مستی به زور آمریکا
 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۴۷    ۱۳۹۷/۷/۱۵ کد خبر: 155193 منبع: پرینت

حدود پنج‌ سال قبل گلبدین حکمتیار در پیام عیدیش مردم هزاره‌ را به طور عام متهم کرده‌ بود که گویا به زور امریکا مستی می‌ کنند.

حال می‌بینیم که خود حکمتیار، شرکا و رفقای فاشیستش در ارگ به زور امریکا مشغول بدرفتاری، توهین، تحقیر و حتی کشتار اقوام ستمدیده کشور هستند. با وضاحت تمام باید بگوییم که سلسله‌ داران فاشیزم قبیلوی از عبدالرحمن جابر گرفته تا اشرف‌ غنی احمدزی به زور بیگانه‌ ها به اقوام دیگر هم زور گفته و هم آنها را به شیوه‌ های مختلف سرکوب نموده‌ اند و اما اینبار کور خوانده‌اند وضعیت منطقه و جهان بگونه‌ای است که اگر صبر و حوصله مردم به پایان برسد جهنمی برپا خواهد شد که امریکا و شرکایش نه نتها به‌ دادشان نخواهند رسید بلکه «جول و جخل» شان را جمع‌ کرده و منطقه را ترک‌ کنند.

پس خوب‌ است که تمامیتخواهان پراشوتی سرعقل بیایند و برای زندگی انسانی و زیست‌ با همی، دست‌ از فتنه و فساد بردارند، حقوق اساسی و انسانی همه اقوام کشور را احترام بگذارند.

سلمانعلی ارزگانی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
مردم هزاره
حکمتیار
نظرات بینندگان:

>>>   اقای سلمان به زور امریکا واقعاً شما مستی میکنید و اگر امریکا نمی بود .
خودت میدانی که باز چی بلایی برسرت میامد و حالا باید دفاع از دزد و راهزن نکنید همه میداند که علیپور یک زانی و چپاولگر است و یک دزد را همرایی یک قوم بسته نکنید و از یک راه زن استفاده سیاسی هم نکنید

>>>   بلکل درست فرمودید برادر ارزگانی امروز دیروز نیست مردم با وجود همینقدر قتل وکشتار بازهم آماده دفاع از خود وقوم وقبیله خود هستند پس باید نادانهای تاریخ سرعقل بیایند واز سر خرشیطان پیاده شوند تا ازین بیشتر رسوای عام نشوند
احمدازکابل

>>>   سلمانعلی بیدار ودانا عینا مثل سلطانعلی.
عاقل

>>>   آقای ارزگانی از اشاره شما در باب پیام تهدید آمیز گلبدین که حدود چهار یا پنج سال پیش صورت گرفته تشکر میکنم. خرسندی من بیشتر از بابت این است کسانی مانند شما پیام را به یاد دارند و در کل معلوم میشود حافظه تاریخی مردمان غیر پشتون کاملن سرجایش است. بله شما راست گفتید گلبدین بی رحم آن پیام را به مناسبت یکی از عید ها در وبسایت حزبش و در روزنامه اش (شهادت) نشر نموده بود. نویسنده این سطور آن پیام را خوانده ام و در آن پیام اقوام هزاره مارا توهین، تحقیر و تهدید هم نموده بود. گلبدین لعنتی برای تطبیق برنامه شوم وغیر انسانی اش حتی اگر به یاد تان باشد به داعش هم بیعت کرد تا بتواند اقوام هزاره را قلع و قمع کند اما خنده آور این که گروه خون آشام داعش با همه منفور بودنش، بیعت گلبدین را قبول نکرد.
درست بعد از حمله به مرکز آموزشی در دشت برچی که ده ها نخبه نوجوان هزاره به خون و کشیده شدند یکی از دوستان بنده که باشنده دشت برچی میباشد با من در مورد کشتار هزاره ها بحث میکرد، در جریان بحث برایش گفتم که نباید دشمن هزاره را درجای دیگری جستجو کنیم، دشمن در شهرماست و متحد دولت هم است و دستش با دست دولت در یک کاسه است. گلبدین!!
هزاره ها دشمن تان را بشناسید، گلبدین، طالب، داعش و تفکر طالبی داعشی گلبدینی دشمن هزاره است. میدانم که مقابله با گلبدین و تفکر فاشیستی پشتون از عهده و توان برادران هزاره ما بیرون است و بنا پیشنهاد میکنم که برادران هزاره با تاجیک های اتحاد استراتیژیک خود را حفظ کنند و فریب این آن را نخورند.
ای کاش استاد شهید ما، مزاری بزرگ زنده می بود تا میدید این متحد آنروزش که همیشه به استاد شهید تملق میکرد چطور قومی را که استاد برایش جانش را فدا کرد تهدید و تحقیر میکند و نخبه هایش را به خاک و خون میکشد.
افسوس از آن فرصت های از دست رفته تاریخی، بنگاه های توطیه نگذاشتند دست مسعود و مزاری یکی باشد ورنه وضعیت ما شاید غیر از این می بود.
برادران هزاره ما بدانند که مسعود و مزاری در مقابل هم جنگیدند اما نهایتاً به دست یک دشمن کشته شدند. آن دو شخصیت که به هرکدام شان در موقف شان الگویی استند برای نسل جوان اما بدانید که اگر از اشتباهات شان نیاموزیم، اصلن به آرمان شان بی احترامی کرده ایم. برای مزاری که خداوند فرصت نداد اما مسعود در دوره مقاومت به اشتباهات خویش اقرار کرده بود و گفته بود نه خود را برائت میدهد و نه دیگران را.
متحد شوید ورنه یکی یکی کشته میشوید.

