سيكها كيستند و چگونه به افغانستان آمدند؟
اقليتى كه امروز از سيكها در افغانستان وجود دارند، بهيچوجه مقصر اعمال پيشينان شان نيستند و بايد بعنوان شهروندان كشور، از حقوق و امتيازات مساوى و مشابه ساير اتباع كشور مستفيد شوند 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۲۷    ۱۳۹۷/۹/۱۰ کد خبر: 156230 منبع: پرینت

پيروان آیين هندویيزم كه به دو مذهب هندو و سيك تقسيم شده اند، در حال حاضر يگانه اقليت غير مسلمان در افغانستان اند.
گورو نانک بنیان‌گذار مذهب سیک، در ۱۴۶۹ در يك فاميل هندو باور، در یکی از دهكده هاى لاهور به دنیا آمد. بقولى او از عرفان اسلامى و تصوف هندویيزم بهره جسته، سپس به کشورهای اسلامی و زیارت مکه رفت و سرانجام آیین سیک را که گويا آمیزه‌ای از عقاید جدید و باورهای هندوییسم و دین اسلام است، تأسیس کرد و در سال ۱۵۳۹ میلادی در گذشت كه در تدفين وى ميان مسلمانان و سيكها اختلاف نظر وجود داشت. اغلب اين شعر را در مورد وى بكار مى برند:
چنان با نيك و بد خو كن كه بعد از مردنت عرفى
مسلمانت به زمزم شويد و هندو بسوزاند

آیين سيك در بين اديان اصلى جهان از تازه ترين آنها است كه اساس تعاليم آنرا باور و مراقبه به نام يك خالق، برابرى همه نوع بشر، دورى از خود پرستى و تلاش براى عدالت اجتماعى و زنده گى صادقانه تشكيل مى دهد كه با بیش از ۲۵ میلیون پیرو، پنجمین دین سازمان‌یافته جهان است.

هرچند سيكها ساليان زيادى در افغانستان زيست نمودند. اما هيچگاهى حيثيت يك شهروند واقعى را كسب ننمودند و همواره مورد تبعيض اجتماعى قرار داشتند. حالا كه اقليت سيك قصد دارند بطور دسته جمعى از افغانستان خارج شوند و بسيارى از فعالين فيسبوك با نگاه عاطفى به اين اقدام ايكه ناشى از نامهربانى مردم افغانستان در قبال اين اقليت مذهبى بوده، متأثرند. مى خواهم به اين بپردازم كه سيكها كى اند و چگونه وارد افغانستان شدند؟

بنابر روايت تاريخ آیين سيك بعد از گورو نانك توسط ١٠ تن از گورو ها يا مدرسين بعد از نانك از پنجاب به سراسر شبه قاره هند گسترش يافت و دامنه هاى آن بتدريج تا شرق خراسان يعنى افغانستان كنونى نيز توسط معلمان، بازرگانان و تجار سيك انتقال يافت.

سيكها نسبت به هندو ها قدامت كمترى در افغانستان دارند. بيهقى از حضور هندوها در زمان حاكميت سلطان محمود غزنوى در قرن چهارم و پنجم هجرى ياد نموده است. كه ميتوان ادعا نمود: ورود هندو ها آميخته با سياست و آمدن سيكها به نحوى مرتبط به تجارت و بازرگانى بوده است. بطور كلى ميتوان گفت كه با تسلط مسلمانان بر هند و آغاز مراودات اجتماعى در قلمرو غرنويان، پاى هندو ها نيز به اينجا باز شده است.

(ايشر داس) يكى از دانش آموختگان اقليت هندوهاى افغانستان در كتابى با عنوان سرگذشت تاريخى، زندگى اجتماعى و فعاليت دينى هندو ها و سيكها در افغانستان، ادعا نموده است كه سلسله برهمن شاهان و هندوشان كابل را كه پابند عقايد هندو بودند، دليل ديرينه گى و قدامت هندوهان و سيكها در افغانستان مى داند. او استدلال مى نمايد كه آثار فرهنگى و كهنسال بجا مانده از آن دوران در كابل و اطراف آن، دال بر اين مدعا است.

