این جنگ، جنگ قدرت و تدوام سلطه نامشروع است
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۳۱    ۱۳۹۷/۵/۲۵ کد خبر: 153800 منبع: پرینت

این جنگ، جنگ قدرت و تدوام سلطه نامشروع است آری که همه چیز به همین امر خلاصه نمی‌ شود.

می‌ دانم که پاکستان در کجای مساله ایستاده است. می‌دانم که ایران چه دست درازی در این جنگ دارد می‌دانم که رقابت‌ های فرا منطقه‌ای میان آمریکا، روسیه و چین در جغرافیایی جنگ به نام افغانستان از چه قرار است و همینگونه می‌دانم که چرا و با چه حساب کتاب هایی خاک ما برای ایران و عربستان میدان عقبه است. حضور هزار شهروند افغانستان در لشکر فاطیمون ایران در جنگ سوریه و حضور هزاران شهروند افغانستان در صف داعش در جنگ سوریه را نیز می دانم و در سه سال گذشته بارها در بحث‌های رسانه‌ای در این موارد گپ زده ام.

همه موارد و عوامل بیرونی که برشمردم هر کدام بجای خودش معنا شدنی و فهم شدنی اند. هیچ کدام شان قابل انکار نیست اما با همه این ها، باورم این است که سبب اصلی بدل شدن افغانستان به جغرافیایی این جنگ پیچیده و چند بعدی مساله سیاسی داخل کشور است سبب اصلی این جنگ چند بعدی منازعه تاریخی قدرت در درون است.

از نظر من منازعه تاریخی قدرت پس از تجربه انتخابات ریاست جمهوری 2009 و 2014 به مرحله‌ای رسیده است که اگر یکسو کودتای تقلب در انتخابات 2014 از نظر جامعه جهانی "کابوس وحشتناک" معنا شد در سوی دیگر حضور میلیونی مردم در پای صندوق های رای برای داعیه داران انحصار نامشروع قدرت و هژمونی‌خواهی نیز حکم یک کابوس وحشتناک را داشت و دارد برای همین گسترش دامنه جنگ و خشنونت در کشور و انتقال دراماتیک جنگ از جنوب به شمال یک امر اتفاقی و ساده نیست.

تغییرات قومی در نهادهای امنیتی_دفاعی کشور، حمله‌های مشکوک و پرسش برانگیز بر ساختارهای امنیتی -حمله به 400 بستر، حمله به قول اردوی 209 شاهین، رجال برجسته، دانشجویان نظامی در کمپنی و آمار سرسام آور تلفات نیروهای دفاعی در میدان جنگ- هیچکدام اتفاقی نیستند و نمی‌توانند اتفاقی باشد.

سقوط قندوز، فراه، غزنی، دندغوری، میرزاولنگ و سقوط خواجه غار و دشت قله در تخار برای من که رویدادهای امنیتی_سیاسی را تمام وقت و مورد به مورد دنبال می‌کنم همه مساله دار، سیاسی و پرسش برانگیز اند و تمام پرسش‌ها در این موارد الیت سیاسی ارگ نشین و فاقد مشروعیت را نشانه می روند و بالاخره جنگ فاجعه ساز غزنی از نظر من جنگ قدرت و تسخیر جغرافیایی بیشتر است. جنگ برای مانور قدرت علیه مردم آزادی خواه و عدالت خواه کشور. مسوولیت این جنگ متوجه اشرف غنی و سایر انحصار طلبان نامشروع در ارگ ریاست جمهوری است.

اما کور خوانده اند چون با همین منطق که تکنولوژی دیگر به عصر سیاه و سفید برنمی گردد شرایط سیاسی و صف بندی‌های سیاسی در این جنگ قدرت نیز دیگر به عصر سیاه و سیفد برنمی گردد هرچند که داعیه داران انحصار و تمامیت خواهی امروزها هم کارت و پرچم سیاه داعشی را بازی می‌کنند و هم کارت و پرچم سفید طالبانی را اما واقعیت انکارناپذیر این است که توسل به این کارت های سیاه و سفید اوج و انتهای درماندگی شان می‌باشد چون هیچ فرصت و ابزار مشروع در میدان سیاست برایشان باقی نمانده است.

گپ اخیر؛ الیت سیاسی و هژمونی خواه جامعه پشتون کشور باید به این واقعیت تن بدهند که بقای افغانستان در گروی تحقق ارزش های شهروندی و حق رای است نه توسل به کارت های سیاه و سفید داعشی_طالبانی. قبول ندارند ادامه بدهند و من ایمان دارم که ادامه لجاجت برای رجعت به سلطه‌ی تباری پس از یک جنگ فاجعه‌بار به تجزیه افغانستان منجر می‌ شود. می‌دانم اندیشیدن به تجزیه افغانستان اندیشیدن به فاجعه و خونریزی است.

آصف آشنا


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جنگ
سیاست داخلی
نظرات بینندگان:

>>>   استخبارات منطقه گزینه نفاق داخلی را آخرین انتخاب کرده اند که فشار زیاد شان جاهلان را مصروف کرده که جز لکه ننگ قوم شان و گذر موفقیت آمیز هزاره ها از این امتحان نیز نیست
اس پ هزاره


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است