>>>   شما راست میگویید. ولی ترس از ان دارم که مردان مسلح هزاره حوادث فاجعه بار سال ۱۹۹۲ را در کابل تکرار نه کنند تا جاییکه من شاهد حوادث اندوره بودم هزاره ها در قتل مردم بیگناه کابل در غارت فرقه پنجم دشت برچی سرقت موتر های والگا با پلیت نمبر دولتی تکرار کنند. باهزاره ها سایر ملیت ها یک مشکل دارند و ان شیعه گری است که میتواند یکی از عوامل دگر خشونت هزاره ها علیه انها باشد.هرنوع خشونت قابل تردید است

>>>   من یک تاجیک هستم و به هزاره احترام دارم و هم دوست شان دارم . متاسفانه بعد از سقوط حکومت رهبر خردمند نجیب الله قدرت بدست افراد عقد ه یی دزد دور از تهذیب و اخلاق اجتماعی و سیاسی منظورم تنظیم های سنی و شیعه میباشد انتقال یافت هر دو بخش با برنا مه های از قبل تهیه شده توسط ایران و پاکستان وارد کابل شدند و وحشت افریدند . ۹۹ فیصد تاجیک ها به برادری و همزیستی همه ملیت ها با هم باور دارند چون دوران کارمل و نجیب و تاجیک های وطندوست به افکار تجزیه طلبانه لبیک نمیگویند. دولت های وقت بر ضد رهبران دزد سنی و شیعه میجنگیدند ولی حالا شما ها چه هزاره اید یا تاجیک یا پشتون این سرزمین زیبا را قدم بقدم به سوی تجزیه میبرید و دشمنان افغانستان را شاد میگردانید. نه مسعود نماینده ای تاجیک ها بود و نه علی مزاری یا مداری نماینده ای ملیت هزاره و نه غنی و گلبدین نماینده ای پشتونها. نمایندگان واقعی مردم هما نهایی بودند در چند دهه ای اخیر که همه بدور شان جمع بودند من خودم در زمان کارمل و نجیب زندگی کرده ام و هم در دوره های بعدی همه مسایل وحوادث را دیده ام.در انزمانها هزاره تاجیک و پشتون پی کار و زندگی بودند و برادرانه با هم میزیستند و در اجرای مناسک
دینی شان ازاد و مصوون بودند. البته معضلات وجود داشت و این کاملا طبیعی بود. هم کارمل و هم نجیب شب و روز از طریق رادیو و تلویزیون گلو پاره میکردند عذر میکردند و حتی قسم میدادند مخالفین را . تاباشد فریب پاکستان و امریکا را نخورند اما کجابود گوش شنوا.. بر عکس همین تنظیم ها
تبلیغ میکردند که حکومت کابل کافر است حالا بفرمایید مزه دولت اسلامی را بچشید در انزمان بیشترین مسجد ساخته شد که بعضا توسط راکت های کور
مجاهدین تخریب میشد دولت اباد میکرد اما جهادی ها پل وپلچک را ویران میکردند در نهاد جهادی ها ازبالا تا پایین نفرت و کینه و جهالت نهفته است که ما شاهد جنگ های تخریبی میان تنظیم ها بودیم و اکنون که خاموش اند زور دالر امریکاست ورنه هر روز جوی خون جاری میبود .من تعجب میکنم که افراد با سواد چون شما یا لطیف پدرام چگونه گویا از دوره جهاد باشعف یاد میکنید . اگر شما ها بخصوص پدرام که خود را نماینده ای مردم میتراشید نمیدانید که اکثریت مطلق مردم از تمام ملیتها از مجاهد و جهاد متنفرند اینها نام مجاهدین افغان در جنگها علیه استعمار انگلیس را بدنام ساخته اند
اقای ارزگانی در اخیر باید گفت که علیپور هر کی باشد عملیات دولت علیه او به هیچوجه حمله بر مردم هزاره نیست .شما اهل قلم استید و میدانید که هر علت معلولی دارد
ومن الله توفیق
کابلی.