بسيارى ها گسترش هندویيزم را در افغانستان و حضور هندو ها در دوره حاكميت غزنويان را در هند با قدامت اقليت هندو و سيك هاى كنونى در افغانستان مساوى دانسته اند كه تصور مى رود اشتباه است.

گمان اغلب بر اين است كه موجوديت هندو ها و سيكهاى كنونى محصول لشكر كشى هاى قواى افغانها و انگليسها در سده هاى اخير ميان كابل و دهلى بوده است. زيرا در دوره هاى اخير، سیک‌ها دو بار به صورت گروهى در چارچوب نظاميان بريتانيايى از شبه‌ قاره هند به افغانستان آمدند. یک‌بار در سال ۱۸۳۹ میلادی در ركاب نظامیان انگلیسی و در معيت دست نشانده شان شاه شجاع از مسیر چمن وارد قندهار شدند و از آنجا به غزنی رفتند كه دروازه قلعه مستحكم غزنى توسط يكى از جواسيس هندى گشوده شد كه سپس به کابل آمدند.

بنابر اسناد تاريخى قشونى از بريتانيايى ها كه در سال ١٨٤٣ در مسير كابل - جلال آباد، مورد شبخون مهاجمان افغان قرار گرفتند، حدوداً هفتاد درصد از گروپ هاى پياده نظام شان، سيكها بودند.
سیک‌ها، بار دوم در سال ۱۸۷۹ تحت فرمان نیروهای انگلیسی وارد خاک افغانستان شدند كه بعد از خروج قواى انگليسى، تعدادی از آن‌ها در این کشور باقی ماندند و متوطن شدند كه اغلب به كشميره فروشى، عكاسى و طبابت يونانى اشتغال داشتند.

اگر به محلات بودباش آنها توجه شود، اغلب در ساحاتى اقامت داشته اند كه مسير عبور و مرور قواى انگليسى در جنگهاى سه گانه افغان و انگليس نظير ولايات قندهار، غزنى، هلمند، جلال آباد، خوست و كابل بوده. بعد ها اندكى از اينها بنابر اشتغال به تجارت و باغدارى به ساحات كوهدامن، سرايخوجه و كندز نيز نقل مكان نموده اند.

علاوه بر همكارى نظامى با بريتانيايى ها، هسته هاى كوچك سيكها در اجتماع افغانستان زمينه ساز نفوذ استخباراتى متجاوزان انگليسى نيز بوده است كه در كتاب رقابت روس و انگليس در ايران، افغانستان و آسياى ميانه به آن اشاره شده است. ردپاى دو تن از هندوان در حوادث سقوط امان الله خان و بقدرت رسيدن حبيب الله كلكانى نيز وجود داشته است.

حتى در سالهاى اخير كه بحث حكومت مستقل خالصتان سيكها در هند اوج گرفته بود، سيكهاى افغانستان نيز همنوايى با ايشان داشتند كه در همكارى دولتين افغانستان و هند بسيار متبارز نشد. ضمناً سيكها در هندوستان نيز به تناسب هندو ها موضع تند ترى نسبت به مسلمانان دارند و بار ها درگيرى خونينى ميان آنها صورت گرفته. همين حالا در بسيارى از شهر ها و مناطق سيكها در هندوستان، امكان ورود مسلمانان وجود ندارد كه مغاير قوانين و ضوابط پذيرفته شده جهانى است.

اينكه چرا جامعه افغانستان كه پذيراى اقليت هاى يهودى، گجر، گيلانى ها، عربها، كشميرى ها وغيره بوده و استثناهاً نسبت به هندوان تبعيض اجتماعى را حفظ نموده اند. من آنرا ناشى از نقش مؤذيانه اين اقليت در رويداد هاى ناميمون گذشته و همدستى اينها با اشغالگران بريتانيايى مى دانم.
نبايد خروج هندوهان و سيك ها را از افغانستان كه در گذشته بالغ بر دوصدهزار نفر بوده و حالا تقريباً دو هزار اند، بسيار برجسته نمود. همان گونه كه بحران چهل ساله اخير منجر به مهاجرت حدود پنج ميليون از مردم ما شده. بالتبع بر سيكها نيز اثر گذاشته تا به ساير كشور ها مهاجرت نمايند.

