تاریخ انتشار: ۱۲:۲۳ ۱۳۹۷/۵/۲۹ | کد خبر: 153971 | منبع: | پرینت |
يكم. افغانستان از هر لحاظ نامستقل ترين كشور دنيا است. كشور كه بدون كمك هاي خارجي حتي توان تامين نان مامور خود را نداشته و بدون حضور نيروهاي امنيتيِ خارجي حتي در حد يك سوزن قادر به توليد داخلي نيست و در تمام وجوه نياز خود به ديگران وابسته است، نمي تواند مستقل باشد حتي اگر استقلال را با نسبيت افراطي تعبير كنيم.
كشوري كه به دليل جهل ساختاري و خرافات قبيلوي حتي انتحاري را نيز از خارج وارد مي كند و يا آن قدر بلحاظ فكري بيچاره و بدبخت است كه زمينه هاي اجتماعي توليد انتحاري در داخل خود را نيز توطيه خارجي ها مي پندارد. جامعه ای كه اين قدر به لحاظ فكري ناتوان باشد آيا مي تواند استقلال سياسي داشته باشد؟
فراموش نكنيم استقلال حالت تعميم داده شده آزادي فردي به كل ملت است. وقت در جامعه ما فرديت و هويت فردي و قومي و هويت فكري به عنوان حقایق سركوب مي شود و به رسميت شناخته نمي شود و هنوز جهل قبيلوي دشمن عقلانيتِ آزادي و خردِ آزادي شمرده مي شود و ما توان تامين نياز خود را به صورت مستقلانه نداريم استقلال چه معنا دارد؟!
دوم. بي سوادي و فقدان نگاه انتقادي به تاريخ در جامعه ما باعث شده است كه تاريخ را يا نخوانيم و يا هم مطابق ميل تاريخ نگاران قومي و دروغ پردازان پشتون والي بصورت حماسي بخوانيم. تاريخ افغانستان با رويكرد فاشيستي و حذف ساير اقوام و بخصوص با حذف اصيل ترين ساكنان افغانستان امروزي يعني ترك تباران، جعل و برساخته شده است.
تاريخ استقلال افغانستان توهمي بيش نيست. اصلاحات امان الله هرچند تغييرات راديكال در راستاي ايجاد جامعه نو و دولت مدرن و نوساز بود اما واقعيت آن است كه در نگاه خود امان الله خان و كساني چون محمود طرزي كه تيوريسين هاي اصلي در حكومت اماني بودند، استقلال و اصلاحات بيشتر بهانه و ترفند براي پشتونيزه كردن افغانستان، غصب سرزمين هاي ساير اقوام به بهانه ملت سازي، ايجاد ناسيوناليسم مدرن بر اساس سوژه و اصالت پشتون ها و حذف ساير اقوام از روايت هاي كلان تاريخي و تأسيس دولت بر اساس مشروعيتِ اكثريت مجعول پشتونيسم با نمادهاي دروغين و افسانه پردازي خيالي معطوف به غيريت سازي بود.
تاريخ قرن بيستم افغانستان بدون فهم انديشه محمود طرزي اصلا معنا ندارد. اصلاحات اماني قابل ستايش است اما بايد پشت زمينه اخلاقي و پشتوانه فكري آن را بيشتر از توجه صوري به اصلاحات امان الله فكر كنيم. پروژه ناقلين و پخش قبایل پشتون از جنوب و تصرف اراضي اقوام ديگر در مناطق مركزي، شمال، غرب، جنوب غرب و شمال شرق و شمال غرب افغانستان در زمان امان الله خان و با اين طرز فكر كه ملت نو و دولت نو در افغانستان با محوريت پشتون و حقيقت تاريخي پشتون والي نهادينه شود، شروع شد و توسط قدرت با سرعت و دقت عملي شد.
ظلم، سختگيري ها، تبعيض شديد بر عليه ساير اقوام و جنايت هاي هدفمند نادر خان و پشتونيسم گرايي بدوي و متعصبانه ظاهرشاه و سركوب ساير اقوام به سياست ملت سازي دوران اماني استناد مي شد. در واقع استقلال افغانستان در نگرش امان الله و محمود طرزي پشتوانه اخلاقي و فكري در ايجاد دولت مستقل و ملت سازي واقع بينانه نداشت بلكه نگاه حماسي به تاريخ و شوق ايجاد قدرت مبتني بر غارت تاريخي و تأسيس ملت بر اساس محوريت پشتون و حذف تدريجي ساير اقوام از حوزه پايگاه و منزلت اجتماعي اتوريته بخش قدرت سياسي، عامل اصلي ماجراجويي آنها در آن وقت بود كه امروز در نتيجه روايت قدرت اين دروغ بزرگ و اين جعل وحشتناك در راستاي سركوب آگاهي و هويت ساير اقوام به اذهان آن ها تحميل و تحميق شده است.