>>>   آقای کابلی با تمام احترام به نظریات جناب شما باید عرض بکنم که ارزگانی وجدان بیدار مردم ستمدیده است. پشتون تحت عنوان طالب و گلبدین خلاف نظام سلاح بدست گیرد و مردم را بکشد با آن مخالف نیستید اما اگر کسی برضد ظلم و کشتار صدای خود را بلند کرد و سلاح بدست گرفت یاغی حسابش میکنید. به قضاوت و عدالت شما باید آفرین گفت!! آیا میدانید در مناطق هزاره جات چه تعدادی از هزاره ها به تحریک غنی و غنی ها توسط کوچی ها کشته میشوند. حملات داعش را بالای مردم بی گناه هزاره در شهرکابل همه شاهد استند. آیا برای مردم راهی دیگر جز مقاومت مسلحانه و دفاع از ناموس مردم در مقابل طالب و داعش مانده است؟ علی پور چه وقت ادعا کرده که مخالف نظام است؟ او که نظام را قبول دارد اما طالب و داعش نظام را از اصل رد میکنند. غنی اگر زور دارد و یا اندک غیرت دارد برود قصاص آنهمه خون های ریخته شده را از طالب و داعش بگیرد، چرا نیروی خود را در دستگیری کسی کمک نیروهای امنیتی است هدر میدهد. مشکل ما تاجیک های به اصطلاح شهری همین است که خیلی خوشبین استیم و به اصطلاح ملی میاندیشیم و حتی توستالژیک دوره ظلم و بر بریت خادیستی چون نجیب و وطن فروشی چون کارمل میشویم. تو که در زمان کارمل و نجیب در کابل زندگی کردی ما هم مثل شماییم، لطفن حقیقت را بگویید، بگویید که مردم بی گناه کابل از ضعف مدیریت نجیب از گرسته گی مردند، در زمان همو نجیب سفاک بود که داشتن چند قرص نان و چند لیتر نفت برای هر خانواده غنیمتی محسوب میشد حالانکه اعضای کمیته مرکزی و خانواده های شان در کشور های اروپای شرقی به عیاشی مصروف بودند. مردم از ضعف مدیریت رهبر الگویت (نجیب آدم کش) با راکت های اشرار در شهر کابل به خاک وخون کشیده شدند. یکبار سر به گریبان تان کنید و حالا را با زمان کارمل و نجیب مقایسه کنید. همین رهبران گرانقدرت بچه های مردم را به صورت اجباری به خدمت نظام سوق کردند و بعدش در معامله های پنهانی همان مدافعین خود را به جلال الدین جنایتکار حقانی در خوست فروختند. هرد دو رهبر محبوبت با خفت و خواری مردند، یکی در غربت و دیگری هم به دست ظالمی بی عزت و آبرو به دار آویخته شد. خداوند مردان خود را مرگ با عزت نصیب میکند.
شما درست فرمودید احمد شاه مسعود نماینده تاجیک نبود! او نماد انسانیت و عدالت و آزادی بود! مسعود نماینده انسان های آزاده بود، او نمانیده تاجیک، هزاره، پشتون و ازبیک و در کل هر انسان عیار جوانمرد و آزاده بود و با تاجیک جبون هم سنخیتی نداشت!
چرا مردم را از تجزیه افغانستان میترسانید، مردم که مغز خر نخورده اند امروز اطفال کلاس چهارم هم میدانند که در تجزیه جغرافیای افغانستان همه مردم کشور ضرر میکنند اما تاجیک ها بیشترین ضرر را خواهند کرد. نه مسعود و نه هم لطیف پدرام تجزیه طلب نیستند بلکه آنها مردانی اند از تبار آزادگان و من به شهامت هر دو مرد بزرگ سلام میکنم.
و شما خیلی کوچک تر از آن استید که در مورد شخصیت و کردار بزرگان و ازادگانی چون مسعود و پدرام اظهار نظر کنید. به یاد بیتی از زنده یاد قهار عاصی می افتم که میگفت:
تنها ولی همیشه دریای کابل است که مرداب می برد!!

