عمران خان طرفدار خروج نیروهای خارجی از افغانستان است ولی غنی طرفدار افزایش قوت های خارجی است. دین وطن دوستی، آبادی و سربلندی ملت پاکستان است اما دین میهن دوستی غنی ما سقوط کشور در باتلاق کشمکش های قومی | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۴ ۱۳۹۷/۵/۲۸ | کد خبر: 153930 | منبع: | پرینت |
اشرف غنی تصور می کرد که با به قدرت رسیدن عمران خان پشتون تبار در رهبری کشور 200 میلیونی پاکستان اتمی با او بحیث پشتون زبان مشترک پیدا خواهد کرد و بازی بزرگ جنگ و صلح را مشترکا مدیریت خواهند کرد اما اولین کشمکش او با عمران خان تازه به دوران رسیده به سر غزنی آغاز شد.
اشرف غنی پاکستان را در یک جنگ زرگری جدید متهم به سوزاندن غزنی می کند ولی عمران خان سوزاندن غزنی را در مدیریت ضعیف غنی می شمارد اما اکثریت مردم افغانستان سوزاندن غزنی بدست مدیریت مشترک غنی و عمران خان می شمارند. در این بحث باید دید که کی غزنی را سوزاند: عمران خان پشتون، غنی پشتون و یا هر دو پشتون؟
غزنی یکی از گهواره های تمدنی خراسان بزرگ و پایتخت دوره ای "ثقافت اسلامی" پنج شبانه روز بدست فرزندان وحشی غنی و عمران خان چنان سوخت که شعله های آتش آن را می توان از ارگ کابل تا اسلام آباد تماشا کرد اما هیچ کسی به داد غزنی مظلوم نشتافت حالا غنی برای غزنی اشک تمساح میریزد و در جستجوی مقصر است. غنی طبق عادت با جیغ زدن های همیشگی بر سر خان تازه به دوران رسیده اسلام آباد به زبان پشتو فریاد می زند: "ای عمران خان پختونه!"
این در حالی است که در پاکستان مثل افغانستان رسم نیست که کسی را به نام قومش صدا بزنند. همه شهروان پاکستان چه پنجابی، سندی، پشتون و بلوچ و غیره خود را یک ملت واحد پاکستانی می شمارند از اینرو پشتون بودن در مقام رهبری پاکستان مثل افغانستان امتیاز نیست بلکه یک فرصت خدمت برای ملت واحد پاکستان است اما غنی با تفکر قبیلوی خود بدون توجه به ملحوظات دیپلوماتیک نخست وزیر جدید پاکستان را "ای عمران خان پختونه!" خطاب می کند. غنی تصور می کند که بحیث دو پشتون با خان زبان مشترک پیدا نموده پاکستان 200 میلیونی را در محور یک اقلیت قبایلی پختون بچرخانند و شاید هم غنی تصور می کند که در تحت رهبری خان به دوران رسیده "لر و بر" در راستای "لوی پشتونستان" به هم خواهند رسید.
واقعیت این است که عمران خان و غنی هر دو پشتون تبارند اما تفاوت ها و نزدیکی های فراوان دارند. خان از میان فرهنگ قبایل اقلیت پشتون تبار پاکستان سر بلند کرد، در فرهنگ شهری پاکستانی و غرب تربیت یافت و به سکوی قدرت 200 میلیونی ملت پاکستان صعود کرد این در حالی است که غنی ما از بستر فرهنگ کوچیگری سر بلند کرد و در بستر فرهنگ و تکنولوژی غرب تربیت یافت ولی در باتلاق قبیله پرستی سقوط کرد.
عمران خان بحیث قهرمان کریکت به شهرت رسید اما غنی ما از لقب میان تهی متفکر دوم جهان به شهرت رسید. خان در سایه تقلب آی اس آی به قدرت رسید ولی غنی ما در سایه تقلب کرزی به قدرت رسید. عمران خان با اتکا به ارتش پاکستان حکومت می کند ولی غنی ما با اتکا بر قدرت نظامی، سیاسی و مالی آمریکا و بیش از 40 کشور جهان حکومت می کند.
خان و غنی هر دو عصبی مزاج اند ولی غنی بیشتر جیغ می زند و خنده های قهقهه می کند.
ادبیات سیاسی خان بسیار رقیق نیست اما تکیه کلام ادبیات سیاسی غنی ما "بچه خر" است. خان کمتر خودنمایی اکادمیک می کند ولی غنی ما عقل عالم است. خان و غنی هر دو خود را مومن ترین انسان معرفی می کنند وی کمتر آشنایی حتی به ساده ترین احکام اسلامی دارند. خان از "افغانیت" نفرت دارد و به "پاکستانیت" افتخار می کند ولی غنی ما به "افغانیت" و افغان بازی افتخار می کند.
