غنى از جنگ با طالبان و از ميان برداشتن افراطى هاى پشتون تبار چه چپى و چه راستى هيچ سودى نمى برد براى همين ميل و تصميم مبارزه عليه آنها را ندارد و اين برخورد او قابل درک است.

غنى به اين نيروها بعنوان عقب جبهه خود مى نگرد و در نبود اين نيروها غنى حاكميت و اقتدار پشتون ها را در خطر مى بيند اگر قرار باشد روزى جايش را خالى كند حكمتيار و ملا هيبت الله و هر افراطى ديگر را نسبت به حاكميت يک غير پشتون را مقدم مى شمرد.

طالبان در زمان غنى نسبت به هر زمانى ديگر قدرتمند تر شده اند و قادرند حتی ولایت ها را سقوط دهند آتش بس غنى در راستاى همسویی غير رسمى با طالبان است البته نقش آمريكایی ها هم در اين همسویی غير رسمى اساسى است آمريكایی ها هيچگاه طالبان را در سياست هاى استراتژيک خود دشمن تعريف نكرده اند و حاضر نيستند تا طالبان مهار شوند و از نظر نظامى ضعيف گردند.

غنى يک امريكاى است و با دستگاه استخباراتى آمريكا رابطه مستقيم دارد در اين بازى غنى بعنوان يک قبيله گرايى فاشيست و آمريكایی ها بعنوان گرداننده بازى هر دو سود مى برند كسانىكه از غنى انتظار جنگ عليه طالبان را دارند ساده لوحان كم فهمى بيش نيستند.

نجیب سلام

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است