن همه ما درین کشور تا هنوز مقام خود را نیافته است .بهترین مقوله همان سخن افلاطون است که عقلانیت بهترین قانون است وقتی انسان عاقلانه با سرنوشت مملکت اش برخورد کند جای تعصب باقی نمی ماند .توقع من از پدرام صاحب این است تا از راه گفتمان را در پیش گیرند از احساسات منفی و توهین یک قوم بزرگ اجتناب کنند

>>>   ګویند که سیلاب بردگِی به کف هم دست میاندازد! افسوس به حال تاجیکان که به این خاشه هم امید دارد!

>>>   پدرام جسورانه بدون هراس واقعیت های تاریخی نهفته ومظالم امریان وسلاطین ستمگرا به واقعیت نافراموش شدنی تاریخ بیان کرده وبا بانگ رسا از عدالتخواهی,ازحل عادلانه حقوق ملیت ها واقوام ساکن کشور مساویانه وعادلانه دفاع کرده است.دانش آنرا دارد .شخثصیت علمی,سیاسی ودرای سند تحصیلی دوکترا است درجامعه شناسی افغانستان وارد وواقع بین است به همه اقوام وملیت های این سرزمین عدالت مساویانه میخواهد هیچ قومی را برقوم دیگری ترجیح نمیدهد نظام فدرال که دین نظام جنگ ها واختلافته قومی را برطرف برادروار همه برسرنوشت خود حاکم شوند میباشد.کجایش بد است بادشنام دادن بیجا فرهنگ وادب تانرا نشان میدهید.نا با منطق علمی.
بااحترام داکتر عبید فضلپور.

>>>   تقوایی جان...
در فهم و دانش اقای پدرام شکی نیست. بجای اینکه پدرام صدای میلونها انسانی که در زیر پاشنه های ستم و وحشت سلطان محمود غز نوی علا و الدین جهانسوز چنگیز خان در پروان بامیان تیمور لنگ و استکبار عبدالرحمن خان نیست و نابود شدند که گذشت بهتر است پدرام هم اکنون صدای ملیونها زن بیوه طفل یتیم و گرسنه اطفال فروخته شده بدست دلالان اواره گان جنگهای داخل کشور در این سرمای زمستان باشد . پدرام صدای هزاران پسر و دختر خرد سال که قربانی هوسهای جنسی هر روز حتی بدست موظفین پولیس دولت میشوند.....باشد.
علی جان ...
پدرام زمانی بر کرسی ریاست جمهوری افغانستان تکیه خواهد زد که زبان پشتو را که مثل زبان دری رسمی است فراگیرد و برای یک افغانستان واحد مستقل ازاد دموکراتیک متشکل از همه ملیت ها با حقوق مساوی برای یک افغانستانی که درد و رنج یک زن بیوه و یا یک طفل یتیم تاجیک جدا از رنجهای یک خانواده ای پشتون محاسبه نگردد کمپاین کند در انصورت شانس برد او زیاد خواخد بود و جناب شما هم از تفرقه اندازی دست بکشید زیرا پدرام به نوشته های مداحانی چون شما غره نمیشود و اخر کلام را نیز درک میکند.
موفق باشید.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است