خان از پشتونستان خواهی نفرت دارد ولی غنی ما پشتونستان خواهی برای او کارت بازی ناسونالیزم کاذب است. خان و غنی هر دو لباس محلی و رنگ سفید را خوش دارند اما غنی ما لنگی (عمامه) های رنگارنگ، قدیفه سفید و تسبیح دراز را خیلی خوش دارد. خان کمتر دروغ و لاف می زند ولی غنی ما متفکر دوم لاف و دروغ در جهان است. خان و غنی هر دو طالبان را فرزندان قبایل پشتون می شمارند و تمایل شدید تباری دارند چنانچه بارها این تمایلشان را پنهان نکرده اند.
خان جنگ علیه طالبان را جنگ علیه پشتون و علیه لشکر جیوپلیتک پاکستان می شمارد غنی ما نیز عین باور دارد. خان طرفدار خروج نیروهای خارجی از افغانستان است ولی غنی ما طرفدار افزایش بیشتر قوت های خارجی نظیر سربازان امارات عربی و حتی لشکر میلیونی هاجوج و ماجوج چین است. دین وطن دوستی خان بحیث یک سیاستمدار اتحاد مردم، آبادی و سربلندی ملت پاکستان است اما دین میهن دوستی غنی ما سقوط کشور در باتلاق کشمکش های قومی است.
ماموریت جیوپلیتیک خان قدرتمند ساختن پاکستان و تضعیف هند و افغانستان است اما ماموریت غنی ما بحیث مامور دست نشانده امریکا "انتحاری جیوپلیتیک" در پیشگاه منافع پاکستان است. قوی ترین کارت بازی عمران خان در افغانستان تروریزم است ولی قوی ترین کارت بازی غنی ما سیاست تضرع و بازی اتهامات است. خان و غنی هر دو هویتشان را در تمدن و افتخارات خراسان نمی بینند هر دو از عقده حقارت قبیلوی رنج می برند. خان در بستر فرهنگ شهری هندی-پاکستانی تربیت یافته است اما غنی ما با آنکه در بستر فرهنگ شهری و مدنی خراسانی، فرهنگ غربی و در دانشگاه های پیشرفته غرب تربیت یافته است ولی با تاسف و با تفاوت زیاد از خان پاکستانی هنوز از باتلاق فرهنگ خشونت کوچیگری و عقده حقارت فرهنگی بیرون نشده است.
خان عقده جیوپلیتیک در چهارچوب استراتژی ویرانگری پاکستان نسبت به افغانستان دارد در حالیکه عقده جیوپلیتیک غنی مثل داوود خان تجزیه پاکستان در راستای "لوی پشتونستان" است. بالاخره سیاست خان نسبت به افغانستان با نوازشریف، بوتو، جنرال ضیا، جنرال حمید گل، جنرال ایوب، جنرال اسلم بیگ، جنرال اختر و نصر الله بابر هیچ تفاوتی ندارد آنها کابل زیبا، جلال آباد زیبا، هرات زیبا، شمالی زیبا و مجسمه های بودا را سوزاندند و ویران کردند.
سوزاندن و ویرانی شهرها، مکاتب، بناهای تاریخی و به خاک و خون کشاندن دانش آموزان، معلمان، روشنفکران و اهل علم و فرهنگ یک پروژه خانمانسوز دیرینه است که در دو عقده تاریخی ریشه دارد؛ عقده جیوپلیتک و عقده حقارت فرهنگ قبیلوی که حداقل سه سده بطور سیستماتیک و پیگیر جریان دارد. امروز عمران خان و غنی این بازی را پیش می برند، دیروز نصرالله بابر و ملا عمر پیش می بردند کمی قبل جنرال ضیا، جنرال حمید گل و جنرال اختر و گلبدین به پیش می بردند داستان این بازی ها به انگلیس، شاه شجاع، عبدالرحمن خان و جنگ قدرت میان سدوزایی و محمدزایی تا احمد شاه درانی می رسد.
هارون امیرزاده
>>> Abdul Lalzad
کرزی - احمدزی: یا ما و یا طالبان!
(حاکمیت تکنوکراتان و یا بنیاد گرایان)
* بعضی ها آگاهانه و یا ناآگاهانه تبلیغ می کنند که اگر حکومت غنی تقویه نگردد، اگر از حکومت غنی پشتیبانی صورت نگیرد و اگر حکومت غنی سقوط کند، بدیل آن حکومت طالبان است!