رويهمرفته اقليتى كه امروز از سيكها در افغانستان وجود دارند، بهيچوجه مقصر اعمال پيشينان شان نيستند و بايد بعنوان شهروندان كشور، از حقوق و امتيازات مساوى و مشابه ساير اتباع كشور مستفيد شوند.

محمد عارف منصوری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سیک ها
هندوها
نظرات بینندگان:

>>>   >>>   محترم، در این سرزمین مسلمان جا ندارد چی رسد به برادران هندو و سیک. من از اقدام حکومت کانادا برای مهاجرت این طبقه به آن کشور خوش بین می‌باشم تا شود چند روزی نفس راحت بکشند.
مسلمان خوب آن است که مردم از زبان، دست و عمل او در امان باشد که امروز در این سرزمین به ندرت دیده میشود. ابن که ما به یک طبقه مردم واژه اقلیت را استفاده می‌نماییم خود یک نوع تبعیض در مقابل خلقت خداوند است. به امید هدایت الهی.
Amin Qaddir

>>>   آيا نفوذ پاكستان در اين چهل سال اخير در مقابل اين اقليت را دست كم ميگيريد، همچنان كوچ هاي دسته جمعي ايشان در دوران حكومت مجاهدين.
Ghulam Rabani Mansoori

>>>   با درود فراوان
سیک ها در اشغال کشور مابوسیله کشور های خارجی نقش اساسی بازی نمودند
همانطوریکه فرمودید در ترکیب حملات قشون انگلیسی برخاک ما اکثریت آنها را سیکها تشکیل میدادند و حتی برای جدا ساختن کشمیر و پیشاور از قلمرو کشور ما رنجیت سنگه نقش اساسی داشت و بعد ازان در قالب سپاه انگلیس اینجا آمدند و بهترین مناطق ، خانه و زمین زراعتی را از مالکان اصلی ان بزور انگلیس گرفته بودند و اغلب آنها جواسیس انگلبس بودند
بنابران آنچه را که سیکها ازدست داده اند در اول هم مال خود شان نبود.
Abdullah Hakimi

>>>   آنچه که تاریخ می گوید، همین است که شما نوشته اید حکیمی صاحب، اما حالا یک نوع تعاطف مفرط با غیر مسلمانان افغانستان وجود دارد. یک نکته را در نظر داشته باشیم که اینها همان کسانی نیستند که با انگلیسها همکار بودند، هرچند که از نسل آنانند، پس نباید به جرم آنها مواخذه شوند و جزا ببینند

>>>   این دیوار های کوه های بالا حصار و شیر دروازه را در زمان حملات اعراب به کابل که کابل شاهان زندگی میکردند و زنبورک شاه و زنبیلک شاه، پادشاهان آنها بودند و همه مردم شهر کابل هندو و بت پرست بودند و بکی از همین سرداران عرب بنام فیس ابن لیس لا دو شمشیر اهالی هندو و بت پرست شهر کابل را میکشت و بالاخره در همین منطقه شاه دوشمشیره توسط یکی از سرداران جنگ هندو کشته شد و همچنان منطقه جوی شیر کابل که یک معبد هندو ها بود و برای بت هایشان شیر نذر میکردند.
آیا این دیوار ها را اهل هنوز و بت پرست شهرکابل اعمار کرده بودند و یا جناب بی بی شما یعنی بی بی حاجی؟
امید وارم نشر شود.

>>>   كليم الله همسخن
تفنگداران کوچی و طالب مسوول اند یا غیر مسوول ؟

>>>   Dass.
امان الله خان، حکمتیار و اهل هنود افغانستان

بالای شماری ازین ملت ریاکار ناگهان حمله وجدان آمده است! آنهم بخاطر اینکه گویا کشور کفری کانادا سیکهای افغانستان را پناه میدهد تا از شر افغانیت و اسلامبازی برای همیش در امان باشند. و ما هم ناگهان اهل شرم و وجدان شدیم و اینها هم "برادران و هموطنان عزیز" ما شدند! مگر دو صد سال دیگر کجا بودیم!

