به قدرت معجزه بخش وحدت ایمان بیاورید
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۸    ۱۳۹۷/۵/۹ کد خبر: 153251 منبع: پرینت

در فاصله ی نیم قرن (1900 تا 1949) جهان و منطقه ی ما دستخوش تحولات عمیق فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و نظامی بود.

تقسیم‌بندی جهانی، فروپاشی امپراتوری‌ها، ظهور ملت-دولت‌ها، ایجادخرده فرهنگ‌ها در اروپا، ایجاد حکومت‌های مذهبی در آسیا، ایجاد نخستین پیمان‌های نظامی-استراتژیک جهانی و تقابل دو تفکر سوسیالیزم و لیبرالیزم از شاخصه‌های این مقطع تاریخی اند دردا که سلاطین و حکام ما در همین دوران و فرصت‌های گوارای جهانی مانند امروز به اقتدار خانوادگی، عیاشی و استبداد قومی می‌اندیشیدند که ذکرش را تاریخ بهتر بیان می‌کند.

هم اکنون تحولات بزرگی در ایتلاف‌های جهانی در حال شکلگیری‌ است. قدرت‌های بزرگ در منطقه حضور پرشور و "انقلابی" دارند و در حال تقسیم بندی جدید جهانی اند اما ما همان دوران ننگ‌ آور گذشته را تکرار می‌کنیم افزون بر اینکه ما ایتلاف با روسیه را قبلا از دست داده ایم اروپا بر ما مشکوک است و در حال از دست دادن ایتلاف با امریکا نیز قرار داریم.

دشمنی با کشورهای همسایه را نیز به قیمت تفکر خانوادگی و مذهبی خریده ایم درحالیکه ایتلاف پاکستان با چین و روسیه، ایتلاف روسیه و آمریکا، ایتلاف هند و روسیه، احتمال تحولات بزرگ در ایران، ایتلاف ترکیه و روسیه از تحولات جدی در جغرافیای پیرامون ما است اما ما هنوز مشکل قوم اول و دوم و قوم دوم و سوم را حل نتوانسته ایم هنوز اراکین کشور ما نمی‌ دانند که باید نخست بیاندیشند، با همدیگر صحبت کنند و سپس با قدرت‌های همسایه، منطقه و جهان در تعامل شوند.

وقتی ما ندانیم همبستگی و وحدت ما چه توانایی بزرگی برای ما به ارمغان می‌آورد و چه وزنه ای به ما می‌بخشد ما هرگز پیروز نخواهیم شد پس گندم از کی عدالت بخواهد وقتی مرغ قاضی‌ است! آخ که این دانه‌های خوشمزه را مرغان منطقه با چه نیرنگ و مزه‌ای خواهند خورد.

ای داد و بیداد!

عزیز رفیعی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
همبستگی مردم
ایتلاف
نظرات بینندگان:

>>>   عطیه مهربان
ما بدخشی ها هیچ گاهی بر در خانه پدرام بخاطر گرفتن وظیفه و واسطه کردن در هیچ ارگانی نرفته ایم. چون او نماینده ماست نه واسطه ما. ما او را انتخاب کرده ایم تا بر "اصولی" که اعلام کرده است پابند باشد و همان اصول را از تریبون خانه ملت بیان کند "حتی اگر مورد حمله فیزیکی قرار گیرد". در بحث پایبندی و "مومن حقیقی" خواندن پدرام به اشتباه رفته اید. همه سیاست مداران افغانستان یک اصول دارند اما آن اصول را زمانی بیان می دارند که به منافع شخصی شان نرسند. جمع شدن چند به اصطلاح رهبر یا گله دار قومی بخاطر یک هدف مشترک که همان منافع شخصی و پست سیاسی است واقعن چه نفعی دارد؟ در حکومت کرزی ما خیلی با هم تفاهم داشتیم اما به بدترین شکل از صحنه رانده شدیم. به آدمی مثل احدی اگر "شوونیست" گفته نشود چه باید گفته شود. سوال ایست که، خودت در قبال همین افراد چقدر ازین واژه ها کار گرفتی؟ من که صد ها موردش را شاهد بوده ام. احدی با نشستن زیر یک خیمه، ظاهر قدیر با پیمان بستن و همایون با کنار تاجیک نشستن دوست ما نمی شود. من البته هیچ عصبیت قومی در مقابل کسی ندارم اما در بحث سیاست، حقم را میخواهم و خواهم خواست اگر طرفم هر کس و هر قومی باشد.