* در این موارد گفته می شود که حکومت موجود با همه «ضعف ها و کمبود ها»ی که دارد، بهتر از حکومت طالبان است... زیرا طالبان «بنیاد گرا» اند و تکنوکراتان «دموکراسی گرا»؛ طالبان مخالف حقوق بشر، دانش، رسانه ها و... اند، و تکنوکراتان طرفدار حقوق بشر، دانش و رسانه ها و...!
* ولی متوجه نیستند که طالبان را کی زنده ساخت؟ کی تقویه کرد؟ کی گسترش داد؟ چرا طالبان برادر خوانده می شوند؟ چرا طالبان سرکوب نمی شوند؟ چرا قریه ها و ولسوالی ها از وجود طالبان تصفیه نمی شود؟
* شاید ملا کرزی «تکنوکرات» بهتر از ملا عمر «بنیاد گرا» باشد؛ چون این تکنوکرات با خنده و دوستی، زهر می داد و می کشت، اما آن بنیاد گرا با قهر و غضب سر می برید...
* شاید ملا غنی «تکنوکرات» بهتر از ملا هیبت الله «بنیاد گرا» باشد؛ چون این تکنوکرات از پشت سر و مخفی خنجر می زند و آن بنیاد گرا از پیش رو و علنی با شمشیر می کشد!
+ + +
* باید طور دیگری اندیشید و طرح دیگری ریخت!
* در غیرآن، این تکنوکراتان و آن بنیاد گرایان در جهت افغان - سازی، پشتون - سازی و پشتو - سازی کشور، پشت و روی یک سکه اند...
>>> اگر آدم عضو« جمعیت» هم باشد و عمری از وی سپری شده، وقتی نام حمید گل و گلب الدین و تبهکاران را می گیرد، باید اسم استاد ربانی، خلیلی و محقق را هم به عنوان، به روز سیاه نشانده گان وطن بگیرد تا خواننده و مخاطب داشته باشد!
>>> بیچاره عمران خان تازه رئیس شده است روحش هم آیا از کله اشرف غنی خبر ندارد وی ساده زیست میباشد و گفته روابط نیکی با افغانستان و ایران برقرار ساخته میکند و سفر اولش به ایران خواهد بود
>>> تاکه میتوانید چیغ و واویلا کنید، شما بغیر از تئوری و اینکه چنین و چنان کنیم هیچ چیز کرده نمی توانید. شما بهترین تئوریسین زیر لحاف هستید ولی نه مرد میدان.در حالیکه دولت و عسکر و ۴۰ کشور دنیا با همه پول و سلاح در اختیار شما است، نمی توانید در مقابل چند طالب و داعش بجنگید، فکر کنید که اگر فزضآ شما کدام گروهک ساختید، کجا است آن روسها که شما با انها مخفیانه پروتکل کنید و کجا است آن نبی عظیمی و...سایر خائنین که قطعات نظامی را با همه سلاحها دو دسته به شما تقدیم کنند این ۱۱ سپتمبر یک تکت لاتری برای شما بود که جامعه جهانی شما را به قدرت رسانید، و شما به عوض اینکه از این چانس جهت وحدت ملی استفاده کنید، چند نفر گویا قلم بدستان عقده مند شما در صدد این برآمدید که باید پشتون ها را ضربه بزنید، و به ضد آنها گند درون تانرا خالی کنید ،اکنون جامعه جهانی دید که از این خمیر شما نمیشود فطیر درست کرد، بوآ اکنون هم آمریکا و هم روسیه قصه شما و دولت که شما خود نیز از آن شکایت دارید را مفت ساخته و ومستقیمآ با طالبان وارد مذاکره میشوند، و روسیه نیز آعضای بلند پایه طالبان را از لیست سیاه خود برون کرد و در اواخر همین ماه هیئت طالبان را به ماسکو دعوت کرده است. و شما، به عوض اینکه از طالبان و داعش شکایت کنید به سر و کله دولت خود میزنید و در مقابل آن جفند میگوئید و دلیل شما این است که چرا فلان وزیر از قوم من نیست؟ جالب اینجا است که اگر آن وزیر از قوم تو باشد کدام ذرت را برایت دوا میکنید؟ مگر متآسفانه حالا بسیار دیر شده و جامعه جهانی از شما و دولت شما رویگردان شده اند، برا شما فقط و فقط همین رسانه ها باقی مانده که از طریق آنها به یکدیگر و دولت خود دشنام بدهید و بس.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است