آنچه مايه تاسف است سطحي نگري روشنفكران ما است كه تبعيض نژادي و غصب سرزمين هاي ساير اقوام با ايجاد پروژه ناقلين و تيوريزه شدن ناسيوناليسم قومي پشتون به عنوان پايه مشروعيت بخش ايجاد دولت-ملت را در ريشه هاي محرك اصلاحات اماني ناديده مي گيرند.
دولت دولتيار
>>> بابا شاهان افغان يگان بار خوش چانش مى شوند! ما سال 1919 را مى نويسيم. در اين سال در دنيا چه اتفاقاتى افتاده بود?
1. جنگ جهانى اول خاتمه پيدا کرده بود.
2. از بدن روسيه کلونياليستي تزارى انقلاب کبيراکتوبر پيروز شده بود
3- برتانيا با کشورهاى رقيب کلونياليستي در جنگ بود
4- آلمان نمى خواست برتانيه مقتدر شود
5-دولت عثمانى تجزيه شده بود
6- کمال اتاترک دولت ترکيه را اعلان نمود
7- رضا خان اولين خانواده ايرانى - تا اکنون ايرانيان تورکتبار شاهان ايران زمين بودند مانند غزنويان و تيموريان (هرات) نواده تيموريان هندوکابل پارسى را در هند زبان رسمى خود ساخت شاه جهان واورنگ زيب و تاج محل ... و صفويان و افشاريان وقاجاران که همه شان ايران مى گفتند.
8-مبارزات آزادى بخش مردمان کشور خورشيد هميشه رهبرى مرکزى يکدسته نداشته.
9- دولت آلمان با کمک انقلاب کبير شوروى قدرت روباى پير را کاهش داد. روباى پير هندوکش را فداى هند کرد
10 - طلاها و گوهرها, منابع هند آنقدر مهم بود و نه سرزمين نيمه دهقانى هندوکش به گفته پشتون هاى شريف:
"پارسىزبانان بايد پکر کنند"
حاکمان افغانپشتون هيچگاه درصف مبارزات آزاديخواهانه مردمهاى و مليتهاى گوناگون کشور نامنهاد افغانلند نبود بلکه همکاران اشغالگران بودند وخود اين حاکمان دستنشانده گان اشغالگران بودند. با تقسيم پختونخواه و فروختن آن به هند برتانيوى انگليس عبدالرحمان خان خان را رسمى شاه افغانستان ساخت و خراسان با حذف پدر اش ازسوى انگليس پذيرفته شد پدر رحمان خان مير افضل خان نام داشت. مير افضل خان خود را "شاه خراسان" مى گفت. "شرق و غرب باهم وصل شد....."
در زمانى با پيروزى انقلاب کبيراکتوبر 1917 (دوسال پيش) که قدرت انگليس داشت کم مى شد - در غرب ايران حزب کمونيستى با درفش کاويانى ساسانى قدرت مند شد در تر کيه اتاترک براى شاهزاده امان خان هيچ چاره نماند تا خود را به مبارزت آزاديخواهى جهانى وبه ويژه به مبارزات ضد انگليسى بپيونداند:
انگيزه هاى شخصى ميتوانند نقشى را بازى کند:
* شاهزاده امان زاده يک جون 1892 در سال 1919 27 ساله بود. پشت اين شخص بايد اشخاص پرقدرت بوده باشد که جلو امان اله را بدست گرفته بوده باشد
* قسم حبيب اله خان و چند صد انباق سر مادر امان اله
* مرگ ويا کشتن حبيب اله خان
* رقابت بارکزى و سدوزى و خاندان طلايى
- منوکوزاليتيت (يک دليله) را افاغنه دوست دارد
- افاغنه پلى کوزاليتيت (چندين دليله) را دوست ندارد.
افاغنه + پشتونوالى + اسلامگرايى = در پهلوى يک دنده اى بودن دلايل سياست داخلى و خارجى و تفکر شک و پرسش آور را قبو ل نمى کند.
ضديت عليه تغير + تکامل
فقط تغيردادن نام و پالان
مثلا از ابدال و يا اودل به درانى از سبزوار به شيندند, از پارسى به درى از خراسان به افغانلند و زياد تقلبکارى
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است