>>>   یگانه راه عبارت از فراموش کردن ملیت های موجود در افغانستان، فراموش کردن تاریخ پنج هزار ساله، فراموش کردن مهمان نواز بودن با غیرت بودن و گور امپراطوری های جهان بودن.
روابط خوب با همسایه ها، هموار کردن زمینه سرمایه گزاری همسایه ها و کشور های منطقه و غیر منطقه در افغانستان، ایجاد سیستم راه آهن و دیگر راه های ترانسپورتی در کشور.
از همه مهمتر تغیر قانون اساسی و تغیر نام افغانستان از دولت اسلامی افغانستان، به جمهوری افغانستان و آزادی مذاهب در افغانستان، بشمول مذاهب عیسوی و یهودی در افغانستان.
در صورتی که در عربستان و امارات و قطر و بحرین و عراق و دیگر کشور های عربی، قوای امریکایی جابجا هستند و هیچ کس جهاد نمی کند، چرا عربستان سعودی و دیگر کشور های عربی از مردم افغانستان منحیث گوشت دهن توپ که در زمان موجودیت قوای شوروی در افغانستان استفاده کردند، حالا نیز در مقابل امریکا منحیث گوشت دهن توپ استفاده میکنند.
بگذارید در افغانستان همه مردم با همه ادیان و اعتقادات مذهبی و ایدیولوژیکی در صلح و صفا و سعادت با همسایگان شان و متحدان بین المللی شان زندگی کنند.
بنی آدم اعضأ یکدیگرند.
که در آفرینش ز یک جوهرند.
چو عضوی بدرد آورد روزگار.
دگر عضو ها را نماند قرار.
توکز مهنت دیگران بیغمی.
نشاید که نامت نهند آدمی.
اگریک دلی را نمایی تو شاد.
تمام خوشی جهان با تو باد.

>>>   چرا سرزمین خورشید به گودال سیه امید ها، نماد کاملی از کوردلی، جهالت ، تعصب، زن ستیزی و کتاب سوزی مبدل شد؟!!
نوشته کوتاه آقای م ناصح در مورد دوره درخشان حاکمیت علم و دانش حوزه تمدنی ما ( زمانیکه ما از نجوم و طبابت اگاه بودیم تا باور داشتن به خرافات ) در صفحه وزین کانون تاجیکان-پارسی زبانان زبانان خواندم، شعر دردناکی از فردوسی بزرگ به یادم آمد.
دردا تا آن دمی که اختیار داران این ملک هنور بادیه نشینان شب پرست باشند، چنین نوحه سرایی ها ادامه خواهد داشت:

نه دشمن دراین بوم و بر لانه داشت
نه بیگانه جایی در این خانه داشت

همه بنده ناب یزدان پاک
همه دل پر از مهر این آب و خاک

پدر در پدر آریایی نژاد
ز پشت فریدون نیکو نهاد

بزرگی به مردی و فرهنگ بود
گدایی در این بوم و بر ننگ بود

کجا رفت آن دانش و هوش ما
که شد مهر میهن فراموش ما

که انداخت آتش در این بوستان
کز آن سوخت جان و دل دوستان

چه کردیم کین گونه گشتیم خار؟
خرد را فکندیم این سان زکار

نبود این چنین کشور و دین ما
کجا رفت آیین دیرین ما؟

به یزدان که این کشور آباد بود
همه جای مردان آزاد بود

در این کشور آزادگی ارز داشت
کشاورز خود خانه و مرز داشت

گرانمایه بود آنکه بودی دبیر
گرامی بد آنکس که بودی دلیر

از آنروز دشمن بما چیره گشت
که ما را روان و خرد تیره گشت

از آنروز این خانه ویرانه شد
که نان آورش مرد بیگانه شد

چو ناکس به ده کدخدایی کند
کشاورز باید گدایی کند

به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم

بسوزد در آتش گرت جان و تن
به از زندگی کردن و زیستن

اگر مایه زندگی بندگی است
دو صد بار مردن به از زندگی است

بیا تا بکوشیم و جنگ آوریم
برون سر از این بار ننگ آوریم

فردوسی #خراسانی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است