موقف ما بخاطر صلح نه سیاسی است، نه پوپولیستی بلکه معتقد به صلح پایدار میباشیم. اگر آمریکا پروسۀ صلح را فقط با غنی گره بزند و وی نیز زیر پوشش صلح به فصل خطرناک ناتمام خود برسد، یعنی فصل تباهی افغانستان | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۷ ۱۳۹۷/۸/۲۴ | کد خبر: 155958 | منبع: | پرینت |
ایالات متحده نباید پالیسی جدید صلح را با حکومت ۵ ماههٔ آقای غنی گره بزند که غیر از تشدید جنگ، حاصلی نخواهد داشت.
وقتی آقای اشرف غنی آرزومند “فصل ناتمام” خود در یک دور دیگر قدرت ۵ ساله برای پایان دادن به جنگ میباشد، این به معنای فصل بی پایان جنگ، فصل خون و آتش، فصل تفرقۀ قومی، فصل تبعیض و تعصب، فصل تنفر و انحصار میباشد که دیگرمردم تحملش را ندارند.
از پالیسی جدید آمریکا برای صلح استقبال مینماییم، اما مدیریت و پیشبرد این پروسه با تفاهم مردم بوده، نقش طرف های اصلی منازعه تعریف شده باشد. اگر ایالات متحده پروسۀ صلح را فقط با آقای غنی گره بزند و وی نیز به بهانه و زیر پوشش صلح به فصل خطرناک ناتمام خود برسد، یعنی فصل تباهی افغانستان.
موقف ما بخاطر صلح نه سیاسی است، نه پوپولیستی بلکه معتقد به صلح پایدار میباشیم. احمدشاه مسعود بخاطر صلح از جان خود گذشت و به تنهایی به میدانشهر وردک برای مذاکره با رهبران طالبان رفت، پروفیسور ربانی در راه صلح شهید شد.
سالها است طرح آجندای ملی را بمنظور دستیابی به صلح پایدار با پرداختن به مسایل ملی، گشودن گره های تاریخی و حل معمای قدرت، نقشۀ راه خود ساخته ایم. اما تا هنوز هیچ طرحی روشن از سوی هیچ جناحی پیرامون صلح وجود ندارد و بحث اساسی صورت نگرفته است، اصلاً ارادۀ وجود ندارد.
از کجا شروع کنیم؛
-۱۷ سال تمام، سرمایه گذاری جامعهٔ جهانی بالای شخص، تیم و گروه مشخص، کشور را بیشتر به بحران فروبرد، جنگ ابعاد گسترده تر پیدا کرد. اکنون انتخابات فرصت خوبی برای سرمایه گذاری بالای ایجاد یک دولت ملی میباشد که از موضع قدرت همۀ اقوام مطالبات خود را در آن ببیند و در تصمیم گیری و سیاست گذاری افغانستان شریک باشند. حکومتی که در مدت ۵ سال نتوانست حتا در میان دولت خود صلح بیآورد، ناممکن است که در مدت ۵ ماه عمر باقیماندهٔ خود صلح را در افغانستان حاکم بسازد.
ـ طرف های اصلی مخالف تفکر و نیروهای طالبانی که باید در چارچوب یک پروسۀ ملی صلح نقش برجسته داشته باشند، نیروهای مقاومت دیروز، زنان افغانستان که نیمی از پیکر کشور را تشکیل میدهند، قربانیان ۱۷ سال تروریزم، جامعۀ مدنی و احزاب سیاسی همه در این پروسه شریک ساخته شوند.
ـ خطوط سرخ باید مشخص گردند، ارزش ها و حقوق انسانی و اساسی، آزادی های مدنی، دموکراسی و آنچه در منشور های بین المللی میباشند، باید حفظ شوند.
ـ دولت ملی با تغییر ساختار سیاسی مبنی بر تمرکز زدایی از قدرت ایجاد گردد تا همه حتی طالبانی که از جنگ دست میکشند، بتوانند با قبولی ارزش های امروزی در ساختارهای مشترک و یا با ارزش های خودشان در ساختار های جداگانه مشارکت نمایند.
ـ با پاکستان همۀ منازعات و مناقشات برسمیت شناخته شوند، بروی میز گذاشته شوند و برای حل آن تیم های تخصصی از هردو جانب معرفی گردد تا استراتیژی این کشور در مقابل افغانستان تغییر نماید.
