آیا تاریخ "صلح بین الافغانی" را بیاد دارد؟
تلاش غنی که "صلح بین الافغانی" میان طالبان و ارگ در زیر خیمه پشتونولی صورت بگیرد، یک خواست، غیر عملی و فرا تر از صلاحیت او است. اصلا پدیده ای بنام "صلح بین افغانی" در فرهنگ پشتونولی وجود ندارد 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۰۹    ۱۳۹۷/۹/۱۵ کد خبر: 156323 منبع: پرینت

اشرف غنی نگران "صلح بین الخارجی" است و خواهان "صلح بین افغانی" با طالبان است. غنی همچنان می گوید هیچ کشوری خارجی در غیاب دولت او نمی تواند با طالبان مذاکرات صلح را به پیش ببرد.

به باور غنی و همفکران او جنگ افغانستان "جنگ بین الافغانی" میان تکنوکراتان افغان و طالبان، "برادران ناراضی" افغان شان است، پس مذاکرات صلح نیز باید "بین الافغانی" در زیر خیمه پشتونولی صورت بگیرد.
اما دولت کابل از ابر قدرت های خارجی تقاضا دارد، که "برادران ناراض" شانرا تشویق کنند که با برادران راضی ارگ نشین شان تن به "صلح بین افغانی" بدهند.

پرسش اساسی این است آیا چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد؟
در این تحلیل کوتاه چشم انداز مذاکرات فعلی میان خلیلزاد و طالبان بر اساس فلسفه سیاسی جنگ و صلح "بین الافغانی" و یا "بین الخارجی" در سده های اخیر به بحث گرفته شده است.

اگر به تاریخ افغانستان در سده های اخیر نگاه بیندازیم، حتی یکبار هم تاریخ "صلح بین افغانی" را بیاد ندارد، ولی شاهد "جنگ بین الافغانی" بی شمار بوده است که یا جنگ میان قبایل متخاصم بر سر زمین، زر و یا زن بوده است و یا هم جنگ قدرت میان نخبگان سیاسی و یا در نهایت جنگ با خارجی ها، حامیان گروه های رقیب بوده است.

در تمام جنگ های "بین الافغانی" هر دو طرف جنگ بحیث اجیران جنگی و بحیث چوب سوخت و بحیث احمق های جنگی در خدمت قدرت های آزمند خارجی استفاده شده اند.
در نهایت تصمیم جنگ و صلح در اختیار خارجی ها بوده است. هرگاه قدرت های رقیب باهم صلح کرده اند، میان اجیران افغانی شان نیز صلح شده است و اگر منافع شانرا در تداوم جنگ دیدند، اجیران شان نیز با هم جنگیده اند.

بگونه مثال وقتی بازی بزرگ میان بریتانیا و روسیه تزاری در ۱۹۰۷ رسما پایان یافته اعلام شد، افغانستان در تحت رهبری عبدالرحمن خان به کمک انگلیس توانست همه رقبای خود را از طریق دیکتاتوری سرکوب کند و ثبات و صلح در افغانستان را تامین کرد. اما مواردی هم است که خارجی ها دست از رقابت کشیدند و در واقع "صلح بین الخارجی" نمودند، ولی دست نشاندگان و بازماندگان افغان شان دست از جنگ نکشیدند و تصفیه حساب آنها تازه شروع شد.

بگونه مثال در اوج جنگ سرد گرباچوف و دولت امریکا توافقات ژنیو در ۱۹۸۸ را امضا کردند. شوروی ها و آمریکایی ها از رقابت در افغانستان دست کشیدند، ولی بازماندگان افغان شان هرگز تن به مصالحه ملی ندادند و به " جنگ بین افغانی" شان ادامه دادند.
اما شکل جنگ تغییر کرد. جنگ بین مجاهد و کمونست به جنگ همه علیه همه یعنی جنگ بین القومی تبدیل شد و بالاخره به ظهور قدرت تازه نفس طالبان و فصل جدیدی جنگ ها شروع شد.

جنگ ۱۸ سال اخیر در افغانستان از کنترول "جنگ بین افغانی" خارج شده است، طالبان اجیران جنگی پاکستان و تروریزم بین المللی علیه برادران تکنوکرات ارگ نشین و حامیان خارجی شان می جنگند و ارگ نشین ها مامور جنگ رقابتی آمریکا با رقبای منطقوی آنها در بستر افغانستان می رزمند. در نتیجه تصمیم جنگ و صلح را طالبان و ارگ کابل نمی توانند بگیرند. تصمیم نهایی را پاکستان و آمریکا دو طرف اصلی جنگ می گیرند.

اینکه طالبان حاضرند با هر کافر و در هر جای دنیا به سر یک سفره نشسته ویسکی انگلیسی و یا آمریکایی و یا ودکای روسی به سر سلامتی کفار بنوشند، ولی حاضر نیستند با برادران تکنوکرات شان در زیر خیمه پشتونولی بنشینند، از صلاحیت آنها خارج است.

تلاش غنی که "صلح بین الافغانی" میان طالبان و ارگ در زیر خیمه پشتونولی صورت بگیرد، یک خواست، غیر عملی و فرا تر از صلاحیت او است.
به باور این قلم اصلا پدیده ای بنام "صلح بین افغانی" در فرهنگ پشتونولی وجود ندارد. هیچ جرگه و یا لوی جرگه آی و یا مهر در قرآن نتوانسته بین طرفین متخاصم صلح بیاورد.

