تاریخ به شکل ظالمانه‌ ای تکرار می‌شود
 
تاریخ انتشار:   ۱۵:۳۴    ۱۳۹۷/۶/۴ کد خبر: 154118 منبع: پرینت

عاقبت گرگ‌زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود

در دوسال اخیر، طالبان قندوز چند بار برای برآورده شدن اهداف شان و زیر فشار قراردادن دولت برادرهایشان، برق مردم تالقان که از مسیر روستاهای آنها می‌گذرد را قطع کردند. هر بار یک پایه را با بمب منفجر می‌کردند و یک ماه بیشتر و کمتر مردم در سرما و گرما به تاریکی مبتلا مردمی که سهمی در این نظام ندارند جز از دست دادن جان و مال شان. اما کار و کاسبی، تجارت و اقتصاد و نظام نسبی زندگی شان با قطع برق همواره متضرر می‌گشت/گردد. در رسانه‌ها نیز این خبر دست به دست می‌شد و تیر ملامت همواره طرف طالبان بود. اما ظاهرا گلایه‌ی نیست چون آنهایی که روزانه کارشان سر بریدن است، به قطع برق اکتفا کنند، محبت کرده اند.

حالا خبر از بلخ می‌رسد، خبر از امپراتور نامی و فرمان قطع برق مردم کابل. اگر عطا محمد نور مشکلی دارد شخصی و تجاری است و آن نیز با حلقه‌ی خاص که همواره حساب‌های بانکی‌اش را می‌بندند و نماینده‌هایش را در اینجا و آنجا عزل و نسب می‌کنند. آن حلقه‌ی خاص در واقع زندگی شبانه روزی شان روشن از برق که از مزار به کابل می‌رسد نیست، جنراتورهای آمریکایی به اندازه‌ی کافی توان روشن کردن ارگ و سپیدا را دارند. برق که از مزار به کابل می‌رسد، خانه‌های شش/هفت میلیون جمعیت پایتخت نشین را نیمه روشن می‌کند که مثل مردم تالقان سهمی در کثافت کاری‌های غنی و عبدالله و عطا ندارند. با قطع این برق نه زندگی مخالفان سیاسی عطا که زندگی مردم عادی مختل می‌شود.

حالا مانده‌ام، این وسط فرق میان طالبان قندوز و عطا محمد نور در کجا است، عطایی که ظاهرا هفده سال والی نظام دموکراتیک و گوش به فرمان آمریکا بود، آنی که ریش تراشید و نکتایی پوشید، آن که روزنامه نگار و شاعر و شبه روشنفکران فراوانی را شیفته خود ساخت و شیرینی‌اش مگس‌های فراوانی را به بلخ سرازیر کرد. منطق او و منطق طالبان پس از هفده سال تجربه نظام‌داری مگر تلاقی نمی‌کند؟ او هفده سال پیش در هیکل طالبانی وارد بلخ شد «هرچند سردار آن جبه پرچمش و داعیه‌اش مقدس و بر حق بود»، اما او صدها تفنگ ‌دار که از آن جبه جز تفنگ با خود نیاوردند، پس از سال‌ها هنوز تفکر، منطق، شعور و نگاه طالبانی نسبت به این سرزمین و سیاست و انسان دارند.

فکر می‌کنم این فرمان آخرین او باید خیلی از هواداران و خورده هوادارانش را سرافگنده کرده باشد. در کشور ما تاریخ به شکل ظالمانه‌ ای تکرار می‌شود، با عین آدم‌ها تکرار می‌شود. اگر طالبان و داعشیان امروز را مانند مجاهدین دیروز به شهرها بیاورند در هفته ی دوم دها عطا محمد نور از میان شان بیرون میاید و اگر عطا و یارانش را تحریم مالی و مافیایی کنند یک هفته بعد ده فرمانده هیبت الله و ... از میان شان قد می‌کشد. ذهنیت‌های که کنترل شده باشند، از میان شان انسان و قهرمان بیرون نمی‌آید...