احمد ولی مسعود
>>> از خودت احمد ولي صاحب چيزي جور نميشه. از حالي تو در فكر تسليم شدن استي حيف نام مسعود بر تو. عوض كه مردم را دل پري بدهي كه ايتلاف پيروز است. باز از ملي و اين حرف ها حرف ميزني. كدام ملي ؟ قتل تاجك و ازبك و هزاره برامد تو امدي ملي ملي گفته نشسته اي. يك مرد در بين تان نيست كه مرد واري گپ بزند؟
>>> لطیف پدرام:
نامه به دوست!
دوست عزیز، اندیشمند و مبارز ام دکتر هارون امیرزاده!
دکتر امیرزادهی عزیز و ارجمند مان ذیلِ عنوانِ "چرا جای نیروهای شمال در کنفرانس مسکو خالی بود؟" نوشته اند که مسکو هنوز از منظری به "ما" نگاه میکند که شوروی سابق نگاه میکرد، و در کل این تحرکات اخیر سیاسی را با مدیریت خلیلزاد، مبارزه علیه مردمان شمال و بهزبان دیگر مبارزه علیه مبارزان و اقوام غیرپشتون تلقی کرده اند؛ و طبعاً در مسیر خطرآفرینی بر ضدِ مردمان و دولتهای آسیای مرکزی. نیز به مسکو هشدار داده است که چنین صلحی و تحرکاتی برای غیرپشتون ها قابل قبول نیست!.
دکتر امیرزاده را میشناسم و میدانم هماکنون جانش در آتش است و به تلخی در تنهاییِ خود برای سرنوشت غمانگیز مردماش ناله میکند. روح دردمند امیرزاده را درک میکنم و در بیتابیهای آن یار و همراهِ گرامیام شریک هستم. این نوشته در ردِ سخنانِ آن عدالتخواهِ ارجمند نیست فقط میخواهم درد هایم را با او شریک بسازم.
همرزم گرامیام!
بگذار بدون شف شف سخن بگویم. از سران شمال چیزی نمانده است یک سر سرفراز (مسعودکبیر) بود، که رفت، و خداوند او را از ما گرفت. و شما به سخن پلخانف (نظریهپرداز روسی) نقش شخصیتها را در تاریخ میدانید. "حالا یک مشت دزد دورهگرد بهنام سرانِ شمال باقی مانده اند که بیهوده و در نهایت برای منافع شخصی خود گرد کوه آن دلدار (سران قبیله_پشتون) میگردند و ترانههای دلسوز عاشقانه میخوانند و مثل پرندههای مونث ناز و عشوه میروند تا یکیاز "نر های پشتون" آنها را جفت خود بپذیرد!
سران شمال در کجا شمشیر زدند که کورهای برای تیز کردن شمشیر هایشان روشن نشد، در کدام سوی جبهه باز کردند که مسکو یا غیر مسکو حمایت شان نکرد؟
این دلقکها نه در میدان جنگ حضور دارند و نه در میدان سیاست. کشور های بزرگ با این مشتِ خنثی چهکار کنند؟ پشتون در خط اول سیاست و در خط اول نبرد قرار دارد کافی است بههمین آقای خلیلزاد و طالب ها نگاه کنید!
در هیچ کجای جهان به مشتی آدم بیرمق و بهحاشیه رانده شده مذاکره نمیکنند. مذاکره با مردانی صورت میگیرد با جریانهایی صورت میگیرد که طوفان خیز و خطر آفرین اند و طرف ماجرا اند. به سخن معروف مرد از خود مینالد و نامرد از دیگران. امیدوارم این ضربالمثل را به خود نگیرید مربوط به همان سران شمال میشود. من و تو و ما، نه پول داریم و نه اسلحه. اگر داشتیم یک کاری میکردیم.
با درود ها
>>> Amirzada II
برادر گرامی و مبارز ام داکتر پدرام عزیز!
من کاملا به شما موافقم چیزی بنام نیروی منسوب به شمال و یا غیر پشتون باقی نمانده که کشور های خارجی آنان را تحویل بگیرند و یا از معادلات قدرت حذف نکنند.
این را همه ما می دانیم و خلای این نیرو ها را هم در خط مقاومت علیه فاشیزم ارگ احساس می کنیم، بلکه در گفتگوهای سیاسی در سطح بین المللی نیز حذف شده اند.
ما به جز چند نفر فاسد معاون صاحبان منسوب به شمال که در جستجوی خدمت به فاشیزم اند دیگر نیروی مدافع مردم نداریم.
ولی دو چیز خوشبختانه داریم که هیچ نیروی اهریمنی نمی توانند آنها را نا دیده بگیرند: مردم میلیونی با فرهنگ که هر قدر نسل کشی هم شوند کسی نمی تواند از معادلات قدرت نا دیده بگیرد.