>>>   پاسخ به دوست گرامی که از من بزرگتر است...
شرایط سخت زندگی در دوره ای کارمل و نجیب ناشی از جنگ تحمیلی توسط پاکستان امپریالیزم امریکا و چین ماویست بود و عاملین و حاملین این جنگ فرسایشی همین مسعود و گلبدین وغیره تیکه داران اسلام بودند و اگر این جنگ نمیبود افغانستان از لحاظ پیشرفت خار چشم همسایگان میبود بلی نجیب زندانی میکرد کی را البته عاملین جنگ را . دولت امروز چرا طالب را اسیر و میکشد چون بمب گذاری میکنند نظم عامه را بر هم میزنند فراموش کرده اید این همه راکت های سکر ۲۰-۴۰-و۶۰ ر ا. راکت های خوشه ای را که روزانه بدستور احمدشاه جان مسعود توسط قوماندان انور دنگر بالای شهر کبل فیر میشد و هم توسط سیاف و گلبدین از کوه های پغمان و کوه های صافی میدانید که تلفات غیر نظامیان به چه تعداد بود همین بود نماد انسانیت مسعود من عیار مردی او را در قتل پهلوان مشهور وطن احمد جان پنجشیری میتوانم تصور کنم زیرا او از شهرت وی میترسید عیار مردی او پناه بردن در مغاره های کوه پایه های پنجشیر بود من قوماندانی او را در جنگ های کابل دیدم که چگونه مردم را با تاکتیک های ناکام نظامی اش به پرتگاه نابودی کشاند زیرا شهر کابل کوه های پنجشیر نبود .مردم نه اب و نه نان و نه برق ونه امنیت داشتند شما داستان عیار مردی مسعود مارشال نامنهادفهیم را به نو تولدان بخوانید که برگی از تاریخ ندانند. همین ربانی صاحب شما که پدرام با هیجان خاصی نام او را بر زبان میاورد در جنگ های کابل از کابل فرار کرد و از انجا هم به تاجکستان و مردم بیدفاع و راکت های گلبدین باقی ماند من بالا خره اواز ربانی را از طریق از سرحدات افغانستان و تاجکستان از طریق رادیو شنیدم که گلبدین را فرزند ناخلف خطاب کرد در حالیکه نجیب جنگ جلال اباد را خودش رهیری کرد اشرار مغلوب شدند . شما نجیب و کارمل را وطنفروش خطاب کرده اید نظر شخصی تان است اما به اندازه ای مسعود و همفکرانش وطنفروش نبودند معادن لاجورد و زمرد راکی ها تا هنوز غارت میکنند میدانید مسعود به چه تعداد عراده جات باربری شرکت افسوتر را غارت و به اتش کشیده است میدانید زمانیکه او را طالبان متواری به سرحدات نمودند او شخصا داکتر عبدالله را به امریکا غرض جلب کمک های نظامی فرستاد و عبدالله به هر دروازه ای سی ای ای. دق الباب میکرد تاکسی حرفش را بشنود این در کتاب یک خبرنگار امرکایی امده است همین است وطنپرستی مسعود بر میگردیم کمی به عقب در سال ۱۹۷۳ مسعود و گلبدین و دگر شیاطین قصد کودتا داشتند و در نتیجه قوماندان امنیه پروان کشته شد پلان نا کام شد و همه به پاکستان فرار کردند حالا بگویید کی وطنفروش و کی وطنپرست بود .پدرام که دهنش با یاد کردن جهاد باز میماند در وحشت جنگهایی کابل در کجابود حتما در ایران با احمد شاملو شعر میگفت و حالا هم تخم نفاق میکارد
مردم از این سیاست بازی ها خسته شده اند من کوچکم یا بزرگ فرقی نمیکند ااما این مثل مشهور وطنی در مورد شما خوب صدق میکند...کاسه ای چینی که صدا میکندصفت خویش ادا میکند....و چکیده ای قهار عاصی بیشک در مورد شما ها که جهانبینی تان بسیار کوچک و در قهرمان ساختن اشخاصیکه به توت هم نمیارزند ماهر استید صدق میکند.کامگار باشید
کابلی

