عمران خان وعده داده است كه بعد از پيروزى در انتخابات و تشكيل حكومت در پاكستان مرزهاى افغانسان و پاكستان را مانند كشورهاى اروپايى باز مى گذارد.

من می توانم بگویم كه عمران خان در اين گفته اش شايد مرتكب اشتباهى شده باشد زيرا حكومت پاكستان در قبال كشور ما افغانستان استراتژى مدونى دارند كه از سال ها به اينسو در پرتوی آن عمل نموده و مردم ما را به خاک و خون كشانيده اند.

ما از سال هاى گذشته تجربه داريم كه هر تغيیر سياسى كه در آن كشور بوجود آمده است سياستمداران آن مكلف به تعقيب همان استراتژى گرديده اند كه از حكومت سلفشان به ميراث گرفته اند تجارب حكومت هاى گذشته ی پاكستان گواه قول و شاهد مدعاى من است.

بعضى افغان هاى خوش باور ما شايد به گفته هاى او ساده لوحانه خوش بين باشند كه عمران خان به قوم پشتون و مربوط به قبيله ی نيازى است و احتمال دارد كه ريشه هاى اين حرف ها و احساسات او نهفته در انديشه ی پشتونى آن باشد كه از نظر تاريخى و كشمكش هاى هر دو كشور اينهم يک برداشت كاملا نادرست و غيرقابل باور است كه ما در طول چهار دهه ی اخير به نام اسلام و شعارهاى اسلامى آنها باور نموده و كشورمان را به پرتگاه نيستى كشانيده ايم.

ما شواهدى داريم كه افغان هاى مهاجر در پاكستان در طول سال هاى مهاجرتشان بارها از زبان پشتون هاى پاكستان شنيده اند و خود شنيده ام كه ايشان هميشه خود را پشتون دانسته اند نه افغان آنها بارها گفته اند كه پشتون هاى افغانستان افغان اند و ما پشتون هاى پاكستان افغان نيستيم.

موضوع ديگرى كه از لحاظ همسايه دارى مانند كشورهاى اروپايى درخور اهميت است داشتن استقلال سياسى و اقتدار ملى است كه متاسفانه ما فاقد هر دو عنصر متذكره هستيم و قسمت اعظم سرزمين مقدس اجدادى ما همين اكنون پايمال پاكستان و سياست كشور ما در گروی استخبارات مشترک خارجى ها بخصوص استخبارات آمريكا و پاكستان است.

بنابراین اگر در حالت كنونى ما افغان هایی كه هميشه مرتكب اشتباهاتى شده ايم بار ديگر هم مرتكب اشتباه بزرگ ديگرى شويم و خوش باورانه اين سياست عمران خان را استقبال نمايیم بدون شک ادغام و يا الحاق كشورمان را اعلام نشده به پاكستان پذيرفته ايم و ديگر فاتحه ی كشور مستقلى را به نام افغانستان بايد خواند و براى هميشه باید با استقلال سرزمين مقدسمان وداع نمود.

از نظر من داشتن مرز بلامنازعه و كشور عارى از وجود قوت هاى خارجى با حفظ عزت، غرور، سربلندى و ساختن با نان جو و جوارى به مراتب بهتر از آن خواهد بود كه ما در عالم دربدرى مان تقليد كشورهاى اروپايى را نموده و افغانستان عزيزمان را با دست خود در كام نهنگى فرو ببريم كه همين اكنون ما را در حال بلعيدن است.

ترقى و تمدنى كه همه ارزش هاى ما را بر باد و عزت افغان ها را پايمال و هوى و هوس دموكراسى مضحک نوع افغانى بگرداند به مراتب بدتر و دردآورتر از آن خواهد بود كه مردم با غرور ما در مغاره هاى باميان با سر بلند و سينه ی پر از عشق وطن زندگى می نمايند.

عبدالجبار تقوا

>>>   بسیارناوقت شده صدایت راکشیدی

>>>   پاکستان سالها مردم ما را به همکاری مجاهدین و سایر گو و گندهای که پس از آنها آمدند، به خاک و خون کشیده اند!!!

>>>   Mansoor Badry
منتظرم تا یک ...اوغان وزیر ، رئیس ، وکیل ، نویسنده ، خلقی ، پرچمی ، اخوانی و تکنوکرات غربی احتجاج خود را بر علیه تصمیم آمریکا مبنی بر سپردن جنوب اوغانستان به طالب بی فرهنگ اعلام بدارد . دولت فدرال تجزیه است و سپردن ولایات جنوبی به طالبان عین وطن خری ! اینست فرهنگ قبیله بی فرهنگ!

>>>   Saboor Raheel
رژیم غدار فاشیستی به رهبری غنی-عبدالله بهانه جویی و پرونده سازی می کنند تا لطیف پدرام را از شرکت در اتتخابات محروم کنند. بهانه شان داشتن افراد مسلح است.
بهانه جوی کجا بی بهانه می ماند!
ارگ می تواند دسیسه کند. می تواند عدالتخواهان را ضربه بزند اما عدالتخواهی همچنان نیرو خواهد گرفت و بزرگ خواهد شد. حق پوشیده نمی ماند. حقانیت پیروز شدنیست. به هر اندازه یی که عمل رژیمهای فاسد و مستبد طولانی شود به همان اندازه سقوطش وحشتاکتر و ویرانی اش گسترده تر خواهد بود.