دوم نسل جوان و نخبگان سیاسی نظیر شما داکتر صاحب پدرام و ده ها تن دیگر که پرچم مبارزه علیه فاشیزم را زنده نگهداشته اند. هر قدر کشته شوند باز از یک جای سر بلند می کنند.
در کنفرانس مسکو خلای حضور غیر پشتون ها اهمیت این کنفرانس را کاهش داد و هم چنان سیاست غلط روسیه در قبال مردم شمال و غیر طالب را بر ملا ساخت.
کنفرانس مسکو فراموش کرد که جنگ طالب با امریکا و یا تکنوکراتان سکولار امریکایی در ارگ نیست، این جنگ با مردم شمال بحیث طرف اصلی قدرت است.
چگونه روسها می توانند جایگاه مردم شمال را در معادلات سیاسی و نظامی انکار کنند؟
شکست و یا تسلیمی چند معاون فاسد جهادی به تروریزم، طالبانیزم و فاشیزم به معنای شکست و تسلیمی مردم شمال نیست.
خلیلزاد مذاکرات خود با طالبان و پاکستانی ها را در خفا بدون نقش غیر پشتون ها به پیش می برد، که هر گز بدون جایگاه شمال قابل قبول نیست. در نتیجه جنگ و خون ریزی ادامه خواهد یافت.
3
>>> Salik
این رقم که شما ميخواهيد راه آمرصاحب را ادامه میدهید، اگر آمرصاحب زنده میبود ایزار تان را میکشید!
پ ن
عبدالله قصداً و احمدولي از روي نفهمي و منافع شخصي خود در برابر جمعيت قرار گرفته اند تا يك بار ديگر منافع و ارزش هاي ملت تاجيك را معامله كنند.
>>> نظریات خیلی همه جانبه نیک تان راه گشای مشکلات موجود کشور و مردم ما است بشرطیکه امریکا به این چنین نظریات توجه کند اگر اشرف غنی برای پینجسال اینده بازهم با تقلب رای های انتخاباتی بر گرده های مردم نشانده شود تباهی و بر بادی کامل کشور و مردمان این سرزمین است به هیچوجه مردم دیگر چنین رهبر دولت قومگرای معتصب بیکاره عوام فریب قانون شکن عدم وفاداری به تعهد اش را برای بار دوم قبول نداشته وندارند ولکه بخون جان شان تمام شود بهتر است بهتر است که در اوردن یک شخص کار کن وفادار به خاک و مردم و متعهد وفاداربه دوستان بین المللی فکر و دقت شود نه بالای غنی احمدزی که همه کشور و مردم ما را تباه کرده و هم به اعتبار جامعه بین المللی در راس امریکا صدمه وارد کرده است.
>>> اگر هدف و وظایف و مسئولیتها بجای احترام به آزادی و اقناع مخالف و مشارکت عمومی و تاًمین منافع ملی، برعکس بر مبنای و هدف حذف و نابودی همدیگر و منتقدین و مخالفین و جایگزینی دیکتاتوری باشد، این داستان و سرنوشت تلخ همچنان مانند گذشته های دور و نزدیک ادامه خواهد داشت و همواره کشور در آتش جهل و کینه و جنگ و دعواهای قومی و مذهبی و نژادی سوخته و خواهد سوخت و این شرایط همچنان منافع بیگانگان را تاًمین خواهد کرد. دموکراسی تنها ضامن و حافظ صلح و آزادی و عدالت و منافع ملی کشورهاست. پیروز باد صلح و آزادی و مردم افغانستان. در یک کشور آزاد باید همدیگر را بخشید که بخشش زیاد شده و صلح و دوستی نهادینه شود و جای جنگ و دعوا و کینه را بگیرد
>>> والی خان؛ وقتیکه دارایی های ملت را وقف جیب های تان کرده بودید، وفاق مولی یی تان کجا بود؟
>>> در پروسه صلح تمام مردم افغانستان برابر و برادر وار حق دارند
به استثنای پنجصد افرادی که هفده سال ګذشته صلح را از ملت به یغما برده
اقا مسعود بدون شک از جمله این پنجصد تن است
>>> هوشنگ سامانیان
معامله گران و جهادی های سابق ، ابتدا علیه رهبر خود به دستور امریکا کودتاه کردند و اقتدار را به پشتون ها انتقال دادند و در این مدت دو دهه تا توانستند خیانت کردند، معامله های ننگین نمودند و جز به منافع مافیای خود فکر نکردند ، فرایند این خیانت ها ادامه ی فاجعه کنونی است.
اگر تاجیکان دوباره به اینها اقتدا کنند، نیاید به این قوم دیگر دل سوخت ، بگذار غرق شوند .