>>>   تجزیه افغانستان در دستور کار عد ه ای از رهبران سیاسی است . و هم عد ه ای از این فرصت استفاده کرده و به جای تعقیب اهداف و مرام اصلی یعنی تامین امنیت ، صلح طرد خارجیان از کشور و به یکباره گی به مسایلی پرداخته اند که گویا کشور در شرایط حیات سیاسی. اروپایی قرار دارد ، آقای کابلی راست گفته اند که پدرام با وجود این همه بینش سیاسی اش چنان درزی عمیقی را بوجود آورده و بهانه بدست شوونیست های پشتون داده است که التیام چنین زخم‌ها زمان کار دارد.بلی محترم پدرام و عد طرفدارانش چنین فکر می‌کنند که مردم مغز خر خورده اند و به حرف‌ها ی شان و باغ گل سبز سرخ و سبز نشاندن ، مردم به پشت شان روان ، می‌شود ولی این اشتباه است.. مسعود شما حتی از نیم پنجشیر هم نمایندگی نمیکند و نجیب الله واقعا خار چشم شما انسان‌های نابینا و معامله گر بود و هم باید گفت که عیار مرد تان مسعود با روس‌ها پروتوکول می‌کرد اما به سربازانیکه برای تصفیه پنجشیر میرفتند چون خفاش از سوراخ های کوه بیرون و حمله می‌کرد و صد ها افسر و سرباز کشته و غرق در دریای پنجشیر شدند و حتی در شهر کابل مردم از ماهی فروشی ها ماهی نمیخریدند که گویا این ماهی از اجساد سربازان غرق شده خود را تغذیه کرده اند ، کابلی راست می‌گوید اگر این پاکستان صفتان مانع تطبیق خطوط اساسی ج.د. ا. نمیشدند ، شاید این همه بد بختی را نمیدیدیم. امروز اگر پنجشیری های مسلح خلع سلاح شوند ، فردای آن یک پورتریت از عیار مرد تان در روی دیوار ها و عمارات نه خواهید دید.

