پنچر شدن؛ یک اصطلاح مکانیکی است، در لغت‌نامه "دهخدا" به معنی؛ (سوراخ شدن لاستیک چرخ اتومبیل و امثال آن و بیرون شدن هوای آن)، آمده است.
اما این اصطلاح را یکی از سینماگران خوش ذوق در مورد آدم‌ها نیز استفاده نموده است و به شخصی که در جمع، با وقار و متانت خاصی نشسته است؛ با تندی برخورد می‌کند و آن شخصیت که خودش از خود ساخته است را به باد انتقاد و تمسخر می‌گیرد و می‌گوید: چه شد؟ شخصیت تان پنچر شد! یعنی؛ آبرویت رفت و کوچک و حقیر شدی!
در این نوشته مقصود از پنچر شدن؛ خراب شدنِ جایگاه و وجاهت اجتماعی شخصیت ها است.

سرتان را به درد نیاورم و قصه کوتاه؛ بعضی‌ها - که متشکل از نویسندگان مدعی روشنفکری و وکلای پارلمان سنت گریز می‌باشند - در پنچر کردن شخصیت های سیاسی/ جهادی سهمی قابل ملاحظه‌ای داشته اند و در نق زدن و پنچر کردن شخصیت آدم‌ها مهارت خوبی دارند.
اینکه؛ در شرایط کنونی و وضعیت نابسامان حال، مردم در مساجد، مراکز آموزشی، ورزشی و کوچه پس کوچه ها مورد حمله انتحاری قرار می‌گیرند؛ این متخصصینِ در تخریب چهره های سیاسی و محور های مردمی، نیز سهمی بزرگی دارند و با پنچر کردن شخصیت ها و محور ها، پراکندگی و چند دستگی و پارچه پارچه شدن جامعه را به ارمغان آورده اند و با پشت گرمی برخی از سفارتخانه ها شخصیت ها را پنچر و بی اعتمادی را حاکم و شکل گیری محوریت را با مشکل مواجه نموده‌اند!

محور های مردمی را با نق زدن ها و به باد انتقاد گرفتن ها، تخریب کردند و از جایگاه شان تنزل دادند و از قدرت چانه زنی شان در سیاست داخلی و خارجی کاستند و با این وضعیت بازهم انتظار دارند که این‌ها کاری به مردمش انجام دهند!
روشنفکر و وکیل محترم که محور های مردمی را تخریب کردید؛ بدانید که از نظر حقیر شما نیز قلم ها و دست های تان به خون این جوانان آلوده است، شما با خراب کردن چهره ها از قدرت مردم کاستید و هرچ و مرج را به بار آوردید و انسجام و هماهنگی را سخت تر کردید و با خراب کردن محورها تصمیم گیری را مشکل تر نمودید!

بنابراین؛ تخریب جایگاه، پایگاه و وجاهت اجتماعی شخصیت ها و چهره‌های شاخص سیاسی، خود می‌تواند یکی از مؤلفه های زمینه ساز برای دخالت بدخواهان باشد!

محمد فهیمی

>>>   پنچرمين هاي أصلي هم پنچر شدند،

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است