>>> Hena Osmani
خاک را شاه شجاع ، یعقوب خان ( معاهده گندمک ) ، عبدل الرحمان خان ( معاهده دیورند ) ، امان الله خان ( معاهده راولپندی ) و.... فروختند ، چوبهای چهار تراش را نیز فروختند ، همه فاربیکهها را به بهای آهن پاره فروختند و تمام شد ، حالا شروع کردند به فروختن سنگ روخام هیرمند ، روزانه صدها کامیون سنگ روخام هیرمند را به بهای کچالو به پاکستان میفروشند و هیچ کسی جلودارشان نیست ...!
>>> Zahir Ariaie
براى رسيدن به يك وضعيت ايده آل در ميان حوزه مقاومت ميبايد:
١- نخست مرز هاى ايديالوژيك خود را بشكنيم و همه را با اغوش باز بپذيريم
٢- دنبال معامله گرايان و سود جريان را رها كنيم و با دنباله روى انها، انها را در أنظار داخلى و خارجى صلاحيت دار و رهبر نسازيم
٣- واقعيت هاى كشور را به زبان بياوريم و با دشمنان و آنهايكه مشكل داريم زير نام مصلحت ملى دروغ مصلحت أميز كه تباهى ما را دراز مدت تر ميسازد ، نگويم .
٣- آنهايكه از حقايق فرار ميكنند ، ترسو و جبون اند را دور بزنيم و با شخصيت هاى ملى عوض كنيم.
٤- قدرت سياسى و رهبرى سياسى نه ميراث جهاد است و نه ميراث خانواده و منطقه، بايد براى رهبرى و زعامت به مردم مراجعه كنيم
٥- جمعيت را كه اكنون به يك محور تبديل شده دموراتيك بسازيم
٦- كانون از تاجران، خير خواهان و نخبه گان بسازيم و با جلب كمك تاجران، مغز نخبه گان برنامه بزرگ اموزشى و فرهنگى را توسط جوانان صادق و با ديانت ميهن در حوزه ما راه اندازى و بيسواد را ريشه كن و هزاران كادر جوان را وارد حلقه فعاليت و جامعه نماييم.
٧- محور تجمع و كود موفقيت خود را بر هويت خراسانى، زبان پارسى و فقه قراعت معتدل حنفى در ان براى همه گرايش ها فضا است ، متمركز سأزيم.
٨- گروه هاى مدنى فشار براى ايجاد موج و تظاهرات مدنى جهت فشار بر رهبران سياسى و سد سازى عليه كج روى ها و فساد ، ايجاد نماييم و اعضايى ان را تربيه نماييم.
٩- با جناح ها، اقوام و احزاب همسو و داراى أرمان همسان مذاكره و تمام اختلافات، سوء تفاهم ها و مشكلات را حل و به نقاط مشترك برسيم و هماهنگ عمل نماييم.
١٠- به جهان نشان دهيم كه ما يك قطب داراى ظرفيت و انكار ناپذير هستيم و توان رهبرى كشور و دفاع از منافع كشور را داريم و بدون ما نمى شود بر سرنوشت مردم تصميم گرفت.
>>> هاشمی
درودبرشما این مصیبت که درشمال کابل ازخیر خانه تاپنجشیر وپروان وکاپیسا و9 ولایت شمال هندوکش توسط جنایتکاران وباداران آنها بنام حزب التحریر ودعوت اسلامی ودیگر مزدوران بیگانه و پاکستان به شدت جریان دارد تمام جوانان پرافتخار کشورمان درآینده دشمنان تاریخ ما میشوند
>>> Salam
با شعار دادن نمی شود ، ثاقب به همه کتاب های که می خواند هنور هضم نکرده است که این تضاد ها ریشه ی است و در متن تاریخ امروز و دیروز جا دارد . یک جامعه را با شعار نمی شود ساخت ، اینجا معضل تفکر برتری طلبی قومی و تیوری های شوونیستی است که کشور را مدیریت می کند و انسان ها به درجه تقسیم شده اند ، در چنین جامعه باید از ربشه همه چیز را دگر کون کرد . ما به سیستم های سیاسی ضرورت داریم که ابتدا این تفکر را ریشه کن کند و برای ساختن انسان نوین با تفکر شهروندی سرمایه گذاری کند . با طالب و یون و غنی و حکمتیار و گله های اینها می شود مگر سیستم و دولت و ملت تشکیل داد و تبعیض انسان را بر داشت . روشنفکران ما باید تابو ها بشکنند و این سنت ها را نامقدس سازند و قربانی دهند و مبارزه کنند تا برای ساختن یک جامعه بدون تبعیض تباری و طبقاتی زمینه برای نسل های بعد مساعد شود
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است