>>>   عنوان بحث «مستی به زور امریکاست» بلی من از دوستیکه از عیار مرد !!!!مسعود یاد کرده است میپرسم که موصوف با (سنگ پلخمان ) علیه یک نظام مترقی که یکی از قدرت های جهان در حمایت آن قرار داشت جنگید ه است ؟؟؟؟؟جواب منفی است ، این مجاهد نما ها از سخاوت مالی و استخباراتی امریکا ،کشور های غربی ،ایران ، چین ، پاکستان ، جمهوری مصر سومالی ، اسراییل ،عربستان سعودی و شیخ نشینان ، ترور بست های چیچنیا و حتی عد ه ای از فلسطینی های بد بخت ، بدبخت به خاطر آن که هنوز خود شان در اسارت به سر میبرند اما برای کشتن داکتر و انجنیر و تخریب افغانستان دست و آستین را بر زده و از کشور های اروپایی و کانادا به افغانستان یکجا با عیار مرد شان بن لادن تروریست با برادران جهادی !!!!شان پیوستند و فلم های مستند از محاکمات صحرایی و کشتن سربازان و افسران اسیر در جبهه‌ات بدست همین ا جیران خارجی موجود است . یکی از همین فلسطینی ها فامیل جنجال بر انگیز قادر بود که در کلوله پشته کابل دفتر داشت و از آنجا با تروریست های داخلی و خارجی روابط تامین می‌کرد. این کمک های مالی و استخباراتی و قوای بشری بود که در خدمت اشرار افغانی قرار داشت ، منبع دگر استخراج غیر قانونی معادن لاجورد و زمرد و قطع درختان در جنوبی و فروش آن به پاکستان ، لذا از بحث چنین نتیجه بر میاید که تنظیم ها هم به زور منابع خارجی و هم غارت منابع طبیعی داخلی مستی میکردند و هم اکنون یک عده هم به زور دالر و گرفتن معاشات گزاف لاف از عدالت میزنند و من یقین دارم که حتی یک درخت را هم در وطن غرس نه کرده اند و در شرایط امروز کاکا گلبدین واقعا به زور امریکا غر میزند و خرچ دسترخوان او را مالیه دهندگان امریکا میپردازند و پدرام یکی از افرادی است که از طریق پارلمان معاش می‌گیرد و بودجه ای پارلمان را هم امریکا تمویل می‌کند .
خوگیانی

>>>   پیدایش طالب به مثابه ای ستون پنجم توسط پاکستان در اثر رقابت های سیاسی و نظامی تنظیم های اسلامی (غیر مسلمان) افغانستان صورت گرفت زیرا بعد از به قدرت رسیدن تنظیم ها در کابل ۱۹۹۱و به خاک یکسان کردن شهر کابل ، پاکستان متوجه شد که از این رهبران جهادی!!!!یعنی روسپی های سیاسی چیزی بور نمیشه همان بود که ستون پنجم وارد صحنه شد و همه را جاروب کرد و مردم در آغاز از آنها استقبال کردند به خصوص در شهر کابل واقعیت است باید پذیرفت . مردم چاره نداشتند به صلح نیاز داشتند ، اما واقعیت های پشت پرده و وحشتی که طالب برای تصفیه ای اقلیت ها بر پا کرد چیز دگر بود . حالا هم هیچ عقل سلیم از طالب حمایت نمیکند ، مشکل اساسی این است که هر کس و هر رهبر سرگردان با وجود گرفتن امتیازات مالی به سوی نا معلومی روان است کسی نظام فدرالی میخواهد و در هر گوشه ایتلاف های احزاب بدون یک پلاتفارم دقیق سیاسی و اجتماعی و اقتصادی صورت می‌گیرد و مرکز هم شب و روز مصروف هموار کردن قالین سرخ مور به زیر پای طالبان می‌باشد ، در این میان آیا کسی آواز وحدت و همبستگی واقعی را بلند کرده یا می‌کند ، نه بسیاری از این سیاسیون اهداف منطقوی و سمتی دارند و هیچ نوع اعتناء به وحدت و یکپارچگی مجموع کشور چون رژیم های گذشته ندارند ، به همین خاطر هر که شانس یابد یک لگد به بدن زخمی این کشور زده و عبور می‌کند .