بیایید میزان ریاکاری و تناقض پسندی مان ازین دوعکس اندازه گیریم! همین چند ماه پیش شماری از هموطنان پشتون ما، آنهم انگلیسی دان، این عکس سیکهای جلال آباد، که بیرق حکمتیاررا بر شانه حمل میکنند، را سندی دال بر برادری، کمال افغانیت و صلح پسندی در افغانستان تبلیغ میکردند! مگر کدام انسان باوجدان میتوانست باور کند که سیکهای مظلوم اینکار را از روی محبت به حکمتیار میکرده اند، نه از روی ترس؟
اینجا تعصب، خریت و تناقضات به حدی نهادینه شده اند که بجای پرداختن به ریشه های بیعدالتی و بدبختی درین کشور، حتی هراس یک اقلیت مظلوم را محبت و "وحدت ملی" جلوه میدهیم!

در عکس دوم، که آقای محمد یاسینی زاد در رخنامه عبدالحی خراسانی نشر کرده اند، بخشی از قانون اساسی امان الله خان، که از او بعنوان بانی استقلال و پادشاه اصلاح طلب یاد میشود، را می بینید که بالای سیکها، هندوها و یهودیهای افغانستان نه تنها که "جزیه" تحمیل میکند، بلکه آنان مجبور بودند تا یک پارچه زرد رنگ همیشه در لباسهای خود پیوند کنند تا از ملت مسلمان فرق شوند! این قانون غیرانسانی میراث پدر کلان او یعنی امیرعبدالرحمان خان بود که شاه اروپادیده آنرا تکرار میکرد.

از "نظامنامه ناقلین" امان الله که صدها هزار قبایلی را از هندوستان آورده و بر گرده مردمان تاجیک، هزاره و ازبک سوار کرده تا "افغانیت" تامین شود، که همه خبر دارید!

حال، درین کشور نه تنها که از تناقضات، تعصبات و نادانیهای گذشته پندی گرفته نشده است، بلکه متفکر شان چندین بار و به زبان جار تعهد میسپارد که "کارنامه های ناتمام" امان الله را تکمیل خواهد کرد. عزیزان، اینها اروپا و امریکا نرفته بودند که انسانیت و عدالت بیاموزند بلکه رفته تا "اوغانیت" چگونه بهتر تحمیل کنند.

سیکهای عزیز برای همیش در امان کانادا باشید.

>>>   پنچرمین ها تمام جایداد و دارای سیکها را غضب کرد برای آنها هیچ چیز نماند سک مجبور است لکه وطن را رها نماید نمونه بارز آن کارته پروان است که تمام خانه های سیکها را فهیم شلغم بینی چور کرد و بلاخره خودش مردار شد شاید تا حال نیز کرم های گور از جسد تانک مانند اش سیر باشد.

>>>   بعد از سقوط حکومت داکتر نجیبالله وآمدن تنظیم های پاکستانی وایرانی بخوصوص شورای نظار بیشترین صدمه ملی وجانی را بر هندو ها وسک ها رواداشت که به زور وجبر خانه های شان را از ساحه کارته پروان غصب نمودند