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
صلح بین الافغانی
غنی
نظرات بینندگان:

>>>   امیر زاده صاحب مقاله تانرا خواندم بسیار عالی و مستند .
باور کنید قبل از خواندن گفتار تان به ذهنم میگشت که ریش از ما و اختیارش از دیگران اما حالا سرم واه شد که چه پلانهای در کار است و بنده به ان پی نمیبردم . خداوند عمر طویل و با عزت نصیبت کند
احترام فایقه

>>>   بسیار عالی و خوب .حقیقت اگر چه تلخ باشد باید گفت و نوشت.

>>>   امیر زاده صاحب نکات اساسی در ادامه ی اختلافات و معضلات در رابطه به لفغانستان همیشه موقعیت جغرافیایی ان بوده است و هم فراموش نباید کرد که
ختم اختلافات میان روسیه و بریتانیا در ۱۹۰۷ به معنی ختم پلان های دور مدت امپریالیستی در اسیا نبوده است .اختاپوت استعمار یعنی هند برتانوی در مرز افغانستان قرار داشت و همواره فعالیت هاو خیزش های ضد استعماری را در انطرف خط به گونه های مختلف سرکوب میکرد که بدون شک اثرات منفی را بر اوضاع داخل افغانستان داشت . شاه امان الله قربانی همین توطیه های امپریالیستی گردید زیرا هند برتانوی در کنار خود یک نظام ازاد و مستقل با برنامه های واقعا انقلابی را تحمل کرده نمیتوانست و به ساده گی توانست کشور تازه به استقلال رسیده را توسط خود افغانها یعنی توسط نادر خان سرکوب کند و نادر خان از همان روز های اول تخم نفاق را بین اقوام و ملیت هابرای استحکام نظامش کاشت و تا امروز نفرت و حس خودخواهی و تحقیر علیه یکدگر به شدت ادامه دارد. اغاز جنگ سرد بعد از ختم جنگ جهانی دوم بین شوروی و بلاک غرب و امریکا تاریخ جهانی را وارد مرحله ای جدید ساخت و بعد ان هم استعمار جدید در روح امریکا قد علم کرد و امضای پیمان های منطقوی سیاتو وسنتو و دگر قرار داد ها واستخدام همسایگان افغانستان توسط ناتو مشکل دگری را در سر راه افغانستان قرار داد.بنا جنگ داخلی افغانستان گره قوی با منافع کشور های بیگانه خورده است .در رابطه به توافقات جینیوا ۱۹۸۸ باید گفت که تطبیق مفاد این توافقات در روی کاغذ باقی ماند. ظاهرا امریکا از مداخله مستقیم دست کشید اما کمک ها و حمایت های این کشور و مجموع غرب به شمول ایران و اعراب و پاکستان از اشرار افغانستان همچنان ادامه داشت . دولت نجیب الله بیشتر از دو هزار اعتراض نامه به دفتر نمایندگی ملل متحد در کابل بخاطر تخطی پاکستان از مفاد توافقنامه ها که خود پاکستان امضا کننده بود سپرده بود اما گوش شنوا وجود نداشت و نظام سیکیولر نجیب الله از جانب امریکا و غرب محکوم به مرگ بود.نتیجه اینکه قضایای افغانستان بدون تصامیم صادقانه ای کشور های خارجی در گیر در جنگ افغانستان نمیتواند حل گردد. اینکه اشرف غنی در تلاش حل قضیه ای افغانستان از طریق مذاکرات بین الا افغانی است از لحاظ وظایف دولت و مسایل حقوق بین ادول
کاملا درست است اگراقای امیر زاده شما هم میبودید طرح چنین مساله را بخاطر ابروی دولت تان میکردید . زمانیکه گرباچف با برهان الدین ربانی در ماسکو دیدار کرد شخص نجیب الله نیز اعتراض کرد ووزارت خارجه ج.افغانستان رسما علیه این دیدار بدون موافقه ای دولت افغانستان اعلامیه ای به نشر سپرد ولی همه میدانیم که این یک اعتراض فورمالیتی بود.
امروز عده ای از حلقات روشنفکری یک ملیت در مخاصمت علیه ملیت دگری قرار دارند و تا سرحدی زهر نفرت را میان یکدگر کاشته اند که جا برای اعتماد بر یکدگر باقی نمانده است جه رسد به مذاکرات بین الا فغانی . برای انجام چنین مذاکرات نیات بد یک حلقه افشا گردد ولی به مجموع ملیت توهین نه گردد. اما حالا خلاف ان به مد روز تبدیل شده است.
اگر فضای اعتماد بوجود اید و از تخریب یکدگر دست بکشیم و به افشای توطیه های ضد مردمی که در ان هم پشتون و هم تاجیک و هم هزاره دست دارند بدون انکه به مجموع ملیت توهین کنیم بپردازیم و یک مشت بودن خودرا هم در داخل برای دشمنان و هم در خارج برای ایرانی ها و اعراب و غیره نشان دهیم موفقیت از ان ماست در غیر ان این جنگ برای چند دهه ای دگر همچنان ادامه خواهد یافت.
حنظله

>>>   بلی هزارها مثال موجود است زیرا درآنوقت تفرقه افگنان قومی وجود نداشت


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است