فرید برزگر


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
برزگر
تاریخ
نظرات بینندگان:

>>>   برای این دزد ها صرف منافع شخصی مهم است حالا شناختید؟؟؟
برای اینکه پول یک افغانی ضرر نکند حاضر است یک ملیارد به حکومت ضرر بزند
صرف بخاطر یک کاندید که حتما کدام نقطه ضعف دارد وکمیسیون شکایات اسناد دارد که از لست حذف کرده اند عطا حاضر است پنج ملیون باشنده کابل وصد ها هزار باشندگان لوگر غزنی پکتیا پروان پنشیر را به تاریکی بنشاند وملیون ها افغانی پول حکومت صرف تیل جنراتورهاشود
افسوس بحال کسانیکه تاحال اینهارا بدرستی نشناخته اند>
ر

>>>   جمال آرین پور!
==========
دوست عزیزی بنام جمال آرین پور در مورد نوشته من زیر عنوان «بازار داغ تیوری توطیه»، تبصره جالبی نوشته بودند که قابل چند بار خواندن است:
+ + +
به همگان روشن است که، کشور های نیرومند در درازای تاریخ بازیگر سرنوشت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کشور های ضعیفتر از خود، بوده اند. حتی تا مرز اشغال و یا بلعیدن کشور های و مردمان ضعیف برای همیش.

اما در بازی های منطقوی و جهانی، هر کشور و هر ملت و قوم، از خود جایگاه و توانایی خاص خود را دارد که، با چرخش زمان و دیگرگونی ها و تحولات، اگر از خود حرکتی نشان ندهند، یا برنامه ی برای جلوگیری از تباهی و نابودی خود نداشته باشند و فکری برای سرنوشت آینده ی خود نداشته باشند، واضح است که، اگر در میدان سیاست و استراتیژی بازیگر نبودند، بازیچه و میدان قوی دستان و مردمان بیدار خواهند شد.

ملت تاجیک و سرزمین تاریخی تاجیک هم از همان بازیچه ها اند، چونکه بازیگرانش مرده اند. اکنون تاجیکان هم در حال بلعیده شدن اند.

ما دایم پشتون ها را محکوم به جاسوس خارجی ها و معامله گری با کشور های دیگر کرده ایم، اما خود زیر دست همین معامله گران، بلی گو و مزدور شدیم.

پشتون ها با همین معامله و زد و بند ها، سه صد سال است که، از کوچی گری این بر و آنبری کوهای سلیمان ، به زور استعمار، هم خود را در آنسوی مرز صاحب سرزمین مشخص ساختند و هم خوراسان را صاحب شدند. اگر معامله و جاسوسی همین است، که پشتون ها می کنند، بدان که من به همین معامله افتخار می کنم و پشتون ها را می ستایم.

حالا جایگاه ما و شما غیر پشتون ها خوبتر و بهتر است یا که، جایگاه پشتون های که، هرگز تازه تولد و نو پیدا اند؟ ما غیر پشتون ها را با سرزمین و تمدن و فرهنگ و دار و ندار اجداد مان در جهان کسی تحویل نمی گیرد، اما همین آواره گان شرق نزدیک و بی وطن را همه به رسمیت می شناسند و ما را هم کرم های همین خندق (عوغانستان) عوغانی شمرده به نام عوغان می شناسند.

چرا با ابر قدرت ها در تماس نباشیم، چرا با قدرت های منطقه ی در تماس و تعاملات نباشیم، چرا از جانب یک کشور تنها حق دلالت و دخالت و نماینده گری یا معامله گری را یک قوم خاص داشته باشد.

آنها را باید متهم نکنیم، باید که، خود را اصلاح کنیم.

اگر جاسوس بودن به پشتون شرم نیست و عارش نمی آید، چرا برای یک غیر پشتون شرم باشد.

اگر جاسوسی و تکیه زدن به بازوی یک ابر قدرت برای نجات ملت و سرزمینم از این قوم لجوج عوغان باشد، بهتر است از زیر دست بودن و مزدوری زیر شلاق این قوم وحشی و بی فرهنگ.

پس لازم است که، اتمر یا غنی را متهم نکنیم ، بلکه از آنها پیشدستی کنیم، اگر می توانیم.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است