>>>   در بخشی از تبصره ای دوستان در یافتم که سخنان و جملاتی در مورد تعصب شاه امان الله در رابطه به هندو ها و سیک ها که گویا ایشان اجبارا تکه ای زرد در لباس های شان میدوختند تا از مسلمانان تفکیک شوند، باید گفت که امروز یک عده عاشقان و عارفان خراسان و تاجیکان متعصب مطالبی را نشر می‌کنند که از واقعیت ها دور است . لطفا زحمت کشیده متن و«تضمین حقوق مدنی اتباع در نظامنامه اساسی دولت امانی » را مطالعه فرمایند.این نظامنامه در ۱۴میزان سال ۱۳۰۲هجری شمسی نافذ شد. این نظامنامه یاقانون اساسی امروز بعد از قانون اساسی ترکیه دوران اتاترک شاید یک از مترقی ترین قوانین عصر خود باشد در این نظامنامه نه تنها حقوق مساوی و دادن تابعیت برای همه صرف نظر از مذهب و دین تضمین گردیده بود بلکه اصول اسارت یا برد ه گی را که کشور های استعماری به شمول انگلیس و فرانسه حتی تا بعد از ختم جنگ دوم جهانی در آفریقا ادامه داده اند ، ممنوع قرار داد، امروز یک عده از ژورنالیستان ما در روزنامه «ماندگار»و دگر نظرات فارسی ادعا های خارجیان بخصوص انگلیسی‌ها را صحت میبخشند تا آثار مورخین افغانستان ، امروز روند تحریف حقایق تاریخی توسط همین قلم بدستان در سایت ها و روزنامه ها صورت می‌گیرد تا نسل جوان ما از افتخارات گذشته ای تاریخی شان چیزی ندانند اینها در حقیقت به مولفین و مورخین ایرانی که همه ای هست و بود کشور ما را مال ایران فکر می‌کنند ، کمک مینمایند. هر انسان متعهد و ترقی پرور میداند که اهداف ترقی خواهانه امان الله خان یعنی چه . متاسفانه اهداف و مرام مترقی شاه جوان خار چشم استعمار وقت بود و امروز هم همان داستان به گونه ای دگری تکرار می‌شود ما عادت داریم که وینستون چرچیل را الگو ی خود قرار دهیم اما شاه امان الله را خاین معرفی کنیم . آلبته او انسان خارق العاده نبود ولی او انسانی بود که اگر دست های توطیه و خیانت روحانیون مرتجع افراد مرتجع درون دربار و استعمال حبیب الله کلکانی بنام خادم دین برهبری انگلیس با هم یکی نمیشد ، شاید امروز طلب و داعش و تنظیم ها و غیره خس و خا شاک بر ما حاکم نمیبود.
فخر اهنگر