>>>   مسعود هیچ نوع کنترول بر قوماندانان خود بعد از به قدرت رسیدن نداشت ، قوماندانان او در کسب مال دولت و غصب زمین و خانه ها با هم رقابت داشتند ، فقط به یک پلک زدن همه ملیونر شدند ، شورای نظار مسوولیت امنیت بانک ها را در شهر کابل داشت ، هر پسته ای موظف روزانه عاید قابل ملاحظه داشت . در شرایط جنگ های کابل کشیدن پول از بانک‌ها محال بود ، و از این مشکل این پسته ها با استفاده از موقف شان از هر مشتری فی لک یک فیصد کمیشن گرفته و چک ها را بالای مامورین موظف اجرا میکردند، عده ای از مسوولین امنیتی شهر کابل به تجاوزات جنسی علیه اهل هنود در منطقه باغ بالا پرداختند ،مردم تایر های موتر های شانرا کشیدند تا به آسانی سرقت نه شود . آیا در موجودیت حاکمیت یک عیار مرد چون مسعود می‌توان پذیرفت که کابل از چه حالتی گذشته است .احساسات و عواطف شخصی نمیتواند اشخاص را از مسوولیت ها ی شان معاف سازد. حکومت کردن ، فهم و تحصیل و تربیت میخواهد....و هم تجربه و به نظر من واقعا با وجود کاستی ها و معضلات جدی که در سر راه دولت قبل از مجاهدین قرار داشت نظم و نسق داشت ، ت تلویزیون رادیو به نشر آهنگ های های میهنی میپرداخت که امروز فراموش شده است ، مامورین و مستخدمین ملکی و نظامی به زمان آن معاش میگرفتند ، زنان از آزادی های لازم برخوردار بودند ، خشونت علیه اقلیت های فوق العاده کمرنگ بود کار برای جوانان موجود بود ، حمایت از سرمایداران ملی در دستور کار دولت بود ، هرج و مرج به مراتب کم بود و مهم‌ترین از همه گلبدین نمیتوانست چون امروز قصر نشین شود ، و ده ها مغازه ای تعاونی در شهر ها بوجود آمد تا مردم و به خصوص فارغان مکاتب به خصوص طبقه اناث به کار جذب شوند ، داکتر نجیب نقش حزب را در رهبری دولت از بین برد تا زمینه برای اشتراک سایر احزاب آماده شود و احزاب سازا، جازاو غیره به جز تنظیم ها به پروسه مشی مصالحه ای ملی پیوستند ، بلی مشکلات ، بیعدالتی ، رشوه و فساد ، جلب اجباری جوانان به عسکری موجود بود که باز هم اگر مقایسه شود ، ج. د. ا. یک نظام سراپا منظم بود و نکته ای آخیر اینکه مارشال شدن در آن نظام کار آسان نبود .
خیرخواه

>>>   مستی به زور امریکا !!!!!!!
عنوان بحث همین است و من کمی دامنه ای عنوان را غنی تر ساخته و میگویم که:مستی به زور امریکا مضاعف بر چک های سفید کویتی ، سخاوت
بی انتهای امریکا، انگلیس و نوکران شان سعودی ها و شیخ های عرب و مصر اسراییل وسرازیر ساختن انواع سلاح و تشویق تروریست های عرب و سومالی و پاکستانی و غیره برای شرکت در جنگ اعلان ناشده علیه ج.د.ا. این مستی زمانی آغاز یافت که جیمی کارتر بعد از گرفتن خبر دخول قطعات نظامی شوروی بنا بر درخواست مکرر تر ه کی و امین بر اساس قرار داد های دو جانبه. همکاری های اقتصادی و نظامی، اولا مسابقات المپیای ماسکو را تحریم کرد و بعد به ضیا ا لحق پدر معنوی مجاهدین افغان تلفون کرد و ارسال کمک فوری چهار صد ملیون دالر را برای براه انداختن و گسترش جنگ و دهشت تفنگی در داخل ج.د.ا.وعده داد. ضیا جان هم که پرورده ای دامان استعمار و سعودی ها بود ، درک کرد که وقت کمایی آمده و از گاو شیری یعنی امریکا می‌توان پول گرفت به بهانه جنگ علیه شوروی و کفار تقاضا های بیشمار مالی کرد و بدست هم آورد . دوستان جنگ افغانستان طولانی ترین جنگ و پر مصرف ترین جنگ و از لحاظ قربانیان شاید از جنگ ویتنام هم بیش‌تر باشد. ضیا به ریش کارتر خندید و گفت مرا در مقابل یک ابر قدرت با دادن چهارصد ملیون دالر مواجه میسازی ، بعدا کمک ها چون سیل سرازیر شد و پاکستان تا به حال از برکت کشتن افغان توسط افغان شصت و چهار هزار ملیون دالر بدست آورده است و به زور همین سخاوت ها ، گلبدین جان و گیلانی جان و ربانی جان و مولوی حنا(یونس خا لس ) و غیره شب و روز عیش داشتند و حکمتیار صاحب را این آرامش و قصر نشینی چنان فاریده که در خواب هم نمیدیداز همین پولهای باد آورده برادر کوچک صلاح الدین جان ربانی در کانادا خانه ای مجلل دارد و تنها مصارف نان و خوراکه ای سگ او معادل معاش یک ساله ای مامور دولت اسلامی افغانستان است از همان پول کفار امروز خانواده های این شیاطین در قصر ها زندگی دارند و مردم از فقر جان می‌دهند .اگر امضای قرا داد با امریکا روا بود و دولت اسلامی به زور امریکا ایجاد شد و ع. و غ. به پای قرار داد افغان -امریکا امضا نمودند پس آیا ج.د.ا. حق تقاضای کمک از همسایه ای در بدیوار خود نداشت کسی برای من این موضوع را از لحاظ روابط بین المللی و حقوق بین الدول تشریح نماید که تفاوت ها در چه است تا دماغ من هم روشن شود. و هر رهبر سیاسی که خود را سیکیولر و حامی منافع طبقه ای محروم میداند چگونه با افتخار نامی از این معا مله گران و دزدان منابع و ثروت معنوی و مادی افغانستان در صحبت های شان میبرند و با افتخار از پرچم جهاد و جهاد یاد می‌کنند به گفته ای نگارنده ای محترمی :(مگر مغز خر خورده اند .)
خیرخواه