>>>   Saboor Raheel
در پیوند به آمادگی حزب کنگره ملی برای واکنش و اعلام موضع در قبل سپردن برخی مناطق به طالبان در پای اعلامیه شان نوشتم:‌

«کنگره ملی یگانه حزب زنده است. حزبی که وظایف خود را می داند. در هرگام موضع خود را دارد و برای هر حرکت دولت توضیح سیاسی مشخص. میان یک حزب زنده و یک دکان بارزترین فرق همین است.»

کنگره ملی می تواند به حزبی فعالتر و بهتر از آنچه هست تبدیل شود اگر به برخی مسایل دیگر نیز توجه کند. از جمله مسایل اقتصادی. پروژه های اقتصادی یی را که تیم فاشیست ارگ رویدست دارد و با آن برنامه های بسیار خطرناک قومی را به پیش می برد نیز باید به گونه مشخص و مشروح مورد ارزیابی قرار این حزب قرار گیرد. برای این کار نیاز به متخصصین اقتصاد در بخش امور اقتصادی حزب است.

شاید انتقادهایی متوجه کنگره ملی و رهبری اش باشد. اما تاکنون در عرصه سیاسی یگانه حزبی که اصل و قلب برنامه های ضد ملی و شوونیستی و فاشیستی ارگ را نشانه رفته و در برابرش ایستاده است همین کنگره ملی به رهبری لطیف پدرام است.

دولت با واگذاری مناطقی به دست طالب دچار عدم مشروعیت بزرگی می شود. از جمله تمامی وکلایی که از مناطق تحت نفوذ طالب در شورای ملی استند، اعتبار خودرا می بازند. غنی و تیمیش و تمامی پشتونهای تکنوکراتی که از نام پشتون و رای پشتون به خود مشروعیت قایل می شوند این مشروعیت را می بازند. البته در جاهایی که به طالب سپرده می شود و منطقه تاجیک نشین و ازبک نشین است نیز چنین وضعیتی است. البته چنین مناطقی کم است و دولت این مناطق را به طالبان غیر پشتون نمی سپارد و این روشن است.

آنهایی که فکر می کنند دولت تن به انتخابات مشروع می دهد و حاکمیت را تقسیم می کند و به این امید واهی همه تخمهای خود را در سبد انتخابات گذاشته اند، در بهترین صورتش کور خوانده اند. ورنه شریک جرم دولت غدار فاشیستی اند که با اغفال مردم به تداوم این حاکمیت کمک می کنند.

>>>   زنگ خطر فدرالی شدن این باراز سوی امریکا زده شد
دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا ، تصمیم‌گیرنده اصلی در امور افغانستان به مقامات ارگ گفته است تا هرچه زودتر از مناطق دوردست و کم نفوس افغانستان ، نیروهای دولتی را عقب بکشند و آن مناطق را به طالبان واگذار نمایند. طالبان نیز تایید کرده‌اند که مذاکره آنها با مقامات آمریکایی در جریان است ودر ضمن طالبان از آمریکا خواسته‌اند که سیزده ولایت افغانستان را به آنها واگذار نمایند با این حساب می‌توان گفت که یک ایالت فدرال جنوب و عمدتا پشتون نشین تحت حاکمیت طالبان شکل می‌گیرد. چندی قبل گلب الدین حکمتیار طرح مشابه با طرح امریکا ارایه داشته است ، در حالیکه طرح فدرالی شدن افغانستان بار ها از جانب لطیف پدرام عضو مجلس نماینده گان و رئیس حزب کنگره ملی پیشنهاد شده بود. ولی این پیشنهاد پدرام با واکنش شدید وسرزنش نهاد های دولتی و حلقات سیاسی کشور مواجه شده بود . حالا دیده شود که همین کسانیکه در ضدیت با طرح فدرالی شدن پدرام عکس العمل شدید از خود نشان داده بودند با طرح جدید امریکا چگونه موضعگیری خواهند نمود، یا برعکس موضعگیری شان در مقابل بادار خاموشی خواهد بود !!!
محمد عمرهژیر

>>>   پاکستان دشمن ما پارسی زبان ها نیست دشمن ما پارسی زبان ها سران قبیله ی فاشستی افغان است این پاکستان نیست که اجازه بکاربردن واژه دانشگاه را در ادارت دولتی نمیدهد درعوض واژه گذرنامه واژه انگلیسی پاسپورت باید به کار بگیرند عوض فرمانده باید واژه انگلیسی قومندان باشد این قبیله ی فاشستی افغان است که ستم میکند نه پاکستان دشمن اصلی قبیله ی فاشستی افغان است نه پاکستان سرود ملی پاکستان پارسی است این یک دروغ تاریخی قبیله افغان است باور کردن آن دیوانه گی میباشد که دشمن ما پاکستان است البته فاشیست های افغان که قدرت را دراختیار خود دارند و چنین فکری دارند و داشتند

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است