>>>   جای تاسف است که افغانستان دگر ان سرزمین پیروان ادیان مختلف نیست .
امروز نه تنها اقلیت های غیر مسلمان بلکه اکثریت باشنده ه ی این کشور نمیدانند چه کنند و کجا بروند تا شب و روز شان بدون صدای انفجار باروت و مرگ بگذرد.اهل سیک و هنود در طی حدود یک قرن اخیر در افغانستان از زندگی ارام برخوردار بودند . انها افغانستان را نظر به قدامت روابط مذهبی قبل از اسلام و کلچر و تاریخ مشترک طی قرنها بهترین محل برای زندگی برگزیدند. اهل هنود و سیک با وجود انکه تابعیت افغانستان را داشتند از خدمت زیر بیرق معاف بودند و اکثرا به شغل پردرامد تبادله ای اسعار و کشمیره فروشی عطاری مصروف بوده و صاحب مغازه های لوکس سامان الات برقی در مر کز شهر کابل بودند همچنان اهل سیک شهرک با ساختمانهای زیبا حتی بهتر از تعمیرات وزیر اکبر خان در کارته پروان ساخته بودند و هم یک عبادتگاه GURUD WARAدر باغ بالا شهر کابل ومتصل به ان تعمیر بزرگ با اتاقهای بیشمار برای مهاجرین نووارد سیک در زمان ظاهر شاه اعمار نموده بودند. اهل سیک در افغانستان پول سرشار بدون مالیه بدست اورده بودند. اهل هنود و سیک در جریان ده ساله ای حاکمیت جمهوری دموکراتیک افغانستان از امکانات بهتر کار و زندگی برخوردار بودند زیرا دولت با جمهوری هند روابط فوق العاده نزدیک داشت.اما اوضاع یک سان باقی نماند سقوط حکومت دکتور نجیب الله نه تنها بر زندگی اهل هنود و سیک اثر عمیق منفی گذاشت بلکه بر زندگی مجموع اتباع کشور.متاسفانه جان مال و دارایی و خانه های انها را تنظیم های اسلامی به خصوص عده ای از پوسته های شورای نظار به غارت برد. این عمل جهادی شبیه به اولین حمله ای مسلمانان عرب در سال ۷۱۱ میلادی به سرکردگی محمد ابن قاسم ثقفی بود که با ششهزار عسکر و شش هزار جمازه سوار و سه هزار اشتر بارکش از راه خشکه و بحر وارد بندر دیبل بین بلوچستان وسند شده معبد دیبل را تخریب نموده و مردم عام را مجال فرار نداده سه روز تمام اهالی انجا به امر حجاج والی عراق توسط بن ثقفی قتل عام گردید ند و شخص مجاهد و غازی ثقفی هفتصد زن و دختر جوان را بنام غنیمت تصرف کرد و دو دختر حاکم دیبل را با غنایم هنگفت به حجاج فرستاد و بعدا همین غازی و سردار کثیف عرب از دریای سند بگذشت و داهر حاکم محلی سند را که بدفاع از ناموس و ننگ خود در برابر اعراب دزد و متجاوز برخاسته بودند بکشت و سر او را در توبره ای به حجاج فرستاد و خودش زن زییا روی حاکم انجا را که لادی نام داشت به عقد خود در اورد و هم سپاه فاتح عرب با گرفتن غنایم از جمله زنان بیوه و دختران جوان خیمه ها بر افراشتند و با اسیران اناث به جماع پرداختند.چنین صحنه ها و حوادث دلخراش در زمان حاکمیت تنظیم های اسلامی بر اساس روایات و فتوا ها و دستورات و اصول غنایم جنگی در اسلام بر اهل هنود و سیک تطبیق شد نویسنده ای محترم این سیک ها و اهل هنود نیستند که با مسلمانان و هند یا افغانها در طول تاریخ جنگیده اند برعکس این مسلمانها از اعراب شروع و تا یعقوب لیث صفار مسگر و سلطان محمود غزنوی و از امیر تیمور کورگان تا بابری ها و صفویان و از نادر افشار تا سدوزایی ها و بارکزایی ها و محمد زایی ها همه بر این سرزمین گرم و هموار با هوای ملایم و مردم ارام بنام دین اسلام تاختند زدند و بستند و کشتند و عقاید شانرا تعدیل به نوامیس شان تجاوز و سالها از انها باج گرفتند و از حاصل رنج این مردم بزم عیش و عشرت شان چاق بود.
اقای عارف منصوری
جنگهای سیک ها با افغانها در زمان راجا رنجیت سنگ انگیزه های متعددی از جمله ظلم حکمداران محلی در انجا ها بخاطر اعمال مالیه های سنگین بالای مردم و حصول ان توسط حکمای محلی به نفع امرای افغانستان بوده است و اگر در زمان انگلیسها با ما جنگیده اند صرف بخاطریکه انها جز اردو و لشکر هند برتانوی بودند و سیک ها به نفع انگلیس نه تنها در جنگ های افغان انگلیس بلکه در جبهات جنگ اول و دوم جهانی زیر بیرق انگلیس به نفع انگلیس جنگیده اند .
مهاجرت کنونی اقلیت های سیک و اهل هنود به معنی عدم شرایط زیست با سایر هموطنان شان نه بلکه بخاطر خرابی اوضاع عمومی کشور میباشد . دگر ان امکانات خوب گذشته از دیدگاه کارو بار برایشان باقی نمانده است زیرا شرایط اکنون فوق العاده تغییر کرده است .باز هم باید گفت که اهل هنود و سیک به تعداد زیاد در سالهای ۱۹۹۰ با امدن به هند توانستنمد تابعیت هند را بگیرند و عده ای هم بنام افغان به کشور های اروپا و امریکا و کانادا طی سه دهه مهاجرت کرده اند و تعدادی که هم در هند بودند با خرید بزنس و خانه توانستند زندگی شانرا سروصورت دهند. ارزو میبریم که روزی درافغانستان صلح پایدار بر قرار شود و جامعه ما چون دوران امپراتوری کوشانیان و. بخصوص دوره طلایی کا نیشکا بزرگ که پیروان همه مذاهب بدون تعصب یکجا با هم میزیستند و راه ابریشم هم شاهرگ اقتصاد امپراتوری بروی تجارت کارو بار باز بو د شگوفان و همه در کنار هم چون برادر با همدلی صفا و صمیمیت مبری از خشونت و ملیت ستیزی زندگی نماییم.
قارن...

>>>   ازاستاد منصوری برا این مقاله و آموزش واطلاعاتی که دادند تشکر وقدردانی می شود


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است