>>>   نگارند ه ای نجیب الله را رهبر خرد مند و نگارندهای محترم دگری او را هجو کرده است . من به این فکر شدم که اگر او خرد مند بود چگونه میتوان دریافت
دریافت بعد از تا مل بخ فکرم امد که یکی از دوستان ‍‍‍‍‍‍‍که خبر نگار یکی از رسانه های اندوران بود و عضو حزب هم بود به گفت :داکتر نجیب به نیویارک غرض اشتراک در مجمع ملل رفته بود و او به ما گفت که زمانی من اسمان خراش های نیویارک را دیدم دریافتم که امریکا با فروش یک اسمان خراش میتواند برای ده سال دگر جنگ را در افغانستان یر علیه ما تمویل کند.
نجیب بیدرنگ به اقدامات عملی دست زد از عقد توافقات ‍جینیوا بین افغانستان و....

>>>   نگارند ه ای نجیب الله را رهبر خرد مند و نگارندهای محترم دگری او را هجو کرده است . من به این فکر شدم که اگر او خرد مند بود چگونه میتوان دریافت
دریافت بعد از تا مل بخ فکرم امد که یکی از دوستان ‍‍‍‍‍‍‍که خبر نگار یکی از رسانه های اندوران بود و عضو حزب هم بود به گفت :داکتر نجیب به نیویارک غرض اشتراک در مجمع ملل رفته بود و او به ما گفت که زمانی من اسمان خراش های نیویارک را دیدم دریافتم که امریکا با فروش یک اسمان خراش میتواند برای ده سال دگر جنگ را در افغانستان یر علیه ما تمویل کند.
نجیب بیدرنگ به اقدامات عملی دست زد از جمله عقد توافقات ‍جینیوا بین افغانستان و باکستان با حمایت شوری و گرانتی امریکا و شوروی و در داخل کشور اعلام مشی مصالحه ملی و دعوت از همه احزاب و نیرو های در گیرجنگ و بر قراری تماسها با عده ای از تنظیم ها رفت و امد داماد ظاهر شاه به کابل و ذیدخل ساختن سازمان ملل در اوردن صلح در افغانستان. همه ای تلاش ها ناکام شد زیرا لگام تنظیم ها به شمول جمعیت اسلامی به دست ای اس ای بود و رهبران جهادی به حمید گل وعده داده بودند که کابل را به خاک یکسان کنند که چنین هم کردند نام خدای شان. خردمندی یک رهبر راستی هم در اوردن صلح و تامین امنیت و نان بروی دسترخوان است و بعضا این رهبران به هر نحوی که است تن به خواسته های عمومی ملت میدهند....


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است